تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
در روند درك فلسفه و حكمت احكام ديني يا به تعبير ديگر دفاع «عقلاني» از دين دو شيوه و متد وجود دارد و طبيعتا هر يك با ويژگيها و محدوديتهاي خاصي روبه روست: 1) روش اول شيوه عقل كل نگر توحيدي است؛ يعني، انسان مؤمن و خداشناس بر اساس باور ژرف و عميقي كه به خداوند به عنوان كامل مطلق و حكيم عليالاطلاق دارد يقين پيدا ميكند كه هر آنچه از ناحيه او دستور داده شده و هر حكمي كه ازناحيه وي صادر گرديده - اعم از مسائل حقوقي الزامي و احكام اخلاقي - حتما داراي مصالحي است كه به بندگان بازگشت مينمايد؛ هر چند كه عقول و انديشههاي بشري از درك حكمت آن ناتوان و قاصر باشد. چنين متدي نقطه قوتي دارد و نقطه ضعفي: قوت آن در اين است كه تمام سؤالات انسان را يك جا پاسخ ميدهد و ديگر جاي هيچ ترديدي باقي نميگذارد و روح و روان آدمي را بيهيچ دغدغهاي تسليم فرمانهاي الهي ميكند. نقطه ضعف آن اين است كه حكمت هيچ چيز را به طور جزئي و روشن و دقيق مشخص نميسازد. 2) متد ديگر روش عقل جزءنگر است كه در فرآيند تحقيقات علمي تجربي به كار ميرود. بر اساس اين روش حساب هر حكمي جداگانه و تك به تك رسيدگي و با عقول و رهيافتهاي علمي بشر سنجيده ميشود. اين شيوه نيز محاسني دارد و معايبي: حسن آن اين است كه به دقت ميتواند حكمتهاي بسياري براي يك حكم جزئي ارائه دهد؛ مثلا در رابطه با فلسفه حرمت شراب ميتوان از علومي مانند فيزيولوژي، پزشكي، روانشناسي و... بهره جست و نكات بسيار ارزشمندي در اين رابطه دريافت داشت. نقص و عيب اين روش آن است كه: اولا؛ تدريجي است و ثانيا؛ محدوديتهاي زيادي دارد؛ يعني بسياري از سؤالات انسان را بدون پاسخ گذاشته و گاه نيز رهآوردهاي نادرست علمي يا شرايط و جو فكري و فرهنگ عصري تأثيرات نامطلوبي را در اين راستا به جاي خواهد گذارد. همين مساله باعث شده كه در جهان غرب جرياني به نام «فيديسم» پديد آيد كه معتقد است به جاي دفاع عقلاني از دين همواره بايد درجهت حفظ ايمان تودهها كوشيد. اكنون چه بايد كرد؟ به نظر ما دفاع عقلاني از دين به خوبي ميسور است و اتفاقا دين اسلام همواره در اين مسائل سرافراز بيرون آمده است؛ ليكن جز دو ابزار بيان شده و نيز فلسفهها و حكمتهايي كه در خود دين تعيين گرديده راه ديگري وجود ندارد. بنابراين ما در درجه اول بايد بدانيم كه ابزارهاي تحقيقمان چيست و تا چه اندازه توانايي استفاده از آن را داريم. بدون شك عقل جزءنگر محدوديتهاي زيادي دارد و افراط در استفاده از آن انديشه را به ناكامي ميكشاند ولي نبايد به طور كلي آن را كنارزد. پس تا آن جا كه توانايي علمي ما اجازه ميدهد بايد فلسفه احكام را دريابيم و آن جا كه ناتوان شديم ديگر راه چارهاي جز اتكا به عقل كل نگر و قطع كلي به مصالح احكام الهي وجود ندارد و نبايد ضعف دانش و بينش خود رابه حساب دين بگزاريم. فقها در مورد رقص، ديدگاههاي مختلفي دارند. برخي به جواز آن براي همجنس و نيز زن براي شوهر، نظر دادهاند و برخي ديگر نيز تنها رقص زن براي شوهر را مجاز دانستهاند. دلايل فقهي اين دو ديدگاه، در كتابهاي مربوطه، موجود است. مستند كساني كه رقص را حرام دانستهاند، احاديثي است كه در آن از برخي امور از جمله «رقص» نهي شده است. پيرامون دليل عقلي و به تعبير دقيقتر دليل عقلايي يا فلسفه تحريم آن نيز گفتني است كه فلسفه بعضي از احكام را بايد در غايات و نتايجي كه يك كار به دنبال دارد، جستوجو كرد. از ديدگاه اسلام، چون انسان موجودي با كرامت و داراي ارزش فوقالعاده است، بايستي تمام همت خود را صرف كمالخواهي كند و براي اين منظور، زمينهها را فراهم ساخته و از آنچه كه او را از اين هدف باز ميدارد، پرهيز كند. از جمله موانع جدي انسان در اين راه، اشتغال به لهو و لعب و غفلتي است كه از اين طريق عايد انسان ميگردد. به همين منظور در شريعت الهي، تمهيداتي براي جلوگيري از فرو رفتن فرد و جامعه، در منجلاب هوسها و غفلتها، پيشبيني شده است كه از جمله آنها، تحريم مسكرات، قمار و رقص ميباشد (رقص براي غيرهمسر). البته ممكن است پرسيده شود كه آيا چند دقيقه رقص، موجب غفلت ميگردد؟ بلي ممكن است يك حادثه چندان آثار مشهودي نداشته باشد؛ ولي اگر چنين عادتهايي در جامعه فراگير شود، جامعه به همان دامي خواهد افتاد كه اكنون بسياري از جوامع بدان دچار شدهاند؛ يعني، فرو رفتن در غفلتها و شهوتها و بازماندن از مسير كمال. باز هم تأكيد ميكنيم كه اگر «نگرش وحي را به انسان و جهان» ناديده بگيريم، نه تنها تحريم رقص؛ بلكه فلسفه تحريم بسياري از محرمات ديگر نيز، قابل درك نخواهد بود. رقص زن براي زنان نيز ممكن است باعث برخي از تحريكات شهواني شود؛ ليكن كيفيت تأثير آن بسيار محدودتر ميباشد و ممكن است بر افراد خاصي اثر بگذارد، ليكن اين كه رقص زن براي زن اساسا حرام است يا نه؟ در فتاواي مجتهدين اتفاق نظر نيست و برخي آن را جايز ميدانند. نكته ديگري كه توجه بدان شايسته است، اين ميباشد كه فرضا رقص حرام باشد لزوما به خاطر آن نيست كه موجب گناه ديگري شود؛ بلكه ممكن است از اين جهت باشد كه خود نوعي لهو و موجب دوري از ياد خداست.eporsesh.com .
راسخون
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.