ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

پيرامون عقايد و رسوم زرتشت مطالبي را مرقوم فرمائيد؟


در مورد آئين، آداب و اعتقادات زرتشت و يا زرتشتيان مطالب بسيار فراوان است، لكن به طور اختصار به برخي از آنها اشاره مي‎شود. 1. خداي زرتشت همواره نزد محققان و پژوهشگران اين سؤال مطرح بوده است كه آيا زرتشت يگانه پرست بوده است يا خير؟ آنچه ميان مورخان و محققان و ايران شناسان معروف است اينكه زرتشت ثنوي مذهب بوده و آئين او مبتني بر دوگانه پرستي است. اين نسبت را بدين جهت به زرتشت داده‎اند كه به طور كلي اشياء در اين آئين به دو نوع تقسيم مي‎شوند: نوع خوب و نوع بد، تمام خوبي‎ها و خيرها يك مبدأ و يك ريشه دارند كه به نام «اهورامزدا» يا «سپند مينو» ناميده شده است و تمام بدي ها‎ و شرور هم مبدأ ديگري دارند به نام «اهريمن» يا «انگره مينو» و هرچه زشتي و پليدي و تيرگي و سياهي در جهان ديده مي‎شود، زاده و آفريدة اوست. طبق اين نظريه اهورا مزدا و اهريمن رودرروي هم هر دو آفريننده و خالق هستند. رابرت ا.هيوم مي‎گويد: «... يكي از مشخصات اصلي و متمايز دين زرتشتي در ميان همة اديان عالم همين نظرية اعتقاد به ثنويّت جهاني است، يعني يك خداوند نيك و يك شيطان بد كه عليه يكديگر مبارزه مي‎كنند. اين دو قدرت از آغاز زمان وجود داشته تا پايان جهان نيز به كار محدود نمودن يكديگر مشغولند.» البته برخي ديگر از نويسندگان و محققان زرتشت را يكتاپرست دانسته‎اند. و برخي‎ها بر اين عقيده‎اند كه خود زرتشت يكتاپرست بود و آئينش توحيدي بود، لكن به مرور زمان و ورود آئين و مراسم خرافي توسط برخي افراد نادان و علماء بي خرد، دستخوش تغيير، تحول و تحريف، قرار گرفت و آئين زرتشتيان به ثنوي مذهب معروف گشت. شهيد مطهري در اين باب مي‎نويسد: بدون شك زرتشتيان مقارن ظهور اسلام همچون مانويان و مزدكيان، ثنوي مذهب بوده‎اند و اين ثنويت را در دوره‎هاي بعد از طلوع اسلام نيز حفظ كرده‎اند... تنها در نيم قرن اخير است كه زرتشتيان دعوي توحيد دارند و گذشته خود را يكباره انكار مي‎كنند... ما مدعي نيستيم كه دين زرتشت حتماً از اصل يك دين ثنوي بوده است و بنابراين زرتشت كه مدعي پيامبري است، قطعاً كاذب بوده است، خير ما چنين ادعايي نداريم. مسلمانان از صدر اول غالباً با زرتشتيان به روش اهل كتاب عمل كرده‎اند، يعني مدعي بوده‎اند كه اين آئين در اصل و ريشه يك دين توحيدي و آسماني بوده است و در ادوار بعد، هم چنانكه مسيحيت منحرف شد و به تثليث گرائيد، آيين زرتشتي هم به ثنويت گرائيد. به همين جهت شخص زرتشت نزد ما محترم است.» 2. پرستش آتش؛ جان بي ناس كه يكي از دانشمندان بزرگ تاريخ اديان است در اين زمينه مي‎نويسد: از تشريفات و آداب عبادات و اعمال مذهبي از مذهب اصلي زرتشت چيز مهمي باقي نمانده؛ همين قدر معلوم است كه زردشت رسوم و مناسك آريانهاي قديم را كه مبتني بر اعتقاد به سحر و جادو و بت پرستي بوده و رو به زوال مي‎رفته به كلي منسوخ فرموده است، تنها يك رسم و يك عبادت از زمان زرتشت باقي مانده است و آن چنان كه گفته‎اند وي در هنگام انجام مراسم پرستش آتش مقدس در محراب به قتل رسيد و در هنگام عبادت جان سپرد. ولي بايد دانست كه زرتشت خود آتش را نمي‌پرستيد. و آن عقيده كه پيشينيان و نياكان او درباره اين عنصر مقدس داشته‎اند، وي نداشته است و معتقد است او با آنچه بعدها آتش پرستان اخير عنوان كرده‎اند، اختلاف دارد، بلكه آتش را فقط يك رمز قدسي و نشاني گرانبها از اهورامزدا مي‎دانسته است كه به وسيله او به ماهيت و عصاره حقيقت علوي خداوند دانايي مي‎توان پي برد. كريستين سن مي‎گويد: در مباحثه‎اي كه يكي از «مغان» با «گيورگيسن» عيسوي كرده چنين گفته است: «ما به هيچ وجه آتش را خدا نمي‎دانيم، بلكه به وسيلة آتش خدا را مي‎ستائيم...». 3. اصول اخلاقي اجتماعي زرتشتيان رابرت هيوم مي‎نويسد: يك زرتشتي ايده‎آل از نظر بنيان گذار اين دين به اين صورت تصوير گرديده است: 1. كسي كه فقيري را نجات مي‎دهد، اهورا را پادشاه مي‎سازد. 2. رفتار خوب در مقابل افراد خوب، و رفتار بد در مقابل افراد بد و شرور مقرر گرديده است. 3. زندگي و همسرداري مطابق عقل و معاش كاربردي عملي و ضرورت دين است، نه زهد و رياضت كشي. 4. ضابطه‎اي كه از كتاب مقدس زرتشتيان كه در مكالمات پارسايان بيش از همه تكرار شده و به بهترين وجه اصول اخلاق ايشان را نشان مي‎دهد، فرمول زير است: پندار نيك، گفتار نيك، رفتار نيك. 5. در مقابل دشمنان به طور برابر جنگ و در مقابل دوست نيز آنچه دوستان مي‎پسندند انجام بده. 6. تجويز اعمال خشونت در مقابل افراد شرور. 4. ازدواج با محارم در آئين زرتشت به نظر اكثر دانشمندان و محققان تاريخ شناس و با وجود اسناد و مدارك غيرقابل انكار از گذشته‎هاي خيلي دور تا زمان ظهور اسلام، ازدواج با محارم و نزديكان در آئين زرتشتيان وجود داشته است. نفيسي در اين باره مي‎نويسد: چيزي كه از اسناد آن زمان حتماً به دست مي‎آيد و با همه هياهوي جاهلانه كه اخيراً كرده‎اند، ‌از بديهيات مسلم تمدن آن زمان است، اين كه نكاح نزديكان و محارم و زناشويي در مقابل اقارب درجه اول حتماً معمول بوده است. آنگاه نفيسي نصوصي كه در كتب زرتشتيان از قبيل دينكرت آمده است و تصريحاتي كه نويسندگان اسلامي از قبيل مسعودي، ابوحيان توحيدي و ابوعلي مسكويه، كرده‎اند، مي‎آورد و سپس به داستان ازدواج قباد با دختر يا خواهر زادة خود و ازدواج بهرام چوبين با خواهر خويش و... اشاره كرده است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image