آيا درست است که فراماسونري همان دجال آخر الزمان است که در روایات از آن سخن به میان آمده است ؟ آیا ويژگي هاي ذکر شده در روايات با ويژگي هاي فراماسونري قابل تطبیق است ؟

يکي از رخدادهاي و حوادثي که در برخي از روايات از نشانه هاي ظهور امام زمان ـ عليه السلام ـ ذکر شده است ظهور دجال و نبرد او با سپاه امام زمان ـ عليه السلام ـ است در اين که دجال کيست و نشانه هاي او چيست در بين صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد. برخي از صاحب نظران دجال را شخص خاص مي دانند ولي در مقابل عده اي نيز دجال را نه یک شخص بلکه يک مکتب و يک عقيده و تفکر مي دانند در این راستا بعضي از صاحب نظران و نويسندگان بر این باورند که دجال با آن نشانه هايي که در روايات آمده ، بر مکتب و عقيده فراما سونري تطابق دارد. اين عده به استناد شباهت هاي بسياري که بين توصيفاتي که از دجال در روايات آمده و تشکيلات سري فراماسونري وجود دارد ، به چنین نظری رسیده اند و معتقدند فتنه اي که اين تشکيلات سري به وجود آورده است ، بزرگترين فتنه تاريخ مي باشد ، تا آنجا که فتنه گراني چون آمريکا و اسرائيل و يهود و بهائيت جزئي از اين تشکيلات پنهاني هستند. البته بسیاری از این افراد، مدعی قطعی بودن تطبيق دجال بر فراماسونري نیستند و اين تطبيق را به صورت یک احتمال وبرداشت مطرح مي کنند. ویژگی ها و نشانه هايي که در روايات براي دجال ذکر شده و بر اساس ادعای این عده با تشکيلات فراماسونري قابل انطباق است ، عبارتند از: 1. يک چشم بودن دجال و وجود چشم مذکور در وسط پيشاني که در روايات متعددی به اين مطلب اشاره شده است .يکي از معروفترين نمادهاي فراماسونري نیزعلامت يک چشم (هرم و چشم جهان بين) است. اين نماد عبارت است از تصوير يک چشم که در میان قسمت انتهايي هرم قرار گرفته است. 2. چشم دجال در وسط پيشاني اوست و مثل ستاره مي درخشد که اين ويژگي ذکر شده در روايات با نماد معروف فراماسونها يعني هرم و چشم جهان بين مطابقت دارد چون نام ديگر اين چشم جهان بين ، عبارت است از مثلث نور افشان به گونه اي که در تصاوير نماد مذکور، از اطراف چشم جهان بين، شعاع هاي نوراني رسم مي گردد زيرا نماد «چشم جهان بين» از چشم (Ra ) يا خداي خورشيد مصري ها گرفته شده است و به همين علت به صورت درخشنده رسم مي گردد. 3. نکته ديگر در مورد شباهت دجال با فراماسونري اين است که در روايات ما چنین آمده که دجال اعور و يک چشم است و اين مي تواند کنايه از اين معنا باشد که او به جهان نگاه تک بعدی دارد شاید این نشانه بیانگر نگاه مادی و ماتریالیستی دجال باشد زیرا در برخی از روايات آمده است که بر پيشاني او نوشته شده «کافر» یکی از از موضوعات محوری فراما سونرها اعتقاد داشتن به مسأله ازلي و ابدي بودن ماده و ادعاي عدم خلقت کائنات از طرف خداوند است که اين مطلب نشان مي دهد اين افراد، اعتقادي به موجودات فرامادي ندارند و چنين کسي قطعا کافر است چون خدا را به عنوان خالق و مدبر عالم قبول ندارد و اصالت را به ماده مي دهد و اين مطلب را مي توان به عنوان یکی از شباهت هاي بين دجال و فراماسونري برشمرد . 