اطاعت از ولی فقیه -عصمت ولی فقیه /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

اگر قرار است همان اطاعت امام از ولی فقیه صورت بگیرد پس عصمت ائمه چه فایده ای دارد.حال آنکه به واسطه عصمت آنان است که اطاعتشان واجب و در طول اطاعت خداوند است. مگر آنکه بگویید ولی فقیه نیز معصوم است؟


ولایت مراتبى دارد و بسیارى از مراتب آن هیچ ارتباطى با عصمت ندارد؛ مثل ولایت پدر بر فرزند، شوهر بر زن، قیم بر صغیر و... قرآن مجید مواردى از ولایت را ذکر مى کند که لزوماً مشروط به عصمت نیست؛ به عنوان نمونه مى فرماید: (وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ)؛توبه (9)، آیه 71. «برخى از مؤمنان بر دیگرى ولایت دارند» یا (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ)؛انفال (8)، آیه 72. «همانا کسانى که ایمان آورده و هجرت کردند و با مال و جانشان در راه خدا جهاد نمودند و کسانى که آنان را پناه داده و یارى کردند، برخى بر بعضى دیگر ولایت دارند».بنابر این ولایت و اطاعت صرفاً ناشی از عصمت نیست .در اسلام تبعیت و اطاعت محض تنها از آن خداوند متعال و معصومین ـ علیهم السلام ـ می باشد اما غیر معصوم در هر سطح و رتبه علمی و عملی که قرار داشته باشد ، به دلیل وجود احتمال خطا و اشتباه در حوزه علم و عمل نمی تواند مورد اطاعت و تبعیت محض قرار بگیرد و ما اطاعت محض و سرسپردگی مطلق در اسلام نسبت به غیر معصوم نداریم ، زیرا دستور به اطاعت و تبعیت محض از غیر معصوم به دلیل وجود احتمال خطا و اشتباه در او موجب گمراهی و انحراف افراد می شود که امری ناپسند می باشد و از حکیم علی الاطلاق قبیح و محال است، بر این اساس، در مورد ولی فقیه ، کسی معتقد به اطاعت و تبعیت محض نیست. البته نفی اطاعت و تبعیت محض از ولی فقیه به معنای نفی اصل لزوم تبعیت و اطاعت از او نبوده و اصل لزوم اطاعت و تبعیت از ولی فقیه مستند به ادله عقلی و نقلی است. زیرا در عصر غیبت امام معصوم ـ علیه السلام ـ و در شرایطی که امکان دسترسی به معصوم ـ علیه السلام ـ وجود ندارد و مردم از درک فیض حضور امام ـ علیه السلام ـ محروم هستند، عقل حکم می کند که نزدیک ترین گزینه به امام معصوم ـ علیه السلام ـ برگزیده شود و ولی فقیه به دلیل برخورداری از فقاهت و آشنایی با احکام اسلام و شایستگی روحی و اخلاقی به گونه ای که تحت تأثیر هواهای نفسانی، تهدید و تطمیع قرار نگیرد (تقوا و عدالت) و کارایی در مقام مدیریت جامعه و بینش سیاسی و اجتماعی لازم، بهترین و نزدیک ترین گزینه ممکن به معصوم ـ علیه السلام ـ است.(مصباح یزدی، محمد تقی، اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها، حکومت اسلامی، سال اول، شماره 1، ص89.) علاوه بر اینکه تعابیری همچون «فانّهم حجّتی علیکم و انا حجّه الله علیهم»(حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث، ج18، ص101.) و «فلیرضوا به حکماً فانّی قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا و لم یقبله منه، فانّما استخف بحکم الله و علینا ردّ و الرادّ علینا الرادّ علی الله و هو علی حدّ الشرک بالله».(همان، ج18، ص99)در روایات به خوبی بیانگر لزوم تبعیت و اطاعت از ایشان در عصر غیبت است و این اطاعت و تبعیت از ولی فقیه در راستای اطاعت از قانون اسلام است و ولی فقیه به عنوان حافظ احکام و دستورات اسلام و مجری آن در عصر غیبت، مورد اطاعت مردم قرار می گیرد. پس این اطاعت و پیروی، مشروط به رعایت احکام و قوانین اسلامی است و خارج از این چارچوب نه تنها ولی فقیه بلکه پیامبر اکرم و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ نیز ولایتی ندارند.امام(ره) در این باره فرمودند: «حکومت اسلام حکومت قانون است. در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به خداست و قانون، فرمان و حکم خداست. قانون اسلام، یا فرمان خدا، بر همه افراد و بر دولت اسلامی حکومت تام دارد. همه افراد، از رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد تا ابد تابع قانون هستند، همان قانونی که از طرف خدای تبارک و تعالی نازل شده و در لسان قرآن و نبی اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بیان شده است».(خمینی، سید روح الله، ولایت فقیه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1373ش، ص44-45) همچنین فرمودند: «آنچه که در اسلام حکومت می کند، فقاهت و عدالت است و به تعبیر دیگر، حاکم و ولی مردم در اسلام، قانون الهی است نه شخص خاص، زیرا شخص فقیه، یک تافته جدا بافته از مردم نیست، بلکه او نیز همانند یکی از آحاد مردم، موظف به رعایت احکام و قوانین الهی است».