تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه
رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین روز از سال 1391 در مشهد، ضمن تبیین موفقیتهای گوناگون ملت ایران در سال گذشته در مقابل رجزخوانیهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی دشمن، حراست غیرتمندانه از منابع نفتی ایران را علت خصومت زورگویان جهانی با نظام اسلامی خواندند و تأکید کردند: «جمهوری اسلامی مانند شیر از حقوق ملت ایران دفاع میکند.» رهبر انقلاب علت اصلی خصومتها و کینه ورزی زورگویان را این دانستند که نظام اسلامی مقتدرانه از ثروت عظیم نفت و گاز ایرانیان حراست میکند.
ایشان در تشریح بیشتر این مسأله، به وابستگی عمیق کشورهای غربی به منابع نفت و گاز اشاره کردند و افزودند: «آنها میدانند که منابع نفتیشان حداکثر تا 10 سال دیگر تمام میشود و رگ حیاتشان به منابع نفتی مناطق دیگر جهان به ویژه خلیج فارس کاملاً وابسته خواهد شد، به همین علت تسلط بر کشورهای دارندهی منابع نفت به ویژه جمهوری اسلامی برای آنها، اهمیت بینظیر، استراتژیک و حیاتی دارد.» در این مقاله تلاش میکنیم تا به تبیین سخنان ایشان دربارهی وابستگی غربیها و به ویژه آمریکا به نفت خلیج فارس بپردازیم.
تحلیل موضوع
امروزه اقتصاد جهانى با نفت و گاز خاورمیانه گره خورده است و مصرف کنندگان انرژى در جهان به انرژى این منطقه وابستگى دارند و همین وابستگى سبب گردیده که منطقهی خاورمیانه را به عنوان یکى از علایق ژئوپلتیک خود تعریف کنند. قدرتهاى بزرگ تلاش مىکنند تا با حضور بیشتر خود در خاورمیانه ضمن رسیدن به منابع این منطقه، قدرتهاى رقیب خود را به چالش بکشانند و به آن شکل چالش ژئوپلتیک بدهند. در این میان آمریکا به عنوان یک قدرت برتر جهانى، نقش گستردهاى در اقتصاد جهانى دارد.
ایالات متحدهی آمریکا، به عنوان بزرگترین مصرفکننده و وارد کننده و نیز دومین تولید کنندهی نفت خام جهان و به عنوان بزرگترین اقتصاد ملى جهان با بیش از 10 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلى، بزرگترین بازیگر عرصهی انرژى جهان است. بنابراین، سیاستها و اقدامهای این ابرقدرت اقتصادى و انرژى جهان آثار قابل ملاحظهاى بر بازارهاى جهانى انرژى و نیز تولید کنندگان و مصرفکنندگان انرژى جهان برجاى خواهد گذاشت.
خلیجفارس یکی از حساسترین و مهمترین مناطق جهان به شمار میرود، به گونهای که به دلیل دارا بودن موقعیت استراتژیک و منابع عظیم نفتی، همواره در کانون توجه قدرتهای فرا منطقهای و به خصوص ایالات متحدهی آمریکا بوده است. یکی از ویژگیهای اصلی نظام جدید جهانی، اهمیت یافتن اقتصاد در عرصهی جهانی است، از این رو مناطقی که از نظر ژئواکونومیک موقعیت بهتری دارند، دارای اهمیت بیشتری هستند. از این لحاظ بهنظر میرسد هر کشوری که بر خلیج فارس تسلط داشته باشد، بر جهان مسلط خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب در همین زمینه در نماز جمعهی 29 مهرماه 1384 چنین بیان داشتند: «آنها دنبال منافعشان هستند. یکى از مهمترین مناطق، عبارت است از همین خاورمیانه؛ منطقهاى حساس، پل شرق و غرب، منطقهى نفت، منطقهى گذرگاهها و گلوگاههاى دریایى بسیار حساس، با ملتهایى که سابقههاى فرهنگى دارند و ذخایر فراوان؛ اینها همه در این منطقه جمع است. حکومت آمریکا به اینطور چیزها براى سلطهى خود در دنیا احتیاج دارد.»[1]
