خواستگاری - قسمت یکم (دفتر۴۷ پرسش ها و پاسخ ها)  /

تخمین زمان مطالعه: 146 دقیقه

خواستگاری - قسمت یکم (دفتر۴۷ پرسش ها و پاسخ ها)


    پرسش  ها و پاسخ ها - دفتر چهل و هفتم :    خواستگارى    (محمدرضا احمدى)       سرشناسه: احمدى، محمدرضا، 1342 - عنوان و نام پدیدآور: خواستگارى / محمدرضا احمدى؛ تنظیم و نظارت نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، معاونت مطالعات راهبردى - اداره مشاوره و پاسخ. مشخصات نشر: قم: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، 1390. مشخصات ظاهرى: 224 ص فروست: مجموعه پرسش ها و پاسخ هاى دانشجویى ؛ دفتر 47 (تربیتى و روان شناسى ؛ 4 ) شابک: 000/35 ریال؛ 0-369-531-964-978 وضعیت فهرست نویسى: فیپا یادداشت: کتابنامه. موضوع: خواستگارى. موضوع: همسرگزینى -- پرسش ها و پاسخ ها. شناسه افزوده: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، معاونت آموزش و تبلیغ، اداره مشاوره وپاسخ. شناسه افزوده: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف. رده بندى کنگره: 1390  9خ3الف/745HQ رده بندى دیویى: 5/392 شماره کتابشناسى ملى: 2667639 تنظیم و نظارت: ···  نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها معاونت مطالعات راهبردى - اداره مشاوره و پاسخ مؤلف: ···  محمدرضا احمدى تایپ و صفحه آرایى: ···  طالب بخشایش ناشر: ···  دفتر نشر معارف نوبت چاپ: ···  اول، بهار 1391 تیراژ: ···  5000 نسخه قیمت: ···  3600 تومان شابک: ···  0-369-531-964-978 «همه حقوق براى ناشر محفوظ است» مراکز پخش: 1. مدیریت پخش دفتر نشر معارف: قم، خیابان شهدا، کوچه 32، پلاک 3، تلفن و نمابر: 7740004 2. فروشگاه نشر معارف: قم، خیابان شهدا، روبه روى دفتر مقام معظم رهبرى، تلفن 7735451 3. پاتوق کتاب: تهران، خیابان انقلاب، چهار راه کالج، جنب بانک ملت، پ 715، تلفن 88911212 نشانى اینترنت:  www.porseman.ir  www.Ketabroom.ir پست الکترونیک:  info@porseman.org -info@Ketabroom.ir         فهرست مطالب مقدمه ···  19 خواستگارى در اسلام پرسش 1 . در جامعه ما خواستگارى از طرف پسر است این مورد ریشه در کجا دارد؟ چرا دختران هندى از پسرها خواستگارى مى کنند و براى آنها عوارض و تبعاتى ندارد؟··· 21 دلیل خواستگارى پسر پرسش 2 . چرا همیشه آقا پسرها باید دختر خانم ها را بپسندند پس انتخاب دختر خانم ها چه مى شود؟··· 24 خواستگارى مستقیم پرسش 3 . مدتیه قصد ازدواج دارم مى خواستم بدانم مى توانم به طور مستقیم اقدام کنم تا بعد از قبولى فرد خانواده را در جریان بگذارم؟··· 26 خواستگارى اجبارى پرسش 4 . مى خواستم سؤالى در مورد قضا و قدر از شما بپرسم. اگر ازدواج به اصرار  خانواده ام باشد و من مجبور باشم آن را قبول کنم، آیا درسته که شاید خداوند هم این جور مصلحت دانسته؟··· 28 خستگى خواستگارى پرسش 5 . بیش از 4ساله قصد ازدواج دارم. زود رنج شدم. الان 5ماهه به موقع سر کار نمى رم... دیگه از هرچى خواستگارى رفتنه حالم به هم مى خوره!··· 30 خواستگار هم فکر پرسش 6 . دوست ندارم موقعیت هایم را از دست بدهم. دوست ندارم من را به خاطر قیافه ام بخوان یا به خاطر چیزهاى دیگه. از طرف دیگر مى ترسم! مى ترسم از این که کسى که هم فکر من باشه پیدا نشه!··· 32 علاقه قبل خواستگارى پرسش 7 . من دانشجوى 20ساله ام و به دخترى علاقه مندم که بهش گفتم ولى نمى دونم واقعا دوستش دارم یا از سر بچگیه؟ چه طورى بفهمم و چى کار کنم؟··· 34 دل پسندى در خواستگارى پرسش 8 . براى مسئله ازدواج چقدر باید به خواسته دل (پسندیدن و نپسندیدن) بها داد؟··· 36 بدى مادر پسر پرسش 9 . من یک خواستگار دارم که سن آن 25سال است و خودم 20ساله هستم. پدر و مادرم این پسر را قبول دارند و همه از اون تعریف مى کنند ولى مادر اون زن خوبى نیست، مشکل ما فقط مادرشه. نمى دانم چى جواب بدم ولى من خیلى دوسش دارم، اونم همین طور...؟