تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه
با توجه به این که نامه شما شامل چندین سوال است ، ما سعى مىکنیم در قالب چند نکته پاسخ شما را ارائه کنیم . 1 - شما در ابتدا این سوال را مطرح کردیدهاید « آیا درست است که حضرت محمد ( ص ) ابتدا به پیامبرى رسیده اند و پس از اینکه به درجات عالیه رسیدند ، به امامت رسیده اند ؟ » در پاسخ مى گوییم که این عبارت شما در مورد حضرت ابراهیم ( ع ) درست است یعنى ایشان ابتدا به نبوت رسیدند ، سپس به امامت نایل شدند آیه ى 124 بقره گواه این حقیقت است . اما پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله نبوت و امامت را همزمان داشتند یعنى از آغاز نبوت هم امام بودند و هم نبى . 2 - شما در ادامه بیان کردید که : « . . . امامت فقط به دوازده معصوم ما و حضرت محمد ( ص ) و حضرت ابراهیم ( ع ) داده شده است . » در این زمینه لازم است بیان کنیم که غیر از دوازده امام معصوم علیهم السلام و حضرت محمد صلّى الله علیه و آله و حضرت ابراهیم علیه السلام ، برخى دیگر از انبیاء ( ع ) مانند حضرت اسحاق و حضرت یعقوب علیهم السلام نیز امام بوده اند . در سوره انبیاء مىخوانیم : « وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یعْقُوبَ نافِلَهً وَ کُلاًّ جَعَلْنا صالِحینَ ( 72 ) وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ وَ إِقامَ الصَّلاهِ وَ إیتاءَ الزَّکاهِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ ( 73 ) و اسحاق ، و علاوه بر او ، یعقوب را به وى بخشیدیم و همه آنان را مردانى صالح قرار دادیم ! و آنان را امامانى قرار دادیم که به فرمان ما ، هدایت مىکردند و انجام کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کردیم و تنها ما را عبادت مىکردند . » ( سوره انبیاء آیه 72 - 73 ) همانطور که روشن است این آیه به مقام امامت و رهبرى این پیامبران بزرگ ( مثل حضرت اسحاق ) و بخشى از صفات و برنامههاى مهم و پرارزش آنها بطور جمعى اشاره مىکند ( . ک : برگزیده تفسیر نمونه ، ج 3 ، ص : . 180 ) و در آیه دیگر نیز مىخوانیم : « وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یوقِنُونَ و از آنان ( بنى اسرائیل ) امامانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مىکردند چون شکیبایى نمودند ، و به آیات ما یقین داشتند » ( السجده : 24 ) آنچه از آیات قرآن برمى آید این است که ائمه همواره از کسانى بوده اند که شأنیّت و لیاقت نبوّت را داشته اند . لذا کسى که شأنیّت نبوّت را ندارد ، شأنیّت امامت را نیز نخواهد داشت و روشن است که تا کسى معصوم نباشد نمى تواند شأنیّت نبوّت داشته باشد . حدیث منزلت نیز گواه این معناست که حضرت على ( ع ) افضل از هارون نبى بوده است چون در آن حدیث مورد قبول اهل سنّت ، آمده که نبى اکرم ( ص ) به على ( ع ) فرمودند : « تو نسبت به من مثل هارون هستى نسبت به موسى الّا اینکه پیامبرى بعد از من نیست . » ( . ک : صحیح بخارى ، ج 4 ، 209 و ج 5 ، ص 129 صحیح مسلم ، ج 7 ، ص 120 ) پس اگر پیامبر اسلام افضل از موسى است به ناچار على ( ع ) نیز باید افضل از حضرت هارون باشد تا این نسبت حفظ گردد . همچنین رسول خدا در همین گفتار به طور ضمنى متذکّر شدند که اگر بعد از من نبوّت ختم نمى شد ، تو شأنیّت نبوّت را داشتى . پس مسند امامت برتر از مسند نبوّت مى باشد و این معنایى است که از آیه ى ابتلاى حضرت ابراهیم ( ع ) به وضوح فهمیده مى شود . البته طبق معمول برادران اهل سنّت ما در دنده ى کج افتاده اند و مى گویند : امامت در این آیه ربطى به امامت مطرح در اسلام ندارد بلکه امامت معنوى مراد است . و ما مى گوییم : هر پیامبرى امام ( پیشواى ) معنوى مردم هست پس چه نیازى است که خداوند متعال حضرت ابراهیم را بعد از نبوّت به امامت نیز منصوب نماید ؟ ! افزون بر اینها مى گوییم : در آیات 246 و 247 بقره بنى اسرائیل از پیامبرشان خواستند که براى آنها فرمانروایى برگزیند امّا آن پیامبر که گویا حضرت سموئیل ( ع ( بوده فرمود : « إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکا خداوند ، طالوت را براى زمامدارى شما مبعوث کرده است » ( البقره : 247 ) . طالوت فردى بوده که تحت نظارت پیامبر الهى امور اجرایى کشور را ادراه مى نموده است . حال چطور است که چنین کسى را خداوند باید انتخاب کند ولى امام را که چانشین پیغمبر است باید مردم انتخاب کنند ؟ اگر بناست مردم براى خودشان حاکم انتخاب کنند ، خدا و پیامبر بنى اسرائیل به آنها مى گفتند : بروید خودتان براى خودتان حاکمى انتخاب کنید . 3 - شما در ادامه سوال کردید که آیا مى توانم در مورد عالم اجنه تحقیقاتى داشته باشم بدون اینکه تلاش کنم به وادى آنها راه پیدا کنم ؟ پاسخ این است که آرى مىتوان در این زمینه تحقیقاتى انجام داد و منابع مختلفى در این زمینه نوشته شده است . براى تحقیق ، چند منبع را معرفى مىکنیم که با مطالعه آنها مى توانید اطلاعات خود را در مورد جنّها بالا برده و با نظرات گوناگونى که در این زمینه بیان شده است ، آشنا شوید . کتابهاى در این زمینه : الف . الجن فى الکتاب والسنه ، اعداد ولى زاربن شاه زالدین ، دارالبشائر الاسلامیه ، بیروت ، چاپ اول 1996 م ، ص 88 - 94 و بقیه کتاب در مورد مختصات و ماهیت جن . ب . الجن فى القرآن والسنه ، عبدالامیر على مهنّا ، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات ، بیروت ، چاپ اول ، 1992 م ، ص 31 - 33 و بقیه مباحث هم خواندنى است . ج . الجن بین الاشارات القرآنیه وعلم الفیزیاء ، عبدالرحمن محمد الرفاعى ، مکتبه مربوسى الصغیر ، چاپ اول 1997 م د . جن و شیطان ، علیرضا رجالى تهران ، نشر نبوغ ، ( منبع فارسى ) . ه . دانستنىهایى درباره جن ، ابوعلى خداکرمى ، ص 189 - 4 41 - شما در قسمتى دیگر نیز این سوال را مطرح نموده اید : « آیا درست است که اجنه خوب و بد دارند ؟ » پاسخ این است که آنها نیز خوب و بد دارند و گروهى از آنها مؤمن و صالح ، و گروهى کافرند . در سوره جن خداوند از جنّها نقل مى فرماید : « وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِکَ کُنَّا طَرائِقَ قِدَداً و از میان ما برخى درستکارند و برخى غیر آن ، و ما فرقههایى گوناگونیم » . ( سوره جن آیه 11 ) و در آیه دیگر نیز مى خوانیم : « وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً عععع و اینکه گروهى از ما مسلمان و گروهى ظالمند هر کس اسلام را اختیار کند راه راست را برگزیده است » ( سوره جن آیه 14 ) 5 - در اینکه جنّها برترند یا انسانها مىتوان گفت که به نظر مىرسد به لحاظ استعداد و قوه ، انسان برتر است . ولى در اینکه بالفعل چه کسى بالاتر است فرد به فرد ممکن است فرق کند . مثلاً مومنان جنّ یقیناً کافران انس برترند امّا اولیاى الهى از انسانها یقیناً از مومنان جنّ برتر مى باشند . در یک کلام اگر جنّى به اوج کمال خود برسد و انسانى نیز به اوج کمال خود برسد ، اوج کمال انسان بالاتر خواهد بود . در وجود انسان حقیقتى ودیعت نهاده شده که داراى قابلیت و استعداد ویژه اى است . استعداد و قابلیتى که وقتى در حضرت آدم ( ع ) به فعلیت و شکوفایى رسید مسجود فرشتگان قرار گرفت و آن قابلیت عبارت است از « استعداد دریافت اسماء الهى » « و علّم آدم الاسماء کلّها » و نیز استعداد « خلیفه الله » شدن که « انى جاعل فى الارض خلیفه » این قابلیت و استعداد در هیچ موجودى جز انسان وجود ندارد و علت سجده نمودن فرشتگان بر انسان نیز به خاطر همین ظرفیت و گنجایش ژرف و نامتناهى انسان است . لذا برترى انسان نسبت به جنّها ( از جهت استعداد ) نه به اختیار است نه به عقل است و نه به تفکر بلکه به این است که قابلیّت دارد مظهر جمیع اسماء الله شود . در ضمن دقت داشته باشیم که انسان زمانى برتر و فراتر از جنّها و فرشتگان مى شود که این ظرفیت و قابلیت الهى را در خود به فعلیت و شکوفایى برساند . لذا انسان کامل مانند معصومین ( ع ) که مصداق اتّم انسان کمال یافته هستند ، برتر از همه ى موجودات عالم مى باشند . پس چه بسیار انسانها که به خاطر اعمال زشت نه تنها از برخى جنّهاى مومن کمترند ، بلکه از حیوانات نیز کمتر مى باشند . « أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلا آیا گمان مىبرى بیشتر آنان مىشنوند یا مىفهمند ؟ ! آنان فقط همچون چهارپایانند ، بلکه گمراهترند » ( الفرقان : 44 ) بنابراین وقتى گفته مى شود : انسان برتر از جنّها یا ملائک است ، مقصود انسان بالفعل است نه انسان بالقوّه که حیوان بالفعل مى باشد . البته اگر انسانى تمام دارایى وجودى خود را شکوفا سازد ، و از طرف دیگر یک جنّ هم همین کار را انجام دهد ، رتبه ى وجودى چنان انسانى از هر جنّى بیشتر خواهد بود . در پایان مطالبى در مورد جن مى آوریم که مطالعه آنها مىتواند سودمند باشد : در عالم هستى برخى از موجودات غیرمحسوساند و به حواس طبیعى و عادى قابل درک نیستند . یکى از این موجودات جن است . جن که در اصل معنا مفهوم « پوشیدگى » دارد ، از چشم انسان پوشیده است . قرآن وجود این موجود را تصدیق کرده و سورهاى به نام « جن » نیز در قرآن وجود دارد . در قرآن گاهى از این موجود به « جان » نیز یاد مىشود ( الرحمن ، آیه 39 و حجر ، آیه 27 ) . 1 جن موجودى است که از آتش آفریده شده ، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است . « وخلق الجان من مارج من نار » ( الرحمن / 15 ) 3 داراى تکلیف و مسؤولیت است . ( ( ذاریات ، آیه 56 ) 4 گروهى از آنها مؤمن صالح ، و گروهى کافرند . « و إنا منا الصالحون و منا دون ذلک » ( جن ، آیه 11 ) 5 آنها داراى حشر و نشر و معادند . « وأما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا » ( جن / 15 ) - 6 آنها زندگى مىکنند و مىمیرند ( احقاف ، آیه 18 ) 7 آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگیرى و استراق سمع داشتند ، و بعدا از این کار منع شدند و قدرت خود را از دست دادند . « و إنا کنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن یستمع الان یجد له شهابا رصدا » ( جن / 9 ) 8 آنها مى توانند با بعضى انسانها ارتباط برقرار کنند ، و با آگاهى محدودى که نسبت به بعضى از اسرار نهانى دارند ، به اغواى انسانها بپردازند . « وإنه کان رجال من الإنس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا » ( جن / 6 ) 9 در میان آنها افرادى یافت مى شوند که از قدرت زیادى برخوردارند ، همانگونه که در میان انسانها نیز چنین است . « قال عفریت من الجن أنا آتیک به قبل أن تقوم من مقامک » یعنى یکى از گردنکشان جن به سلیمان گفت من تخت ملکه سبا را ، پیش از آنکه از جاى برخیزى ، از سرزمین او به اینجا مى آورم . ( نمل / 39 ) 10 مسخّر انسان مىگردند . البته در این رابطه تنها در قرآن به قضیه حضرت سلیمان اشاره شده است که علاوه بر پرندگان ، وحوش و انسانها ، جنها نیز در اختیار و به فرمان حضرت سلیمان بودند . ( . ک : نمل آیات 17 تا 39 - سبأ ، آیه 14 - 12 - انبیاء ، آیه 82 - 81 ) 11 خلقت آنها در روى زمین قبل از خلقت انسانها بوده است . « و الجان خلقناه من قبل » ( حجر ، آیه 27 - الرحمن ، آیه 15 ) 12 - بعضى از آنها مرد و مذکر و پارهاى دیگر زن و مؤنث هستند و تولید نسل نیز مىکنند ( جن ، آیه 6 ( در روایات آمده است که جن مؤمن براى پیامبران و امامان ، مسخر مىشوند و خدمت مىکنند و کسانى که به اذن الهى ولایتى دارند نیزمىتوانند جنیان کافر را تحت فرمان خویش درآورند ، ) . ک : مصباح یزدى ، محمد تقى ، معارف قرآن ، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى ، قم ، چاپ دوم 1378 - ص 312 ج 313 ) از پارهاى آیات قرآنى و روایات معلوم مىشود که گروهى جنیان به پیامبر خدا ( ص ) ایمان آوردهاند ( جن ، آیه 1 - احقاف ، آیه 32 - 29 ) 13 - در مورد اینکه آیا جنّها مى توانند به عالم انسان ها راه پیدا کنند یا نه ؟ باید گفت که اگر منظور از عالم انسانها ، همین دنیایى است که ما زندگى مىکنیم آنها هم هستند و زندگى مى کنند . و راه به این دنیا دارند . امّا اگر مقصود این است که بتوانند در زندگى انسانها دخالت کنند ، شواهد نقلى و عینى حاکى است که نه همه ى آنها بلکه برخى از آنها به نحو محدود چنین توانى دارند کما اینکه برخى انسانها نیز چنین توانى دارند که در امور جنّها دخالت نمایند . لذا چنین نیست که هر جنّى خواست بتواند در امور انسانها دخالت کند . در خاتمه عرض مى شود که واژه ى اجنّه جمع جنین است و به غلط به عنوان جمع جنّ استعمال مى شود . .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.