تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه
در بررسى منابع فقه اسلامى با دلایل گوناگون مواجه مى شویم که نشان گر ضرورت برپایى حکومت در جامعه اسلامى است : یکم . ضرورت حکومت در قرآن بررسى آیات مربوط به احکام و ابعاد حکومت نشان مى دهد که بر پایى حکومت در جامعه اسلامى ، امرى است که نیازى به اثبات ندارد و هیچ تردیدى هم در آن وجود ندارد زیرا اجراى احکام ، متوقف بر وجود حکومت است و یا بیان گر تکالیف مردم ( همایون همتى ، سنت و سیاست در اسلام ، صفحه . 38 ) به عنوان مثال مى توان به موارد زیر اشاره کرد : وجوب اطاعت از ولى امر ، وجوب اجراى حدود ، وجوب تهیه و تدارک قواى نظامى براى جنگ با دشمنان خدا و هم چنین احکام مربوط به قضاوت . این نمونه ها ، نشان گر این است که برپایى حکومت اسلامى در جامعه جزء ضروریات عقلى است و با توجه به این که حفظ نظام جامعه از واجبات مورد تأکید شرایع الهى است و بى نظمى امور مسلمانان نزد خدا و خالق امرى قبیح است و روشن است که حفظ نظام و سد طریق اختلال ، جز به استقرار حکومت اسلامى در جامعه تحقق نمى پذیرد ، لذا هیچ شک و شبهه اى در وجوب اقامه حکومت باقى نمى ماند . ( امام خمینى ، کتاب البیع ، صفحه 461 ) آیاتى که به این موارد اشاره دارد ، چنین است : - « ان الله یأمرکم ان تؤدوا الأماناتِ الى اهلها و اذا حَکَمتُم بین الناس ان تحکموا بالعدل ان الله نعمّا یعظکم به ان الله کان سمیعاً بصیراً ( نساء ( 4 ) ، آیه . 58 ) خدا به شما امر مى کند که البته امامت را بر صاحبان آن ها باز دهید و چون میان مردم حکومت کنید به عدالت داورى کنید همانا خدا شما را پند نیکو مى دهد خدا به هر چیز آگاه و بصیر است » . - یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم فان تنازعتم فى شىءٍ فردّوه الى الله و الرسول ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر ذلک خیرٌ و احسن تأویلاً ( همان ، آیه . 59 ) اى اهل ایمان خدا و رسول و اولى الامر را اطاعت کنید و چون در امرى کارتان به گفت و گو و نزاع کشید به حکم خدا و رسول بازگردید ، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید . این کار ( رجوع به حکم خدا و رسول ) براى شما از هر چه تصور کنید بهتر و خوش عاقبت تر خواهد بود » . البته استدلال به آیات ذکر شده ، مبتنى بر اعتقاد دسته اى از مفسران است که خطاب « یأمرکم » را متوجه اولیاى امور ( گردانندگان حکومت ) مى دانند . ( همایون همتى ، همان ، صفحه . 39 ) و آیه دوم به مسئله اختلاف بین مردم و مسئولان حکومت در پاره اى مسائل و قضایا و گاه برخورد و درگیرى بین آنان اشاره مى کند . - الذین ان مکنّاهم فى الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزکوه و آمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور ( حج ، ( 22 ) آیه . 41 ) آنان که اگر در زمین ، قدرت و فرمان رواییشان دهیم ، نماز را بپا داشته و زکات مى دهند ، به معروف امر مى کنند و از منکر باز مى دارند و فرجام امور به دست خداوند است » . تمکّن در زمین به معناى فراهم آمدن امکاناتى است که آنان را در گسترش اسلام و اقامه احکام آن یارى مى دهد ، اما آن چه در آیه به عنوان برپاداشتن نماز ، دادن زکات ، امر به معروف و نهى از منکر ذکر شده تنها در حکم نمونه هایى از ابعاد مختلف نظام اسلامى است و این ها جز از طریق حکومت قابل اجرا نیست . ( همایون همتى ، همان ، صفحه . 