ویژگی‌های ژئوپلیتیک آسیای مرکزی کدام‌اند؟ این ویژگی‌ها چه فرصت‌هایی را پیش روی ایران قرار خواهد داد؟ /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

تبدیل‌شدن به مسیر ترانزیت کشورهای آسیای مرکزی به دریای آزاد و مسیر انتقال خطوط لوله‌ی نفت و گاز آسیای مرکزی به غرب، ایجاد ساختارهای امنیتی درون منطقه‌ای و جلوگیری از نفوذ مداوم قدرت‌های بزرگ در منطقه و همگرایی اقتصادی، از جمله پتانسیل‌های ایران برای نقش آفرینی در آسیای مرکزی می‌باشد.


تبدیل‌شدن به مسیر ترانزیت کشورهای آسیای مرکزی به دریای آزاد و مسیر انتقال خطوط لوله‌ی نفت و گاز آسیای مرکزی به غرب، ایجاد ساختارهای امنیتی درون منطقه‌ای و جلوگیری از نفوذ مداوم قدرت‌های بزرگ در منطقه و همگرایی اقتصادی، از جمله پتانسیل‌های ایران برای نقش آفرینی در آسیای مرکزی می‌باشد. آسیای مرکزی به عنوان یکی از مهم‌ترین زیرسیستم‌های منطقه‌ای ایران به علت برخورداری از ویژگی‌های ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک خاص همواره در کانون توجه قدرت‌های بزرگ و کشورهای همسایه قرار داشته است. در این میان ایران به علت همجواری سرزمینی، برخورداری از پیوندهای قومی، مذهبی، زبانی، و تاریخی با مردم این منطقه و همچنین با برخورداری از انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی از آغاز فروپاشی شوروی به دنبال نقش‌آفرینی در این منطقه بوده و از این رهگذر منافع خود را طی دوره‌های قبل، بر اساس 2 رویکرد ایدئولوژیک و فرهنگی، دنبال کرده است. با این حال واقعیت‌های موجود نشان می‌دهد، آنچه بیش از هر چیز در مقطع کنونی می‌تواند منافع ایران را تأمین کند، اتخاذ رویکردی عمل‌گرایانه در برخورد با مسائل منطقه می‌باشد و اتخاذ نگاه و رویکرد عمل‌گرایانه قبل از هر چیز مستلزم شناسایی واقعیت‌های محیط عملیاتی و تعریف منافع می‌باشد. بر همین اساس، به نظر می‌رسد اتخاذ یک راهبرد منسجم برای تقویت مناسبات با کشورهای منطقه در مرحله‌ی اول مستلزم پاسخگویی به این پرسش‌هاست: ویژگی‌های ژئوپلیتیک آسیای مرکزی کدام‌اند؟ این ویژگی‌ها چه فرصت‌هایی را پیش روی ایران قرار خواهد داد؟ در مقاله‌ی حاضر تلاش می‌شود، تا ضمن معرفی محیط ژئوپلیتیک آسیای مرکزی، مهم‌ترین علائق و فرصت‌های ایران در این منطقه تبیین شوند. تعریف ژئوپلیتیک در یک تعریف کلی ژئوپلیتیک علمی است که به بررسی تأثیر عوامل جغرافیایی بر سیاست‌های دگرگون‌شونده‌ی جهانی می‌پردازد.[1]در واقع ژئوپلیتیک از تعامل 3 عنصر قدرت، سیاست بین‌الملل و جغرافیا به وجود می‌آید.[2] در بررسی ژئوپلیتیک کشورها و مناطق جهان معمولاً علاوه بر ویژگی‌های طبیعی، مرزهای سیاسی کشورها، جمعیت و ترکیب اجتماعی آن، راه‌های ارتباطی، منابع و معادن طبیعی، موضوعاتی چون نقاط راهبردی، قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و راهبردهای آن‌ها نیز مورد مطالعه قرار می‌گیرند. بنا بر آنچه گفته شد، می‌توان گفت منظور از علائق ژئوپلیتیک ایران در آسیای مرکزی مجموعه‌ی ویژگی‌های خاص جغرافیایی کشورهای منطقه به طور خاص و کل منطقه‌ی آسیای مرکزی به طور عام است که به راهبردهای جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به منافع خود در این منطقه شکل می‌دهد و مناسبات ایران را با این