مراحل و منازل سلوک از نگاه آیت الله قاضی /

تخمین زمان مطالعه: 28 دقیقه

باسلام منازل سیر و سلوک از زبان ایت الله قاضی میخاستم ممنون


ویژگی های عمده مکتب عرفانی مرحوم قاضیبا تأمّلی کافی در سیره و اندیشه و انواع فرموده های مرحوم قاضی از یک طرف، و مقایسه آن با آییننامۀترسیم شده برای سلوک و تکامل در مکتب معصومان دین اسلام علیهم السلام، می توان به وضوح دریافت که وی به عنوان معروف ترین منادی مکتب عرفانی اهل بیت علیهم السلام مطرح است و این مکتب، ویژگی ها و ملاک های خاصّی دارد که موجب تمایز آن با سایر مکاتب و به ویژه گرایش های انحرافی شکل گرفته در این زمینه می باشد. هر چند که شناسایی کامل این دسته از ویژگی ها و بررسی هر کدام از آن در حدّ گنجایش این مقاله نمی باشد؛ امّا به برخی موارد مهمّ آن ها به صورت خلاصه، اشاره می شود: 1- معرفت و شناخت در فرهنگ معصومان دین اسلام علیهم السلام عنصر معرفت و شناخت قلبی، به منزله زیربنای عرفان و تکامل و تعالی انسان و عامل اصلی رسیدن او به همه مقامات معنوی و ملکوتی، معرّفی شده است و سالک طریقِ تکامل، تنها در سایۀمعرفت است که ایمان و یقین او نسبت به حق تعالی محکم و خالص؛ و عزم و اراده اش در اطاعت و اصلاحْ راسخ؛ و شوق و اشتیاق او به بندگی وافر؛ و ارزش اهتمام و اعمال او در این مسیر، مضاعف می گردد. از این رو، در بیانات امامان معصوم علیهم السلام و به تبع آن در بیانات عارفان نامدار مکتب مرحوم قاضی، اهمیت ویژه ای به این عنصر و آثار و برکات آن، داده شده است. از آن جمله، امام علی علیه السلام- کعبۀعارفان- اوّلین پایۀعبودیت و بندگی را معرفت الهی معرّفی نموده و می فرماید: «أوّلُ عِبادةِ اللّه مَعْرِفَتُه»[4]. اوّلِ عبادت خداوند، معرفت او است. یا در روایت دیگر، آن حضرت، معرفت الهی را برترین و سودمندترینِ معارف اعلام می کند و می فرماید: «معرفةُ اللّه سُبْحانَه أعلَی المَعارف»[5]: معرفت خداوند سبحان، برترینِ معارف است. البتّه روشن است که مراد از معرفت در این دسته روایت ها، معرفت ذات خداوند و کنه او، یا به عبارتی دیگر پی بردنِ مخلوقِ مُحاط، به ماهیت خالقِ محیط و یا تصوّر ابعاد و کیفیت او و. . . نیست که در تعالیم اسلامی ناممکن اعلام شده و سماجتِ انسان در این خصوص، او را به وادی کفر و شرک و تجسّم و تشبیه گری و مانند آن می کشاند و عقل و برهان بشری نیز این نوع از معرفت را نسبت به موجود نامحدود و واجب الوجود، ناممکن می داند؛ بلکه مراد از آن، نوع دیگر معرفت است که هم به صورت شهودی و هم در سایۀ تأمّل در خلقت الهی و نیز صفات و اسمای مأثورۀاو، برای بشر، فراهم می گردد و همه سالکان طریق هدایت، به آن تشویق شده اند. 2- توحید بدیهی است که اصل اساسی در همه مکاتب آسمانی و ادیان الهی- که در عموم آموزه ها و متن کتاب های مربوط به هر کدام، مورد توجّه قرار داده شده- توحید پروردگار متعال است. در مکتب عرفانی مرحوم قاضی هم، اوّلین اصل اساسی از اصول دین و مهم ترین رکن دینداری، همین مسأله می باشد، که این موضوع، بیش از نیمی از آیات و روایات اسلامی را نیز به خود اختصاص داده است. اهمّیت منحصر به فرد این مسأله از منظر آیات و احادیث اسلامی، آن چنان واضح و هویدا است که نیازی به استشهاد و ذکر نمونه دیده نمی شود؛ امّا آن چه مهم است این است که در برخی از احادیث معصومان علیهم السلام، به ارتباط تنگاتنگ معرفت با مقوله توحید- که پیوندی نسبتاً طبیعی هم محسوب می شود- تذکر داده شده است؛ و در واقع، با تذکر این ارتباط، به این نکته تأکید گردیده که محور و اساس سیر و سلوک و عرفان اسلامی، توحید است و هر گونه بینش و عملکردی که با این اصل، مخالفت یا ناهمسویی داشته باشد؛ و یا به نوعی ملازم پذیرش کمترین عربده شرک و تجسّم و تشبیه و مانند آن باشد- همان گونه که برخی از عارف نمایانِ گمراه به آن دچار شده و در مواردی برای خدا حتّی الاغی نیز تصوّر نموده و در عالم مکاشفات خود، به آن آب و یونجه داده اند- از عرفان اسلامی بیگانه بوده و به نوعی بدعت و سزاوار مذمّت و لعنت و عذاب و عقاب الهی می باشد. به عنوان نمونه، امام علی علیه