41 ) به هر صورت ، تمکین ، در آیه به معناى برپایى حکومت است و این معنا نشان مى دهد که برپایى حکومت امرى مشروع است زیرا خداوند آن را مایه تمکین مسلمین قرار داده تا حق و عدالت را بر پا دارد . آیاتى در مورد اقامه حدود الهى : - السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما ( مائده ( 5 ) آیه . 38 ) - فالزانیه و الزانى فاجلدوا کل واحد منهما مائه جلده ( نور ( 24 ) آیه . 2 ) - و الذین یرمون المحصنات ثم لم یأتوا باربعه شهداء فاجلدوهم ثمانین جلده ( همان ، آیه . 4 ) - انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فى الارض . . . فى الاخره لهم عذاب عظیم ( مائده ( 5 ) آیه . 33 ) - انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اتاک الله . ( نساء ( 4 ) آیه 105 ) اجراى مجازات هاى ذکر شده که در اصطلاح حدود و تعزیرات گفته مى شود ، ممکن نیست ، مگر از طریق قدرت حکومتى که داراى حق اجراى احکام است . این همان مفهومى است که فقها از احکام مزبور دریافته و آن را به کمک روایاتى که چنین معنایى را مى رساند ، تأکید کرده اند . هم چون روایت « ابن ابى شیبه » آن را از « عبدالله بن محیریز » نقل نموده است : « انجام نماز جمعه و به پا داشتن حدود الهى و گرفتن زکات به عهده حاکمان اسلامى است » . ( محمد بن یحیى الصعدى ، جواهر الأخبار ، جلد 5 ، صفحه 195 ) و هم چنین مانند روایت « حفص بن غیاث » که مى گوید : « از امام صادق علیه السلام پرسیدم : چه کسى سلطان یا قاضى حدود را اجرا مى کند ؟ امام فرمودند : برپا داشتن حدود الهى به عهده کسى است که حکومت در ید قدرت اوست » . ( حر عاملى ، وسائل الشیعه ، جلد 18 ، صفحه . 101 ) علماى علم کلام و عقاید ، وجود چنین احکامى مثل حدود و . . . را در آیات ، دلیل بر لزوم امامت در جامعه اسلامى ، دانسته اند و در فتواى فقها نیز شواهدى وجود دارد که در آن مسئولیت برپایى حدود به عهده حکومت ها قرار داده شده است ، مثل فتواى محقق حلّى : « اگر حاکم ، حد قتل جارى ساخت و سپس معلوم شدکه شهادت دهندگان فاسق بوده اند ، دیه مقتول بر عهده بیت المال مسلمین است و حاکم و خانواده وى ضامن نیستند » . ( محقق حلّى ، شرائع الاسلام ، ج 2 ، صفحه . 253 ) ابن مرتضى مى گوید : « اجراى حدود بر عهده امامان ( حاکمان ) است » . ( ابن مرتضى ، البحر الزخار ، ج 5 ، صفحه . 159 ) مقصود از سلطان ، امام ، حاکم و . . . در این فتواها ، حکومتى است که اینان در رأس آن قرار گرفته اند . این فتواها روشن مى سازد که قرآن کریم در وضع حدود و مانند آن ، وجود دولت را امرى مسلّم گرفته است . دوم . روایات در روایات اسلامى ، مسئله امامت از جایگاه ویژه اى برخوردار است و اصولاً امامت در مفهوم عامى به کار برده شده است که رهبرى غیر معصوم و به طور کلى مفهوم حکومت را در بر دارد . هم چنین اخبار و روایات معتبرى وجود دارد که بر لزوم تشکیل حکومت اسلامى تصریح مى کند . امام خمینى رحمه الله علیه مى فرماید : این حکم عقلى ، چنان بدیهى و روشن است که اگر در منابع متقن اسلامى هم دلیلى بر وجود و لزوم آن پیدا نمى شد ، باز هم شکى در صحت آن نبود ، با این حال ، از طرف شارع مقدس هم دلیل هاى مختلفى در این زمینه وارد شده است . ( کتاب البیع ، ج . 2 صفحه . 462 ) از آن جمله در کتاب « وافى » بابى است با این عنوان « انه لیس شئ مما یحتاج الیه الناس الا و قد جاء فیه کتاب او سنّه یعنى چیزى از نیازهاى مردم نیست ، مگر آن که در کتاب و سنت دلیلى براى آن آمده است » . در این باب ، روایات زیادى آمده است که به بعضى اشاره مى کنیم : الف ) مرازم از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود : « ان الله تبارک و تعالى أنزل فى القرآن تبیان کل شئ ، حتى و الله ما ترک الله شیئاً یحتاج الیه العباد ، حتى لایستطیع عبد یقول : لو کان هذا اُنزل فى القرآن الّا و قد أنزله الله تعالى فیه » ( کلینى ، اصول کافى ، ج 1 ، صفحه . 