این منطقه رابطهی مستقیمی با امنیت ملی دیگر قدرتهای جهانی دارد و حتی امنیت و ثبات اقتصاد جهانی تا حدودی به این منطقه وابسته است. پس از فروپاشی شوروی، نقش ایالات متحده در منطقه در پی جنگ عراق و کویت بارزتر شد. خلیج فارس بهعنوان غنیترین و مهمترین منطقهی جهان به لحاظ داشتن ذخایر عظیم هیدروکربنی و نیز اهمیت اقتصادی و مالی و به عنوان یک بازار گسترده و پررونق از موقعیت راهبردی مهمی برخوردار است.[2]
این منطقه 65 درصد از ذخایر نفتی جهان را در خود جای داده است. این منطقه با داشتن 230 هزار کیلومتر مربع مساحت، 565 میلیارد بشکه نفت و 7.30 تریلیون مترمکعب گاز، حدود دو سوم نفت مورد نیاز غرب و چهار پنجم نفت مورد نیاز ژاپن را تأمین میکند.[3]
آمریکا یکی از بزرگترین کشورهای تأثیرگذار در عرصهی معادلههای نفتی جهان میباشد. این کشور با تولید روزانه حدود 7 تا 8 میلیون بشکه نفت خام همواره از بزرگترین تولید کنندگان نفت جهان بوده است. کاهش تولید نفت در آمریکا وابستگی این کشور به واردات نفت را بیشتر میکند. این مسألهای است که همواره سیاستگذاران این کشور را نگران کرده و در طراحی استراتژیهای نفتی این کشور نقش عمدهای ایفا کرده است. عمدهی این استراتژیها به مهمترین منطقهی نفت خیز جهان یعنی خاورمیانه مرتبط میگردد.[4]
اصلیترین منافع آمریکا در خلیج فارس، منافع اقتصادی بوده و خواهد بود، چرا که از این راه میتواند بر منابع انرژی منطقه کنترل و دسترسی بهتری داشته باشد و به دنبال آن بازار پرسودی را برای صادرات این کشور تضمین خواهد کرد. بنا بر اظهارنظرهای «بوش» در انتخابات میان دورهای 2006م. نیروهای آمریکایی به دلایلی مرتبط با نفت، همچنان در عراق مستقر خواهند بود.
کاهش تولید نفت در آمریکا وابستگی این کشور به واردات نفت را بیشتر میکند. از این رو، اصلیترین منافع آمریکا در خلیج فارس، منافع اقتصادی بوده و خواهد بود، چرا که از این راه میتواند بر منابع انرژی منطقه کنترل و دسترسی بهتری داشته باشد و به دنبال آن بازار پرسودی را برای صادرات این کشور تضمین خواهد کرد.
مصرف جهانی نفت خام و سوختهای مایع
در سال 2011م. مصرف روزانهی نفت در جهان یک میلیون بشکه نسبت به سال 2010م. افزایش داشت و به 88.1 میلیون بشکه در روز رسید. سازمان «ای.آی.اِی» انتظار دارد که در دو سال جاری و آینده نیز این روند افزایشی تقاضا ادامه داشته باشد و در سال 2012م. تقاضای جهانی نفت به 89.4 میلیون بشکه و در سال 2013م. این رقم به 90.9 میلیون بشکه در روز افزایش یابد. میزان مصرف نفت کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی در سال 2011م. روزانه با 420 هزار بشکه کاهش همراه بوده که انتظار میرود این روند رو به نزول در سال 2012م. نیز ادامه یابد. گفته میشود که بخش عمدهی رشد تقاضا به کشورهای غیر عضو در سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی اختصاص خواهد داشت. چین، هند و برزیل پر تقاضاترین کشورها در سال 2012 و 2013 میلادی گزارش شدهاند.[5]
انرژی و اهمیت آن برای آمریکا
انرژى و به خصوص نفت و گاز نقش مهمى در اقتصاد ایالاتمتحده دارد. از طرف دیگر حوادثى که در فاصلهی هزاران مایلى و خارج از کنترل ایالات متحده اتفاق مىافتد، مىتواند ضمن تأثیر بر بازارهاى انرژى و اقتصاد، اقتصاد آمریکا را نیز مختل کند. رکود اقتصادى که به دنبال دو رکود بازار نفت در دههی 1970م. پدید آمد، تحریم اقتصادى نفت در سال 1973م.، وقوع انقلاب ایران در سال 1979م. و جنگ خلیج فارس در 1991م.، نمونههایى بر صحت این گفتار است. شوکهاى نفتى که باعث افزایش قیمت نفت شدهاند، رشد (GDP) در ایالات متحده را کاهش داده است.
