مقام امامت پیامبر(ص) /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

با توجه به این که نامه شما شامل چندین سوال است، ما سعی می‌کنیم در قالب چند نکته پاسخ شما را ارائه کنیم.۱- شما در ابتدا این سوال را مطرح کردیده‌اید «آیا درست است که حضرت محمد (ص) ابتدا به پیامبری رسیده اند و پس از این‌که به درجات عالیه رسیدند، به امامت رسیده اند؟» در پاسخ می گوییم که این عبارت شما در مورد حضرت ابراهیم (ع) درست است؛ یعنی ایشان ابتدا به نبوت رسیدند، سپس به امامت نایل شدند ؛ آیه ی ۱۲۴ بقره گواه این حقیقت است. اما پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نبوت و امامت را همزمان داشتند ؛ یعنی از آغاز نبوت هم امام بودند و هم نبی.۲- شما در ادامه بیان کردید که :«...


با توجه به این که نامه شما شامل چندین سوال است، ما سعی می‌کنیم در قالب چند نکته پاسخ شما را ارائه کنیم.1- شما در ابتدا این سوال را مطرح کردیده‌اید «آیا درست است که حضرت محمد (ص) ابتدا به پیامبری رسیده اند و پس از این‌که به درجات عالیه رسیدند، به امامت رسیده اند؟» در پاسخ می گوییم که این عبارت شما در مورد حضرت ابراهیم (ع) درست است؛ یعنی ایشان ابتدا به نبوت رسیدند، سپس به امامت نایل شدند ؛ آیه ی 124 بقره گواه این حقیقت است. اما پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نبوت و امامت را همزمان داشتند ؛ یعنی از آغاز نبوت هم امام بودند و هم نبی.2- شما در ادامه بیان کردید که :«... امامت فقط به دوازده معصوم ما و حضرت محمد (ص) و حضرت ابراهیم (ع) داده شده است.» در این زمینه لازم است بیان کنیم که غیر از دوازده امام معصوم علیهم السلام و حضرت محمد صلّی الله علیه و آله و حضرت ابراهیم علیه السلام، برخی دیگر از انبیاء (ع) مانند حضرت اسحاق و حضرت یعقوب علیهم السلام نیز امام بوده اند. در سورة انبیاء می‌خوانیم: « وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یعْقُوبَ نافِلَةً وَ کُلاًّ جَعَلْنا صالِحینَ (72) وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ(73) ـــ و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وى بخشیدیم؛ و همه آنان را مردانى صالح قرار دادیم! و آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما، هدایت مى کردند؛ و انجام کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کردیم؛ و تنها ما را عبادت مى کردند.» (سوره انبیاء آیة 72-73) همان‌طور که روشن است این آیه به مقام امامت و رهبرى این پیامبران بزرگ(مثل حضرت اسحاق) و بخشى از صفات و برنامه هاى مهم و پرارزش آنها بطور جمعى اشاره مى کند (ر.ک: برگزیده تفسیر نمونه، ج 3، ص: 180.) و در آیة دیگر نیز می‌خوانیم:« وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یوقِنُونَ ـــ و از آنان ( بنی اسرائیل) امامانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مى کردند؛ چون شکیبایى نمودند، و به آیات ما یقین داشتند» (السجدة:24)آنچه از آیات قرآن برمی آید این است که ائمه همواره از کسانی بوده اند که شأنیّت و لیاقت نبوّت را داشته اند. لذا کسی که شأنیّت نبوّت را ندارد ، شأنیّت امامت را نیز نخواهد داشت ؛ و روشن است که تا کسی معصوم نباشد نمی تواند شأنیّت نبوّت داشته باشد. حدیث منزلت نیز گواه این معناست که حضرت علی (ع) افضل از هارون نبی بوده است ؛ چون در آن حدیث مورد قبول اهل سنّت ، آمده که نبی اکرم (ص) به علی (ع) فرمودند :« تو نسبت به من مثل هارون هستی نسبت به موسی الّا اینکه پیامبری بعد از من نیست.» (ر.ک: صحیح بخاری ، ج 4 ، 209 و ج5 ، ص129 ــ صحیح مسلم ، ج7 ، ص 120) پس اگر پیامبر اسلام افضل از موسی است به ناچار علی (ع) نیز باید افضل از حضرت هارون باشد تا این نسبت حفظ گردد. همچنین رسول خدا در همین گفتار به طور ضمنی متذکّر شدند که اگر بعد از من نبوّت ختم نمی شد ، تو شأنیّت نبوّت را داشتی. پس مسند امامت برتر از مسند نبوّت می باشد ؛ و این معنایی است که از آیه ی ابتلای حضرت ابراهیم (ع) به وضوح فهمیده می شود. البته طبق معمول برادران اهل سنّت ما در دنده ی کج افتاده اند و می گویند: امامت در این آیه ربطی به امامت مطرح در اسلام ندارد ؛ بلکه امامت معنوی مراد است. و ما می گوییم: هر پیامبری امام (پیشوای) معنوی مردم هست ؛ پس چه نیازی است که خداوند متعال حضرت ابراهیم را بعد از نبوّت به امامت نیز منصوب نماید؟! افزون بر اینها می گوییم: در آیات 246 و 247 بقره بنی اسرائیل از پیامبرشان خواستند که برای آنها فرمانروایی برگزیند ؛ امّا آن پیامبر ـ که گویا حضرت سموئیل(ع( بوده ـ فرمود: « ْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکا ـــ خداوند، طالوت را براى زمامدارى شما مبعوث کرده است»(البقرة:247). طالوت فردی بوده که تحت نظارت پیامبر الهی امور اجرایی کشور را ادراه می نموده است. حال چطور است که چنین کسی را خداوند باید انتخاب کند ولی امام را که چانشین پیغمبر است باید مردم انتخاب کنند؟ اگر بناست مردم برای خودشان حاکم انتخاب کنند ، خدا و پیامبر بنی اسرائیل به آنها می گفتند: بروید خودتان برای خودتان حاکمی انتخاب کنید.3- شما در ادامه سوال کردید که آیا می توانم در مورد عالم اجنه تحقیقاتی داشته باشم بدون اینکه تلاش کنم به وادی آنها راه پیدا کنم؟پاسخ این است که آری می‌توان در این زمینه تحقیقاتی انجام داد و منابع مختلفی در این زمینه نوشته شده است. برای تحقیق، چند منبع را معرفی می‌کنیم که با مطالعه آنها می توانید اطلاعات خود را در مورد جنّها بالا برده و با نظرات گوناگونی که در این زمینه بیان شده است، آشنا شوید.کتابهای در این زمینه : الف. الجن فى الکتاب والسنه، اعداد ولى زاربن شاه زالدین، دارالبشائر الاسلامیه، بیروت، چاپ اول 1996 م، ص 88 - 94 و بقیه کتاب در مورد مختصات و ماهیت جن.ب. الجن فى القرآن والسنه، عبدالامیر على مهنّا، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1992م، ص 31 - 33 و بقیه مباحث هم خواندنى است.ج. الجن بین الاشارات القرآنیة وعلم الفیزیاء، عبدالرحمن محمد الرفاعى، مکتبه مربوسى الصغیر، چاپ اول 1997م د. جن و شیطان، علیرضا رجالى تهران، نشر نبوغ،(منبع فارسى).ه. دانستنى هایى درباره جن، ابوعلى خداکرمى، ص 189 - 414- شما در قسمتی دیگر نیز این سوال را مطرح نموده اید :«آیا درست است که اجنه خوب و بد دارند ؟»پاسخ این است که آنها نیز خوب و بد دارند و گروهى از آنها مؤمن و صالح، و گروهى کافرند .در سورة جن خداوند از جنّها نقل می فرماید:«وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِکَ کُنَّا طَرائِقَ قِدَداً ــــ و از میان ما برخى درستکارند و برخى غیر آن، و ما فرقه هایى گوناگونیم».( سورة جن آیه 11)و در آیه دیگر نیز می خوانیم:«وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً ­­­­­­­­ــــ و اینکه گروهى از ما مسلمان و گروهى ظالمند هر کس اسلام را اختیار کند راه راست را برگزیده است» (سورة جن آیه 14)5- در اینکه جنّها برترند یا انسان‌ها می‌توان گفت که به نظر می‌رسد به لحاظ استعداد و قوه ، انسان برتر است. ولی در اینکه بالفعل چه کسی بالاتر است فرد به فرد ممکن است فرق کند. مثلاً مومنان جنّ یقیناً کافران انس برترند ؛ امّا اولیای الهی از انسانها یقیناً از مومنان جنّ برتر می باشند. در یک کلام اگر جنّی به اوج کمال خود برسد و انسانی نیز به اوج کمال خود برسد ، اوج کمال انسان بالاتر خواهد بود.در وجود انسان حقیقتی ودیعت نهاده شده که دارای قابلیت و استعداد ویژه ای است. استعداد و قابلیتی که وقتی در حضرت آدم (ع) به فعلیت و شکوفایی رسید مسجود فرشتگان قرار گرفت و آن قابلیت عبارت است از «استعداد دریافت اسماء الهی» «و علّم آدم الاسماء کلّها» و نیز استعداد «خلیفه الله» شدن که «انی جاعل فی الارض خلیفة » این قابلیت و استعداد در هیچ موجودی جز انسان وجود ندارد؛ و علت سجده نمودن فرشتگان بر انسان نیز به خاطر همین ظرفیت و گنجایش ژرف و نامتناهی انسان است.لذا برتری انسان نسبت به جنّها ( از جهت استعداد) نه به اختیار است نه به عقل است و نه به تفکر ؛ بلکه به این است که قابلیّت دارد مظهر جمیع اسماء الله شود.در ضمن دقت داشته باشیم که انسان زمانی برتر و فراتر از جنّها و فرشتگان می شود که این ظرفیت و قابلیت الهی را در خود به فعلیت و شکوفایی برساند. لذا انسان کامل مانند معصومین (ع) که مصداق اتّم انسان کمال یافته هستند، برتر از همه ی موجودات عالم می باشند.پس چه بسیار انسانها که به خاطر اعمال زشت نه تنها از برخی جنّهای مومن کمترند ، بلکه از حیوانات نیز کمتر می باشند.« أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلا ــــ آیا گمان مى برى بیشتر آنان مى شنوند یا مى فهمند؟! آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند » (الفرقان:44)بنابراین وقتی گفته می شود: انسان برتر از جنّها یا ملائک است ، مقصود انسان بالفعل است نه انسان بالقوّه که حیوان بالفعل می باشد. البته اگر انسانی تمام دارایی وجودی خود را شکوفا سازد ، و از طرف دیگر یک جنّ هم همین کار را انجام دهد ، رتبه ی وجودی چنان انسانی از هر جنّی بیشتر خواهد بود.در پایان مطالبی در مورد جن می آوریم که مطالعه آنها می‌تواند سودمند باشد: در عالم هستى برخى از موجودات غیرمحسوس اند و به حواس طبیعى و عادى قابل درک نیستند. یکى از این موجودات جن است. جن که در اصل معنا مفهوم «پوشیدگى» دارد، از چشم انسان پوشیده است.قرآن وجود این موجود را تصدیق کرده و سوره اى به نام «جن» نیز در قرآن وجود دارد. در قرآن گاهى از این موجود به «جان» نیز یاد مى شود (الرحمن، آیه 39 و حجر، آیه 27).1ـ جن موجودى است که از آتش آفریده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است. «وخلق الجان من مارج من نار»(الرحمن/15)3ـ داراى تکلیف و مسؤولیت است.( (ذاریات، آیه 56 )4ـ گروهى از آنها مؤمن صالح، و گروهى کافرند. «و إنا منا الصالحون و منا دون ذلک»( جن، آیة 11)5ـ آنها داراى حشر و نشر و معادند. «وأما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا»(جن/ 15)-6 آنها زندگى مى کنند و مى میرند (احقاف، آیه 18)7ـ آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگیرى و استراق سمع داشتند، و بعدا از این کار منع شدند و قدرت خود را از دست دادند. «و إنا کنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن یستمع الان یجد له شهابا رصدا»(جن/9)8ـ آنها می توانند با بعضى انسانها ارتباط برقرار کنند، و با آگاهى محدودى که نسبت به بعضى از اسرار نهانى دارند، به اغواى انسانها بپردازند. «وإنه کان رجال من الإنس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا»(جن/6) 9ـ در میان آنها افرادى یافت مى شوند که از قدرت زیادى برخوردارند، همانگونه که در میان انسانها نیز چنین است. «قال عفریت من الجن أنا آتیک به قبل أن تقوم من مقامک» یعنی یکى از گردنکشان جن به سلیمان گفت من تخت ملکه سبا را، پیش از آنکه از جاى برخیزى، از سرزمین او به اینجا مى آورم.(نمل/39)10ـ مسخّر انسان مى گردند. البته در این رابطه تنها در قرآن به قضیه حضرت سلیمان اشاره شده است که علاوه بر پرندگان، وحوش و انسان ها،جن ها نیز در اختیار و به فرمان حضرت سلیمان بودند. ( ر.ک: نمل آیات 17 تا 39 - سبأ، آیه 14 - 12 - انبیاء، آیه 82 -81 ) 11ـ خلقت آنها در روى زمین قبل از خلقت انسانها بوده است. « و الجان خلقناه من قبل»( حجر، آیه 27 - الرحمن، آیه 15)12 - بعضى از آنها مرد و مذکر و پاره اى دیگر زن و مؤنث هستند و تولید نسل نیز مى کنند (جن، آیه 6(در روایات آمده است که جن مؤمن براى پیامبران و امامان، مسخر مى شوند و خدمت مى کنند و کسانى که به اذن الهى ولایتى دارند نیزمى توانند جنیان کافر را تحت فرمان خویش درآورند، )ر.ک: مصباح یزدى، محمد تقى، معارف قرآن، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، قم، چاپ دوم 1378 - ص 312 – 313 )از پاره اى آیات قرآنى و روایات معلوم مى شود که گروهی جنیان به پیامبر خدا(ص) ایمان آورده اند (جن، آیه 1 - احقاف، آیه 32 -29)13- در مورد اینکه آیا جنّها می توانند به عالم انسان ها راه پیدا کنند یا نه ؟ باید گفت که اگر منظور از عالم انسان‌ها، همین دنیایی است که ما زندگی می‌کنیم آنها هم هستند و زندگی می کنند . و راه به این دنیا دارند.امّا اگر مقصود این است که بتوانند در زندگی انسانها دخالت کنند ، شواهد نقلی و عینی حاکی است که نه همه ی آنها بلکه برخی از آنها به نحو محدود چنین توانی دارند ؛ کما اینکه برخی انسانها نیز چنین توانی دارند که در امور جنّها دخالت نمایند. لذا چنین نیست که هر جنّی خواست بتواند در امور انسانها دخالت کند.در خاتمه عرض می شود که واژه ی اجنّه جمع جنین است و به غلط به عنوان جمع جنّ استعمال می شود. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image