السلام در بیان این ارتباط مهمّ عرفانی می فرماید: «مَن عرف اللّهَ تَوَحَّدَ»[6] هر که واقعا خدا را بشناسد، موحّد می شود. تبلور این ویژگی مهم در مکتب عرفانی مرحوم قاضی، در لسان شاگردان و آشنایان به این مکتب، به عظمت، ستوده شده است. در این زمینه، علاوه بر آن که داستانهای بسیار جالبی از ایشان نقل گردیده، برخی از عیاران به نام این عرصه، عبارات پر عمقی را در این باره بیان نمودهاند. به عنوان نمونه، از مرحوم آیت الله علی اکبر مرندی نقل شده است: «قاضی، توحید مجسّم و فانی در توحید بود. »[7] یا مرحوم امام خمینی رحمه الله در این رابطه فرموده است: «قاضی رحمه الله خدایی محض بود»[8] و. . . لازم به تذکر است که فایدۀعملی این نوع جهان بینی، آن خواهد بود که: عارف مکتب اهل عصمت علیهم السلام، برخلاف برخی عوام فریبانِ مدّعی عرفان، از شاه بتِ «من» و منیت، خلاصی یافته و هرگز گرد عجب و غرور و تکبّر، به دامنشان نمی نشیند و هرگونه موفقیت در سیر و سلوک و تکامل نفسانی را از توفیقات الهی دانسته و با یقینِ روزافزون، به درجه عبودیت خالصانه خود می افزایند؛ چرا که آنان به عین الیقین، در می یابند که در این مدرسه معرفت، حرف اوّل و آخر را خود معشوق می زند و او است که مسیر را برای معرفت و تکامل و هدایت آن ها هموار می سازد و هر کس را به تناسب ظرفیت وجودی و تلاش سلوکی اش، نسبت به حقایق هستی عارف می سازد. از این رو، امام سجّاد علیه السلامدر ضمن دعایی، خطاب به پروردگار متعال، چنین عرضه می دارد: «وأنت دلیلٌ علی معرفتک»[9]: و تو راهنما هستی بر معرفت خودت. 3- عبادت از دیگر ویژگی های مهمّ عارفان واقعی از منظر معصومان علیهم السلام، اهتمام ویژۀآن ها به عبادات شرعی و انس آن ها با یاد پروردگارشان و خلوتشان با حضرتِ ذاکر الغافلین است که این ویژگی نیز در مکتب عرفانی مرحوم قاضی، به وضوح دیده می شود؛ به گونه ای که در مذاق عارفان این سلسله، هیچ لذّتی برتر از حلاوت مناجات و ذکر و ارتباط با خالق هستی از طریق نماز و مانند آن، یافت نشود؛ و از این رو، آنان، دل تاریک شب را به منزله بزمگاه عاشقانه و محفل خلوت با دوست یگانه، هر چه بیشتر مغتنم می شمرند؛ چراکه آنان، به عین الیقین دریافته اند که بهترین هنر عبد در برابر مولا، عبودیت و بندگی نیکوی او است، که خداوند متعال، در قرآن کریم، هدف اساسی خلقت بشر را همین دانسته و می فرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاءِنسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ»[10]: من، جِنّ و انس را خلق نکردم مگر از برای آن که مرا عبادت کنند. بنابراین، برخلاف برخی مدّعیانِ دَغَل باز عرفان، که دیده شده در مواردی به بهانه های مختلفی از عبادت کناره گرفته و به اصطلاح خودشان، از مرحلۀعبودیت گذر نموده اند، در مکتب عرفانی شیعه، تا انسان یک انسان و مخلوقِ مختار است و در تحت سیطرۀحکومت الهی نفس می کشد، هیچ هنری برای او بالاتر از عبودیت وجود ندارد و هیچ عملی به اندازۀعبادت الهی، او را در مسیر سیر إلی اللّه، مقرّب نمی سازد؛ همانگونه که مولای عارفان و شاهد سالکان امام علی علیه السلام در این رابطه می فرماید: «ما تقرّب متقرّب بمثل عبادۀاللّه»[11]: هیچ تقرّب جوینده ای، با هیچ عملی به اندازه عبادت خداوند، به او تقرّب نمی جوید. در این مکتب عرفانی، به وفور، این حدیث معروف، مورد تذکر قرار گرفته که آثار و برکات ویژه عبادت پروردگار در آن به خوبی منعکس شده و از زبان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله بیان گردیده است؛ آن جا که می فرماید: مَا تَقَرَّبَ إِلَی عَبْدٌ بِشَی ءٍ أَحَبَّ إلَی مِمّا افْتَرَضْتُ عَلَیهِ، وإِنَّهُ لَیتَقَرَّبُ إِلَی بالنَّافِلةِ حَتّی احِبَّهُ؛ فإذَا أحْبَبْتُهُ کنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یسْمَعُ بِه، و بَصَرَهُ الَّذی یبْصِرُ بِهِ، وَلِسَانَهُ الَّذی ینْطِقُ بِه، وَیدَهُ الَّتی یبْطِشُ بِهَا؛ إِن دَعَانِی أجَبْتُهُ، وَإِن سَأَلَنی أَعْطَیتُهُ؛ [12] بنده، با هیچ عملی به اندازه اتیانِ به فرایضی که برای او فرض کرده ام، نسبت به من، تقرّب نمی