وظیفه خودسازی /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

آیا دین و دینداری وظیفه اجتماعی و فردی برای خودسازی دارد؟


در پاسخ به این سوال بعد از ذکر مقدمه به نقش دین در تربیت و مسئولیت خود انسان در این راستا اشاره خواهیم نمود.وظیفه اجتماعی و فردی:هدف زندگی انسان قرب به خداوند و خداگونه شدن انسان است. در این راستا ما دو گونه وظیفه داریم. وظیفه اجتماعی و وظیفه فردی. در مورد وظیفه اجتماعی گفتنی است که هر کس باید نسبت به جامعه خود و سازندگی آن احساس مسئولیت کند و نقش داشته باشد. «کُلُّکُمْ راعٍ، وَ کُلُّکُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ.»(1) هر کدام از شما مسئول هستید و درباره ى افرادى که به سخن شما گوش مى دهند بازخواست خواهید شد. از این کلام استفاده مى شود که هر کدام از اهل ایمان در رابطه با آن چه مى داند، اگر چه یک کلمه باشد، مسئولیت دارد و باید مُعلِّم دیگران باشد، یعنى به اهلش برساند و تبلیغ کند و از نا اهل احتراز و کتمان نماید. 1. بحارالانوار، ج 72، ص 38؛ ارشاد القلوب، ج 1، ص 184؛ جامع الاخبار، ص 119؛ مجموعه ى ورّام، ج 1، ص 6؛ منیة المرید، ص 381.البته وارد شدن به جامعه نیاز به آگاهی های فراوانی دارد که باید از طریق مطالعه و تجربه بدست آورد. دو مقطع تربیت و خودسازی:انسان در دو مقطع تربیت و خودسازی ساخته و شکوفا می گردد. قبل از شروع خودسازی حرکت تکاملی انسان از همان اوان تولد و کودکی تحت عنوان تربیت آغاز می شود و این مرحله تا سن بلوغ ادامه می یابد, ولی وقتی انسان به سن بلوغ و اختیار رسید, مسئولیت تربیت خود را خود به عهده می گیرد. قبل از سن بلوغ، خانواده و مربیان تربیتی مراکز آموزشی و پرورشی وظیفه دارند که فرزندان جامعه را تحت اشراف خود بگیرند و تربیت کنند و زمینه های شکوفایی را در آنها پرورش دهند، ولی بعد از سن بلوغ شرعی, مقطع تازه ای آغاز می شود که منتسب به آگاهی و اختیار خود افراد است. در این مقطع خود فرد است که وظیفه می یابد کشتی وجود خود را سکان داری کند و با تمام قوا بکوشد تا قدرت و توانایی های خود را شکوفا نماید و به سوی اهداف زندگی و هدف نهایی آن با انگیزه تعالی خود، حرکت کند.در مقطع تربیت، متربی وظیفه دارد تا از مربی خود تبعیت و اطاعت نماید و این مربی است که بر متربی اشراف دارد و می داند هدف چیست و چگونه باید متربی را به سوی هدف زندگی هدایت کند، ولی در مقطع خودسازی و پس از بلوغ، خود فرد است که باید هدف را بشناسد, راه رسیدن به آن را بداند, خود را برای حرکت و تحمل سختی های راه آماده کند و با انگیزه و انتخاب, برای تحقق آن هدف, تلاش و کوشش نماید.از نظر شریعت، انسان در سن خاصی بالغ و مکلف می شود، معنی تکلیف همین است، یعنی شخصا زمام امور خویش را به دست می گیرد و مکلف می شود تا مسئولیت ساخت خودش را با آگاهی و اختیار به عهده بگیرد و سرنوشت و سرانجام زندگی را خودش رقم بزند، برای حال و آینده زندگی اش تصمیم بگیرد و امکانات زندگی خود را به گونه ای سامان دهی کند که بتواند در بستر آن رشد کند و به هدف زندگی برسد. این تکلیف همان وظیفه خودسازی و تلاش برای شکوفایی توانایی های خود و تحقق موقعیت شایسته خود در جهان هستی است.اسلام مسئولیت تربیت معنوى و اصلاح نفس و پرورش جان را پس از بلوغ بر عهده خود انسان قرار داده است. قرآن کریم می فرماید: قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها. به تحقیق رستگار شد آن کس که نفس را تزکیه کرد و زیان کار شد آن کس که آن را به تباهى کشید. 1انسان دارای اختیار است و او است که با حسن انتخاب و اختیار، مصالح و مفاسد خویش را تشخیص ‍ مى دهد و مى تواند در مسیر تربیت روح خود قدم بردارد. هیچ کسی مانند خود انسان بر باطن خویش آگاه نیست و نیک و بد خویش را نمی شناسد. قرآن کریم مى فرماید: بل الانسان على نفسه بصیرة و لو القى معاذیره. بلکه انسان بر نیک و بد خویش آگاه است گرچه عذر مى آورد. یعنی در همان زمانی که برای رفتار خود عذر می آورد و خود را بیگناه جلوه می دهد، می داند که اینگونه نیست. 2خدای متعال قطعا مربی بشر است و کتاب های آسمانی، پیامبران و ائمه معصومین علیهم السلام مربیان انسان ها و هادیان بشر به سوى سعادت و کمال انسانى هستند، لکن نقش هدایتی آنها تنها از طریق بیان راه سعادت و شقاوت انجام می پذیرد و مسئولیت اصلى در اصلاح نفس و تربیت روح و حرکت در مسیر تکامل، بر عهده خود انسان است . خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا. ما راه را بر شما نمایاندیم، خواه تبعیت کنید و شاکر باشید و خواه سرپیچی نمایید و کفران کنید. 3هیچ کس بهتر از خود انسان نمى تواند بیماریش را تشخیص دهد و در صدد علاج و مداوا بر آید انسان بیمارى ها و امراض روحى را از زبان وحى و شرع مقدس مى شنود، ولى آن کس که در نهایت باید به بیمارى خود پى برد و داروى مخصوص را به کار گیرد، خود انسان است .در روایتی امام صادق(ع) فرمود: انک قد جعلت طبیب نفسک و بین لک الداء و عرفت آیه الصحه و دللت علی الدواء فانظر کیف قیامک علی نفسک. یعنى : تو طبیب نفس خودت قرار داده شده اى ، درد برایت بیان شده و علامت صحت را برایت بیان کرده اند، داروی آن هم به تو معرفى شده است، پس ببین چگونه در معالجه نفس خود قیام مى کنى؛ 4 یعنی نقش دین و انبیا(ع) آن است که همه چیز را برای تو بیان کنند، نقش آنها هدایت است. خود تو هستی که باید از این بیان و هدایت سود بجویی و با اختیار خود، برای اصلاح نفس خویش قیام کنی و راهی سعادت شوی، در غیر این صورت هیچ کسی نخواهد توانست به تو آنچنان باید کمک نماید.حضرت باقر علیه السلام نیز فرمود: من لم یجعل له من نفسه واعظا فان مواعظ الناس لن تغنى عنه شیئا. هر کس که در نفس خویش واعظى نداشته باشد، پندهاى دیگران برایش سودى نخواهد داشت، یعنی حتی موثرترین مواعظ آن است که انسان خودش را نصیحت و موعظه می کند.1- سخن مشهور.2- سوره قیامت، 15 و 16.3- سوره انسان، آیه 3.4- اصول کافی، ج 2، ص 454.5- بحار الانوار، ج 75، ص 173. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image