··· 39 روش هاى همسریابى پرسش 10 . یک دختر براى ازدواج چگونه مى تواند شوهر آینده خودشو پیدا کند؟··· 42 تأخیر ازدواج دانشجویى پرسش 11 . ما توى 4سال دانشگاه به کسى نگاه هم نمى کردیم و تو دلمون مى گفتیم، خدا بهتر و درست ترشو از راه خانوادگى قسمتمون مى کنه. حالا ما باید بشینیم دست به دامان و به چشم همه که یک آدم بى سواد با کلى منت و ناز و ادا حاضر بشه بیاد خواستگارى!!! حالا ما چه کار کنیم؟!··· 46 پرسش 12 . یک دختر با آبرو به راحتى نمى تواند به هر پسرى به عنوان خواستگار اعتماد کند و همین بى اعتمادى باعث بروز مشکلات مى شود. خواهشمندم راه حل علمى ارائه دهید؟··· 50 خواستگارى اینترنتى پرسش 13 . آیا چت کردن از طریق اینترنت، اشکال و گناه دارد؟ اگر موقعیت ازدواج خوبى از این طریق باشد؟··· 52 بیمارى ژنتیکى خواستگار پرسش 14 . من یک بیمارى ژنتیکى از پدرم به ارث برده ام. چنانچه در ازدواج بخواهم این موضوع را از طرف مقابل پنهان کنم این کار را درست نمى دانم. از طرف دیگر با گفتن موضوع یک بیمارى ژنتیکى دیگر کسى حاضر به ازدواج نمى شود.··· 55 خواستگارى زودهنگام پرسش 15 . به نوه داییم که از من 5سال کوچکتره علاقه مند شده ام. مى خوام تحصیلاتمو تا کارشناسى ادامه بدم، مى ترسم او با شخص دیگرى ازدواج کند و از طرفى هم نگرانم که بعد از چندسال جواب رد بدهند. لطفا راهنمایى کنید.··· 56 دختر فامیل پرسش 16 . جوانى 20ساله ام که به یکى از دخترهاى فامیل علاقه مند شده ام ما 2 نفر یکدیگر را فقط چند ماه یکبار در روابط خانوادگى مى بینیم و رابطه دیگرى نداریم موضوع را با ایشان در میان گذاشتم که جواب نامعلومى گرفتم براى وضعیت من چه پیشنهادى مى کنید؟··· 59 سلامت جنسى دختر پرسش 17 . من دخترى 22ساله در آستانه ازدواج هستم. راستش چند وقتى عمل  زشت خودارضایى را انجام مى دادم که به لطف خدا توانستم ترک نمایم. حال به شدت نگران این موضوع هستم از آینده اى که خواهد آمد خیلى مى ترسم.··· 61 شروع خواستگارى پرسش 18 . عاشق دخترى شده ام نمى دانم چگونه به خواستگارى اش بروم.··· 63 بیمارى مادر پسر پرسش 19 . دخترى 23ساله هستم. یک ساله با پسرى 27ساله آشنا شدم است. رابطه خوبى با خانواده خودش خصوصا مادرش نداره و مى گه مادرشون افسردگى هم داره. مى خوام بدونم من باید چى کار کنم تا کى باید منتظر بمونم؟··· 65 سخت گیرى پدر پرسش 20 . من مى خواهم با نامزدم صحبت کنم و هم هر موقع به خانه اش رفتم موقعى که نگاهم به او افتاد از ترس نامحرم بودن نگاهم را به بالا و پایین ندوزم. با پدر نامزدم صحبت کردم و تقاضاى عقد نمودم، جواب ایشان به من این بود: عقد و عروسى با هم، هر وقت بگى من حاضرم. به نظر شما چه کنم؟··· 66 چند خواستگار پرسش 21 . بنده جوانى 23ساله هستم. در دانشگاه از خانمى بسیار محجبه، با وقار، سنگین و متین خوشم آمده، منتهى دوست صمیمى من قبلاً از علاقه اش نسبت به این خانم با من درد دل کرده بود. حال مرا راهنمایى کنید! بهترین کار چیست؟··· 68 چند خاطرخواه پرسش 22 . دخترى را دوست دارم نمى توانم به او بگویم. عکس العمل هایش نشان مى دهد که او هم کمى از من خوشش مى آید.··· 70 عذاب وجدان دختر پرسش 23 . من کسى را دوست دارم (در دلم) ولى نمى توانم قبول کنم که به او خیانت کنم و منصرف مى شوم. دو دل هستم. نمى توانم قبول کنم که خودم را به جاى یک دختر پاک دامن براى کسى جا بزنم. با خودم در رابطه با رفتن  به پیش دکتر و تبدیل خودم به دختر نمى توانم کنار بیایم؛ یعنى این را خیانت و گناه بزرگى مى دانم.··· 71 فوت بستگان دختر پرسش 24 . آیا اگر سالگرد پدر شخصى تمام نشده باشد، به خواستگارى دختر مورد نظر برویم؟