علی (ع) و دکه القضا /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

معجزه ای که در (دکة القضا) از حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) ظاهر شده چه بوده؟ لطفا آن ماجرا را نقل بفرمائید. (بحارالأنوار،ج۴۰،ص۲۷۷،ح۴۲)


عمار یاسر و زید بن ارقم می گویند :ما در محضر حضرت علی علیه السلام بودیم که ناگهان سر و صدای مردم را شنیدیم , حضرت علی علیه السلام در دکه القضا نشسته بودند , امام فرمود : عمار شمشیر مرا بیاور , من آوردم , امام به من فرمود : عمار ! امروز یک مشکل اندوهباری را حل خواهم کرد , برو ببین چه کسی دم در مسجد است , رفتم , دیدم دختری در کجاوه شتری فریاد می زند , امام را به یاری می طلبد , در اطراف این دختر افراد زیادی از قوم و خویشانش بودند , به آنان گفتم : داخل شوید , آنها داخل مسجد شدند , دختر جلو امد و گفت : یا علی ! مشکلم را حل کن و جز تو کسی نمی تواند این مشکل را حل کند , امام به عمار فرمود : مردم کوفه را خبر کن , مردم آمدند , امام به قوم و خویشان دختر فرمود , مشکلتان را بگویید , مردی از میان آنان گفت : یا علی ! این, دختر من است , بزرگان عرب خواستگار او هستند , حالا این دختر مایه بی آبرویی من شده و بار دار است بدون این که شوهر داشته باشد , من سرگردان مانده ام و نمی دانم چه کنم ,امام رو به دختر کرد و فرمود : تو چه می گویی ؟ دختر گفت : من دختر بد کاره نیستم و تو از من هم بهتر می دانی , از تو می خواهم این غم و اندوه مرا زایل کنی , امام دستور داد قابله کوفه را آوردند , امام فرمود : اورا آزمایش کن , قابله ازمایش کرد و گفت : یا علی ! این دختر حامله است , امام رو کرد به پدر این دختر و فرمود : شما از فلان منطقه هستید و در آن منطقه برف زیاد است , آیا کسی از شما توان آوردن یک قطعه برف از آن منطقه را دارد ؟! آن مرد گفت : فاصله زیاد است و نمی توان به این آسانی برف آورد , امام فرمود : مردم ! به انچه خدا به علی بن ابی طالب داده بنگرید , در این لحظه امام دست خود را بالا برد و یک قطعه برف حاضر کرد , امام به قابله کوفه فرمود : این قطعه برف را بردار , دختر را از مسجد ببر بیرون , تشتی بیاور , برف را در تشت بریز , دختر را در آن بنشان , خواهی دید که زالویی به وزن 750 درهم و دو دانق از شکم او بیرون می آید , قابله این دستور را انجام داد و زالویی از شکم دختر بیرون آمد , قابله دختر را اورد و زالو را نزد امام گذاشت . امام به پدر دختر فرمود : دخترت را بردار و ببر , او بدکاره نیست , در ده سالگی او این زالو از آب به شکم او رفته و تا به امروز تا این حد بزرگ شده است . پدر بلند شد و گفت: گواهی می دهم که تو می دانی در ارحام چه خبر است و تو باب دین هستی . ( بحار الانوار ج 40 ص 277 چاپ ایران ح 42 با اسناد ضعیف ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image