تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

در خصوص آيات محكم و متشابه كه خداوند فرموده: «تأويل آن به عهدة خداوند است...» توضيح دهيد؟


خداوند مي‌فرمايد: «او كسي است كه اين كتاب (آسماني) را بر تو نازل كرد كه قسمتي از آن آيات «محكم» است كه اساس اين كتاب مي‌باشد و قسمتي از آن «متشابه» است. اما آن‌ها كه در قلوبشان انحراف است، پيروي از متشابهات مي‌كنند تا فتنه‌انگيزي ‌كنند و تفسير «نادرستي» به آن مي‌طلبند. در حالي كه تفسير آنها را جز خدا و راسخان در علم نمي‌دانند ...»[1] توضيح اصطلاحات آيه قبل از هر چيز لازم است 1. محكم: از «حكم» به معناي «منع و استواري» است، به همين دليل موضوعات پايدار و استوار را «محكم» مي‌گويند. آيه محكم، آيه‌اي است كه دلالت بر مراد و مقصودش، متقن، صريح و مستحكم باشد. 2. متشابه: در اصل به معناي «شبيه بودن چيزي به چيز ديگر» است و در اصطلاح به جمله‌ها و كلماتي مي گويند كه احتمالات مختلف دربارة معناي آن ها داده شود. 3. تأويل: در لغت به معني «بازگشت دادن چيزي» است؛ بنابراين هر كار و يا سخني را كه به مقصود اصلي برگردانيم، تأويل ناميده مي‌شود.[2] و در اصطلاح قرآني «رجوع آيات مشابه به معناي حقيقي و واقعي» است.[3] آيا تشابه يك واقعيات قرآني است و اين آيات در حقيقت براي همه متشابه است؟ يا براي آن دسته از مردم كه علم كافي ندارند تشابه دارد؟ «برخي آيات، به جهت محتوي بلند و كوتاهي عبارت، زمينة تشابه در آن فراهم است، يعني جاي آن را دارد كه تشابه ايجاد كند. زيرا تنگي و كوتاهي قالب موجب گرديده تا لفظ در افاده ي معناي مراد (كه بسيار بلند است) كوتاه آيد و نارسا جلوه كند. نوعاً افراد با برخورد با اينگونه موارد دچار اشتباه مي‌شوند. لذا تشابه در قرآن شأني و نوعي است نه ذاتي.[4] چرا در قرآن تشابه وجود دارد؟ 1. گروهي از تشابه ها، عرضي و به قرآن تحميل شده است. اين گروه از آيه‌هاي نداشته اند، برابر با اسلوب و شيوه‌هاي متعارف عرب بيان شده و خالي از هرگونه پيچيدگي است، در آغاز هيچ تشابه‌اي نداشته اند، سپس در پي درگيري‌هاي عقيدتي و فكري در ميان مسلمانان، فاجعة تشابه دامن‌گير بسياري از آيات قرآن گرديد.[5] مانند: «ثم استوي علي العرش؛ آنگاه بر عرش استيلا يافت (فرقان/59)» و «يدالله فوق ايديهم (فتح / 10)» 2. يكي ديگر از اسرار وجود متشابه در قرآن، بكار انداختن افكار و انديشه‌ها و به وجود آمدن نهضت فكري در مردم است. 3. بسياري از حقايق قرآن مربوط به جهان ماوراي طبيعت است كه از افق فكر ما دور مي باشد و ما به حكم محدود بودن، قادر به درك آن نيستيم. اين نارسايي افكارها و بلند بودن افق آن معاني، سبب تشابه در آيات مي‌شود. مانند: قيامت، عذاب ملائكه، عزرائيل، بهشت و اوصاف اهلي... 4. سر ديگر وجود متشابه در قرآن اخبار اهل‌بيت اين‌گونه آيات در قرآن بيان نياز شديد مردم به پيشوايان الهي و پيامبر ـ صلي الله عليه و اله ـ است. نيز اين گفته را تأييد مي‌كند پس متشابه سبب مي‌شود مردم جهت رفع نياز علمي به سراغ ائمه بروند و رهبري آن‌ها را عملاً به رسميت بشناسند.[6] تأويل متشابهات را چه كسي مي‌داند؟ علامه طباطبائي (ره) مي‌فرمايد: «از ظاهر تعبير قرآن انحصار استفاده مي‌شود و روشن مي گردد كه علم به تأويلات متشابهات، فقط مخصوص خداست».