59 ) به راستى که خداى تعالى در قرآن کریم بیان هر چیزى را نازل فرموده است . به خدا قسم ، حق تعالى هیچ یک از نیازهاى مردم را ، بدون حکم شرعى ، به خود آنان واگذار نکرده است تا این که بنده اى نتواند بگوید اى کاش این مطلب در قرآن آمده بود ، مگر آن که حکم آن در قرآن آمده است » . ب ) در صحیحه محمد بن مسلم ، در ضمن روایتى از امام صادق علیه السلام چنین آمده است : « ان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ، قال : الحمدلله الذى لم یخرجنى من الدنیا ، حتى بینتُ للامه جمیع ما تحتاج الیه [ [ 1 حضرت امیر علیه السلام فرمود : سپاس بى پایان خداوندى را سزا است که مرا از این دنیا بیرون نبرد تا این که ( احکام ) تمام آن چه را مردم به آن محتاجند برایشان بیان کردم » . راستى ، کدام نیاز بالاتر از نیاز جامعه به تعیین کسى است که اداره امور و حفظ نظام ممالک اسلامى در دوران غیبت امام عصر عجل الله تعالى فرجه بر عهده او است ؟ مگر نه آن که بقاى احکام اسلام و اجراى آن ها جز ، به دست حاکمى اسلامى که سیاست و تدبیر امور امت بر عهده او است ، میسر نمى باشد . [ [ 2 یا این که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : « امامى که بر مردم حکومت مى کند ، نگهبان ، حافظ و در برابر آن ها مسئول است » . و روایات فراوان دیگرى هم در این زمینه موجود است که از ذکر آن ها خوددارى مى کنیم و همه آن ها نشان دهنده لزوم و وجوب حکومت و زمام دارى براى جامعه است . سوم . عقل : استدلال عقلى در مورد این بحث را به دو دلیل « سیره عقلا » و « لزوم اجراى احکام اسلامى » مى توان خلاصه کرد : الف ) سیره عقلا نیازمند بودن جامعه به حفظ و اجراى عدالت و رعایت حقوق افراد ، زمینه لازمى براى برپایى و تشکیل حکومت اسلامى است . به همین جهت عقلا به ضرورت برپایى حکومت در جوامع انسانى حکم کرده اند . جامعه اسلامى ، از جهت نیاز به اداره کشور و وجود حکومت ، با جوامع دیگر فرقى نداشته و براى تنظیم روابط خود ، احتیاج به احکام اجتماعى دارد تا هم امنیت ایجاد شود و هم حقوق افراد رعایت و عدالت گسترش یابد پس جامعه اسلامى در نیازمندى به حکومت ، مثل جوامع دیگر است . ب ) لزوم اجراى احکام اسلام در اسلام احکامى وجود دارد که اجراى آن از طریق حکومت ممکن است ، مثل احکام مالى ، نظامى ، قضایى و . . . پس بنا به حکم عقل ، تشکیل حکومت ، جهت تحقق همه جانبه اسلام امرى ضرورى است . امام خمینى رحمه الله علیه در این مورد مى فرماید : « احکام الهیه ، چه احکام مالى و چه احکام سیاسى یا حقوقى ، نه تنها نسخ شده است ، بلکه تا قیامت باقى است و بقاى این احکام ، لزوم و ضرورت حکومت را ایجاب مى کند تا این که برترى قانون الهى را تضمین کرده و اجراى آن را به عهده گیرد و اجراى احکام الهى جز به وسیله حکومت امکان ندارد ، براى این که موجب هرج و مرج مى شود . . . علاوه بر این که حفظ مرزهاى کشور اسلامى از هجوم دشمنان و حفظ سرزمینشان از تسلط سرکشان ، عقلاً و شرعاً واجب است . انجام این وظیفه جز با تشکیل حکومت ، امکان ندارد ، تمام این ها از واضحات است که مسلمین به آن ها احتیاج دارند و از آفرینده حکیم ، معقول نیست آن ها را ترک کند . . . لزوم حکومت براى گسترش عدالت ، تعلیم و تربیت افراد ، حفظ نظم ، از بین بردن ستم ، حفظ مرزها و جلوگیرى از تجاوز اجانب ، از روشن ترین احکام