4. در احاديث گوناگون، محل هاي متفاوتي به عنوان محل خروج دجال ذکر شده است براي مثال در پاره اي از احاديث، سجستان به عنوان محل خروج دجال ذکر شده است. در بعضي ديگر از احاديث خراسان به عنوان محل خروج دجال ذکر شده است محل ذکر شده در روايات پيرامون خروج دجال با محل آغاز يورش آخر الزماني فراماسونري مطابقت دارد که اين مسئله نيز فرضيه دجال بودن ، فراماسونري را بيشتر تقويت مي کند. به دنبال حادثه یازده سپتامبر در سال 2001 و به بهانه آن غرب به رهبری آمريکا و انگلستان که از سردمداران فراماسونري در عصر حاضر هستند حمله خود را به برخی از کشورها آغاز نمودند که اولین حمله ، حمله به افغانستان بود اين حرکت تهاجمي به دست کشورهاي ماسوني آمريکا و انگلستان و با پيشتيباني سازمان ماسوني ناتو شکل گرفت سازمان ناتو که شريک دولت ماسوني آمريکا در حمله به افغانستان بود سازماني است ماسوني که در کتاب کميته 300 کانون توطئه هاي جهاني نوشته دکتر جان کلمن از آن نام برده شده است بدين ترتيب مي توان نتيجه گرفت که حمله به افغانستان که اولين حرکت تهاجمي غرب نسبت به جهان اسلام در آخر الزمان بود کاملا توسط تشکيلات شيطاني فراماسونري شکل گرفت. يکي از مناطقي که در افغانستان وجود دارد منطقه سجستان است که دقيقا هم مرز با ايران است و در واقع سجستان منطقه پهناوري بوده است که بعد از جدايي افغانستان از ايران بين ايران و افغانستان تقسيم شد و بخش بزرگي از آن امروزه در خاک افغانستان جاي گرفته است. از ديگر مناطقي که در افغانستان وجود دارد، مي توان به منطقه خراسان اشاره کرد؛ خراسان نيز منطقه وسيعي است که بعد از جدا شدن کشورهاي همسايه از ايران، بخشي از آن در ايران، بخش زيادي در افغانستان و بخش هاي ديگري از آن در ترکمنستان، تاجيکستان و ازبکستان جاي گرفت. از این رو می توان گفت اين حرکت با توصيفاتي که روايات اسلامي از مکان خروج دجال ارائه داده شده مطابقت دارد . 5. در برخی روایات وارد شده که پشت سر دجال چيزي است که مردم آن را نان مي بينند. که این نشانه نیز می تواند بر فراماسونری منطبق شود زیرا دلار امروز به عنوان نماد ثروت و رفاه مطرح است و در پشت اسکناس 1 دلاري علامت هرم و چشم جهان بين وجود دارد البته غير از تحليل فوق در مورد دلار شواهد ديگري وجود دارند که تطبيق روايات را بر فراماسونري تأييد مي کنند؛ براي مثال همان گونه که مي دانيد، بخش اعظم ثروت دنيا در اختيار کشورهاي غربي به خصوص آمريکا و انگليس قرار دارد. وضعيت رفاهي کشورهاي ماسوني باعث شد. تا بسياري از ساکنان کشورهاي ديگر بالاخص کشورهاي جهان سوم به کشورهاي غربي مهاجرت نمايند و اين تبليغات باعث گرديده تا عده زيادي از مردم جهان آمريکا را مظهر رفاه مادي و اقتصادي ببينند با توجه به اين احتمالاتي که پيرامون تطبيق دجال بر فراماسونري داده شد مناسب است دیدگاه چند تن از صاحبنظران را پيرامون اين روايات و مسأله دجال بيان کنيم . آقاي رضواني در کتاب موعود شناسي و پاسخ به شبهات مي گوید: در ابتدا اين احتمال به نظر مي رسد که احاديث دجال از جمله اسرائيلياتی باشد که در احاديث اهل سنت وارد شده است زيرا اولا؛ اثري از اين احاديث در روايات اهل بيت ـ عليهم السلام ـ به چشم نمي خورد و ثانيا ؛غالب احاديث دجال از کعب الاحبار يهودي الاصل