[7] يعني تأويلات قرآن را فقط خدا مي‌داند و به هركسي بخواهد مي‌آموزد، مانند پيامبران و اهل بيت ـ عليهما السّلام ـ اما بيشتر مفسرين از ظاهر آيه اين طور نتيجه گرفته‌اند كه تأويل متشابهات را خدا و راسخان در علم مي‌دانند. راسخان در علم؛ كساني هستند كه در علم و دانش، ثابت قدم و صاحب نظراند. روايات متعددي وارد شده است كه راسخان در علم را پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمة هدي ـ عليهم السّلام ـ تفسير نموده‌اند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «پيامبرخدا بزرگترين راسخان در علم بود و تمام آنچه را كه خداوند نازل فرمود از تأويل و تنزيل قرآن مي‌دانست، خداوند هرگز چيزي به او نازل نكرد كه تأويل آن را به او تعليم نكند، او و اوصياي وي همه اين‌ها را مي‌دانسته‌اند.[8] منشاء اختلاف در تفسير آيه «و ما يعلم تأويله الّا الله و الرّاسخون في العلم يقولون امنّا به ...»[9] «واو» والرّاسخون است. بعضي از مفسّرين[10] اين آيه را انحصاري تفسير مي‌كنند و علم تأويل را مخصوص خدا گرفته‌اند؛ «واو» را استيناف مي‌دانند و قائل هستند كه راسخان در علم، اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ هستند و تأويل قرآن را مي‌دانند و دليل اين تفسير را آيه هاي ديگر و روايات مي دانند نه همين آيه. امّا كساني كه معتقدند آيه معناي آيه اين است: علم به تأويل را خدا و راسخان در علم مي‌دانند؛ «واو» را عاطفه انگاشته اند نه استيناف.[11] نتيجه: تشابه در قرآن به سبب معناي بلند آيات قرآن و محدود بودن افكار ما به وجود آمده و تأويل اين تشابه را خدا با فرستادن وحي قرآن و وحي قدسي به پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اعطاء كردن علوم بر پيامبر و ائمه هدي ـ عليهم السلام ـ روشن ساخته و دانشمندان معاصر نيز، تأويل صحيح را مي توانند از کلام اهل بيت ـ عليهم السلام ـ برگيرند. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1ـ تفسير نمونه، حضرت آيه الله مكارم شيرازي، ج 2، ص 327 ـ 319. 2ـ علوم قرآني، محمد هادي معرفت، ص 377. 3ـ الميزان، علامه طباطبائي، ج 3، ص 62 ـ 58.--------------------------------------------------------------------------------[1] . آل عمران/ 7. [2] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، انتشارات تهران، دار الكتب السلاميه، ج 26، 1373، ج 2، ص 32. [3] . معرفت، محمد هادي، التفسير والمسفرون، آستان رضويه مقدسه، 1418، ج 1، ص 19. [4] . معرفت، محمد هادي علوم قرآني، قم، انتشارات التمحيد، 1378، ج 1، ص 277. [5] . همان، ص 278. [6] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 2، ص 325. [7] . طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، انتشارات اسراء، ج 3، ص 62 - 58. [8] . ر. ك: العروسي الحويزي، نور الثقلين، انتشارات اسماعيليان، ذيل سوره ال عمران آيه 7 ـ ر. ك: البحراني، البرهان، ذيل آيه 7 سوره آل عمران. [9] . آل عمران/ 7 [10] . ر .ك؛ الميزان، ج 3، ص 62 ـ 58. [11] . ر .ك؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 325. .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image