کلام /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

اگر بشر به بلوغ فکري رسيده بود پس چرا انتخاب ابوبکر به خلافت را که به شورا بود مذمت مي کنيد؟


در ابتداء لازم است اين مطلب روشن شود که مقام جانشيني پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ چه مقامي است تا روشن گردد که بشر رشد يافته به آن دسترسي و توان درک و شناخت صاحب اين مقام را بدون معرفي خدا دارد يا نه؟ مقام امامت نقطه افتراق شيعه و سني است و در اين مسأله تنها چيزي که مورد اتفاق است اصل ضرورت وجود خليفه براي پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله است. اما در دیگر ویژگیها و شرایط بین این دو نگرش تفاوت اساسی وجود دارد. اهل سنت آن را فقط در رهبری ظاهری جامعه اسلامی و مدیریت دنیوی منحصر میکند، ولی شیعه آن را ادامه نبوت و رسالت میداند و تمام ویژگیهای پیامبر به جز دریافت وحی تشریعی را برای امام ثابت میداند. به همین جهت معتقد است که چنانکه بشر نمیتواند برای خویش پیامبر انتخاب کند، نمیتواد امام هم انتخاب کند. به اعتقاد شيعه جانشين پيامبر اکرم همه مقامات ایشان را به استثناي مقام نبوت دارا است و روح امامت همان بعد معنوي دین، يعني خلافت کلي الهي و خالي نبودن زمين از حجت خدا مي باشد و مسايل ديگر از قبيل تبيين معصومانه آموزه هاي ديني و اجراي آن و قضاوت و... از شئونات و آثار آن مي باشد و ارتقاي امام به مقامات معنوي در مرتبه علت و مسايل ديگر در مرتبه معلول قرار دارد يعني چون امام معصوم است بايد مرجع ديني و حاکم و... باشد. امّا اهل سنت مقام جانشيني پيامبر اکرم را يک مسئوليت ظاهري در حد رياست حکومت ديني مي دانند. با توجه به آنچه بيان شد در پاسخ سئوال فوق مي توان گفت: مسأله جانشيني و امامت بعد از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اگر منحصر در مسأله حکومت باشد و به رياست بعد از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تفسير شود، جاي آن هست که بگوئيم بلوغ و رشد فکري و خرد جمعي بشر براي تعيين خليفه پيامبر از طريق شورا و انتخاب، کفايت مي کند و بلکه اين روش اهل سنت جاذبه اش بيشتر است چون آن ها مي گويند تعيين حاکم حق مردم است و آنان حق دارند چه کسي را در رأس حکومت قرار دهند. ولي حقيقت اين است که امامت منحصر در حکومت نيست و مقام امامت بعد از پيامبراکرم عبارت است از مقام جانشيني پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از نظر ولايت تکويني و تشريعي و حفاظت از دين و اجراي آن و نيز تفسير آموزه هاي ديني (البته منهاي وحي) و شناساندن دين به همان شکلي که پيامبر معرفي مي کرد يعني شناساندن معصومانه و بدور از خطا. و بديهي است که با وجود معصوم ديگران را نشايد که حتي عهده دار خلافت ظاهري بشوند و يا بتوانند از طريق انتخاب و شورا مقام امامت را به عهده کسي پسپارند، زيرا اولا مقام امامت صرف رياست حکومت ديني نمي باشد. ثانيا شناخت کسي که لايق اين مقام باشد و از نظر کمال عقلي به معرفت و يقيين به آيات خدا و از نظر إرادي به مقام صبر رسيده باشد؛ يعني از علم و عصمت برخوردار بوده باشد به گونه اي که بيان و کلام وعمل او در تشريع حقايق و معارف الهي، حق محض بوده و همه براي فهميدن ظرافت معارف و سنن و قانون الهي به او مراجعه کنند، بدون نص از جانب خدا، براي بشر هر چند هم رشد يافته باشد مقدور نيست و مقام عصمت از حيطه درک بشر خارج است. و روي همين جهت است که قرآن امامت را عهد الهي خوانده و ظالمان و گنه کاران را از رسيدن به آن محروم دانسته است. و خداوند جعل و نصب امام و خليفه را به خود نسبت داده است و آن را به انتخاب مردم واگذار نکرده است. تا معلوم شود امامت نظير نبوت مقام و موهبت الهي است که خدا بر اساس علم و حکمت خويش، مي داند که آن را به چه کسي عطا و بر چه کسي افاضه نمايد. فخر رازي از علماي اهل سنت در تفسير خود راجع به اين آيه از آيات امامت که مي فرمايند: «اي اهل ايمان از خدا و رسول و صاحبان امر از ميان خود اطاعت کنيد» مي گويد: «اولي الامر»، غير از معصومين کساني ديگري نمي تواند باشد، زيرا خدا در اين آيه به اطاعت بدون قيد و شرط از آنان امر کرده و محال است خدا به اطاعت غير معصوم اين گونه فرمان بدهد. امام هشتم علي بن موسي الرضا ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: همانا امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و عمقش ژرف تر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند و يا به انتخاب خويش کسي را به عنوان امام منصوب نمايند. بنابراين، از يکسو دين اسلام ابدي و کاربرد قرآن هميشگي است و بشر تا روز قيامت ملزم است به طور صحيح به دستورات آن عمل کنند و چون در فهم قانون الهي ممکن است دچار آراء مختلفي بشوند و به خطا بروند، لازم است به تناسب قرآن که کتاب نور و هدايت است، معلم هدايت يافته و معصوم بعد از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ وجود داشته باشد تا زمين از حجت خدا خالي نباشد. از سوي ديگر شناخت چنين کسي در حيطه درک بشر نبوده و بشر از شناخت آن عاجز است.لذا تعيين جانشين از طريق انتخاب، براي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به منظور بر آوردن اهداف که به آن اشاره شد امر غيرعاقلانه و دخالت در موضوعي است که نه وظيفه بشر بوده و نه نسبت به آن علم داشته و بر همين اساس بايد گفت رويه انتخاب خليفه براي پيامبر بدور از صواب است. در واقع بلوغ فکري بشري به اين معنا نيست که در همه چيز بتواند نظر بدهد که اگر چنين بود اصلاً نيازي به وحي نبود، بلکه اين بلوغ تا حدي است که مي تواند اين را با همان راهکارهاي موجود در دين مثل امامت حفظ کند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image