ذخایر نفت ایالات متحده
ایالات متحدهی آمریکا بزرگترین تولید کننده، مصرف کننده و وارد کنندهی انرژى در جهان است. این کشور با داشتن 30 میلیارد بشکه ذخایر نفت خام یعنى 11.3 درصد ذخایر کل جهان، رتبهی دهم ذخایر نفت، با داشتن 3 درصد ذخایر گاز جهان، رتبهی ششم ذخایر گاز طبیعى و همچنین با داشتن 25درصد ذخایر زغالسنگ جهان، رتبهی اول ذخایر زغال سنگ را در جهان به خود اختصاص داده است. این در حالى است که کشورهاى حوزهی خلیجفارس مانند عربستان سعودى با 262میلیارد بشکه ذخایر نفت یعنى حدود 30 درصد ذخایر نفت جهان، ایران با 130 میلیارد بشکه یعنى حدود 11درصد ذخایر جهان و عراق با داشتن 115میلیارد بشکه یعنى 10درصد ذخایر نفت جهان، رتبههاى اول تا سوم ذخایر نفت خام جهان را به خود اختصاص دادهاند.
نکتهی قابل توجه آن است که عمر ذخایر نفت آمریکا حدود 11 سال است، در حالى که عمر ذخایر نفت در عراق حدود 93 سال و در عربستان حدود 73 سال مىباشد. اگر هزینهی پایین تولید نفت در منطقهی خلیج فارس را نسبت به هزینهی بالاى تولید در آمریکا بر مطلب بالا اضافه کنیم، بر اهمیت ذخایر نفت منطقهی خلیج فارس بیش از پیش افزوده مىشود.[6]
تولید و واردات انرژى در ایالات متحده
از دههی 1970م. تا کنون، یعنى از زمان آغاز تحریمهاى نفتى سیر مصرف انرژى در ایالات متحده رو به افزایش مىباشد. این مسأله باعث به وجود آمدن بحران و کمبود شدید انرژى در ایالاتمتحده شده است. تولید انرژى در ایالات متحده در سال 1985م. برابر با 67 کوادریلیون (BTU) و مصرف آن 76 کوادریلیون (BTU) بوده است. با افزایش جمعیت و ارتقاى استانداردهاى زندگى و همچنین افزایش رشد اقتصادى، تولید انرژى در سال 2003م. به 71 کوادریلیون (BTU) و مصرف آن به 98 کوادریلیون (BTU) مىرسد. پیشبینى مىشود که در سال 2025م. تولید انرژى به 83 کوادریلیون (BTU) و مصرف آن به 1339 کوادریلیون (BTU) برسد.
بنابراین، همان طور که ملاحظه مىشود، میزان انرژى تولیدى پاسخگوى نیاز ایالات متحده به انرژى نخواهد بود و وابستگى ایالاتمتحده به واردات انرژى از سال 1985م. افزایش یافته و این روند صعودى تا سال 2025م. ادامه دارد؛ زیرا در صورتى که طى 20 سال آینده روند تولید انرژى از سرعتى مشابه با دههی گذشته برخوردار باشد، رشد مصرف انرژى نسبت به تولید انرژى تا سال 2025م. فزونى خواهد یافت. بنابراین، پیشبینى مىشود واردات خالص انرژی از 27 درصد مصرف کل انرژى آمریکا در سال 2003 به 38 درصد در سال 2025 افزایش یابد. ایالاتمتحده داراى منابع انرژى داخلى قابل توجهى است و همچنان به عنوان یک تولید کنندهی بزرگ انرژى در جهان باقى خواهد ماند.[7]
مصرف نفت در ایالات متحده
بر اساس برآوردهاى صورت گرفته، در سال 2003م. نفت بزرگترین منبع تأمین انرژى آمریکا بوده و حدود 40درصد از کل نیاز انرژى این کشور را تأمین کرده است. نفت و گاز طبیعى از اصلىترین سوختهاى مورد مصرف در این کشور بوده و 63 درصد از کل نیاز انرژى و به خصوص بخش حملونقل را تأمین مىکنند. همچنین، پیشبینى مىشود در طول 20 سال آینده میزان مصرف نفت حدود 35 درصد و گاز طبیعى بیش از 42 درصد افزایش یابد.