··· 74 بى میلى جنسى پرسش 25 . دخترى هستم جوان و على رغم داشتن خواستگاران زیاد ولى از نظر جنسى دچار بى میلى و ترس هستم و هیچ احساس نیاز به ازدواج ندارم. براى مقابله با این احساس باید چه کار کرد؟··· 75 حساسیت به جنس مخالف پرسش 26 . دخترى 23ساله ام که با جنس مخالف مشکل دارم. حتى وقتى از کنار مرداى معمولى هم مى گذرم موهام سیخ مى شه؟··· 76 شناخت جنسى از زن پرسش 27 . وقتى خواستگارى مى رم، چه طور بفهمم که از لحاظ جنسى هم باهاش تفاهم دارم؟ چه طور مى تونم در رابطه با این موضوع سر صحبت رو باز بکنم که هم برداشت بدى نکنه و هم اونم به اشتیاق بیاد و صادقانه و بدون هیچ خجالتى به هم جواب بده؟··· 83 پسر خوب پرسش 28 . من دخترى 20ساله و دانشجو هستم. یکى از بچه هاى دانشگاه از من خواستگارى کرده اون یه پسر با ایمان، فعال و خیلى هم با شخصیته. خیلى از ایده آل هاى من رو داره ولى به خاطر شرایط نامناسبى که هم به اون داره از نظر شغل و استقلال مالى و براى من هم شرایط خانواده اصلاً مهیا نیست. اگه بخوام الآن قبول کنم چه شرایطى براش بذارم؟··· 84 دختر بدون پدر پرسش 29 . مى خواستم بدانم ازدواج با دخترى که از سایه محبت پدر محروم بوده و به همین خاطر حتى در برهه اى از زمان به بیمارستان هم منتقل شده است، چه مسایلى مى تواند داشته باشد و باید چه نکاتى را در مراحل خواستگارى و همین طور در زندگى آینده مراعات کرد.··· 85 معیار انتخاب پرسش 30 . براى شروع به ازدواج (از زمان قبل خواستگارى) باید چه اقداماتى را انجام دهم و چه طور خود را آماده کنم تا در زندگى موفق شوم؟··· 87 پسر مذهبى فامیل پرسش 31 . دخترى هستم 19ساله با یکى از پسرهاى مذهبى فامیل رابطه دوستى داریم. تصمیم داریم چندسال بعد، با هم ازدواج کنیم. آیا مى توانیم این مدت را همین گونه سر کنیم؟··· 90 آزمایش ازدواج پرسش 32 . آزمایش ازدواج باید قبل از مراسم خواستگارى باشد یا قبل از مراسم عقد یا قبل از مراسم عروسى؟··· 92 تهدید خواستگار پرسش 33 . با پسرى آشنا شده ام؛ قصد ما از این آشنایى ازدواج بوده ولى من به ایشان مى گویم با هم رابطه دوستانه نداشته باشیم و شما در موقع درستش به خواستگارى مى آیید ولى ایشان مى گویند یا با من مى مانى یا مى روى مى ترسم رهایش کنم و از دانسته هاى خصوصى زندگى من سوء استفاده کند، چگونه مى توانم او را بدون هر مشکلى و لطمه اى به زندگیم رها کنم؟··· 93 ازدواج خواستگار پرسش 34 . من دخترى 20ساله هستم در دوران راهنمایى پسرى به خواستگارى من آمد اما به دلیل کوچک بودنم پدر و مادرم جواب منفى دادند بعد از گذشت چندین روز به خانه ما زنگ زد و این کارش همچنان ادامه داشت نزدیک 6سال. بعد اختلافاتى پیش آمد که دیگه به همدیگر تلفن نزدیم اما حالا شنیده ام که نامزد شده است بسیار ناراحت هستم یک حس بدى نسبت به خودم دارم!··· 97 محبت قبل از خواستگارى پرسش 35 . چرا در اسلام اظهار محبت به جنس مخالف ممنوع و حرام شده؟··· 99 راضى نشدن دختر پرسش 36 . قصد ازدواج با یکى از دخترهاى دانشجو را دارم اما با توجه به این که ایشان شدیدا مذهبى و مقید است، به بنده وقت براى صحبت کردن و بیان نظرم نمى دهند، شما بگین چى کار کنم، چى بگم که نتونه نه بیاره؟··· 108 ارتباط قبل از خواستگارى پرسش 37 . در چت با یک دانشجوى دکتر آشنا شدم ایشان اصرار دارن قبل از ازدواج همدیگر را ببینیم و بشناسیم و من به دیدن او بروم او هم همین طور. حال شما به من چه توصیه اى مى کنید آیا این رابطه قبل ازدواج از نظر شرعى درست است؟··· 110 استخاره در ازدواج پرسش 38 . من دخترى 24ساله هستم و الآن خواستگارى دارم 30ساله، استخاره کردم که متوسط آمده است. حالا من دو دل شده ام که آیا با این آقا ازدواج کنم؟ و دیگر این که آیا در مورد ازدواج باید استخاره انجام داد یا نه؟··· 113 روش تحقیق پرسش 39 . براى خواستگارى چگونه از طرف مقابل و ویژگى هاى ادعا شده اطمینان حاصل کنیم؟··· 119 اعتیاد خواستگار پرسش 40 . کسانى تعریف مى کردند که قبل از عقد آزمایش داده اند و پسر سالم بوده ولى بعد از عقد متوجه شده اند که معتاد است... پس چگونه متوجه شویم که شخص سالم است؟··· 120 روش همسریابى پرسش 41 . راستش 3 تا از دختراى کلاسمون خوبن. از نظر اخلاقى. از اونجایى که بهترین راه اسلامى براى خواستگارى ابتدا تحقیق از رفتار طرف مقابل و تحقیق و پرسش از دوستان نزدیک است. آیا از لحاظ اسلام ایراد داره هم زمان واسه 3 نفر تحقیق کنیم؟··· 123 آرایش خواستگارى پرسش 42 . آرایش تو جلسه خواستگارى که همه خانومند، کار پسندیده اى است؟··· 125 غیبت از دختر پرسش 43 . درباره دخترى از من پرسیدند که چه طور دختریه؟ آیا دوست پسر داشته یا نه؟ من هم هر چى مى دونستم بهش گفتم آیا کار خوبى کردم که درباره این دختر همه چیز گفتم یا نه و از نفرین این دختر مى ترسم!··· 126 جلسه اول خواستگارى پرسش 44 . در جلسه اول خواستگارى در مورد چه چیزى صحبت کنیم؟··· 127 گناه دوران مجردى پرسش 45 . اگه بخوام ازدواج کنم آیا لازمه که به خواستگارم بگم قبلاً با کسى دوست بودم یا نه؟ اگه خودش پرسید چى بگم؟··· 138 صداقت در خواستگارى پرسش 46 . من اعتقاد دارم که دو طرف باید بشینن و تمام (یا اکثر) ضعف ها و ایرادهاى خودشان را به دیگرى بگن تا فردا مشکلى پیش نیاد به نظر شما من چه طور صحبت کنم که هم کمال صداقت رو داشته باشم و هم طرف مقابل برداشت درستى از من پیدا کنه؟··· 140 شرط بچه دار نشدن پرسش 47 . پسرى از همکلاسى هایم به خواستگارى من آمد، ایشان با داشتن فرزند (حتى یک بچه) به شدت مخالف است و شرط ازدواج را نداشتن فرزند تا آخر عمر  بیان مى کند. حال اگر نخواهیم در زندگى مشترکمان بچه دار شویم از نظر شرعى مشکلى دارد؟··· 142 احتمال عقیم بودن پرسش 48 . اگر من بدانم که احتمال بچه دار شدنم کم است و یا اصلاً وجود ندارد، آیا مى توانم این موضوع را از خواستگارانم مخفى کنم و آیا این ظلمى در حق آنان نیست؟··· 143 گفتگوى خواستگارى پرسش 49 . چگونه صداقت طرف مقابل را در گفتگوهاى خواستگارى متوجه شویم؟··· 145 سلامت جسمى پرسش 50 . من دخترى در آستانه ازدواج هستم دست من از روى بازو تا پایین تر از آرنج با آب جوش سوخته است خیلى صحنه وحشتناکى نیست ولى خب به هرحال سوختگیه، آیا من مى تونم دستم رو به خواستگارم در مرحله آخر که همه چیز قطعى شد نشون بدم؟ آیا براى این کار اجازه پدرم هم لازمه؟··· 147 دلهره خواستگارى پرسش 51 . من جدیدا به خواستگارى دخترى رفته ام چون براى اولین بارم بود شدیدا دلهره داشتم و هول شده بودم و آن طورى که باید نتوانستم از خودم بگم به طورى که ذهنیتى دیگر از خصوصیات من پیدا کرد و جواب نه داده است دلم مى خواد یه جلسه دیگه باهاش حرف بزنم تا حل بشه مى خواستم کمکم کنین.··· 148 تکرار خواستگارى پرسش 52 . هر موقع که به خواستگارى مى رویم و با دختر هم صحبت مى شوم، ولى بعد از جلسه خواستگارى یه افکار و سؤالاتى ذهنم را مشغول مى کند، و در آخر در درونم به نتیجه اى نمى رسم و باز هم مجرد مى مانم! حال به نظر شما مشکل از کجاست؟ و چه باید بکنم؟··· 150 خواستگارى قبل کنکور پرسش 53 . حدود 2سال پیش من عاشق یک دختر شدم (18سالگى) از من خواسته بود تا در کنکور جزو رتبه هاى خیلى خوب باشم و یک استرس برایم ایجاد شد. کنکور دادم و دانشگاه قبول شدم از او خواستم که نباید به هم وابسته شویم و تلفن نزنیم او هم با رضایت قبول کرد. تا این که مادرم گفت که آنها یک خواستگار قبول کردند، دلیل آن هم داشتن شغل آن آقا بوده است. از شما مى خواهم مرا راهنمایى کنید که دوباره عاشق چه کسى شوم، مشکل کار من کجا بوده است؟