سیاست /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

تفاوت هاي دوران سازندگي با دوران اصلاحات چه بود؟


تفاوت محوري دولت سازندگي و دولت اصلاحات را بايد در تفاوت رويکرد اساسي اين دو دولت جستجو نمود. دولت سازندگي رويکردي اقتصادي داشته و محور فعاليت و اولويت برنامه هاي خود را توسعه اقتصادي قرار داده بود و اين امر برخاسته از ضرورتي بود که شرايط پس از جنگ تحميلي آنرا ايجاب مي نمود و بر اساس آن ، اين دولت ، بازسازي خسارتها و زيان هاي ناشي از جنگ تحميلي ، ترميم و توسعه زير بناهاي اقتصادي کشور و تثبيت وضعيت اقتصادي کشور را در اولويت برنامه هاي خود قرار داد. اما دولت اصلاحات داراي رويکردي سياسي بوده و محور فعاليت و برنامه هاي آن را توسعه سياسي تشکيل مي داد . از اين رو اين دوره را دوره توسعه سياسي کشور عنوان مي کنند که بر اساس آن فضاي باز سياسي در کشور شکل گرفت و نمود بارز آن تکثر احزاب و مطبوعات بود . با توجه به اين تفاوت اساسي و محوري در دو بخش سياست هاي داخلي و سياست هاي خارجي به تفاوت هاي دوران سازندگي و دوران اصلاحات مي پردازيم. سياست داخلي در بخش سياست هاي داخلي در زمينه مسايل اقتصادي، از آنجا که دولت سازندگي بازسازي خسارت هاي جنگ تحميلي را محور فعاليت هاي خويش قرار داده بود برنامه داخلي خود را بر سياست تعديل، توسعه صادرات، خصوصي سازي و جذب سرمايه هاي خارجي بنيان نهاد که اتخاذ اين سياست ها ساختار اقتصادي کشور را تا حد زيادي تغيير داد. صرفنظر از برخي نواقص و کاستي ها، دولت سازندگي از عهده بازسازي کشور بخوبي بر آمد. مقام معظم رهبري در اين باره فرمودند: «اين دورة هشت ساله براي کشور يک دوره بسيار پرکار و پرتلاش و پر عايد و حقيقتاً دورة بازسازي بود، بازسازي براي ما يک آرزو بود آنچه که در اين هشت سال اتفاق افتاد از آنچه که آرزو داشتيم بيشتر است و حقيقتاً کشور بازسازي شد» اما متأسفانه علي رغم توفيق ها و موفقيت هاي دولت سازندگي در بازسازي کشور، اولويت دادن به مسايل اقتصادي در اين دوران سبب شد تا مسايل فرهنگي در اين برهه تحت الشعاع قرار بگيرد و نسبت به آن کم توجهي شد . همچنين از پيامدهاي منفي سياست هاي اقتصادي رشد محور اين بودکه به فاصله طبقاتي ميان افراد جامعه منجر شد و شکاف طبقاتي افزايش پيدا نمود و عدالت اجتماعي به فراموشي سپرده شد . مقام معظم رهبري در اين خصوص فرمودند: «هدف اصلي در کشور ما و در نظام جمهوري اسلامي عبارت از تأمين عدالت است و رونق اقتصادي و تلاش سازندگي مقدمة آن است. ما نمي خواهيم که نتيجه اين سازندگي يا نتيجة رونق اقتصادي اين باشد که عده اي از تمکّن بيشتري برخوردار شوند و عده اي فقير تر شوند. اين به هيچ وجه مورد رضاي الهي و رضاي اسلام و مورد قبول ما نيست ما مي خواهيم سازندگي شود و کشور رونق اقتصادي و پيشرفت مادي پيدا کند و از لحاظ اقتصادي رشد کند تا بتواند به عدالت اجتماعي نزديک شود و فقير نداشته باشيم تا ديگر طبقات محروم در جامعه احساس محروميت نکنند و محروم نباشند....» پس از دولت سازندگي، دولت اصلاحات سرکار آمد . در اين مقطع نياز کشور ايجاب مي کرد که اين دولت، مشکلات و پيامدهاي منفي اقتصادي دولت سازندگي را برطرف و اصلاح نمايد و روند اقتصادي کشور را به سمت تحقق عدالت اجتماعي و کاهش شکاف طبقاتي جامعه سوق دهد و بر اساس شعار «اصلاحات» در زمينه اصلاح فساد و فقر و تبعيض بعنوان محورهاي اصلي اصلاحات حقيقي و نيازهاي واقعي جامعه گام بردارد، اما