در طول چند دههی گذشته مصرف نفت و فرآوردههاى نفتى در ایالاتمتحده به شدت افزایشیافته و با سبقت از تولید داخلى باعث شده است که این کشور از دههی 1970م. به بعد وارد کنندهی دایمى انرژى شود، به نحوى که 89 درصد از کل واردات انرژى ایالات متحده به نفت اختصاص دارد. در طول 20سال آینده، مصرف نفت و فرآوردههاى نفت نیز در ایالات متحده روزى 7 میلیون بشکه افزایش خواهد یافت، یعنى مصرف نفت و فرآوردههای آن از 20 میلیون بشکه در سال 2003م. به 27 میلیون بشکه در سال 2025م. خواهد رسید.[8] بنابراین، واردات نفت یکى از چالشهاى بلند مدت ایالات متحده بهشمار مىآید.
درصد قابل توجهى از منابع تأمین کنندهی انرژى و بهخصوص نفت ایالات متحده در خارج از این کشور قرار دارند. روند واردات نفت ایالات متحده از دههی 80 به بعد روبه افزایش است. واردات نفت ایالاتمتحده از حدود 4 میلیون بشکه در روز در سال 1973م.، به بیش از 9 میلیون بشکه در روز در سال 2003م. رسید. طبق پیشبینى وزارت انرژى آمریکا در سال 2003م.، واردات نفت ایالات متحده تا سال 2025م. حدود 70 درصد کل تقاضاى داخلى این کشور را تشکیل خواهد داد. همچنین از عمر ذخایر نفت ایالات متحده، با توجه به نسبت تولید جارى و با توجه به این که بیش از 60 درصد نفت قابل استحصال آن در گذشته استخراج شده است و 10درصد بیشتر باقى نمانده است.
عوامل یاد شده و توجه به این نکتهی اساسى که 5 کشور عربستان سعودى، عراق، ایران، کویت و امارات، چهار پنجم ذخایر شناخته شدهی جهانى را در اختیار دارند و عمر ذخایر این کشورها قابل مقایسه با ذخایر ایالاتمتحده نیست، توجه ایالات متحده را به کشورهاى حوزهی خلیجفارس معطوف کرده است. بنابراین، پیشبینى مىشود که وابستگى ایالات متحده به منابع نفتى ماورای دریاها در آینده بیشتر شده و در این زمینه خلیجفارس در بازار جهانى انرژى اهمیت ویژهاى پیدا مىکند.
سهم این منطقه در تولید جهانى نفت از 6.25 درصد در سال 1996م. به 40.9 درصد در سال 2020م. خواهد رسید. طبق برآوردها، واردات نفت ایالات متحده از منطقهی خلیج فارس از 4.2 میلیون بشکه در روز در سال2000م. به 6 میلیون بشکه در روز در سال 2025م. خواهد رسید. پیشبینى مىشود به رغم برخى اکتشافهاى نفتى در جهان، تا سالهاى متمادى هیچ منطقهی دیگرى نمىتواند جایگزین نفت خلیجفارس شود. در سیاست ملى انرژى ایالات متحده در مورد ذخایر نفت خاورمیانه و خلیجفارس، آمده است: «بدون تردید و براساس تمامی برآوردها و محاسبات، خاورمیانه همچنان به عنوان عامل اصلى تأمین امنیت نفتى جهان باقى خواهد ماند و خلیجفارس نیز همواره به عنوان نقطهی توجه و تمرکز سیاست بینالمللى انرژى ایالاتمتحده مطرح خواهد بود.