··· 152 جواب منفى دختر پرسش 54 . هر وقت براى ازدواج اقدام نموده ام به بن بست رسیده ام، اولى جواب نداد اما بعد فهمیدم عقد کرده! دومى جواب داد اما نه، «نه» گفت و نه «بلى»! سومى هم که به هیچ جا نکشید به هم خورد! البته چهارمى در راهه که هنوز نرفته، مایل نیستم! الان روى دومى موندم، به نظر شما چکار کنم؟··· 156 فراموشى عشق پرسش 55 . از یه دختر خانم خیلى خوشم اومد تا این که 2 هفته پیش خواهرمو فرستادم باهاش صحبت کرد فهمیدم موافقه. قرار شد برم باهاش صحبت کنم. خواهرم باهاش تماس گرفته بود که هماهنگ کنه، اونم گفته بود یه کم دیر جنبیدید چون من 2 هفته پیش یه خواستگار داشتم و کار تموم شده و آزمایش هم رفتیم و قراره عقد کنیم! حالم گرفته است، کمکم کنید اونو زودتر فراموش کنم؟··· 157 خواستگارى ناموفق پرسش 56 . سنم بالا رفته است، به هر خواستگارى مى روم یا من نمى پسندم و یا آنها جواب رد مى دهند. خلاصه تلاشم نتیجه نمى گیرد و همچنان سنم بالا مى رود و مادرم غصه مى خورد. لطفا راهنماییم کنید!··· 163 پرسش 57 . من یه پسرى هستم که چند مورد خواستگارى ناموفق داشته ام و در تمام موارد با پاسخ منفى دختر روبه رو بوده ام مى خواستم ببینم چرا تاکنون نتوانسته ام به هدفم دست یابم؟··· 167 نداشتن خواستگار پرسش 58 . من با این که انسان امیدوارى بودم و خیلى به خدا ایمان داشتم به دلیل آن که خواستگاران خیلى خوب و مؤمنى نداشتم. مدتى است دچار افسردگى و یأس شده ام. برخى خواستگاران هم تا یکى دو سال خانواده و خودم را سر کار گذاشته اند. به نظر شما چه کار کنم؟··· 171 ناپسندى قیافه پرسش 59 . خواستگارى داشتم که ظاهر مرا نپسندید. از نظر خانوادگى و نجابت مشکلى ندارم، 25ساله ام و ترم آخر دانشگاه هستم؟!··· 173 پشیمانى بعد خواستگارى پرسش 60 . دخترى هستم 22ساله که هر خواستگارى که برایم مى آید بعد از این که جواب منفى از طرف آنها یا از طرف خودم داده مى شود بعد از آن دچار افسردگى و نگرانى مى شوم که چرا من در جلسه خواستگارى این حرف را زدم و یا چرا این حرف را نگفتم و حالت بغض و گریه به هم دست مى دهد. دیگر از این اخلاق خودم خسته شده ام.··· 181 خواستگارى از پسر پرسش 61 . من دخترى هستم 22ساله و در یک خانواده مذهبى تا به حال هیچ خواستگارى نداشته ام من از لحاظ خانوادگى و تحصیلات و چهره مشکلى ندارم. حالا 1 نفر هست که مناسب است و قبولش دارم، نمى دانم چکار کنم؟··· 184 بستن بخت پرسش 62 . در محل زندگى ما جادو و طلسم بسیار زیاد است، این اتفاق بارها در اطراف ما افتاده و این مسئله بسیار شایع شده، آیا مى شود بخت ما بسته شود؟··· 187 پیشنهاد ازدواج موقت پرسش 63 . اخیرا آقایى به من اظهار لطف و محبت نموده و باب آشنایى را با من باز کرده. ایشان مطلبى را تحت عنوان ازدواج موقت مطرح کردند. من دختر جوان 21ساله هستم که فکر مى کنم موقعیت هاى خوبى در انتظارم هست و هنوز از سن ازدواج من نگذشته است و حتى خودم هنوز نیازى در خود احساس نمى کنم آیا من مى توانم بدون اذن پدر چنین کارى را بکنم یا خیر؟··· 190 خواستگارى متأهل پرسش 64 . شوهر یکى از اقوام من اخیراً فوت کرده است. من حدود 30سال دارم و کارمندم و لیسانس دارم. متأهلم و داراى فرزند. من آن خانم را دوست دارم و مایلم که با او ازدواج کنم. طرحم این است که ما با هم عقد کنیم (چه دائم، چه موقت) ولى هر کداممان سر خانه و زندگى خودمان باشیم. این طرح را چگونه ارزیابى مى کنید؟··· 192 خواستگار شهرستانى پرسش 65 . من مرکز استان بزرگ شدم حالا که پدرم بازنشسته شدن برگشتیم شهر خودمون اون جا هرچى خواستگار داشتم با نظر خودشون رد کردن که من نمى خوام دخترم رو این جا بذارم برم شهرستان.··· 196 مخالفت خانواده پرسش 66 . دخترى هستم 23ساله و لیسانس که صلاح و مصلحت خود را هم تشخیص مى دهم. قصد ازدواج با آقایى را دارم که تمامى شرایط ایده آل مرا داراست خانواده ام اجازه نمى دهند به خواستگارى بیاید. چرا نمى توانیم مستقلاً اقدام به ثبت ازدواجمان بکنیم؟··· 201 پرسش 67 . من با دخترى از طریق درس و دانشگاه آشنا شدیم و هر دو مذهبى هستیم و بعد از مدتى چون معیارهایمان به هم مى خورد تصمیم به ازدواج گرفتیم و خواستگارى هم رفتم ولى خانواده ها به دلایل بى خود مخالفت کردند. ما علاقه شدیدى به هم پیدا کردیم و تحمل دورى از هم را نداشتیم و داشتیم به گناه مى افتادیم عقد موقت خوندیم. قطعا پدر دختر راضى نیست. لطفا کمکمون کنین چه جورى ما خانواده ها رو راضى کنیم؟··· 205 ادامه تحصیل پرسش 68 . دخترى هستم ترم سوم دانشگاهم هیچ تمایلى به ازدواج ندارم تمام فکرم  ادامه تحصیل است به نظر شما در چنین وضعیتى اقدام به ازدواج معقول است؟··· 209 جواب منفى پرسش 69 . به یکى از خواستگارانم جواب منفى داده ام پس از آن همش فکر مى کنم که گناه کردم که چرا به اون آقا جواب منفى دادم. آیا خداوند از دست من به خاطر این کار ناراحت نشده؟··· 210 محیط کار پرسش 70 . من یک دختر هستم که مشغول به کار هستم، مادر یکى از همکاران به منزل ما زنگ زد و از من خواستگارى کرد! من به طریقى آن آقا را متوجه کردم که فعلاً قصد ازدواج ندارم اما رفتار این آقا با من عوض شد. الان در محیط کار احساس خستگى کرده و همیشه نگاه سنگین این شخص را روى خودم احساس مى کنم. لطفا مرا راهنمایى کنید که چه رفتارى باید داشته باشم و طرز فکر من باید چگونه باشد؟··· 213 خواهر بزرگتر پرسش 71 . من دخترى 26ساله و در آستانه ازدواج هستم پسرى همسن خودم و متدین از من خواستگارى نموده و از نظر مالى هم پایین تر و شغل آزاد هم دارد بسیار با ایمان است نمى خواهم این فرصت را از دست بدهم ولى مشکل اصلى من خواهر بزرگترم است که ازدواج نکرده است. کمکم کنید.··· 216 برادر بزرگتر پرسش 72 . من مى خواهم به خواستگارى کسى بروم که برادرم از اون خواستگارى کرده و جواب رد شنیده. من تردید دارم که به خواستگارى اون بروم که در آینده مشکلى ایجاد بشه. من را از این گمراهى نجات بدهید.··· 219 کتابنامه··· 221       مقدمه «پرسش گرى» از آغاز آفرینش انسان، رخ نمایى کرده، بر بال سبز خود، فرشتگان را فرانشانده، بر برگ زرد خود، شیطان را فرونشانده و در این میان، مقام آدمیت را نشان داده است. آفتاب کوفه چه زیبا فرموده است: «مَن اَحسَنَ السؤال عَلِمَ» و «من عَلِمَ اَحسَنَ السؤال». هم سؤال از علم خیزد هم جواب همچنان که خار و گُل از خاک و آب آرى، هر که سؤال هایش آسمانى است، دانش و بینش، پاسخش خواهد بود. پویایى و پایایى «جامعه» و «فرهنگ»، در گرو پرسش هاى حقیقت طلبانه و پاسخ هاى خِردورزانه است. از افتخارات ایران اسلامى، آن است که از سویى، سرشار از جوانانى پاک دل، کمال خواه و پرسش گر مى باشد و از دیگر سوى، از مکتبى غنى برخوردار است که معارف بلند آن، گوارا نوش دل هاى عطشناک پرسش گر و دانش جوست. اداره مشاوره و پاسخ معاونت مطالعات راهبردى نهاد، محفل انسى فراهم آورده است، تا «ابر رحمت» پرسش ها را به «زمین اجابت» پذیرا باشد و نهال سبز دانش را بارور سازد. ما اگر بتوانیم سنگ صبور جوانان اندیشمند و بالنده ایران پرگهرمان باشیم، به خود خواهیم بالید. شایان ذکر است که در راستاى ترویج فرهنگ دینى، اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، با همکارى گروه هاى علمى،  بیش از یکصد هزار پرسش دانشجویى را در موضوعات مختلف اندیشه دینى، مشاوره، احکام و... پاسخ داده است. این اداره، داراى هشت گروه علمى و تخصصى، به شرح زیر است: 1. گروه قرآن و حدیث ؛ 2. گروه احکام ؛ 3. گروه فلسفه، کلام و دین