تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
در یک نوع تقسیمبندی مجموعهی تعالیم اسلام در سه بخش تبیین میشود: 1ـ اصول عقاید 2ـ اخلاقیات 3ـ احکام عملی قرآن راجع به اصول دین یا همان اصول عقاید وظیفهی هر فرد را تحصیل عقیده صحیح دانسته و تقلید و پیروی را در آن مردود می شمارد و لازم میداند که هر فردی آزادانه صحت آن عقاید را بهدست آورد، یعنی رسالت هر کسی را در این زمینه، اعم از نوع تحقیق، تفکر، ارزیابی و نتیجهگیری صحیح، به عهدهی خود آن فرد گذارده شده است. آموزههای قرآنی مرتبط با تفکر و تدبر در این موارد چنین تبیین شدهاند: «آیا آنها در قرآن تدبر نمی کنند....» «این کتابی است پربرکت که بر تو نازل کردهایم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند» امثال این آیات قرآنی، همواره انسان را به تدبر و تفکر دعوت نمودهاند. در روایات اسلامی نیز برای تبیین اهمیت تفکر و تعقل مطالب زیادی ارائه شده است: در مجموعهی این احادیث، تفکر نوعی عبادت شمرده شده و عبادت فقط در مسائلی چون زکات و نماز و روزه خلاصه نشده است، بلکه طبق روایات اگر تفکر در مسیر بیداری انسان قرار بگیرد از سالها عبادت بدنی برتر است: امام علی( علیه السلام) می فرماید: «یک ساعت تفکر در عظمت خدا و نعمتهای او برتر از عبادت هفتاد سال است» قرآن کریم همواره با دعوت انسان به تفکر در زمینهی موضوعات مفید و سعادتبخش این کتاب آسمانی و نتیجهگیری مطلوب و عقلانی از آن، او را به بهرهمندی از این کتاب الهی، بهعنوان منابع علم و شناخت خدا، هدایت میکند. اما آموزههای دین اسلام، از تفکر در زمینهی برخی از مسائل، که نتیجهای جز خستگی فکری ندارد، باز میدارد، از آنجمله میتوان به مباحث مرتبط با چیستی ذات خداوند اشاره کرد که هیچ راه تحقیقی در این زمینه برای انسان باز نیست. پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در این باره چنین فرموده: «علمی را که دارا بودن آن سودی ندارد و ندانستن آن زیانی نرساند بیهوده خوانده است.» با این مقدمه و از آنجاکه بحث مهم خداشناسی از زیرمجموعهی مباحث اصول عقایدی بوده و هر کسی باید شخصاً برای اثبات حقیقت آن تحقیق و تدبر کند، در آموزههای قرآنی در این باب، تفکر مفید و رسیدن به خداشناسی، اجمالاً عبارت است از تدبر در آفاق و انفس. 1ـ شناخت آفاقی (طبیعت) رویدادهای طبیعی و محسوس اعم از زمین، آسمان، ستارگان، خورشید، ماه، ابر، باد، باران، گیاهان و حیوانات و ... از جمله مواردی است که بسیاری از آیات قرآنی انسان را به تدبر در آنها فراخوانده است، چرایی چنین فراخوانی با شناختی عمیقتر و مهمتر مرتبط است که همان بحث خداشناسی میباشد: «بگو نگاه کنید چه چیز (از آیات خدا) در آسمان و زمین است.» «او است که آسمان و زمین را پدید آورده.» «اوست که نظم دهنده مسیر حرکتی خورشید و ماه می باشد.» «مسلماً در آمد و شد شب و روز و آن چه خدا در آسمان ها و زمین آفریده آیات و نشانه هایي است برای پرهیزکاران.» «خدا است که انسان را از خاک و گل آفرید و به این شکل زیبا در آورد.» «و در زمین آیاتی است برای جویندگان یقین.» «آیا به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده است؟» «در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شد شب و روز، کشتی هایي که در دریا به سود مردم در حرکتند و آبی که خدا از آسمان نازل کرده و آن زمین را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبدگان را در آن گسترده و هم چنین در تغییر مسیر بادها و ابرهایي که میان زمین و آسمان مسخرند نشانه هائی است از ذات خدا و یگانگی او برای مردمی که عقل دارند و می اندیشند.» این آیات و آیات مشابه آن از یک طرف همواره انسان