یابد؛ و به تحقیق که او با انجام نافله ها به من تقرّب می یابد تا این که من او را دوست می دارم؛ و وقتی او را دوست داشتم، گوش او می گردم که با آن بشنود و چشم او می گردم که با آن ببیند و زبانش می شوم که با آن سخن بگوید و دو دستش می گردم که با آن بردارد؛ (چنین بنده ای) هرگاه مرا بخواند، اجابت می کنم و هرگاه چیزی بخواهد، عطا می نمایم. مرحوم علّامه سید محمّد حسین طباطبایی، عارف و مفسّر نامی شیعه و از معروف ترین شاگردان مکتب قاضی در این رابطه فرموده است: عارف، کسی است که خدا را از راه مهر و محبّت پرستش می کند، نه به امید ثواب و نه از ترس عقاب. و از این جا روشن است که عرفان را نباید در برابر مذاهب دیگر، مذهب شمرد؛ بلکه عرفان، راهی است از راه های پرستش- پرستش نه از راه بیم یا امید- و راهی است برای درک حقایق ادیان در برابر راه ظواهر دینی و راه تفکر عقلی. هر یک از مذاهب خداپرستی، حتّی وَثَنیت، پیروانی دارد که از این راه سلوک می کنند؛ وثنیت و کلیمیت و مسیحیت و مجوسیت و اسلام، عارف دارند. [13]. . . در مورد اهتمام ویژۀمرحوم قاضی به این مسئله، تنها به نقل عباراتی از فرزند ایشان دکتر سید محمّدعلی قاضی در این رابطه، بسنده میکنیم: خیلی از اوقاتشان را مشغول ذکر و عبادت بودند و من یادم هست همیشه میگفتند: لا هو إلّا هو، و ما صدایشان را از اتاقشان میشنیدیم. . . [14] همچنین وی در رابطه با برخی از مصادیق مهم عبادات ظاهری، توصیههای ویژهای دارند که از زبان شاگردانش نقل گردیده و نشان از اهمّیت التزام به آنها برای سالکان دارد و مهمترین آنها نماز شب میباشد که مرحوم قاضی، سفارش بسیاری به آن می نمودند. به عنوان نمونه نقل شده که او چنین فرموده است: امّا نماز شب، پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست و تعجّب از کسی است که می خواهد به کمالْ دست یابد، در حالی که برای نماز شب، قیام نمی کند ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب [15]. 4- ولایت مداری بازخوانی مجدّد تاریخ عرفان و تصوّف در مکتب اسلام و تأمّلی در سیر زندگانی و شرح احوال و عملکرد و اندیشه های هر کدام از مدّعیان این عرصه، در نگاه نخست، به ما این امکان را می دهد که به یک تقسیم بندی سه گانه در این زمینه برسیم. به این نحو که: درست از عصر حیات رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله همه کسانی که به نوعی مدّعی سلوک إلی اللّه و عرفان و مقامات معنوی بوده و هستند، معمولًا از یکی از سه قسم زیر هستند: دستۀاوّل کسانی بوده اند که همیشه و در هر زمانی- چه در زمان حضور معصومان علیهم السلام و چه در زمان غیبت- به نوعی سعی داشته اند تا در مقابل معصومان دین علیهم السلام خودی نشان داده و به همان خاطر، خود را بالاتر از سایر مؤمنان معرّفی نمایند. این گونه افراد، معمولًا نگاهی تحقیرآمیز نسبت به مسائل و احکام ظاهری دین داشته و به همان خاطر، معمولًا در مراحلی از زندگی خود، بدعت هایی از خود در مقام عمل و سخن، بر جای گذاشته اند. گاهی برخی از این افراد که در زمان یکی از معصومین علیهم السلام بوده اند، به جهت کسب معروفیت و آوازۀبیشتر، با امام زمان خود، وارد منازعه شده و سعی در تحقیر یا مغلوب نمودن او داشته اند؛ امّا نور بی بدیل عصمت، چهرۀتاریکشان را رسوا ساخته و ریش تکبّر و غرورشان را بسوزانده است. افرادی همچون: حسن بصری (ت 110 ق)، ابوهاشم کوفی صوفی (قرن دوم)، مالک بن دینار بصری (ت 131 ق)، سفیان ثوری (شاگرد ابوهاشم صوفی)، ابو حنیفه (قرن دوم)، بایزید بسطامی (ت 261 ق)، ذوالفنون مصری (قرن سوم) و شاگرد مالک بن انس، منصور حلّاج شیرازی (قرن سوّم و چهارم)، عین القضاة همدانی (قرن ششم)، عبد القادر گیلانی (قرن ششم)، روزبهان قطبی شیرازی معروف به شیخ شطّاح (ت 606 ق)، شیخ نجم الدین کبرای خوارزمی، شاگرد روزبهان (ت 616 ق)، و خیل کثیری از عارف نمایان و صوفیانِ افراطی از اهل سنّت که تقریباً پس از قرن هفتم به بعد، با گرد و خاک بیشتری نسبت به پیشینیان خود، راه ضلالت و گمراهی را پیموده و جمعی از خلایق ساده لوح را نیز گمراه نموده اند. دستۀدوّم، افرادی