رسيده است، کسي که تمام اقوال و افعالش مشکوک به نظر مي رسد ثالثا؛ اين اعتقاد که مسيح منتظر خروج مي کند و دجال را مي کشد در عقايد يهود مشاهده مي شود . در هر حال بر فرض صحت اين روايات ، احتمال تأويل و رمزي بودن و جنبه سمبليک داشتن آنها بسيار زياد است. سيد محمد صدر در کتاب تاريخ ما بعد ظهور نیز چنین می گوید: دجال رمزي است از اوج تمدن و تکنيک غرب که با اسلام و مباني اسلام ستيز دارد. تمدني که در صدد به سلطه کشيدن هر انساني است... ما به طور واضح مشاهده مي کنيم که چگونه تمدن و تکنيک غرب مادي گرا در اين عصر بر تمام جوامع حتي مسلمانان تسلط پيدا کرده است. شکي نيست در اين که اگر از مفاهيم رمزي و کنايي اين عبارات صرف نظر کنيم هيچ يک از آنها را نمي توانيم بپذيريم و نمي شود آنها را صحيح دانست زيرا از نظر سندي اکثر آنها اخبار واحدي مي باشند که قابل اعتماد نيستند و اگر از ضوابط سندي هم صرف نظر کنيم ، مي بينيم در اين روايات ، مطالب اعجاز آميزي به دجال نسبت داده شده است با اين که وي شخص کافر و سرکش و طاغي است و مي دانيم صدور معجزه از يک شخص کافر ممکن نيست. علامه مصطفوي (ره)نيز روايتي از کتب اهل سنت در مورد دجال را که اين روايت با حدودي که در آن مشخص شده بر کشور اسرائيل امروزي مطابقت دارد نقل مي کنند بعد و معتقدند ما هرگز نمي خواهيم روايات شريفه را مطابق فهم و نظرات خودمان تطبيق کنيم زيرا اين عمل اشتباه است و محذورات فراواني دارد. مهدي حمد الفتلاوي در کتاب « سقوط اسرائيل » چنین مي نويسد: فهم ما از موضوع دجال اين است که حرکت دجال حرکتي ديني است، که از سحر و شعبده او با استفاده از شيوه هاي پيشرفت علمي سود مي گيرد تا سياست تجاوزکارانه خود را با هدف سقوط دولت مهدي ـ عليه السلام ـ و باز گرداندن پس مانده هاي يهود به فلسطين گسترش دهد و با کمک کشورهاي مسيحي صهيونيستي امکان بازگشت دوباره رژيم سياسي يهود فراهم آيد. آيت الله ابراهيم اميني در کتاب دادگستر جهان بعد از بحث پيرامون دجال می گوید: از احاديث مذکور استفاده مي شود که دجال نام شخص معيني نيست و به هر دروغگو و گمراه کننده اي اطلاق مي شود و خلاصه اين که ريشه دجال را بايد در کتب مقدس و در بين نصاري پيدا کرده اصل قضيه دجال به طور اجمال بعيد نيست صحت داشته باشد ليکن تحريفات و توصيفاتي که درباره اش گفته شده مدرک قابل اعتمادي ندارد.پس بر فرض اين که اصل قضيه دجال صحت داشته باشد امّا بدون ترديد با افسانه هايي آميخته شده و صورت حقيقي خود را از دست داده است. در آخر الزمان و نزديک ظهور صاحب الامر ـ عليه السلام ـ شخصي پيدا خواهد شد که در دروغگويي و حقه بازي سر آمد همتايان خود خواهد بود و در دروغگويي بر تمام دجال هاي گذشته برتري دارد، با ادعاهاي پوچش گروهي را گمراه مي سازد و چنين جلوه مي دهد که حيات و آب و نان مردم به دست اوست ، مردم به طوري اغفال مي شوند که گمان مي کنند آسمان و زمين در اختيار اوست. در دروغگويي کارش به جايي مي رسد که کارهاي خوب را بد و کارهاي بد را خوب معرفي مي کند ، بهشت را جهنم و جهنم را بهشت جلوه مي دهد ليکن کفرش بر هر بي سواد و با سوادي واضح است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه