مقام امامت پیامبر(ص) /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

اول اینکه آیا درست است که حضرت محمد (ص) ابتدا به پیامبری رسیده اند و پس از اینکه به درجات عالیه رسیدند به امامت رسیده اند؟ اگر چنین است چرا این مطلب در محافل عمومی به صورت برجسته بیان نمی گردد تا تمام مسلمانان جهان پی به مقام والای امامت ببرند و بدانند امامت فقط به دوازده امام معصوم ما و حضرت محمد (ص)و حضرت ابراهیم داده شده است. و امامت دارای بالاترین مرتبه در میان رستگاران و صالحان و بندگان خدا است. و مقام امامت از دیگر مقامات بسیار بالاتر است. دیگر سوالم که نمیدانم درست است یا خیر : آیا من میتوانم در مورد عالم جن تحقیقاتی داشته باشم بدون اینکه تلاش کنم به وادی آنان راه پیدا کنم؟ آیا درست است که اجنه خوب و بد دارند و برای آنان راه یابی به عالم انسانها حرام است؟ آیا مرتبه آنان از لحاظ دانش و اعتقادات دینی و مراتب عالی اعتقادشان از انسانها بالاتر است یا خیر؟


با توجه به این که نامه شما شامل چندین سوال است ، ما سعى مى‌کنیم در قالب چند نکته پاسخ شما را ارائه کنیم . 1 - شما در ابتدا این سوال را مطرح کردیده‌اید « آیا درست است که حضرت محمد ( ص ) ابتدا به پیامبرى رسیده اند و پس از این‌که به درجات عالیه رسیدند ، به امامت رسیده اند ؟ » در پاسخ مى گوییم که این عبارت شما در مورد حضرت ابراهیم ( ع ) درست است یعنى ایشان ابتدا به نبوت رسیدند ، سپس به امامت نایل شدند آیه ى 124 بقره گواه این حقیقت است . اما پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله نبوت و امامت را همزمان داشتند یعنى از آغاز نبوت هم امام بودند و هم نبى . 2 - شما در ادامه بیان کردید که : « . . . امامت فقط به دوازده معصوم ما و حضرت محمد ( ص ) و حضرت ابراهیم ( ع ) داده شده است . » در این زمینه لازم است بیان کنیم که غیر از دوازده امام معصوم علیهم السلام و حضرت محمد صلّى الله علیه و آله و حضرت ابراهیم علیه السلام ، برخى دیگر از انبیاء ( ع ) مانند حضرت اسحاق و حضرت یعقوب علیهم السلام نیز امام بوده اند . در سوره انبیاء مى‌خوانیم : « وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یعْقُوبَ نافِلَهً وَ کُلاًّ جَعَلْنا صالِحینَ ( 72 ) وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ وَ إِقامَ الصَّلاهِ وَ إیتاءَ الزَّکاهِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ ( 73 ) و اسحاق ، و علاوه بر او ، یعقوب را به وى بخشیدیم و همه آنان را مردانى صالح قرار دادیم ! و آنان را امامانى قرار دادیم که به فرمان ما ، هدایت مى‌کردند و انجام کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کردیم و تنها ما را عبادت مى‌کردند . » ( سوره انبیاء آیه 72 - 73 ) همان‌طور که روشن است این آیه به مقام امامت و رهبرى این پیامبران بزرگ ( مثل حضرت اسحاق ) و بخشى از صفات و برنامه‌هاى مهم و پرارزش آنها بطور جمعى اشاره مى‌کند ( . ک : برگزیده تفسیر نمونه ، ج 3 ، ص : . 