علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

جمع بین آیه 33 انفال و آیات ابتدای سوره معارج که به جریان نزول عذاب بعد از واقعه غدیر چگونه است؟ حارث بن نعمان خدا و پیامبر را که تصدیق کرده بود! مگر نه این است که هر کسی که شهادتین را بگوید مسلمان است اما چرا از او بعنوان کافر یاد شده


خداوند متعال در سوره معارج می فرمایند:(( که درخواست کننده ای، عذابی را درخواست نمود که حتماً واقع شدنی است برای کافران و کسی را یارای بازدارندگی این عذاب نیست، عذابی از جانب خداوند صاحب معارج (صاحب درجاتی آسمانی که عمل های بندگان و فوج فرشتگان از آن ها بالا می روند یا درجات کمال روحی مومنان و یا درجات معنوی فرشتگان و یا درجات اولیای خدا) )). برای این آیه در تفاسیر شأن نزول هایی آورده اند که از جمله: 1ـ بعد از حادثه غدیرخم: هنگامی که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ، امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ را به امر الهی در غدیرخم به خلافت و جانشینی خود منصوب کردند و این مسئله در شهرها پیچیده، حارث بن نعمان پیش پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آمد و اعتراض کرد که تو سر خود و بدون اذن الهی، پسر عمویت را برای خود جانشین ساختی و رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمودند: ((و قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این انتصاب از ناحیه خداوند است.» نعمان روی گردانده و گفت: خدایا اگر او راست می گوید، سنگی از آسمان بر ما بباران. این جا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت و خداوند آیات ابتدائی سوره معارج را نازل نمود. 2ـ بعد از جنگ بدر: برخی می گویند نضر بن حارث برای مسخره کردن پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ، می گفت خدایا اگر قرآن حق است، از آسمان سنگی برای ما بباران و عده ای دیگر نیز بر این باورند که ابوجهل در جنگ بدر گفت: خدایا این شخص با ادعایش باعث قطع رحم و اختلاف شد اگر حق است برای ما از آسمان سنگ بباران، و وقتی نضر بن حارث اسیر شد و کشته شد و ابو جهل در جنگ بدر به قتل رسید، خداوند آیات ابتدائی سوره معارج را نازل کرد که این ها از خداوند عذاب می خواستند، و بالاخره عذاب الهی دامنگیر این ها شد و این کافران توان این را ندارند که عذاب خدا را از خود دفع کنند. 3ـ جواب مشرکان: مشرکان به پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از روی تمسخر می گفتند که تو ادعا می کنی خداوند ملت های پیشین را به خاطر گوش ندادن و ایمان نیاوردن به پیامبران، عذاب کرد؛ پس چرا ما عذاب نمی شویم، خداوند متعال با نزول آیات ابتدائی معارج به آن ها رساند که بالاخره عذاب الهی دامنگیر کافران خواهد شد و آن ها نخواهند توانست این عذاب را از خود دور سازند. 4ـ بحث از قیامت: علامه طباطبائی و عده ای دیگر می گویند سیاق آیات بیانگر این است که عذاب در آخرت دامنگیر کفار خواهد شد و آن ها نخواهند توانست این عذاب را از خود دور سازند و عذاب شدن کافران در روز قیامت حتمی است. آن چه را که می توان به طور قاطع گفت این است که این آیات ناظر به جریان غدیرخم می باشند و شیعه و اهل سنت همین را یکی از شأن نزول های معتبر و مشهور دانسته اند و مفسر بزرگ در تفسیر نمونه آورده اند که کسانی با فضایل امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ خشنود نمی شوند و لذا همواره سعی دارند که بگویند شأن نزول این آیات، ناظر به جریان غدیر نیست در حالی که علامه امینی در الغدیر با سی سند این شأن نزول را از کتاب های معتبر نزد اهل سنت نقل