را دعوت به مطالعه و تحقیق در شناخت این مخلوقات کرده و از منظری دیگر با معرفی این محسوسات بهعنوان مخلوق، بهمعرفی خالق پرداخته است. با توجه به اینکه در آیات قرآنی موجودات و رویداهای محسوس و طبیعی نشانههایی از معرفت خداوند بوده و هر یک به نوبت خود نشانی از هستی نامحدود، علم، قدرت، حیات و مشیت خالق میباشد، سراسر طبیعت توصیف عینی آفریدگار بیهمتاست. پس انسان هر اندازه با این کتاب آشنا شود، به آثار قدرت، حکمت و رحمت الهی واقف خواهد شد. برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار. آینه بودن جهان طبیعت و مطالعه در آن، انسان را با اوصاف خداوند آشنا کرده و به او میآموزد که جهان با دست مدبری علیم، حکیم و قدیر آفریده شده و به اختیار او تدبیر میشود. اما پاسخ به این سؤالات که، «خود آن مدبر چه وضعی دارد؟ آیا او خود مسخّر دست دیگری است یا قائم به ذات خود است؟ واجب الوجود است یا نه؟ آن مدبّر حکیم تعددبردار است یا نه؟» با یک مطالعهی ساده و سطحی امکانپذیر نیست بلکه نیاز به تدبری عقلانی و زمانبر نیاز دارد. برای مثال: قرآن یگانگی خدا را بهصورت استدلالی مطرح کرده و با برهانی که فلسفهی اسلامی آنرا «برهان تمانع» میخواند، موضوع را بررسی کرده است. گاهی از طریق برهان تمانع، علل فاعلی وارد شده و چنین فرموده است: «اگر در آسمان و زمین (جهان) خدایانی میبود، یقیناً جهان فاسد میشد.» و گاهی بهواسطهی برهان تمانع، علل غائی وارد شده و فرموده است: «خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نکرده و معبود دیگری هرگز با او شریک نیست که اگر چنین میشد هر یک از خدایان مخلوقات خود را تدبیر میکردند و جهان تباه میشد...» 2ـ شناخت انفسی آیات انفسی، به منظور شناخت خدا از اهمیت والایی برخوردار است و مراد از آیات انفسی نشانههای موجود در گوهر ذات انسان است و هر آن چه از این محدوده بیرون است، از مجموعهی آیات آفاقی به شمار میرود. قرآن کریم در این باره میفرماید: «در خود شما آیات و نشانه های خداوند است آیا نمی نگرید.» «به زودی نشانه های خود را بر توحید در آفاق و جان های خود شان بنمایانیم.» اهمیت خداشناسی از راه خودشناسی، به این دلیل است که چنین شناختی حاصل شناخت حضوری است و انسان در نتیجهی تهذیب نفس و صفای باطن، با چشم دل به شهود جمال و جلال حق می نشیند. هر انسانی فطرتاً شخصیت خود را درمییابد و بدون واسطه «مفهوم» وجود خود را ادراک میکند. هر چند شاید از اعضای جسمی خود غافل باشد، امّا غفلت از «من» متصور نیست، پس میتوان دریافت که انسان دارای حقیقت مجردی به نام روح، قلب، نفس بوده و فطرتی دارد که بدون نیاز به هرگونه استدلال عقلی، خود و خدای خود را درک میکند، زیرا ماهیت انسان از او و عاقبت انسان بهسوی اوست: «انا لله و انا الیه راجعون» (بقره: 156) از نظر قرآن اصل دین و بهخصوص بحث خداشناسی، فطری بشر بوده و عشق به خدا در اعماق ضمیر انسان نهفته است، بههمین دلیل نخستین وظیفهی پیامبران مبارزه با شرک بود. میل خداخواهی انسان میتواند در اثر غفلت و گناه تضعیف شود، امّا هرگز بهطور کامل از بین نمیرود، زیرا مشرکین نیز به هنگام اضطرار و ناامیدی، خداوند را خالصانه و خاشعانه میخوانند و فقط او را قادر به اجابت درماندگی خود مییابند. دلیل توجه انسان تام به مبدأ ازلی، به هنگام قطع امید از اسباب ظاهری، باور فطری او به یک سبب مطلق، مؤثر و برتر است. انسان در نتیجهی چنین باوری، هرچند مقطعی، بعد از نجات و حل مشکل، اگرچه یاد خدارا فراموش کرده یا شرک میورزد، ولی در نتیجهی شناختی باطنی و حضوری، وجود خالقی قادر، آگاه و کمکرسان را قبول دارد. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.