علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

در خصوص آيات محكم و متشابه كه خداوند فرموده: «تأويل آن به عهدة خداوند است...» (آل عمران / 7) توضيح دهيد؟


خداوند مي‌فرمايد: «او كسي است كه اين كتاب را بر تو نازل كرد كه قسمتي از آن آيات محكم است كه اساس اين كتاب مي‌باشد و قسمتي از آن متشابه است. اما آن‌ها كه در قلوب شان انحراف است، پيروي از متشابهات مي‌كنند تا فتنه‌انگيزي ‌كنند و تفسيرنادرستي به آن مي‌طلبند. در حالي كه تفسير آنها را جز خدا و راسخان در علم نمي‌دانند ...» اصطلاحات آيه 1. محكم از «حكم» به معناي «منع و استواري» است، به همين دليل موضوعات پايدار و استوار را «محكم» مي‌گويند. آيه محكم، آيه‌اي است كه دلالت بر مراد و مقصودش، متقن، صريح و مستحكم باشد. 2. متشابه در اصل به معناي شبيه بودن چيزي به چيز ديگر است و در اصطلاح به جمله‌ها و كلماتي مي گويند كه احتمالات مختلف دربارة معناي آن ها داده شود. 3. تأويل در لغت به معني «بازگشت دادن چيزي» است؛ بنابراين هر كار و يا سخني را كه به مقصود اصلي برگردانيم، تأويل ناميده مي‌شود. و در اصطلاح قرآني،رجوع آيات مشابه به معناي حقيقي و واقعي است. تأويل متشابهات را چه كسي مي‌داند؟ علامه طباطبائي (ره) مي‌فرمايد: از ظاهر تعبير قرآن انحصار استفاده مي‌شود و روشن مي گردد كه علم به تأويلات متشابهات، فقط مخصوص خداست. يعني تأويلات قرآن را فقط خدا مي‌داند و به هركسي بخواهد مي‌آموزد، مانند پيامبران و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ،اما بيشتر مفسرين از ظاهر آيه اين طور نتيجه گرفته‌اند كه تأويل متشابهات را خدا و راسخان در علم مي‌دانند. راسخان در علم؛ كساني هستند كه در علم و دانش، ثابت قدم و صاحب نظراند. روايات متعددي وارد شده است كه راسخان در علم را پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمة هدي ـ عليهم السّلام ـ تفسير نموده‌اند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «پيامبرخدا ـ صلي الله عليه و آله ـ بزرگ ترين راسخان در علم بود و تمام آنچه را كه خداوند نازل فرمود از تأويل و تنزيل قرآن مي‌دانست، خداوند هرگز چيزي به او نازل نكرد كه تأويل آن را به او تعليم نكند، او و اوصياي وي همه اين‌ها را مي‌دانسته‌اند». منشاء اختلاف واو «وَالرَّاسِخُونَ» در تفسير آيه ...وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلا أُولُو الألْبَابِ است. بعضي از مفسّرين که اين آيه را انحصاري تفسير مي‌كنند و علم تأويل را مخصوص خدا گرفته‌اند؛ «واو» را استيناف مي‌دانند و قائل هستند كه هرچندراسخان در علم، اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ هستند و تأويل قرآن را مي‌دانند ،ولي دليل اين تفسير را آيه هاي ديگر و روايات مي دانند نه همين آيه. امّا كساني كه معتقدند معناي آيه اين است که علم به تأويل را خدا و راسخان در علم مي‌دانند؛ «واو» را در «وَالرَّاسِخُونَ » عاطفه انگاشته اند نه استيناف. نتيجه: تشابه در قرآن به سبب معناي بلند آيات قرآن و محدود بودن افكار ما به وجود آمده و تأويل اين تشابه را خدا با فرستادن وحي قرآن و وحي قدسي به پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اعطاء كردن علوم بر پيامبر و ائمه هدي ـ عليهم السلام ـ روشن ساخته و دانشمندان معاصر نيز، تأويل صحيح را مي توانند از کلام اهل بيت ـ عليهم السلام ـ برگيرندو تفاوتي نمي کند که بگوييم علم تاويل براي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ از اين آيه استفاده مي شود و يا اينکه از آيات ديگر و روايات مستند مي توان به عالم بودن رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ برتاويل قرآن يقين پيدا کرد ، ون نتيجه هر دو اين است که معصومين ـ عليهم السلام ـ بر تاويل قرآن آگاهي دارند و اين آگاهي را خداوند متعال داده است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image