تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
اوّلاً: در سؤال، مطاع بودن (اطاعت شدن) معيار اصول دين فرض شده است در حاليكه اطاعت امر والدين با اينكه جزء اصول دين نيست، در قرآن مطرح شده است، و از سوي ديگر مطاع بودن معاد اصلاً بيمعني است با اينكه مسلماً جزء اصول دين است. پس مطاع بودن معيار و اصول دين نميباشد، و اگر هم فرضاً مطاع بودن معيار اصول دين باشد، اطاعت از امام نيز در قرآن مطرح شده است در آنجا كه ميفرمايد: ..أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم چرا كه در اين آيه اطاعت از اولي الامر هم رديف اطاعت از رسول ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ آمده و با يك صيغه خدا امر به اطاعت بيقيد و شرط از آنها كرده است كه نشانه ي يك ساني اطاعت از آنها و عصمتشان ميباشد چنانكه حتّي بعضي از مفسّران بزرگ سنّي نيز از آيه ي عصمت اولي الامر را فهميده و به آن تصريح كردهاند. و طبق آيه تطهير اين مقام (عصمت) مخصوص ائمه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ميباشد. و طبق روايات شيعه و سنّي مراد از اولي الأمر در آيه شريفة ائمه اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ ميباشند كه در برخي از آنها نام همه آنها هم به ترتيب ذكر شده است. ثانياً: بعضي از علماي شيعه امامت را جزء اصول دين ميشمارند و بعضي هم جزء اصول مذهب، ولي طبق ادله و شواهدي ميتوان امامت را از اصول دين برشمرد كه عبارتند از: الف) امامت محور دين است زيرا: در آيه تبليغ خداوند متعال انجام وظيفه رسالت توسط پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را به ابلاغ مسئله مهمّي منوط كرده است، و عدم ابلاغ آن مساوي با انجام ندادن وظيفهاش معرفي شده است؛ و آن مسئله مهم حتي طبق نقل فخر رازي امامت علي ـ عليه السّلام ـ ميباشد، چنانكه در ذيل آيه مينويسد: «نزلت الاية في فضل علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ و لما نزلت هذه الاية اخذ بيده و قال : من كنت مولاه فعلي مولاه ... يعني: اين آيه در فضيلت علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ نازل شده است وقتي اين آيه نازل شد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ دست علي ـ عليه السّلام ـ را گرفت و فرمود: هر كسي را كه من مولايش هستم علي مولاي اوست. 2ـ طبق نقل ابن ابي الحديد سنّي، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودهاند: من مات و لا امام له مات ميتة جاهلية، يعني هركسي بميرد و در حالي كه امامي برايش نباشد به مرگ جاهلي مرده است، و آيا ميتوان پذيرفت چيزي كه نبودنش در حال مرگ موجب مرگ جاهلي (بدون اسلام) ميشود، جزء اصول دين نباشد؟ 3ـ علي ـ عليه السّلام ـ امامت را ستون و اساس دين ميدانند و در مورد امامان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ميفرمايند: هم اساس الدين، و باز ميفرمايند: هم دعائم الاسلام. ب) طبق حديث منزلت كه در كتب شيعه و سنّي از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده است بلكه به گفته ابن ابي الحديد همه فرق اسلامي آن را نقل كردهاند همانگونه كه ابن ابي الحديد از آن حديث فهميده امام به منزله پيامبر است در تمام مراتب و تنها وحي قرآني دريافت نميكند، و آن حديث چنين است كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: انت مني بمنزلة هارون من موسي الا انه لانبي بعدي، تو نسبت به من همچون هارون به موسي هستي جز اينكه پس از من پيامبري نيست. ج) در حديث معروف ثقلين كه در كتب شيعه و سنّي نقل شده و پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ امامان را قرين جدائي ناپذير قرآن قرار داده كه تمسك به آن دو را، ماية نجات از گمراهي معرفي كرده است، و همچنين در حديث معروف سفينه كه باز در كتب شيعه و سنّي نقل شده پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ائمه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ را مانند كشتي نوح ـ عليه السّلام ـ مايه نجات دانستهاند. د) امامت بالاتر از نبوّت است چرا كه طبق آية 124 سورة بقره، ابراهيم نبي ـ عليه السّلام ـ با وجود برخورداري از مقام نبوّت، ابتدا از مقام امامت برخوردار نبود، و بعد از پشتسر گذاردن آزمايشهايي، خدا او را به مقام امامت منصوب كرد و فرمود: «...إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما » امام رضا ـ عليه السّلام ـ در مورد مقام والاي امامت ميفرمايد: ... ان الامامة خص الله عزّوجلّ بها ابراهيم الخليل بعد النبوة و الخلّة مرتبة ثالثة و فضيلة شرّفه بها و اشار بها ذكره فقال: «اني جاعلك للناس اماما» ... يعني همانا امامت مقامي است كه خداي عزّوجلّ بعد از رتبه نبوّت و خلت در مرتبه سوّم به ابراهيم خليل ـ عليه السّلام ـ اختصاص داده و به آن فضيلت مشرفش ساخته، و نامش را بلند و استوار نموده و فرموده: همانا من تو را امام مردم گردانيدم، پس امامت جزء اصول دين است و اطاعت از او موجب قبول طاعات و دخول در بهشت است. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.