کشورها تعریف می‌کند. به همین دلیل نیز قبل از بررسی علائق ژئوپلیتیک ایران در آسیای مرکزی، ویژگی‌های ژئوپلیتیک این منطقه را بر می‌شمریم. ویژگی‌های ژئوپلیتیک آسیای مرکزی به لحاظ موقعیت جغرافیایی، آسیای مرکزی در حد فاصل اروپا در غرب، آسیا در شرق، روسیه در شمال و جهان اسلام در جنوب قرار گرفته است. کشورهای این منطقه محصور در خشکی هستند و تنها به واسطه‌ی خاک کشورهای همجوار به آب‌های آزاد دسترسی دارند. منطقه‌ی آسیای مرکزی دومین ذخایر انرژی دنیا (نفت و گاز) را در بر دارد. علاوه بر این، تعداد زیادی از معادن فلزهای کمیاب مثل طلا، مس، اورانیوم و فلزات سنگین در این منطقه واقع شده‌اند. این منطقه در محل برخورد و تقاطع فرهنگ‌های شرق و غرب، از جمله فرهنگ ترکی و اسلامی و از نظر تاریخی در مسیر جاده‌ی ابریشم، قرار گرفته است. آسیای مرکزی تنها نقطه‌ای از جهان است که 4 قدرت هسته‌ای (یعنی روسیه، چین، هند و پاکستان) را به هم متصل می‌کند. این منطقه دارای بازار مصرف 50 میلیون نفری است و وجود گروه‌های قومی و اختلافات ارضی و مرزی متعدد، این منطقه را به منطقه‌ای بی‌ثبات تبدیل کرده است.[3] با این حال شاید مهم‌ترین ویژگی ژئوپلیتیک آسیای مرکزی، پس از فروپاشی شوروی و به ویژه پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر، تبدیل شدن این منطقه به عرصه‌ی رقابت قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای باشد. توضیح آنکه در این زیرسیستم منطقه‌ای به جز 5 کشور آسیای مرکزی (ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان و ترکمنستان) 5 قدرت منطقه‌ای (روسیه، ایران، ترکیه، هند و پاکستان) و 3 قدرت فرامنطقه‌ای (آمریکا، اتحادیه‌ی اروپا و چین) به رقابت برای تأمین منافع خود مشغول هستند.[4] در این میان، هر یک از کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از جمله ایران دارای علائق ژئوپلیتیک خاصی در این منطقه است که در ادامه به شرح آن‌ها می‌پردازیم. علائق ژئوپلیتیک ایران در آسیای مرکزی جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک خود از جمله برخورداری از مرزهای مشترک طولانی با منطقه‌ی آسیای مرکزی، همجواری با آب‌های آزاد و برخورداری از اشتراکات فرهنگی، قومی و زبانی و مذهبی با کشورهای منطقه علائق ژئوپلیتیک خاصی در این منطقه دارد که برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از: الف) تعیین رژیم حقوقی دریای خزر: تعیین رژیم حقوقی دریای خزر، ضمن آنکه سهم ایران و کشورهای همسایه را از منابع سطح و بستر دریا مشخص می‌کند، می‌تواند مانعی بر سر نظامی شدن دریای خزر و نفوذ نیروهای نظامی فرامنطقه‌ای در این دریا باشد. در واقع، برخورداری ایران از منابع گسترده‌ی نفت و گاز در جنوب از یک سو و دشواری برداشت و استخراج نفت از دریای خزر، به علت عمق زیاد، کمتر به لحاظ اقتصادی و بیشتر به لحاظ ژئوپلیتیک به این دریا توجه دارد. ب) تبدیل شدن به مسیر ترانزیت کشورهای آسیای مرکزی به دریای آزاد: همان طور که گفته شد، کشورهای آسیای مرکزی در خشکی محصور هستند. در این میان، این کشورها می‌توانند با عبور از خاک ایران یا روسیه به طور مستقیم به آب‌های آزاد دست یابند و عبور از مسیرهای دیگر مستلزم عبور از 2 یا چند کشور است. در این میان، با توجه به