هستند که مشخّصۀعداوت با اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در آن ها دیده نمی شود و یا حدّأقل از سنّیان غیر متعصّب به شمار می روند و یا از افرادی هستند که مذهب آن ها دقیقاً معلوم نیست و هنوز هم که هنوز است در مورد آن ها اختلاف نظر وجود دارد، یا برخی از این دسته، جزو شیعیانی هستند که هر چند اعتقاد به ولایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دارند، امّا در سلوک خود، از تعالیم آن ها فاصله گرفته و با انواع توجیهات و مغالطات، نظریات سست و بی بنیانی را طرح نموده و در عمل، از صراط مستقیم اهل بیت علیهم السلام دور شده اند. امّا دستۀسوم، کسانی هستند که در هر عصری، به الهام از عقل سلیم و فطرت نورانی و نیز به تأیید آموزه های وحیانی و آسمانی، دامن شریعت نبوی و رهنمودهای اهل بیت معصوم آن حضرت علیهم السلام را به جِدّ گرفته و همواره با تلقّی این که همین انوار آسمانی، راهنمایان طریق سعادت و رستگاری و ضامن تکامل انسان ها هستند و هیچ احدی را یارای سبقت بر ایشان در هیچ عرصه ای از فضل و کمال نیست، تعالیم و رهنمودهای نجات بخش آن ها را سرلوحه کار خود قرار داده و سوار در کشتی عرش پیمای آن ها شده و در مسیر صراط مستقیم الهی، درجات قرب و تکامل و سعادت را درنوردیده اند. این دسته از عارفان بی ادّعا و سالکان خالص و ستارگان آسمان معنا در مکتب اسلام- که متأسّفانه اغلبْ گمنام مانده و یا ابعاد عرفانی شخصیت آن ها چندان شناخته نشده- در تاریخ اسلام، بسیارند و مرحوم آیت اللّه سید علی قاضی و شاگردان مکتب او که تا به اکنون، آوازه این مکتب را بلند نگاه داشته اند، از مصادیق بارز این دسته از عارفان اسلامی به حساب می آیند. خود او در کلامی در بیان اهمّیت این مسئله در سلوک و تکامل، چنین فرموده است: ولایت، مُندک در توحید است و اصلًا وصول به مقام توحید و سیر صحیح إلی الله و عرفان ذات احدیت، بدون ولایت امامان و خلفای به حق از امیر المؤمنین و فرزندانش علیهم السلام از بتول- صلوات الله علیها- محال است. [16] او به همین منظور، در هر سال در عید غدیر، جشنی به پا نموده و به بیان خطبۀغدیر پرداخته و سعی در پر شکوه نمودن آن می نمودند و یا در مورد سایر مناسبتهای مربوط به اهل بیت علیهم السلام همچون ایام محرم و زیارت و. . . اهتمام ویژهای داشتند. [17] او به گفتۀمرحوم کشمیری، چنان با یاد امام حسین علیه السلام مأنوس بودند که هرگاه آب را میدیدند، به یاد آن حضرت افتاده و میگریستند. به زیارت شبهای جمعه، مداومت داشته و تا صبح در حرم بیتوته می نمودند و میفرمودند: «محال است انسانی به جز از راه سید الشهداء علیه السلام به مقام توحید برسد. ». . . [18] و یا در مورد ارتباط با امام زمان علیه السلام میفرمود: «کور است چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اوّلین نظر، نگاهش به امام زمان علیه السلام نیفتد. »[19] و مطالب و مضامین بلند نقل شده از وی در این رابطه، بسیار است، ولی به تناسب مجال این نوشته، به همین مقدار، بسنده شد. 5- شناخت نفس یکی دیگر از ویژگی های مهمّ عارفان واقعی از منظر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام که در کلام مرحوم قاضی و شاگردان عرفانی مکتب او نیز، بسیار مورد توجّه قرار گرفته، آن است که: آن ها قبل از آن که معرفت به خداوند و حقایق هستی کسب کنند، خود و جایگاه خود و نفس خویشتن را خوب شناخته اند و در واقع، از طریق معرفت نفس، به معرفت خداوند رسیده اند. از این رو، در احادیث اسلامی، به وفور، این مضمون، نقل شده که: «مَن عَرَفَ نفسَه، فقد عرف ربَّه»: هر که خویشتن را شناخت، پروردگارش را خواهد شناخت. نیز امام علی علیه السلام در روایتی فرموده است: «العارفُ مَن عرف نفسَه، فأعتقها ونزّهها عن کلّ ما یبعدها ویوبقها»[20]: عارف، آن کسی است که نَفس خود را بشناسد تا آن را از قید هر چیزی که از خداوند دورش می سازد و به هلاکت می اندازد، برهاند و منزّه نماید. و یا فرمود: «مَن عرف نفسه، فقد انتهی إلی غایة کلّ معرفة و علم»[21]: هر که نفس خویش را بشناسد، به غایتِ همه معرفت ها و دانش ها، دست خواهد