عقل است و این مسئله مختص به زمان و مکان مشخصى نیست » . [ [ 3 هم چنین امام خمینى رحمه الله علیه فرمودند : « هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامى ضرورت ندارد ، منکر ضرورت اجراى احکام اسلامى شده و جامعیت و جاودانگى دین مبین اسلام را انکار کرده است » . [ [ 4 پس به حکم عقل در صورت بر پا نکردن حکومت اسلامى ، بخش هاى سیاسى ، قضایى و فقه اسلامى را معطّل گذاشته ایم ، حرمت معطّل گذاشتن احکام اسلامى نیز از بدیهایت است ، [ [ 5 چرا که این کار به تعطیل حدود الهى منجر مى شود . علامه حلّى رحمه الله علیه درباره تعطیل حدود الهى مى نویسد : « تعطیل حدود ، به ارتکاب محارم و انتشار مفاسدى مى انجامد که از نظر شارع اسلام ، ترک آن ها خواسته شده است » . [ [ 6 شهید ثانى رحمه الله علیه مى گوید : « اقامه حدود ، خود قطعاً نوعى حکومت است که در آن ، مصلحت عمومى جامعه مورد نظر است و موجب ترک گناهان و محارم و مانع انتشار مفاسد و زشتى ها مى شود » . [ [ 7 هم چنین فیض کاشانى رحمه الله علیه مى گوید : « پس وجوب جهاد ، امر به معروف و نهى از منکر ، همکارى در اقامه تقوا در جامعه ، فتوا دادن ، قضاوت و داورى عادلانه بین مردم ، اجراى حدود و تعزیرات و سایر سیاست هاى دینى از ضروریات شریعت و از بزرگ ترین و مهم ترین اهدافى است که خداوند به سبب آن ، پیامبران را مبعوث کرده است ، اگر این ها ترک شود ، نبوت از بین مى رود ، دین نابود مى گردد ، فتنه و آشوب ، سراسر جامعه را در بر مى گیرد ، گمراهى رواج مى یابد ، جهل و نادانى گسترش پیدا مى کند ، شهر ها رو به نابودى رفته و مردم هلاک مى شوند ، از گرفتار شدن به این امور به خدا پناه مى بریم » . [ [ 8 نتیجه این که اگر مسلمانان به تشکیل جامعه اسلامى اقدام نکنند ، ناگزیر باید برابر حکم فرمان کافر سر تسلیم فرود آورند و بدیهى است که حرمت تسلیم در برابر کافر از نظر شرعى نیاز به اثبات ندارد ، زمانى که تسلیم در برابر حکم کافر بر ما حرام است ناچار باید حکم اسلام را پذیرفته و این میسر نمى شود مگر از طریق تشکیل حکومت اسلامى . [ [ 9 امام خمینى رحمه الله علیه در این مورد مى فرماید : « چون برقرارى نظام سیاسى غیر اسلامى به معناى بى اجرا ماندن نظام سیاسى اسلام است ، هم چنین به این دلیل که هر نظام سیاسى غیر اسلامى ، نظامى شرک آمیز است ، چون حاکمش طاغوت است ، ما موظفیم ، آثار شرک را از جامعه مسلمانان و از حیات آنان دور کنیم » . [ [ 10 از آن چه گذشت روشن مى شود که برپایى حکومت در جامعه اسلامى ، از امور لازم و وجوب آن قطعى است . صاحب « جواهر » ، در اشاره به این حقیقت مى گوید : « مسئله از امور واضح و روشن است و نیاز به دلیل ندارد » . [ [ 11 پاورقى : [ [ 1 . فیض کاشانى ، الوافى ، ج 1 ، صفحه . 62 [ [ 2 . امام خمینى ، کتاب البیع ، جلد 2 ، صفحه . 462 [ [ 3 . کتاب البیع جلد 2 ، صفحه 461 و . 462 [ [ 4 . ولایت فقیه ، صفحه . 31 [ [ 5 . همایون همتى ، همان ، صفحه . 53 [ [ 6 . مختلف الشیعه ، ج 4 ، کتاب امر به معروف و نهى از منکر ، صفحه . 478 [ [ 7 . مسالک الأفهام ، ج 3 ، کتاب امر به معروف و نهى از منکر ، صفحه . 105 [ [ 8 . مفاتیح الشرایع ، باب امر به معروفق و نهى از منکر ، به نقل از سنت و سیاست ، صفحه . 54 [ [ 9 . همایون همتى ، همان ، صفحه . 54 [ [ 10 . ولایت فقیه ، صفحه . 40 [ [ 11 . محمد حسن نجفى ، جواهر الکلام ، کتاب امر به معروف . ( برگرفته از : مصطفى ناصحى - ولایت فقیه و تفکیک قوا ، ص 81 ) .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.