تمایل این کشورها به استقلال هرچه بیشتر از روسیه و همچنین با توجه به یخبندان بودن مسیر دریای شمال در اغلب فصول سال، ظاهراً ایران بهترین مسیر دسترسی آن‌ها به دریای آزاد است که طی 2 دهه‌ی گذشته انتظار می‌رفت کشورهای آسیای مرکزی تهران را به عنوان مسیر ترانزیت خود انتخاب کنند. این تمایل تا حدودی، با توجه به انعقاد موافقتنامه‌ی 3 جانبه برای تأسیس خط آهن قزاقستان‌ـ‌ترکمنستان و ایران که قرار است به شبکه‌ی راه‌آهن داخلی ایران وصل شود، برآورده شده است. ایران به دنبال آن است که از طریق ایفای نقش میانجی‌گری سیاسی در تنش‌های سیاسی گسترده در کشورهای منطقه، به برقراری صلح و ثبات و امنیت در منطقه کمک کند و از این طریق، مانع از افزایش حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای به ویژه آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا در این منطقه شود؛ چرا که پس از خلیج‌فارس، منطقه‌ی آسیای مرکزی یکی از مهم‌ترین گلوگاه‌های حیاتی ایران است که از سوی آمریکا مورد تهدید قرار گرفته است. ج) تبدیل شدن به مسیر انتقال خط لوله‌ی نفت و گاز آسیای مرکزی به غرب: با توجه به آنچه در رابطه با محصور بودن این کشورها در خشکی گفته شد و با توجه به نامشخص بودن رژیم حقوقی دریای خزر و تبعات زیست‌محیطی انتقال خط لوله‌ی انرژی از بستر این دریا، کشورهای منطقه و به طور خاص ترکمنستان برای انتقال و فروش انرژی خود به کشورهای اتحادیه‌ی اروپا نیازمند عبور از خاک روسیه یا ایران هستند؛ اما به دلیل عدم تمایل روسیه به از بین رفتن انحصارگری خود در حوزه‌ی صادرات گاز به اروپا، امکان انتقال از روسیه عملاً امکان‌پذیر نیست. در این میان، منافع ایران اقتضا می‌کند که ضمن انتقال گاز ترکمنستان به ترکیه و از آنجا به اتحادیه‌ی اروپا، بخشی از نیازهای خود در شمال را از طریق سواپ گاز ترکمنستان تأمین کند و در مقابل، گاز فروشی ترکمنستان را در جنوب به خریداران تحویل دهد. این مسئله، ضمن ایجاد درآمدهای ترانزیتی برای ایران، مانع از ایجاد هزینه‌های اضافی در زمینه‌ی انتقال گاز به شهرهای شمالی ایران می‌شود. د) همگرایی اقتصادی: وجود بازارها و زمینه‌های گسترده برای سرمایه‌گذاری در کشورهای آسیای مرکزی و وجود اقتصادهایی که حتی در حوزه‌ی مواد خام و انرژی می‌توانند مکمل یکدیگر باشند باعث شده است تا از ابتدای استقلال، همگرایی اقتصادی با کشورهای منطقه در زمره‌ی علائق ایران در این منطقه قرار گیرد. ح) ایجاد ساختارهای امنیتی درون‌منطقه‌ای و جلوگیری از نفوذ مداوم قدرت‌های بزرگ در منطقه: نیاز چندجانبه و متقابل امنیتی ایران و کشورهای منطقه برای مقابله با تهدیدات امنیتی از جمله مبارزه با تهدیدات زیست‌محیطی، مواد مخدر، تروریسم و جنایات سازمان‌یافته‌ی دیگر، پیشبرد همگرایی اقتصادی در قالب اکو و برقراری روابط و همکاری‌های امنیتی و سیاسی از جمله در قالب سازمان شانگهای در زمره‌ی علائق ژئوپلیتیک ایران در منطقه قرار دارد و از همین رو، مقامات ایران همواره بر ضرورت تأمین امنیت منطقه از سوی کشورهای منطقه و عدم مداخله‌ی قدرت‌های خارجی و فرامنطقه‌ای تأکید می‌کنند و خواهان عضویت دائم در سازمان شانگهای هستند. علاوه بر این، ایران به دنبال آن است که از طریق ایفای نقش میانجی‌گری سیاسی در تنش‌های سیاسی گسترده