یافت. و مراد از معرفت نفس، شناخت عمیق و یقینی انسان نسبت به مقام مخلوقی و افتقاری خویش و نوعی ارتباط سنجی مجازی میان خالق و خودش و نیز شناخت ماهیت نفس و انواع تأثیر و تأثّرات آن و عوامل اصلاح و تهذیب آن در مقابل عوامل طغیان و توحّش؛ و به عبارتی دیگر، هر آن چه که به نوعی با نفس انسان مرتبط است و در سلوک و تکامل او تأثیر می گذارد، می باشد. مرحوم آیت الله کشمیری در این باره گفته است: «دستور العملهای ایشان در معرفت نفس و ربّ، مؤثر بود. »[22] و در جایی دیگر فرموده است: «کسی که معرفت نفس پیدا نکند، هیچ چیز ندارد. »[23] وی در این زمینه، نفی خواطر و سعی در توجّه به خدا و تأمّل در آیات الهی را بهترین مجال برای معرفت و شناخت نفس، تلقّی می نمود و در این زمینه، دستور العملهای مشخّصی را به شاگردان خود میداد که بسیار مهم هستند و بیان موارد آنها در حدّ گنجایش این نوشته نمیباشد. [24] 6- اصلاح و تهذیب مهم ترین ویژگی ظاهری عارفان واقعی از نظر اسلام، که در آیات و روایات فراوان اسلامی، با تأکید هر چه تمام تر از آن سخن گفته شده و در واقع، همین مشخّصه است که در مقام عمل، عارف نمایان مدّعی را از اولیای ربّانی، جدا می سازد، تهذیب نفس و اصلاح عمل است. خداوند متعال در قرآن کریم و نیز معصومان دین اسلام علیهم السلام در بی شماری از رهنمودهای خود، این ملاک اساسی را در قالب آموزه هایی همچون: تهذیب نفس، اصلاح نفس، اصلاح عمل، تصفیه، تحلیه و. . . و نیز با بیان فضایل و رذایل اخلاقی و عملی و ترسیم گناهان و منهیات و انواع ذنوب و معاصی و فواحش و حرام ها و. . . و همچنین در ضمن دعوت به تقوا و ورع، اطاعت از فرامین الهی، شریعت محوری و مراعاتِ دین و دینداری و تببین ملکوت برخی اعمال و خصلت های انسانی و غیره و غیره، به مؤمنان آموخته اند. همچنین در توصیه های عموم عارفان معروف شیعه که واقعاً به مقاماتی رسیده اند، به ویژه سلسله عارفان تربیت یافته در مکتب مرحوم قاضی، گام اوّلیه و اصل اساسی و ملاک زیربنایی در سلوک و تکامل و رسیدن انسان به مقامات معنوی، همین مسئله، عنوان شده که در سایه تقوا و ورع و ترک گناه و رذایل اخلاقی و ریاضات شرعیه حاصل می شود. در این تفکر، کسانی که به بهانه رسیدن به مقامات معنوی و باطنی، به دیده تحقیر و استهزا به احکام و مسائل اسلامی می نگرند و به خیال خود، پس از دریافت برخی نفحات معنوی، دیگر نیازی به احکام و آموزه های شریعت نمی بینند و دست به هر خرافه و بدعتی می زنند، محکوم و منفور بوده و هیچ ارزش و منزلتی در نزد پروردگار ندارند؛ چرا که از نظر قرآن کریم، هرگونه عمل یا فضیلتی از انسان، تنها به شرط تقوا، مقبول واقع می شود: «إِنَّمَا یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»[25]: بی تردید، خداوند، فقط از متّقیان می پذیرد. امام صادق علیه السلام در روایتی به ارتباط بسیار پیوسته میان تقوا و عرفان، تأکید می کند و می فرماید : «إنّما یتقبّل اللّه من المتّقین العارفین»[26]: بی تردید، خداوند، تنها از عارفان با تقوا، اعمال را می پذیرد. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله نیز به همین ارتباط طبیعی میان تقوا و عرفان تأکید می کند و می فرماید: «لکلّ شی ء معدنٌ، و معدنُ التقوی قلوب العارفین»[27]:برای هر چیزی، معدنی وجود دارد؛ و معدن تقوا، قلب های عارفان است. یا امام علی علیه السلام در روایتی، اصولًا شرط اساسی نیل انسان به مقامات معنوی و ملکوتی را غلبه بر هواهای نفسانی عنوان می دارد و می فرماید: «مَن أحبّ نیلَ الدرجات العُلی، فلیغلب الهوی»[28]: هر که دوست دارد به درجات رفیع معنوی دست یابد، باید بر هوای خود غلبه نماید. در مکتب عرفانی مرحوم قاضی نیز این اصل با تأکید بسیاری مورد توجّه قرار گرفته است. به عنوان نمونه مرحوم آیت اللّه بهجت در این رابطه از او نقل نموده است: برای سالک، در ا وّلین مرحله، عزم راسخ و مستمر بر ترک معاصی در اعتقادیات و عملیات در تمام عمر- اگر چه هزار سال باشد- و نماز اوّل وقت، برای وصول به مقامات عالیه، کافی و وافی است. [29] 7- دینداری و شریعت محوری همچنین در مکتب عرفانی