داستان امام کاظم(ع) و کنیز /

تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه

داستان امام کاظم(ع) رو با زن فاحشه در زندان میخوام که زن فاحشه به سجده افتاد؟


در برخی از کتاب های تاریخی آورده اند که هارون الرشید، کنیز زیبایی برای خدمتگزاری حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام به زندان فرستاد و کسی را هم مأمور بررسی حالات کنیز کرد. امام موسی بن جعفر علیه السلام در پاسخ این عمل هارون فرمود : من نیازی به خدمتکار ندارم. هارون خشمگین شد و به آن مأمور دستور داد : برو پیش موسی بن جعفر و بگو : ما که تو را به رضایت تو، زندانی نکردیم که چیزی را نخواهی یا بخواهی، و کنیز را در خدمت او بگمار و برگرد. روزی هارون الرشید مأمور را فرستاد تا ببیند کنیز در چه حالی است. مأمور دید کنیز در حال نماز و سجده است و سجده های بسیار طولانی می کند.هارون پس از گزارش مأمور دستور داد که کنیز را بیاورید. کنیز را آوردند. هارون گفت : چرا اینطوری شدی؟! کنیز گفت : مرا که نزد او فرستادید، او در حال نماز بود؛ پس از اینکه از نماز فارغ شد به او عرض کردم : سرورم! اگر کاری و حاجتی دارید انجام بدهم؟ او به من فرمود : من چه حاجتی به شما دارم؟! عرض کردم : مرا جهت خدمت به شما به اینجا آورده اند. فرمود : اینها چه فکر می کنند؟! ناگهان در این لحظه با یک عالم دیگری روبرو شدم و بیهوش گشتم و این مأمور مرا از آن حال بیرون آورد. هارون گفت : شاید خوابیدی و خواب دیدی! گفتم : نه، به خدا در بیداری دیدم.هارون به مأمور دستور داد که این کنیز را نگه دارید و نگذارید به کسی این خبر را بگوید. آن کنیز هم پس از آن همواره در حال عبادت بود و هر وقت به او می گفتند : چرا چنین هستی؟ او هم می گفت : عبد صالح خدا چنین بود.منبع : بحار الانوار ج 48 ص 238 س 11، چاپ ایران. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image