پیشبینى مىشود کشورهاى تولید کنندهی نفت حوزهی خلیجفارس تا سال 2020م. بین 54 و 67 درصد از نفت جهان را تولید نمایند. از این رو اقتصاد جهانى همچنان به وابستگى خود به تولیدات کشورهاى عضو سازمان کشورهاى صادر کنندهی نفت (اوپک)، به ویژه کشورهاى حاشیهی خلیجفارس ادامه خواهد داد.»[9]
حضرت آیت الله خامنهای در این باره فرمودند: «قدرتهای استکباری به خاطر تأمین منابع راهبردیشان میخواهند کشورهای دارای منابع نفت در دست آنها همچون موم باشند اما جمهوری اسلامی در مقابل خواستههای نامشروع آنها همچون شیر ایستاده است.»[10] بنابراین، وابستگى اقتصادى آمریکا و همچنین آسیا و اروپا به منابع نفتى خلیج فارس افزایش خواهد یافت و تعجبآور نیست که تمام این قدرتها درصدد تقویت روابط اقتصادى و استراتژیک خود با کشورهاى منطقهی خلیجفارس باشند و در این میان ایالات متحده نیز براى رسیدن به این هدف از ابزارهاى مختلف از جمله نظامىگرى نیز استفاده کند.[11]
نتیجهگیرى
تا سال 2025م.، نفت همچنان مهمترین منبع انرژى جهان (39درصد مصرف کل انرژى) و همچنین ایالاتمتحده (41 درصد) محسوب مىشود. رشد مصرف انرژى آمریکا بیشتر از تولید است. با افزایش رشد تقاضاى انرژى، وابستگى این کشور به واردات افزایش یافته است، به نحوى که بیش از 1.3 مصرف انرژى در سال 2025م. وارداتى مىشود. با افزایش واردات نفت، وابستگى این کشور به کشورهاى تولید کنندهی نفت حوزهی خلیجفارس در حال افزایش است. ایالاتمتحده از زمان «کارتر» تا «اوباما» همچنان گرفتار مسایل خلیجفارس است و البته در حل مسایل کلیدى این منطقه ناتوانى خود را نشان داده است. وابستگى اقتصاد جهانى و بهخصوص کشورهاى صنعتى و پیشرفتهی جهان به منابع انرژى منطقهی خلیجفارس به حدى است که اگر این کشورها از دسترسى به منابع انرژى این منطقه محروم شوند، نتیجهاش احتمالاً ورشکستگى و به دردسر افتادن متحدان و اقتصاد جهانى خواهد بود.
خاورمیانه ازجمله مناطقی است که همواره مورد توجه ایالات متحده بوده و برای آن کشور اهمیت حیاتی داشته؛ چنانکه آمریکا برای حفظ سلطه خود بر اقتصاد و سیاست بینالمللی، تسلط بر این منطقه را بهطور مداوم در دستور کار خود قرار داده است. بسیاری از کارشناسان، مهمترین علت حضور آمریکا در خلیج فارس را دستیابی آسان و ارزان به منابع نفتی منطقه عنوان کردهاند. [12] آمریکا در حدود 30 درصد، اروپای غربی 60 درصد، و ژاپن 76 درصد نفت وارداتی خود را از خلیج فارس تأمین میکنند. از این رو دستیابی به کشورهای خلیج فارس و خود خلیج فارس که در حقیقت شاهرگ حیاتی نفت وارداتی آمریکا و متحدان آن است، نهایت اهمیت را دارد.
این مسأله بیانگر موقعیت حیاتی و استراتژیکی این آبراه است. دراین باره، نظریهی رسمی دولت آمریکا که به «دکترین کارتر» مشهور گشت، بدین شرح است: «هر کوششی توسط یک قدرت خارجی، به منظور به دست آوردن کنترل در منطقهی خلیج فارس، به عنوان تهدید منافع حیاتی ایالات متحده آمریکا تلقی خواهد شد و با چنین تهدیدی به هر وسیله لازم از جمله توسل به نیروی نظامی، مقابله خواهد شد». (*)
پینوشتها:
[1]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3316
[2] .http://persiangulfstudies.com/fa/index.asp?P=NEWS2Ν=143
[3] .http://persiangulfstudies.com/fa/index.asp?P=NEWS2Ν=14
[4] .http://fa.merc.ir/Default.aspx?tabid=127&articleid=1478
[5] .http://seconews.com/vdch.xnzt23nwxftd2.html
[6] .http://www.ebtekarnews.com/ebtekar/News.aspx?NID=45465
[7] .http://persiangulfstudies.com/fa/index.asp?P=NEWS2Ν=143
[9] .افشین جوان، سیاست ملی انرژی، تهران: سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور، 1382.
[10] .http://www.mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=903&tab=news
[11] .فاضله خادم، سیاستهای انرژی آمریکا و راهبردهای این کشور در منطقهی خلیجفارس، فصلنامهی مطالعات خاورمیانه، اسفند 1385.
[12]. محمود طلوعی ، نبرد قدرت ها در خلیج فارس،چاپ اول ، تهران انتشارات ترجمه م نشر ، زمستان 1366 ص 194.195.196.
* جواد بخشی؛ کارشناس ارشد دیپلماسی و روابط بینالملل/برهان، ۱۳۹۱/۱/۸ .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.