مرحوم قاضی، التزام به شریعت و تعالیم آن، مهمترین نردبان ترقّی و تکامل انسان سالک محسوب می گردد و سالک به هیچ بهانه ای، حق ندارد از احکام شریعت و اطاعت از کتاب و سنّت و تعالیم دینی اندک تخلّفی نماید. امام علی علیه السلام در روایتی، در بیان اهمّیت التزامِ عارفان به احکام شریعت، مقدّس ترین ریاضت نفسانی را در میدان سلوک إلی اللّه، همین مسئله عنوان کرده و می فرماید: «الشریعةُ ریاضةُ النفس»[30]:مراعاتِ شریعت، ریاضت نفس است. مرحوم آیت الله نجابت- از شاگردان معروف مرحوم قاضی- در خصوص توجّه ویژه مرحوم قاضی به این نکته فرموده است: «من، سفر بسیار کردهام، با بزرگان عالم اسلام محشور بودهام و از احوال بسیاری از آنان با مشاهده آگاهم، امّا حقیقتاً هیچ کس را همانند قاضی بدین حد، مقید به آداب شرع ندیدهام. »[31] و آیات و روایات اسلامی- همان گونه که گفته شد- در این زمینه بسیار است و ما تنها به بیان چند مورد به عنوان نمونه، بسنده نمودیم. مرحوم سید محمّد حسین طباطبایی (ت 1402 ق) نیز که از شاگردان مبرّز مکتب عرفانی قاضی است، در این رابطه فرموده است: «بزرگ ترین و سخت ترین ریاضت ها، همین دینداری است. »[32] یا از مرحوم میرزا علی اکبر مرندی (ت 1414 ق)- از ستارگان پرفروزان این آسمان- نقل شده است: هیچ وقت، قدم از جادّه شرع، کنار مگذار و به ابنای زمان، که ابنای دنیا هستند نگاه مکن. بسیاری از این ها آخرت را فراموش کرده و تابع شیطان شده اند. این ها اسیر شهوات نفسانیه می باشند و پس از مرگ، پشیمان خواهند شد. [33] 8- اجتماعی بودن یکی از ویژگی های مهمّ عرفان ناب اسلامی و بلکه از ویژگی های مهمّ دین مبین اسلام- که در همه ابعاد آن سایه افکنده و موجب تمایز و برتری این دین نسبت به سایر ادیان الهی و نحله ها و تفکرهای مختلف گشته- جنبه اجتماعی بودنِ آن است که به تناسب این ویژگی، هر گونه افراط و تفریط در نگرش و یا اتّخاذ عملکرد نسبت به دنیا و آخرت، در تعالیم اسلامی، مذموم اعلام شده و مسیری متعادل و همگرای با سعادت دنیا و آخرت، در این زمینه، ترسیم گردیده است. این ویژگی مهم را در عرفان ناب اسلامی، در قالب آموزه های بسیار دقیق و ظریفی همچون: جمع میان دنیا و آخرت در دعاها و مناجات ها، حرام بودن دنیا گریزی افراطی، محکومیت رهبانیت و عزلت و عزوبت و انزوا و. . . ، نهی از درویش مسلکی، توصیه به حفظ عزّت و کرامت انسانی، پرهیز از بی مسئولیتی در جامعه و نیز سستی و تنبلی و کسالت و سربار دیگران شدن، تشویق به کار و تلاش و فعالیت های تولیدی هر چه و. . . در مجموعه آیات و روایات اسلامی به خوبی دیده می شود. ضمن آن که همه دستورات و سنّت های اسلامی- که رعایت هر کدام از آن ها، از شروط و ملاک های اساسی در سلوک اسلامی به حساب می آید- یک ریشه در تقویت بافت های اجتماعی میان مسلمانان و مؤمنان دارند و توجّه دین مبین اسلام در انواع تشریعات خود به این مسئله، به خوبی مشهود است. از این رو، در مکتب عرفانی معصومین علیهم السلام، هر گونه حرکت یا عملکردی که با این ویژگی اسلامی معارضت داشته باشد و مطابق آن، مدّعی عرفان یا سلوک، به هر بهانه ای از مردم فاصله گرفته و گرفتار زهد افراطی و رهبانیت و عزلت و دوری از سنّت های اصیل اسلامی و مانند آن گردد، محکوم است و به نصّ صریح آیات و روایات اسلامی، چنین عرفانی شایسته کوبیدن به دیوار بوده و نتیجه ای جزء خسارت دنیا و آخرت برای خود و دیگران، در پی نخواهد داشت. در مکتب عرفانی مرحوم قاضی و شاگردان او نیز به تبعیت از این دسته آموزه های دینی، این ویژگی، به قوّت حفظ شده و به همان خاطر، نه تنها در سیره هیچ کدام از شاگردان این مکتب، از انزوا و عزوبت و مردم گریزی و یا دنیاگریزی افراطی، اثری دیده نمی شود، بلکه هر کدام از آنها در زمان خود، علاوه بر ایفای مسئولیت خطیر خویش در زمینه اصلاح مردم و نفوس مستعدّه و تعلیم و تربیت افراد و جوامع، در جهت رشد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی جوامع مسلمین، نقش های جدّی ایفا نموده اند، که در این راستا در بخش نهایی این مقاله، به برخی از این گونه خدمات ستارگان این مکتب، اشاره