متأسفانه بدليل جنجال آفريني و سياست زدگي و جناح بازيهاي غير ضرور و منطقي، دولت از توجه به مسايل و نيازهاي اصلي مردم در زمينه اقتصادي بازماند . البته اين مساله هرگز به معناي ناديده گرفتن کلي تلاش هاي اين دولت براي حلّ معضلات و مشکلات اقتصاد کشور، نمي باشد. در زمينه مسايل فرهنگي نيز سياست تساهل و تسامح فرهنگي از سوي دولت اصلاحات موجب شدکه شاهد لجام گسيختگي در مسايل فرهنگي کشور باشيم و متأسفانه شديد ترين حملات و توهين ها به مقدسّات و ارزشها و اصول اسلامي و انقلابي در سايه سياست تسامح و تساهل فرهنگي انجام گرفت اين امر موجب نگراني و اعتراض مقام معظم رهبري و علماء و مراجع تقليد و مردم مؤمن شد . مقام معظم رهبري در اين باره فرمودند: «من بارها به مسئولان دولتي تذکر داده ام و به طور جدي از آنها خواسته ام که جلوي اين وضعيت را بگيرند. اين اسمش محدود کردن مطبوعات نيست. اين معنايش جلوگيري از نفوذ دشمن است . من وجود اين جريان تبليغاتي و مطبوعاتي را به حال کشور، به حال جوانان، به حال آينده، به حال انقلاب و به حال ايمان مردم مضر مي دانم . اين جريان دائم در صدد قداست شکني از مسائل اساسي اسلامي است ، مباحث اسلامي را زير سوال مي برند، انقلاب را زير سوال مي برند» در زمينه مسايل اجتماعي نيز کماکان فساد و فقر و بيکاري علي رغم تلاش هاي دولت اصلاحات در رفع آنها، بعنوان معضلات اساسي کشور مطرح بود. از طرفي بر خلاف دوران سازندگي که آرامش رواني نسبي بر جامعه حاکم بود در دوران اصلاحات آرامش رواني جامعه بهم خورده و تنش و جنجال آفريني ميان جناح ها و گروه هاي مختلف و سياست زدگي به سطوح مختلف جامعه و مردم سرايت نمود و آرامش رواني جاي خود را به تشويش و اضطراب رواني عموم جامعه داد. سياست خارجي «مهم ترين اولويت هاي سياست خارجي دوران سازندگي عبارت بود از گسترش روابط با ديگر کشورها و عادي سازي روابط با عربستان و ديگر کشورهاي عربي، همکاري با کشورهاي اروپايي و کشورهاي حوزه آسياي مرکزي و قفقاز روابط ايران و اروپا در اين دوره افت و خيزهاي زيادي داشت بويژه در قضيه کتاب آيات شيطاني و واکنش سريع مرحوم امام و مرتد خواندن سلمان رشدي روابط مذکور وارد مرحله جديدي شد، انگليس رسماً روابط خود را با ايران قطع کرد همچنين در قضيه دادگاه ميکونوس آلمان، روابط ايران با کشورهاي اروپايي تيره شد و بدنبال اعتراض شديد ايران به مقامات آلماني نسبت به دادگاه ميکونوس و حکم موهن آن، سفراي کشورهاي اروپايي يکي پس از ديگري تهران را ترک کردند با اين همه سياست خارجي ايران در اين دوره بر تنش زدايي و احترام به ديگر کشورها استوار بود. در دوران اصلاحات، سياست تنش زدايي در روابط خارجي مطرح شد و با ارايه نظريه گفتگوي تمدنها چهره اي صلح طلبانه از اسلام و ايران در معرض ديد جهانيان قرار گرفت و بدنبال آن سال 2001 ميلادي از سوي سازمان ملل بعنوان سال گفتگوي تمدنها ناميده شد . گرچه تحولاتي که پس از آن در روابط بين الملل رقم خورد اين آرمان را با چالش هاي جدي روبرو ساخت، وقوع حادثه يازده سپتامبر و بدنبال آن حمله نظامي آمريکا به افغانستان و عراق نشان داد که گفتگوي تمدنها امري آرماني است و يا دست کم در شرايط حاضر نمي توان به توفيقات سريع آن اميدوار بود». به هرحال دوران اصلاحات از نظر سياست خارجي دوران مطرح شدن چهره صلح طلبانه جمهوري اسلامي ايران و ادامه تنش زدايي در روابط با ساير کشورها بود. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image