واقعیت غیر مادی روح /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

سلام بنده چندین سوال پرسیدم ! شما فقط به یکیشون جواب دادید ! بله واقعا حق باشما بود و این صد درصد بنده رو متعاقد کرد . منتها اگه جواب بقیه سوالات بنده رو هم بدهید تا این شبه به طور کامل از ذهن بنده خارج بشه ممنون میشم یاعلی


قرار شد که پله پله جلو برویم.فرض کنیم روح وجود ندارد. مغز که مشتی ترکیبات شیمیایی است چگونه جهان را می شناسد؟ گفته اند: نوری به اشیاء اصابت می کند ، از آنها منعکس می شود ، از عدسی چشم عبور نموده به شبکیّه می خورد و در شبکیّه جریانی الکتریکی ایجاد می شود و به سوی مغز می رود و به این نحو دیدن تحقّق می یابد.اگر اینگونه است پس مغز ابداً از عالم بیرون خود اطّلاع ندارد ؛ همانگونه که یک کامپیوتر تنها اطّلاعاتی در خود دارد و به معنی واقع کلمه، خارج را نمی شناسد. از کجا می فرمایید که نوری به چشم خورده ؟ از کجا می فرمایید نوری از شیء خارجی منعکس گشته؟ از کجا می فرمایید که اساساً نوری وجود دارد؟ از کجا می فرمایید که شیء خارجی وجود دارد؟ شاید همه ی اینها از خواصّ شیمایی خود مغز است!! وقتی کربن و هیدروژن و اکسیژن را طبق فرمولی خاصّ با هم ترکیب کنیم قند درست می شود، که شیرین است ؛ حال آنکه تک تک این عناصر شیرین نیستند. شاید وقتی موادّ شیمیایی با فرمول خاصّی ترکیب شدند چیزی به وجود می آید به نام مغز که خصوصیّاتی مخصوص خود دارد ، از جمله خصوصیّات او اینکه توهّم می کند عالمی وجود دارد ، نوری وجود دارد و ؛ همانگونه که خواب می بیند و در خواب او درخت است ؛ خورشید است ؛ نور است ؛ صدا هست و ؛ همچنین تخیّلات می کند و در تخیّلات او درخت و کوه و انسان و همه حضور دارند.حاصل کلام آنکه اگر فرض وجود روح را کنار بگذاریم ، عملاً نه وجود عالم خلقت قابل اثبات است نه وجود خود مغز و نه وجود نور و نه . لذا منکر روح چاره ای جز قبول سفسطه ندارد و به قول معروف باید خفه خون بگیرد و حرفی نزند؛ چون هر حرفی بزند و هر دلیلی بیاورد کشک است؛ چرا که طبق نظر خودش به او گفته می شود که اینها همه خواصّ ترکیبات شیمیایی خود توست؛ حتّی این هم که الآن داری با من حرف می زنی از خواصّ ترکیبات شیمیایی خودت می باشد؛ نه منی وجود دارم و نه حرف زدنی؛ حتّی این هم که می گویی روح وجود ندارد، ناشی از ترکیبات شیمیایی خودت می باشد و . ملاحظه می کنید که با این مبنا، شخص تمام راهها را به روی خود می بندد. آنها که در طول تاریخ گرفتار سفسطه بوده اند و وجود جهان یا امکان علم به جهان خارج را انکار می کردند و بلکه برخی از آنها حتّی منکر بدن خودشان نیز بودند ، در حقیقت از انکار وجود روح به اینجا رسیده بودند.این مطلب در ادامه با توضیح بیشتر خواهد آمد.حال فرض کنیم که روح وجود دارد ولی امری مادّی است.سوال: این روح مادّی آیا مرکّب است یا بسیط؟اگر بسیط است، پس حتّی از الکترونها و پروتونها هم پایینتر است. چون حتّی الکترونها و پروتونها هم مرکّب از اجزایی هستند به نام کوارک. حال اگر کوارک بسیط باشد، روح همان کوارک است؛ و اگر کوارک از اجزایی بسیط تشکیل شده، همان اجزای بسیط روحند.یعنی چه؟ یعنی در عالم مادّه، هر چه موجودی له بساطت نزدیگتر شود، به همان اندازه رتبه ی وجودی اش پایین می رود. پس روح مادّی بسیط باید موجودی خیلی پستتر از بدن انسان باشد. چون بدن انسان یکی از پیچیده ترین مرکّبات جهان مادّی و بلکه پیچیده ترین موجود مرکّب مادی است.امّا اگر روح مادّی، موجودی است مرکّب، باید ترکیب آن پیچیده تر از ترکیب بدن باشد. پس نمی تواند از سنخ انرژی باشد. چون انرژی ترکیب ساده ای دارد، حال از مرکّب از ذرّات فتون است یا مرکّب از امواج یا مرکّب از موج و ذرّه. همچنین نمی تواند از سنخ گازها یا مایعات یا جامدات باشد؛ چون هیچکدام آنها ترکیبات زنده نیستند. از ترکیبات نباتی هم باید برتر باشد. بلکه روح مادّی باید از ترکیب خود بدن و مغز هم پیچیده تر باشد. که اگر چنین بود، می شد روح را به راحتی با حواسّ یا دستگاهها شناسایی نمود.از این گذشته، همان مطالبی را که در مورد مغز گفتیم، در مورد همین روح مادّی هم می گوییم. اگر روح مشتی ترکیبات شیمیایی است، پس عملاً ما راهی برای کشف واقعیّت نداریم، و هر چه می بینیم و می شنویم و می دانیم، همگی در واقع خواصّ شیمیایی همین ترکیب شیمیایی است.پس تا وجود روح مجرّد و غیر مادّی را نپذیریم، نمی توانیم از چنگال سفسطه فرار کنیم. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image