کرده است. و علاوه بر این سی سند روایی، به کتاب های تفسیری اهل سنت نیز اشاره کرده است که این شأن نزول را قبول کرده اند و همه این ها بیانگر عظمت مولای متقیان امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ است. کتاب هایی که از اهل سنت که آیات ابتدائی سوره معارج را به واقعه بعد از غدیر خم تفسیر کرده و روایاتی نقل کرده اند، عبارتند از: 1ـ تفسیر غریب القرآن نوشته حافظ ابو عبید هروی، 2ـ تفسیر شفاء الصدور نوشته ابوبکر نقاش موصلی، 3ـ تفسیر الکشف و البیان نوشته ابو اسحاق ثعالبی، 4ـ تفسیر ابوبکر یحیی قرطبی، 5ـ تذکره ابو اسحاق ثعالبی، 6ـ فرائد السمطین، نوشته حموینی، 7ـ درر السمطین نوشته جمال الدین محمد ززندی حنفی، 8ـ تفسیر سراج المنیر نوشته شمس الدین شافعی و کتاب های فراوان تفسیري و روایی دیگر از نویسندگان مختلف اهل سنت. بنابر این در این که این آیات ناظر به واقعه غدیرخم می باشند هیچ شبهه ای نیست و علامه طباطبائی نیز در ذیل آیه روایتی را آورده و تایید نموده که این آیات پس از جریان غدیرخم است. البته می توان گفت که این آیات همانند سایر آیات قرآن، هر چند در جریان پس از غدیر نازل شده است، اما فقط ناظر به آن نیست؛ بلکه یک اصل اساسی است برای همه کسانی که حق را به تمسخر گرفته و نپذیرند و این افراد راه فراری از عذاب الهی ندارند، پس با دیگر شأن نزول هایی که گفته اند در پاسخ مشرکان بوده، قابل جمع است. اما این که خداوند در سوره انفال آیات 32 و 33 در جواب عده ای که می گفتند اگر پیامبر بر حقی، پس از خدا بخواه که بر ما عذاب نازل کند؛ ولی خداوند فرمود ای پیامبر: مادامی که تو در میان این جمعيتی و نیز مادامی که مومنان استغفار کنند، عذاب دنیوی نخواهد آمده و این با آیات سوره معارج در تضاد است این از شبهات افرادی هم چون ابن تيميّه با تفکرات ضد شیعی و وهابیگری است که در تفسير نمونه جواب داده شده که مراد از عذاب نکردن خداوند، کافران را در این دنیا با بودن رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ، عذاب عمومی و دسته جمعی است، همانند عذاب هایی که بر قوم پیامبران پیشین می آمد، ولی عذاب خصوصی از این قاعده مستثنا است و بارها تکرار شده است و هیچ کدام به رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ اعتراض نمی کردند که پس چرا عذاب نازل شد. اما این که حارث بن نعمان (در برخی از کتاب ها نعمان بن حارث آمده و گاهی نیز گفته اند که این شخص دیگری بود و این به اصل مطلب صدمه ای نمی زند) مسلمان بود، پس چرا قرآن از او به کافر تعبیر کرده است؟ باید گفت که این احادیث به خوبی نشان می دهد او نه تنها سخنان پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را قبول نداشت بلکه به خداوند نیز معترض بود که چرا چنین دستوری را درباره جانشینی امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ داده است و این شدیدترین مرتبه کفر است و کسی که پیامبر اسلام را راستگو نداند، چگونه می توان گفت وی مسلمان است؟! با توجه به این مطالب بایستی گفت که آیات ابتدائی سوره معارج که پس از جریان غدیرخم و جانشیني امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ نازل شده اند، هیچ گونه تناقضی با آیه 33 سوره انفال ندارد، چرا که آیه 33 سوره انفال ناظر به عذاب عمومی و دسته جمعی است در حالی که آیات ابتدائی سوره معارج در مورد فرد خاص است و از سوی دیگر کسی که سخنان پیامبر را نپذیرد او را متهم به دروغ گویی کند و به کار خداوند اعتراض نماید به هیچ وجه نمی توان گفت چنین شخصی مسلمان است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image