اجمالی خواهیم نمود. از فرزند وی نیز در این رابطه چنین نقل شده است: آقای قاضی میفرمودند: دنیایتان را داشته باشید، همسر، فرزندانتان و تنعّمات مادّی خدادادی را داشته باشید و در همین زندگی طبیعی و عادّی، سیر و حرکت به سمت خدا و معنویت هم باشد. و از این رو، ظاهر ایشان بسیار مرتّب و تمیز بود. موها و دستهایشان را حنا میزدند و به تمیزی کفش، خیلی اهمّیت میدادند و عطر و بوی خوش استعمال میکردند و میفرمودند: این بدن، استر ما است و باید به آن رسیدگی کرد. [34] 9- کتوم بودن یکی دیگر از ویژگی های مهمّ عرفان اهل بیت علیهم السلام، کتوم بودن است. یک عارف واقعی از نظر معصومان علیهم السلام شخصی بی ادّعا و کتوم است که به خاطر کسب شهرت و آوازه، اسرار و مشاهدات و مکاشفات و نیز روابط خود با خدا را تا حدّ امکان، از اغیار، پوشیده می دارد؛ چرا که او همواره در پی معرّفی محبوب خویش و تبلیغ او است، نه معرّفی و مطرح کردن خود، یا پر طنین نمودنِ اسم و رسم اعتباری خویش. به عنوان نمونه، امام علی علیه السلامدر روایتی، ملاک نجوای واقعی عارفان و اولیاء اللّه را همین ویژگی عنوان می کند و می فرماید: «الکتمانُ ملاک النجوی»[35] یا در روایتی دیگر، امام کاظم علیه السلام چنان این مسئله را در سعادت و عزّت انسان سالک، مهم می داند که می فرماید: «اگر در مَثَل، در یک دست تو چیزی بود که نخواستی آن یکی دست خودت از آن مطّلع باشد، این کار را بکن؛ چرا که این کار، موجب عزّت تو خواهد شد. »[36] و به گفته جناب مولوی: هر که را اسرار حق آموختند هر که را اسرار حق آموختند بدیهی است که رعایت این مسئله، ضمن پیش گیری از برخی آفات نفسانی- همچون: عُجب و غرور و تکبّر و مانند آن- برای خود سالک، از بدبینی احتمالی کسانی که با این مسائل بیگانه اند، و همچنین مجادله ها و دردسرها و اتّهام های مُحتمل از ناحیه آنان، جلوگیری می کند. بنابراین، در این مکتب عرفانی که مرحوم قاضی نیز از چوگانداران آن است، این گونه نیست که تا کسی به سرّی یا شهودی یا مکاشفه ای دست یافت، زود، حلوا حلوا کند و فضل فروشی نماید؛ مگر آن که در برخی موارد خاص، به خواست الهی، دیگران، برخی کرامات یا مکاشفات او را مشاهده نمایند و یا مطابق مأموریت مأخوذ از جانب حضرت حق، پرده از برخی اسرار بردارد. در همین راستا، در آموزه های اسلامی، تأکیدِ صریح شده که: عارف واقعی، باید همه روابط نزدیک خود را با خداوند متعال، از جمله ذکر و دعا و حالات ارتباطی مخصوص خود، تا می تواند در خفا و خلوت نگه دارد و در اجتماع مردم، اگرچه بایستی همه حرکات و سکناتش، مردم را به یاد خدا بیندازد، امّا از لحاظ اجتماعی و معاشرتی، همانند یک انسان اجتماعی، با هم نوعانش، هم زیستی نماید و حقوق مختلف افراد و جامعه را به جا آورد و هرگز خود را از مردم جدا نداند و با مهر و محبّت و خوش رویی و خوش خلقی با آن ها ارتباط برقرار کند. به عنوان نمونه، امام علی علیه السلام در این رابطه، به صراحت، عارف را چنین معرفی می کند: العارفُ وجهُه مبشّرٌ متبسّمٌ، و قلبُهُ وَجِلٌ حَزینٌ؛ [37] عارف (در میان مردم) چهره اش شاد و متبسّم، ولی قلبش لرزان و حزین است. و خود معصومان دین مبین اسلام علیهم السلام الگوهای کاملی برای این ویژگی بوده اند؛ بهگونه ای که در طول عمر با برکت خود، با نهایت عظمت و ارتباطی که با خالق هستی داشتند و از بالاترین عبادت ها و حالات معنوی و ارتباطی، برخوردار بودند، در نزد مردم همچون انسان های عادّی به زندگی می پرداختند و با آن ها روابط محبّت آمیز و ناصحانه ای داشتند و حتّی با آن ها به شوخی و خوش گویی می پرداختند؛ به گونه ای که در مورد خوش منشی امام عارفان حضرت علی علیه السلام، چنان که در منابع شیعه و سنّی نقل شده، مخالفان ولایت او، ناانصافی نموده و به هنگام انتقال خلافت به وی، همین رفتار او را بهانه ای برای سلب صلاحیت از وی برای خلافت، عنوان نمودند. در مکتب عرفانی مرحوم قاضی نیز، این ویژگی، به عنوان یک مشخّصه بارز، به وضوح پیداست و این حقیقت با مطالعه در احوال زندگانی و سیره مرحوم قاضی و شاگردان تربیت یافته در مکتب عرفانی او، آشکارتر