(خمینی، سید روح الله، البیع، قم، اسماعیلیان، 1363ش، ج2، ص464) بنابراین ، هر چند احتمال خطا و اشتباه در رهبری فقیه جامع الشرایط منتفی نیست ولی در نظام جمهوری اسلامی بر اساس قانون، تدابیری اندیشیده شده است تا ضریب خطا و اشتباه در تصمیمات ایشان تا حد قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کند و به این منظور از یکسو ویژگیها و صفاتی همچون فقاهت، عدالت و تقوا به عنوان ابزار نظارت درونی برای ولی فقیه در نظر گرفته شده است تا در سایه بهره مندی از این ویژگی ها تحت تأثیر خواهش های نفسانی و تهدید ها و تطمیع ها قرار نگیرد و از سوی دیگر در کنار این نظارت درونی، نظارت بیرونی نیز در قالب نظارت مجلس خبرگان مورد توجه قرار گرفته است که مجموع این ابزارها موجب می شود تا ضریب خطا و اشتباه در تصمیمات رهبری نظام تا حدی کاهش پیدا نماید که به این مقدار خطا و اشتباه در نظر عقل و عقلا اعتنا نمی شود و این روش و شیوه، قابل اطمینان ترین روش و معقول ترین شیوه ممکن برای اداره جامعه در صورت دسترسی نداشتن به امام معصوم ـ علیه السلام ـ می باشد. نکته قابل توجه اینکه نباید میان ولایت مطلقه فقیه و اطاعت مطلق خلط شود ، زیرا ولایت مطلقه فقیه، اطاعت مطلق و محض از ایشان را به همراه ندارد و این گونه نیست که اگر کسی قائل به ولایت مطلقه فقیه شد، اطاعت محض از ایشان را نیز لازم بداند. بلکه ولایت مطلقه فقیه ناظر به گستره حوزه و قلمرو اختیارات ولی فقیه است و به معنای این است که اختیارات ولی فقیه در عصر غیبت تنها محدود به امور حسبیه و ضروریات نبوده و ولی فقیه در زمان غیبت در زمینه اداره حکومت، تمام اختیاراتی را که پیامبر و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ در امر حکومت وسیاست و اداره جامعه بر عهده داشتند را دارا می باشد و همانگونه که امام(ره) فرموده اند: «فقیه عادل، همه اختیاراتی را که پیامبر صلی الله علیه وآله و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ در امر سیاست و حکومت دارا بودند، دارا است و معقول نیست در اختیارات آن دو فرقی باشد، زیرا حاکم هر شخصی که باشد، مجری احکام الهی و اقامه کننده حدود شرعی و گیرنده خراج و مالیات و تصرف کننده در آنها بر طبق صلاح مسلیمن است... وقتی می گوییم ولایتی را که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ائمه ـ علیهم السلام ـ داشتند، بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، برای هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه ـ علیهم السلام ـ و رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است. زیرا اینجا صحبت از مقام نیست. بلکه صحبت از وظیفه است. ولایت، یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است. نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیر عادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد».(البیع، همان، ج2، ص467) تنها استثنایی که امام(ره) بدان اشاره می کنند مواردی است که مربوط به شخص امام ـ علیه السلام ـ باشد یا اینکه اگر چه مربوط به مسائل حکومت است ولی مشروط به عصمت است از این رو فرمودند: «کلیه اختیاراتی که امام ـ علیه السلام ـ دارد فقیه نیز داراست، مگر دلیل شرعی اقامه شود مبنی بر آن که فلان اختیار و حق ولایت امام ـ علیه السلام ـ به سبب حکومت ظاهری او نیست بلکه به شخص امام مربوط می شود و یا اگر چه به مسائل حکومت و ولایت ظاهری بر جامعه اسلامی است لکن مخصوص شخص امام معصوم ـ علیه السلام ـ است و شامل دیگران نمی شود مانند جهاد ابتدایی در عصر غیبت».(خمینی، سید روح الله، شئون و اختیارات ولی فقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، 1376، ص77) بنابراین، اطاعت از ولی فقیه، اطاعت و تبعیت محض و مطلق نبوده بلکه در محدوده قوانین و مقررات اسلام می باشد و با توجه به ویژگی ها و خصوصیات برجسته و ممتاز ولی فقیه در عصر غیبت، ایشان مناسب ترین گزینه و بهترین شیوه برای اداره حکومت اسلامی می باشند و با در نظر گرفتن راهکارهای نظارت درونی و بیرونی، احتمال خطا و اشتباه در ایشان تا حد بسیار زیادی کاهش می یابد و این روش را مورد قبول و پذیرش عقلا قرار می دهد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image