180 ) و در آیه دیگر نیز مى‌خوانیم : « وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یوقِنُونَ و از آنان ( بنى اسرائیل ) امامانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مى‌کردند چون شکیبایى نمودند ، و به آیات ما یقین داشتند » ( السجده : 24 ) آنچه از آیات قرآن برمى آید این است که ائمه همواره از کسانى بوده اند که شأنیّت و لیاقت نبوّت را داشته اند . لذا کسى که شأنیّت نبوّت را ندارد ، شأنیّت امامت را نیز نخواهد داشت و روشن است که تا کسى معصوم نباشد نمى تواند شأنیّت نبوّت داشته باشد . حدیث منزلت نیز گواه این معناست که حضرت على ( ع ) افضل از هارون نبى بوده است چون در آن حدیث مورد قبول اهل سنّت ، آمده که نبى اکرم ( ص ) به على ( ع ) فرمودند : « تو نسبت به من مثل هارون هستى نسبت به موسى الّا اینکه پیامبرى بعد از من نیست . » ( . ک : صحیح بخارى ، ج 4 ، 209 و ج 5 ، ص 129 صحیح مسلم ، ج 7 ، ص 120 ) پس اگر پیامبر اسلام افضل از موسى است به ناچار على ( ع ) نیز باید افضل از حضرت هارون باشد تا این نسبت حفظ گردد . همچنین رسول خدا در همین گفتار به طور ضمنى متذکّر شدند که اگر بعد از من نبوّت ختم نمى شد ، تو شأنیّت نبوّت را داشتى . پس مسند امامت برتر از مسند نبوّت مى باشد و این معنایى است که از آیه ى ابتلاى حضرت ابراهیم ( ع ) به وضوح فهمیده مى شود . البته طبق معمول برادران اهل سنّت ما در دنده ى کج افتاده اند و مى گویند : امامت در این آیه ربطى به امامت مطرح در اسلام ندارد بلکه امامت معنوى مراد است . و ما مى گوییم : هر پیامبرى امام ( پیشواى ) معنوى مردم هست پس چه نیازى است که خداوند متعال حضرت ابراهیم را بعد از نبوّت به امامت نیز منصوب نماید ؟ ! افزون بر اینها مى گوییم : در آیات 246 و 247 بقره بنى اسرائیل از پیامبرشان خواستند که براى آنها فرمانروایى برگزیند امّا آن پیامبر که گویا حضرت سموئیل ( ع ( بوده فرمود : « إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکا خداوند ، طالوت را براى زمامدارى شما مبعوث کرده است » ( البقره : 247 ) . طالوت فردى بوده که تحت نظارت پیامبر الهى امور اجرایى کشور را ادراه مى نموده است . حال چطور است که چنین کسى را خداوند باید انتخاب کند ولى امام را که چانشین پیغمبر است باید مردم انتخاب کنند ؟ اگر بناست مردم براى خودشان حاکم انتخاب کنند ، خدا و پیامبر بنى اسرائیل به آنها مى گفتند : بروید خودتان براى خودتان حاکمى انتخاب کنید . 3 - شما در ادامه سوال کردید که آیا مى توانم در مورد عالم اجنه تحقیقاتى داشته باشم بدون اینکه تلاش کنم به وادى آنها راه پیدا کنم ؟ پاسخ این است که آرى مى‌توان در این زمینه تحقیقاتى انجام داد و منابع مختلفى در این زمینه نوشته شده است . براى تحقیق ، چند منبع را معرفى مى‌کنیم که با مطالعه آنها مى توانید اطلاعات خود را در مورد جنّها بالا برده و با نظرات گوناگونى که در این زمینه بیان شده است ، آشنا شوید . کتابهاى در این زمینه : الف . الجن فى الکتاب والسنه ، اعداد ولى زاربن شاه زالدین ، دارالبشائر الاسلامیه ، بیروت ، چاپ اول 1996 م ، ص 88 - 94 و بقیه کتاب در مورد مختصات و ماهیت جن . ب . الجن فى القرآن والسنه ، عبدالامیر على مهنّا ، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات ، بیروت ، چاپ اول ، 1992 م ، ص 31 - 33 و بقیه مباحث هم خواندنى است . ج . الجن بین الاشارات القرآنیه وعلم الفیزیاء ، عبدالرحمن محمد الرفاعى ، مکتبه مربوسى الصغیر ، چاپ اول 1997 م د . جن و شیطان ، علیرضا رجالى تهران ، نشر نبوغ ، ( منبع فارسى ) . ه . دانستنى‌هایى درباره جن ، ابوعلى خداکرمى ، ص 189 - 4 41 - شما در قسمتى دیگر نیز این سوال را مطرح نموده اید : « آیا درست است که اجنه خوب و بد دارند ؟ » پاسخ این است که آنها نیز خوب و بد دارند و گروهى از آنها مؤمن و صالح ، و گروهى کافرند . در سوره جن خداوند از جنّها نقل مى فرماید : « وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِکَ کُنَّا طَرائِقَ قِدَداً و از میان ما برخى درستکارند و برخى غیر آن ، و ما فرقه‌هایى گوناگونیم » . ( سوره جن آیه 11 ) و در آیه دیگر نیز مى خوانیم : « وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً ع‌ع‌ع‌ع و اینکه گروهى از ما مسلمان و گروهى ظالمند هر کس اسلام را اختیار کند راه راست را برگزیده است » ( سوره جن آیه 14 ) 5 - در اینکه جنّها برترند یا انسان‌ها مى‌توان گفت که به نظر مى‌رسد به لحاظ استعداد و قوه ، انسان برتر است . ولى در اینکه بالفعل چه کسى بالاتر است فرد به فرد ممکن است فرق کند . مثلاً مومنان جنّ یقیناً کافران انس برترند امّا اولیاى الهى از انسانها یقیناً از مومنان جنّ برتر مى باشند . در یک کلام اگر جنّى به اوج کمال خود برسد و انسانى نیز به اوج کمال خود برسد ، اوج کمال انسان بالاتر خواهد بود . در وجود انسان حقیقتى ودیعت نهاده شده که داراى قابلیت و استعداد ویژه اى است . استعداد و قابلیتى که وقتى در حضرت آدم ( ع ) به فعلیت و شکوفایى رسید مسجود فرشتگان قرار گرفت و آن قابلیت عبارت است از « استعداد دریافت اسماء الهى » « و علّم آدم الاسماء کلّها » و نیز استعداد « خلیفه الله » شدن که « انى جاعل فى الارض خلیفه » این قابلیت و استعداد در هیچ موجودى جز انسان وجود ندارد و علت سجده نمودن فرشتگان بر انسان نیز به خاطر همین ظرفیت و گنجایش ژرف و نامتناهى انسان است . لذا برترى انسان نسبت به جنّها ( از جهت استعداد ) نه به اختیار است نه به عقل است و نه به تفکر بلکه به این است که قابلیّت دارد مظهر جمیع اسماء الله شود . در ضمن دقت داشته باشیم که انسان زمانى برتر و فراتر از جنّها و فرشتگان مى شود که این ظرفیت و قابلیت الهى را در خود به فعلیت و شکوفایى برساند . لذا انسان کامل مانند معصومین ( ع ) که مصداق اتّم انسان کمال یافته هستند ، برتر از همه ى موجودات عالم مى باشند . پس چه بسیار انسانها که به خاطر اعمال زشت نه تنها از برخى جنّهاى مومن کمترند ، بلکه از حیوانات نیز کمتر مى باشند . « أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلا آیا گمان مى‌برى بیشتر آنان مى‌شنوند یا مى‌فهمند ؟ ! آنان فقط همچون چهارپایانند ، بلکه گمراهترند » ( الفرقان : 44 ) بنابراین وقتى گفته مى شود : انسان برتر از جنّها یا ملائک است ، مقصود انسان بالفعل است نه انسان بالقوّه که حیوان بالفعل مى باشد . البته اگر انسانى تمام دارایى وجودى خود را شکوفا سازد ، و از طرف دیگر یک جنّ هم همین کار را انجام دهد ، رتبه ى وجودى چنان انسانى از هر جنّى بیشتر خواهد بود . در پایان مطالبى در مورد جن مى آوریم که مطالعه آنها مى‌تواند سودمند باشد : در عالم هستى برخى از موجودات غیرمحسوس‌اند و به حواس طبیعى و عادى قابل درک نیستند . یکى از این موجودات جن است . جن که در اصل معنا مفهوم « پوشیدگى » دارد ، از چشم انسان پوشیده است . قرآن وجود این موجود را تصدیق کرده و سوره‌اى به نام « جن » نیز در قرآن وجود دارد . در قرآن گاهى از این موجود به « جان » نیز یاد مى‌شود ( الرحمن ، آیه 39 و حجر ، آیه 27 ) . 