در کشورهای منطقه، به برقراری صلح و ثبات و امنیت در منطقه کمک کند و از این طریق، مانع از افزایش حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای به ویژه آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا در این منطقه شود؛ چرا که پس از خلیج‌فارس، منطقه‌ی آسیای مرکزی یکی از مهم‌ترین گلوگاه‌های حیاتی ایران است که از سوی آمریکا مورد تهدید قرار گرفته است. در هر حال، ایران برای تأمین علائق و منافع فوق با چالش‌ها و فرصت‌هایی روبه‌روست که در ادامه به برخی از مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم. چگونگی نقش‌آفرینی ایران در حوزه‌ی آسیای مرکزی بر مبنای علائق ژئوپلیتیک بدیهی است آنچه که به عنوان علائق ژئوپلیتیک ایران در منطقه‌ی آسیای مرکزی ذکر شده، مجموعه‌ی اهداف و آرمان‌های ایران در زیرسیستم منطقه‌ای خود است که در شرایط عادی گزینه‌های مختلفی برای تحقق آن‌ها وجود دارد. در این رابطه، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: 1. تلاش برای احیای مسیر غرب به شرق جاده‌ی ابریشم که اروپا را به شرق دور می‌پیوندد و زمینه‌ی دستیابی کشورهای منطقه به اروپا را نیز فراهم می‌کند. 2. سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف اقتصادی تولیدی و زیربنایی کشورهای منطقه‌ی آسیای مرکزی. این سرمایه‌گذاری باید از بخش صادرات کالاهای مصرفی به سرمایه‌گذاری‌های اساسی معطوف شود تا منافع اقتصادی آن بتواند کشورهای منطقه را به همکاری با ایران ترغیب کند. 3. همکاری در زمینه‌ی ایجاد زیربناهای مربوط به تولید انرژی. این قبیل سرمایه‌گذاری‌ها به ویژه در بخش تولید برق و برق آبی، که کشورهای منطقه از ظرفیت‌های خوبی برای آن بهره‌مند هستند، منافع اقتصادی زیادی برای ایران دربردارد؛ چرا که ایران خود از واردکنندگان برق از این کشورها می‌باشد. ایران، در این رابطه، می‌تواند اقدام به صدور خدمات مهندسی به کشورهای منطقه نیز بکند. 4. به‌کارگیری دیپلماسی فعال و هوشمندانه و استفاده از روابط نزدیک خود با روسیه برای بهره‌برداری از رقابت‌های آمریکا‌ـ‌روسیه، ترکیه‌ـ‌روسیه و هند‌ـ‌پاکستان در منطقه. 5. همان طور که اشاره شد، موارد فوق از جمله راهکارهای ایران برای افزایش نقش‌آفرینی در شرایط عادی است. این در حالی است که در شرایط کنونی نقش‌آفرینی ایران در منطقه تحت تأثیر تحریم‌های اقتصادی سازمان ملل و تحریم‌های یک‌جانبه‌ی اتحادیه‌ی اروپا و آمریکا دچار چالش شده است. برای مثال، می‌توان به لغو موافقت‌نامه‌ی همکاری ایران و ترکمنستان در زمینه‌ی احداث بخشی از خط لوله‌ی قزاقستان، ترکمنستان‌ـ‌ایران از سوی حکومت ترکمنستان در شهریورماه 1391 اشاره کرد. بنابر توافق، مقرر شده بود که بخشی از این خط راه‌آهن، که در ایران قرار داشت، توسط پیمانکار ایرانی انجام شود؛ اما حکومت ترکمنستان، به بهانه‌ی ناتوانی پیمانکار ایرانی از ادامه‌ی کار، این قرارداد 600 میلیون دلاری خود با ایران را لغو کرد. این مسئله خود گویای آن است که تحریم‌های اقتصادی و فشارهای سیاسی علیه ایران نقش‌آفرینی ایران در این منطقه را چه به صورت غیرمستقیم، یعنی از طریق فشارهای سیاسی رهبران قدرت‌های بزرگ و چه به صورت مستقیم، یعنی کاهش نقدینگی و ناتوانی پیمانکار ایرانی، تحت تأثیر قرار داده است. بر این اساس، این سؤال مطرح می‌شود که در شرایط کنونی، ایران چگونه می‌تواند برای دستیابی به منافع ژئوپلیتیک خود در منطقه نقش ایفا کند؟ به نظر می‌رسد در شرایط کنونی، ایران باید بیش از هر زمان دیگر بر ظرفیت‌های اقتصادی موجود در منطقه متمرکز شود. وجود کشور بی‌طرف ترکمنستان در مرزهای شمالی ایران و همچنین مخالفت کشورهای منطقه از جمله تاجیکستان با تحریم‌های یک‌جانبه‌ی اعمال‌شده علیه ایران، در این زمینه، می‌تواند به تحقق اهداف ایران کمک کند. در شرایطی که بنا بر تحریم‌ها مبادلات تجاری ایران با دیگر کشورها و سرمایه‌گذاری‌های خارجی در ایران دچار مشکلاتی شده است، دولت می‌تواند با ترغیب بخش خصوصی به سرمایه‌گذاری در کشورهای منطقه‌ی آسیای مرکزی، که بنا به نزدیکی جغرافیایی از مزیت نسبی در مقایسه با سایر کشورها برخوردار است، مانع از وارد آمدن آسیب جدی به ورشکستگی کامل واحدهای تولیدی و اقتصادی کشور شود. البته ممکن است در نگاه اول این اقدام نوعی تشویق به خروج ارز از کشور برداشت شود، اما نگاهی بلندمدت و واقع‌گرایانه به شرایط اقتصادی کنونی نشان می‌دهد که در شرایط کنونی، برخی واحدهای اقتصادی در داخل کشور به دلیل مشکلات موجود در تأمین مواد اولیه‌ی مورد نیاز و گرانی بیش از حد این مواد دچار مشکل شده‌اند و ادامه‌ی این روند می‌تواند باعث ناکارآمدی سرمایه‌های موجود و افزایش نرخ بیکاری در داخل شود. اگرچه به دلیل تحریم‌های اعمال‌شده بر ورود ارز به ایران امکان انتقال سود حاصل از این فعالیت‌های اقتصادی به ایران وجود ندارد، اما مهم‌ترین مزیت این اقدام جلوگیری از وارد شدن آسیب به سرمایه‌های واحدهای خصوصی داخلی است. علاوه بر این، در صورتی که شرایط و قوانین کشورهای فوق استخدام نیروی کار خارجی را محدود نکرده باشد، استفاده از نیروی کار ایرانی برای واحدهای فوق می‌تواند به کاهش نرخ بیکاری در داخل نیز کمک کند. ضمن اینکه ترغیب بخش خصوصی به سرمایه‌گذاری در این کشورها، در بلندمدت و پس از رفع تحریم‌های مزبور، می‌تواند به تحقق اهداف ژئوپلیتیک ایران در این کشورها و افزایش همگرایی اقتصادی ایران با این کشورها کمک کند. به نظر می‌رسد تحقق این پیشنهاد از جانب کشورهای آسیای مرکزی نیز به دو دلیل امکان‌پذیر باشد: 1. تحریم‌های اعمال‌شده ضد ایران بخش‌های دولتی و نه خصوصی را هدف گرفته‌اند و بنابراین کشورهای منطقه برای جذب سرمایه‌های بخش خصوصی از نظر مقررات بین‌المللی با مشکل مواجه نخواهند شد. 2. با توجه به منافع جلب سرمایه‌ی خارجی، این اقدام در راستای منافع اقتصادی کشورهای منطقه است. (*) پی‌نوشت‌ها: [1]پیروز مجتهدزاده؛ ایده‌های ژئوپلیتیک، واقعیت‌های ایرانی؛ فصل‌نامه‌ی مطالعات ملی؛ بهار 1382؛ شماره‌ی 15؛ ص 62. ]عزت‌الله عزتی، ژئوپلیتیک در قرن بیست‌ویکم، تهران، سمت، 1389، ص 6. [3]حبیب‌الله ابوالحسن شیرازی و محمدرضا مجیدی، سیاست و حکومت در آسیای مرکزی، تهران، قومس 1382، ص 7. [4]محمدرضا حافظ نیاز، محمود شمس دولت‌آبادی و محمدحسین افشردی، علائق ژئوپلیتیکی ایران در آسیای مرکزی و فرصت‌های پیش رو، فصل‌نامه‌ی ژئوپلیتیک، سال سوم، شماره‌ی سوم، پاییز 1386، ص 91. *طیبه واعظی؛ پژوهشگر پژوهشکده مطالعات راهبردی/ برهان/۱۳۹۱/۷/۱۸ .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image