می شود. 10- رعایت حقوق مسئله دیگری که به نظر می رسد در این مکتب عرفانی، به صورت جدّی مورد توجّه قرار داده شده، و این مسأله به عنوان ملاکی مشخّص و مهمّ در ارزیابی عارفان واقعی مطرح است، مراعات حقوق خلق اللّه است. از نظر آموزه های اسلامی، این مسئله از مهم ترین مسائل دینی به حساب می آید و هر گونه بی تفاوتی نسبت به این مسئله، از ناحیه هر کسی که باشد، حتّی اگر از ناحیه پیغمبر خدا باشد، محکوم اعلام شده است. بنابراین، اسلام، عرفان ادّعایی برخی از عارفْ نمایان را که در مقام عمل، به حقوق افراد و سایر خلایق، ارزشی قائل نیستند و گویا خود را خالق روی زمین دانسته و هرگونه حق شکنی را برای خود مجاز می دانند، به شدّت محکوم نموده و چنین عرفانی را شایسته جرز دیوار می داند.پینوشت ها:5- اسوۀپارسایان، صادق حسن زاده، انتشارات آل علی علیه السلام- قم 1379- 6- اسوۀعارفان، صادق حسن زاده، انتشارات آل علی علیه السلام- قم 1380. 7- الإقبال، سید رضی الدین علی بن طاووس (ت 664 ق) ق، تحقیق جواد قیومی، مرکز نشر اعلام اسلامی، 1414 ق. 8- اقلیم وجود، محمّد علی لک آبادی، انتشارات هنارس، چاپ اوّل 1389 ش. 9- برگی از دفتر آفتاب، رضا باقی زاده، انتشارات مشهور- قم 1379 ش. 10- التوحید، محمّد بن علی بن حسین بن بابویه معروف به شیخ صدوق (/ 381 ق)، تصحیح سید هاشم حسینی، انتشارت جامعه مدّرسین قم. 11- دانشمندان و سخن سرایان فارس، محمّد رکن زاده، انتشارات کتابفروشی اسلامیه- تهران 1340 ش. 12- در آسمان معرفت (به بیان علّامه حسن زاده آملی)، محمّد بدیعی، انتشارات تشیع- قم 1376 ش. 13- در جستجوی استاد، صادق حسن زاده، انتشارات آل علی علیه السلام- قم 1380 ش. 14- در سایۀعرفان، صادق حسن زاده، انتشارات قائم آل محمّد علیه السلام- قم 1384 ش. 15- در محضر آیت الله بهجت، محمد حسین رخشاد، مؤسّسۀفرهنگی سماء- قم 1390 ش. 16- دریای عرفان، هادی هاشمیان، مؤسّسۀفرهنگی طه- قم 1379 ش. 17- دیوان حافظ، برنامۀنرم افزاری گنجور رومیزی. 18- روح مجرّد، علّامه محمّد حسین حسینی تهرانی، انتشارات حکمت- تهران. 19- زمزم عرفان، محمّد محمّدی ری شهری، انتشارات دار الحدیث- قم 1390 ش. 20- ستارگان حرم، محقّقان و نویسندگان انتشارات زائر وابسته به آستان مقدّسۀقم. 21- سرگذشتهای ویژه از زندگی استاد شهید مطهّری رحمه الله، به روایت جمعی از طلّاب، مؤسّسۀنشر و تحقیقات ذکر- تهران. 22- وخته، مؤسّسۀانتشارات شمس الشموس- قم، چاپ اوّل. 23- سیمای فرزانگان، رضا مختاری، دفتر تبلیغات اسلامی- قم 1377 ش. مجموعه مقالات برگزیده کنگره بزرگداشت آیت الله سید علی آقا قاضی(ره)، ج 1، ص: 52 24- شیعه در اسلام، علّامه محمّد حسین طباطبایی، انتشارات امام حسین علیه السلام 1382 ش. 25- طبقات أعلام الشیعه، آغا بزرگ تهرانی، کتابخانۀمجلس شورای اسلامی ایران 1388 ق. 26- عارف ناشناخته، صادق حسن زاده، انتشارات آل علی علیه السلام- قم 1379- 27- غرر الحکم و درر الکلم، عبد الواحد بن محمّد آمدی (ت 550 ق)، چاپ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی- قم 1366 ش. 28- غروب خورشید فقاهت، غلامرضا اسلامی، انتشارات دار الکتب الإسلامیه- تهران 1373 ش. 29- فروغ فقاهت، ضیاء الدین نجفی، دفتر نشر معارف اسلامی- تهران 1375 ش. 30- فقهای نامدار شیعه، عبد الرحیم عقیقی بخشایشی، انتشارات نوید اسلام، چاپ سوّم. 31- قدوة العارفین، تقی موسوی، دار المحجّ- ة البیضاء- بیروت 1386 ق. 32- الکافی، ثق- ة الاسلام محمّد بن یعقوب رازی کلینی (ت 39 ق)، تحقیق علی اکبر غفّاری، انتشارات اسلامیه- تهران. 33- کرامات الأولیاء، میرزا محمّد بن سلیمان تنکابنی (ت 1302 ق)، تصحیح حمید احمدی جلفایی، انتشارات زائر- قم 1386 ش. 34- گلشن ابرار، گروهی از محقّقان، نشر معروف- قم. 35- المحاسن، احمد بن محمّد بن خالد برقی (ت 274 ق)، چاپ و تحقیق دار الکتب الاسلامیه- قم 1371 ق. 36- مدرس- ة العرفاء، شیخ ابراهیم سرور، دار الکاتب العربی- بیروت. 37- معاد شناسی، علّامه محمّد حسین تهرانی، انتشارات حکمت- تهران 1361 ش. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image