دین پژوهی /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

آيا هيچ فردي و دولتي مي تواند كسي را به اقرار به خداوند يا عدم تغيير دين مجبور سازد؟ و لذا آيا آية {Qلا اكراه في الدينQ} با حكم ارتداد تعارض ندارد؟


اصل آزادي در اعلاميه جهاني حقوق بشر شايد شاملترين و پرشاخ و برگ‏ترين و نيز مقدّس‎ترين اصل در اعلاميه است. در ماده 18 و 19 از آزادي فكر، وجدان و مذهب و نيز آزادي عقيده و بيان و … سخن به ميان آمده است. اعلاميه حقوق بشر انسان را در داشتن و نداشتن و نيز تغيير مذهب، آزاد دانسته است آقاي مجتهد شبستري ضمن تاييد آن مي‎نويسند: «اگر اعلاميه حقوق بشر آزادي دين تا مرز انكار خداوند و تغيير دين را به رسميت شناخته، معنايش اين است كه هيچ فرد و دولتي نمي‎تواند كسي را به اقرار خداوند يا عدم تغيير دين مجبور سازد و با قوة قهريه اين جبر را به مقام عمل درآورد». آنچه كه در اين نوشتار كوتاه مورد نظر ماست آزادي عقيده و يا به عبارتي حق انتخاب دين و ايمان مذهبي و نيز آزادي تغيير مذهب از ديدگاه اسلام است. اين كه انسانها قبل از گزينش دين مختارند كه هر ديني را انتخاب كنند مورد تأييد اسلام است، چرا كه گوهر دين و ركن اساسي آن اعتقاد و عمل قلبي است كه قابليت اجبار و اكراه خارجي و فيزيكي را ندارد. از ديدگاه اسلام انسان به لحاظ تكوين در داشتن و يا نداشتن دين ويا انتخاب اين دين و آن دين آزاد است و همان گونه كه اجبار و اكراه بر بي ديني و يا ساير اديان را نمي‎پذيرد، خود نيز مردم را به اجبار، به اسلام درنمي‎آورد. شهيد مطهري با استناد به آيات قرآن و در توضيح آيه لا اكراه في الدين قد تبيّن الرشد من الغي نتيجه مي‎گيرد كه خداوند مي‎گويد: دين و ايمان اجباري نيست، راه واضح است. من فقط از شما تفكّر مي خواهم. اساساً ايماني كه اسلام مي‎خواهد قابل اجبار كردن نيست، امكان اجبار ندارد. بنابراين اسلام از پيروان خود پيروي بي‏دليل نمي‎خواهد بلكه بايستي از روي دلائل منطقي و دور از ابهام و پيچيدگي كه فرا راه همگان قرار دارد، به مباني پايبند گردند و انتخاب دين زماني قابل قبول و ارزشمند است كه در فضا و شرايطي آزاد صورت گيرد و ايمان به عنوان يك عمل اختياري بايد بر مبناي عشق و شور و محبت استوار باشد، نه تمكين مطلق و اجباري مردمان. «يكي ديگر از چيزهايي كه خودش طبعاً زور بردار نيست و چون زوربردار نيست موضوع اجباري در آن منتفي است، ايمان است. آنچه كه اسلام از مردم مي‎خواهد ايمان است، نه تمكين مطلق، اعم از آن كه ايمان داشته باشد يا ايمان نداشته باشند. آن بدرد نمي‎خورد و نمي‎تواند پايدار بماند، تا زور هست باقي است، زور كه رفت آن هم منتفي مي‎شود به انتفاي علّت خودش» اما در مورد آزادي تغيير مذهب، كساني كه بر مبناي اعتقادات اسلامي به توجيه و تحليل آن مي‏پردازند بلا فاصله با اين سؤال مواجه مي‏شوند كه آيا در اسلام آزادي تغيير عقيده از اسلام به کفر پذيرفته شده است؟ و آنان كه قصد بازگشت علني از اسلام را داشته باشند با هيچ‎گونه محدوديت و مضيقه‎اي روبه رو نمي‎شوند و مرتدّان از گزند عقوبت در امان مي‎مانند؟ بايد توجه داشت كه ارتداد از موضوعاتي است كه در اديان مختلف، به عنوان «جرم» شناخته شده است. در متون مقدس مسيحيت نيز فراوان از قتل كساني كه دين را رها كنند سخن به ميان آمده است. فرقه‎هاي مختلف اسلامي نيز دربارة كيفر مرتد اتفاق نظر دارند. هرچند در شرايط و موارد آن اختلافاتي بين آنها وجود دارد ولي در اصل حكم و حتي مجازات قتل ترديدي ندارند. ولي در دهه‎هاي اخير برخي نويسندگان مسلمان به مناقشه در اين باره پرداخته و آن را مورد ترديد يا انكار قرار داده‎اند. البته اين تشكيكات را بدون تاثير از جريان فرهنگي مغرب زمين و نگاه جديدي كه به آزادي عقيده و حقوق بشر وجود دارد نمي‎توان دانست. برخي از منكرين، احكام مرتد را متعارض با قرآن دانستند به اين دليل كه هر حديث و روايتي چنانچه با قرآن به عنوان يك سند قطعي و دست اول در تعارض باشد اعتبار ندارد و لذا روايات را بر قرآن بايد عرضه كرد و با آن بايد سنجيد. بر اين اساس گفته‎اند احكام مرتد با آياتي از قرآن كه آزادي عقيده را به رسميت مي‎شناسد مانند لا اكراه في الدين در تضاد است، و لذا نمي‎توان بر آن اعتماد نمود.دربارة مخالفت احكام مرتد با آية فوق بايد گفت درست است كه معناي آيه شريفه بيان همين امر واقعي و تكويني است كه گوهر دين قابل اكراه و اجبار نيست ولي اين به آن معنا نيست كه هركس حتي بعد از گزينش دين، در عمل بتواند هر منكري را انجام دهد و بگويد من آزادم و كسي حق ندارد مرا از راهي كه انتخاب كرده‎ام بازدارد. اسلام با هرگونه توطئه عليه نظام و تجاهر به فسق با نهايت شدّت مخالفت مي‎كند، به عبارت ديگر بايد بين آزادي قبل از گزينش دين و آزادي بعد از گزينش دين فرق نهاد، زيرا كسي كه اعمال و احكام يك دين را عمل نمي‎كند و يا مكتبي را ترك مي‎كند عملاً نسبت به آن اعلام بي‎اعتباري كرده و صلاحيت آن را براي سعادت بشر مخدوش معرفي مي‎كند و در نتيجه در اطمينان و اراده ديگر مؤمنان به آن آيين نيز خلل به وجود مي‎آورد و از اين نظر ورود و خروج حكم متفاوتي پيدا مي‎كند. نظير اين مسأله در بسياري از امور زندگي انسانها نيز اتفاق مي‎افتد. به عنوان نمونه، افراد آزادانه و با گزينش خود را به استخدام نيروهاي نظامي و انتظامي درمي‏آيند، اما بعد از مدتي از استخدام شدن و پذيرفتن آزادانة قوانين و مقرّرات حاكم بر نيروهاي مذكور، حق تخطّي از قوانين و مقررات را ندارند و نمي‎توانند به هر گونه‎اي كه خواستند تصميم بگيرند. البته آنچه گفته شد در زمينة مسائل اعتقادي است. اما در مسائل علمي، سياسي و اجتماعي، مجاز بودن آزادي فكر در اسلام جاي بحث نيست. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image