1 جن موجودى است که از آتش آفریده شده ، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است . « وخلق الجان من مارج من نار » ( الرحمن / 15 ) 3 داراى تکلیف و مسؤولیت است . ( ( ذاریات ، آیه 56 ) 4 گروهى از آنها مؤمن صالح ، و گروهى کافرند . « و إنا منا الصالحون و منا دون ذلک » ( جن ، آیه 11 ) 5 آنها داراى حشر و نشر و معادند . « وأما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا » ( جن / 15 ) - 6 آنها زندگى مى‌کنند و مى‌میرند ( احقاف ، آیه 18 ) 7 آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگیرى و استراق سمع داشتند ، و بعدا از این کار منع شدند و قدرت خود را از دست دادند . « و إنا کنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن یستمع الان یجد له شهابا رصدا » ( جن / 9 ) 8 آنها مى توانند با بعضى انسانها ارتباط برقرار کنند ، و با آگاهى محدودى که نسبت به بعضى از اسرار نهانى دارند ، به اغواى انسانها بپردازند . « وإنه کان رجال من الإنس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا » ( جن / 6 ) 9 در میان آنها افرادى یافت مى شوند که از قدرت زیادى برخوردارند ، همانگونه که در میان انسانها نیز چنین است . « قال عفریت من الجن أنا آتیک به قبل أن تقوم من مقامک » یعنى یکى از گردنکشان جن به سلیمان گفت من تخت ملکه سبا را ، پیش از آنکه از جاى برخیزى ، از سرزمین او به اینجا مى آورم . ( نمل / 39 ) 10 مسخّر انسان مى‌گردند . البته در این رابطه تنها در قرآن به قضیه حضرت سلیمان اشاره شده است که علاوه بر پرندگان ، وحوش و انسان‌ها ، جن‌ها نیز در اختیار و به فرمان حضرت سلیمان بودند . ( . ک : نمل آیات 17 تا 39 - سبأ ، آیه 14 - 12 - انبیاء ، آیه 82 - 81 ) 11 خلقت آنها در روى زمین قبل از خلقت انسانها بوده است . « و الجان خلقناه من قبل » ( حجر ، آیه 27 - الرحمن ، آیه 15 ) 12 - بعضى از آنها مرد و مذکر و پاره‌اى دیگر زن و مؤنث هستند و تولید نسل نیز مى‌کنند ( جن ، آیه 6 ( در روایات آمده است که جن مؤمن براى پیامبران و امامان ، مسخر مى‌شوند و خدمت مى‌کنند و کسانى که به اذن الهى ولایتى دارند نیزمى‌توانند جنیان کافر را تحت فرمان خویش درآورند ، ) . ک : مصباح یزدى ، محمد تقى ، معارف قرآن ، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى ، قم ، چاپ دوم 1378 - ص 312 ج 313 ) از پاره‌اى آیات قرآنى و روایات معلوم مى‌شود که گروهى جنیان به پیامبر خدا ( ص ) ایمان آورده‌اند ( جن ، آیه 1 - احقاف ، آیه 32 - 29 ) 13 - در مورد اینکه آیا جنّها مى توانند به عالم انسان ها راه پیدا کنند یا نه ؟ باید گفت که اگر منظور از عالم انسان‌ها ، همین دنیایى است که ما زندگى مى‌کنیم آنها هم هستند و زندگى مى کنند . و راه به این دنیا دارند . امّا اگر مقصود این است که بتوانند در زندگى انسانها دخالت کنند ، شواهد نقلى و عینى حاکى است که نه همه ى آنها بلکه برخى از آنها به نحو محدود چنین توانى دارند کما اینکه برخى انسانها نیز چنین توانى دارند که در امور جنّها دخالت نمایند . لذا چنین نیست که هر جنّى خواست بتواند در امور انسانها دخالت کند . در خاتمه عرض مى شود که واژه ى اجنّه جمع جنین است و به غلط به عنوان جمع جنّ استعمال مى شود . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image