تربیت و مشاوره /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

جايگاه عشق در اسلام چيست؟


مقدمه پديده عشق در هر فردي که به وجود بيايد، تمام واحدها و جريانات دروني او را دگرگون مي کند و شخصيت مخصوصي را مي سازد که فقط در پرتو عشق معنا و فعليت پيدا مي کند. از اين رو شعراي فارسي زبان، عشق را اکسير ناميده اند؛ يعني در پرتو عشق است که انسان تغيير ماهيت و جهت مي دهد، نيرو و قدرت مي گيرد، شجاعانه به استقبال خطر مي رود و خود را فداي معشوق مي کند. عشق، انسان تنبل را به انساني چالاک تبديل مي کند، از بخيل، بخشنده و از کم طاقت و ناشکيبا متحمل و شکيبا مي سازد. تعريف عشق «عشق عبارت است از محبت شديد که از درک کمال و خير و زيبايي در معشوق به وجود مي آيد و سر تا سر روان آدمي را فرا مي گيرد». عشق بر اساس کمال جويي انسان شکل مي گيرد و انسان به طرف معشوق که داراي کمالات مختلف است، کشيده مي شود. درک زيبايي ها، کمالات معشوق، آتش عشق را در دل عاشق شعله ور مي سازد. انواع عشق: احساسات انسان انواع و مراتبی دارد که طبق آن مي توان عشق را تقسيم بندي کرد: الف) عشق مجازي برخي از احساسات انسان از مقوله شهوت جنسي است و از وجوه مشترک انسان و ساير حيوانات است. حقيقت اين نوع احساسات به جز طغيان و فوران شهوت چيزي نيست. افزايش و کاهش اين نوع احساسات بستگي زياد به فعاليت هاي فيزيولوژيک بدن و جواني انسان دارد. اين گونه عشق ها به سرعت مي آيد و با سرعت مي رود و در نتيجه قابل اعتماد نيست. انسان آنگاه که تحت تأثير شهوات خويش است از خود بيرون نرفته است و شخص مورد علاقه را براي خودش مي خواهد اگر درباره معشوق و محبوب مي انديشد. بدين صورت است که چگونه از وصال او بهره مند شود و حداکثر تمتع را ببرد و حال آنکه در تعريف عشق گفته شده است: علاقه به شخص يا شيء وقتي که به اوج شدت برسد به طوري که وجود انسان را مسخر کند و حاکم مطلق وجود او گردد. بديهي است تا زماني که انسان از دايره خود خواهي و خود پرستي خارج نشده است نمي تواند خود را عاشق بنامد. از اين رواست که بسياري از بزرگان عشق مجازي را از دايره عشق خارج مي دانند. علامه جعفري در اين باره مي گويد: نمي توانيم جوشش و فعاليت و اشتياق موجود در اشباع غريزه جنسي را که لذت بارترين جوشش و اشتياق است با پديده عشق تفسير و تعريف کنيم، زيرا جوشش و فعاليت و اشتياق مزبور همان ضرورت طبيعي است که لذت را همراه خود دارد. اين نوع عشق منشأ خشونت، جنايت و ناپايدار است و زماني که فرد به وصال معشوق برسد، عشق رفته رفته از بين مي رود و پس از مدتي که انسان به معشوق خود رسيد،همان محبوب براي او وبال شده و موجب زحمت او مي گردد. امام صادق ـ عليه السلام ـ در اين مورد مي فرمايند: «دل هايي که از ياد خدا خالي گردد خدا محبت غير خود را به آن مي چشد». ب) عشق حقيقي: انسان گاهي تحت تأثير عواطف عالي انساني خويش قرار مي گيرد، محبوب و معشوق در نظرش عظمت پيدا مي کند و آماده مي شود که خود را فداي معشوق کند. اين گونه عواطف، صفا، صميميت و لطف و رقت و از خودگذشتگي به وجود مي آورد؛ بر خلاف نوع اول که از آن خشونت و سبعيت بر مي خيزد. اين نوع عشق پايدار است و با وصال محبوب تيزتر و تندتر مي شود به خلاف نوع اول که ناپايدار است و وصال مدفن آن به شمار مي آيد. انسان زماني که با کمال بي نهايت آشنا مي شود به آن عشق مي ورزد. اساسا علاقه و محبت است که اطاعت آور است عاشق را ياري آن نيست که از خواست معشوق سربپيچد. اطاعت و پرستش حق به نسبت محبت و عشقي است که انسان به حضرت حق دارد. همچنانکه حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: خدا را نافرماني کني و اظهار دوستي او کني؟ به جان خودم اين رفتاري شگفت انگيز است اگر دوستيت راستين بود اطاعتش مي کردي زيرا که دوستدار، مطيع کسي است که او را دوست دارد در عشق الهي انسان هر چه را که در جهان هستي وجود دارد را به ديده احترام مي نگرد، در اين عشق انسان تنها طالب خداست و تنها توجه او را مي خواهد. اين عشق به انسان نيرو و جهت مي دهد. خود پرستي هاي او را از بين مي برد، زندگي او را سرشار از محبت و صفا مي کند و در يک کلام به زندگي انسان معنا مي بخشد. عشق در قرآن و حدیث گرچه در قرآن کلمه عشق به کار نرفته است اما با واژه هايي چون محبت، ودّ و مودت از آن در قرآن ياد شده است. اين آيات را مي توان به سه قسمت تقسيم کرد. الف: آياتي که در وصف مؤمنان است و از دوستي و محبت عميق آنان نسبت به حضرت حق سخن گفته است: وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ «آنان که ايمان آورده اند در دوستي خدا سخت ترند». ب: آياتي که از دوستي حضرت حق نسبت به مؤمنان سخن مي گويد: إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ. ج: آياتي که متضمن دوستي هاي دو طرفي و محبت هاي متبادل است: دوستي حضرت حق نسبت به مومنين و دوستي مؤمنان نسبت به حضرت حق فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ؛ «خدا بياورد قومي را که دوستشان دارد و آنها نيز او را دوست دارند». در روايات نيز مواردي درباره عشق حقيقي ذکر شده است که در زير به بيان آن مي پردازيم. رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايند: «هرگاه اشتغال به من بر جان بنده غالب آيد، خواهش و لذت او را در ياد خودم قرار دهم و چون خواهش و لذتش را در ياد خودم قرار دهم عاشق من گردد و من نيز عاشق او و چون عاشق يکديگر شديم پرده ميان خود و او را بالا مي زنم و آن (مشاهده جلال و جمال خود) را بر جان او مسلط گردانم، به طوري که وقتي مردم دچار سهو و اشتباه مي شوند، او دستخوش سهو نمي شود.» بديهي است بررسي کامل مفهوم عشق و گستره آن از حوصله اين پاسخ کوتاه خارج است. شما مي توانيد براي کسب اطلاعات بيشتر به منابعي که در پايان آن اشاره مي شود مراجعه کنيد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image