پژوهى ؛ 4. گروه اخلاق و عرفان ؛ 5. گروه تربیتى و روان شناسى ؛ 6. گروه اندیشه سیاسى ؛ 7. گروه فرهنگى و اجتماعى ؛ 8. گروه تاریخ و سیره. آن چه پیش رو دارید، مهم ترین سؤالات پیرامون خواستگارى است که توسط حجه الاسلام آقاى محمدرضا احمدى(زیدعزّه ) و همکارى گروه تربیتى و روان شناسى پاسخ دهى شده و به رشته تحریر درآمده است. بر آنیم تا با توفیق خداوند، به تدریج ادامه این مجموعه را تقدیم شما خوبان کنیم. پیشنهادها و انتقادهاى سازنده شما، راهنماى ما در ارائه شایسته و پربارِ مجموعه هایى از این دست خواهد بود. در پایان، از تلاش هاى مخلصانه مؤلفان محترم و مجموعه همکاران اداره مشاوره و پاسخ، به خصوص حجه الاسلام والمسلمین صالح قنادى(زیدعزّه ) که در بازخوانى و آماده سازى این اثر تلاش کرده اند، تشکر و قدردانى مى شود و دوام توفیقات این عزیزان را در جهت خدمت بیشتر به مکتب اهل بیت (علیهم السلام)   و ارتقاء فرهنگ دینى جامعه - به ویژه دانشگاهیان - از خداوند متعال مسئلت داریم.     خواستگارى در اسلام پرسش 1. در جامعه ما خواستگارى از طرف پسر است این مورد ریشه در کجا دارد؟ آیا اسلام نظرش این است؟ خواستگارى از طرف دختر چه پیامدهایى دارد؟ اگر پیامدى دارد چرا دختران هندى از پسرها خواستگارى مى کنند و براى آنها عوارض و تبعاتى ندارد؟! در ابتدا مطلبى را از استاد مطهرى نقل مى کنیم؛ ایشان مى گویند: «این که از قدیم الایام مردان به عنوان خواستگارى نزد زنان مى رفته اند و از آن ها تقاضاى همسرى مى کرده اند، از بزرگ ترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. «طبیعت» مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت زن را گُل، و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکى از تدابیر حکیمانه و شاهکارهاى خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است. خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود. براى مرد قابل تحمّل است که از زنى خواستگارى کند و جواب رد بشنود و آن گاه از زن دیگرى خواستگارى کند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنى رضایت خود را به همسرى با او اعلام کند اما براى زن که مى خواهد محبوب و معشوق و مورد توجه و علاقه باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند،  قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردى را به همسرى خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگرى رود»[1]. بنابراین خواستگارى همیشه از ناحیه جنس مذکر انجام مى شود. دین مقدس اسلام که آیین فطرت است، بر این رویه فطرى و طبیعى صحه نهاده و بر این مبنا و اساس است که در قرآن و سنّت در امر ازدواج، مردان مخاطب واقع گشته اند و مستقیماً به آنان دستور ازدواج و همسر گزینى داده شده و فرموده است: «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ»[2]؛ «با زنان طیب و پاکیزه ازدواج کنید». این آیه به معناى نهى از خواستگارى زن از مرد نیست، از این رو در صدر اسلام تقاضاى زن از مرد نیز اتفاق افتاده است. امام باقر (علیه السلام)  نقل مى کند: «زنى نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: مرا به عقد کسى در آور. حضرت رو به حضار نمود و فرمود: کسى حاضر است با این زن ازدواج کند؟ مردى از میان جمع برخاست و عرض کرد: من حاضرم، حضرت فرمود: چه دارى که به او بدهى؟ گفت: چیزى ندارم. پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: نمى شود. زن خواسته خود را تکرار کرد. دیگربار حضرت فرمایش خویش را تکرار نمود، باز همان مرد برخاست. سرانجام پیامبر به آن مرد فرمود: از قرآن چیزى مى دانى؟ گفت: بلى. فرمود: زن را به عقد ازدواج تو در آوردم، در عوض قرآنى که به او آموزش مى دهى، مهریه او خواهد بود»[3]. همان گونه که ملاحظه شد، خواستن ازدواج از سوى زن در اسلام ممنوع نیست ولى حرکت برخلاف عرف و سیره مسلمانان و قواعد مورد قبول جامعه و مقتضاى فطرت و طبیعت است و چه بسا همین عمل موجب روى گردانى برخى پسرها از این گونه دخترها شود. اما با این وجود اگر مقاومت روحى دختر بالا و سطح شناخت پسر مناسب باشد با تدابیر خاصى دختران مى توانند اقدام به خواستگارى غیرمستقیم نمایند. بنا بر آنچه گفته شد درباره شروع خواستگارى از سوى پسر یا دختر، اسلام منع خاصى ندارد. اما این که خواستگارى ازطرف دختر چه پیامدهایى دارد. باید عرض کنیم که این مسئله بیشتر تابع آداب و رسوم است. از این رو در بعضى از کشورها مانند هندوستان در بعضى از مناطق آن مرسوم است که خانواده دختر به خانواده پسر پیشنهاد ازدواج مى کند یعنى خواستگارى بیشتر از ناحیه خانواده دختر انجام مى گیرد یا حداقل از طرف خانواده دختر پیشنهاد مى شود که ما آمادگى داریم که دخترمان را به ازدواج پسر شما درآوریم. ولى تحقیقات نشان مى دهد که اگر خواستگارى از طرف پسر باشد بهتر است و عکس این قضیه حتّى در جوامعى که عرف است که از طرف خانواده دختر اول پیشنهاد ازدواج داده شود اثرات نامطلوبى براى دختران دارد. براساس گفته یکى از جامعه شناسان چندسال پیش مشخص شد که آمار خودکشى در میان دختران جوان هندى از سایر کشورها بیشتر است. گروهى از جامعه شناسان و روان شناسان از سوى سازمان یونسکو براى ریشه یابى این موضوع به کشور هندوستان رفتند بعد از تحقیق مشخص شد که چون در جامعه  هندوستان این دختران هستند که به خواستگارى آقایان مى روند. بعد از شنیدن چند جواب رد از سوى آنها به افسردگى و شکست عاطفى مبتلا مى شوند بنابراین آنها که روحیه لطیف تر و حساس ترى دارند دست به خودکشى مى زنند. در کشورهایى مانند کشور ما که خواستگارى مستقیم زن از مرد مورد علاقه مطلوب نیست عوارض بیشترى دارد که در نهایت از نظر روانى و شخصیتى و حیثیت اجتماعى و خانوادگى به ضرر زن تمام مى شود.   دلیل خواستگارى پسر   پرسش 2 .  چرا در ایران اول مادر آقا پسر مى آید منزل دختر خانم و تازه اگر دختر پسندیده شود و سپس خانوادهاشان مى آیند که دیگر انتخاب دختر در وهله اول بى معنى است در صورتى که عرف و عقل انتخاب هر دو را لازم مى داند پس چرا همیشه آقا پسرها باید دختر خانم ها را بپسندند پس انتخاب دختر خانم ها چه مى شود؟ در حوزه انتخاب بدون هیچ شک و تردید همان طور که پسرها حق انتخاب دارند، خانم ها یا دختران نیز حق انتخاب دارند و معمولاً در بیشتر موارد وقتى کسى به خواستگارى دختران مى آید مى توانند در مورد آن فرد تحقیق دقیق انجام دهند و پس از تحقیقات لازم انتخاب کنند یعنى جواب آرى یا نه بگویند لذا حق انتخاب شرعا و قانونا حق طبیعى خانم در مورد همسر آینده شان مى باشد. لازم به ذکر است در حال حاضر هم در بیشتر مناطق ایران، تقریبا همین طور عمل مى شود مگر در موارد بسیار نادرى که ممکن است خانواده  از روى تعصبات، فردى را به دختر تحمیل کند، بلکه به بیان واقع بینانه تر خواستگارى گرچه مقدمه یک انتخاب است ولى بیشتر شبیه به پیشنهاد است؛ یعنى، آنچه در فرآیند خواستگارى رخ مى دهد این است که از طرف خانواده پسر یا از طرف خود پسر به خواستگارى دختر مى روند یعنى در واقع پیشنهاد ازدواج با دختر را مطرح مى کنند و دختر حق دارد انتخاب کند و جواب مثبت دهد همان طور که حق دارد رد کند و جواب منفى بدهد. بنابراین هر دو انتخاب گرند اما به شکل هاى مختلف، هر دو مسئولیت پذیرند اما در قالب هاى گوناگون و هر دو وظایف خاصى را انجام مى دهند ولى با چارچوب هاى متفاوت. پس باید دید که چگونه این انتخاب گرى، قبول مسئولیت و انجام وظایف شکل گیرد که نه تنها تأثیر منفى نداشته باشد بلکه آثار نسبت خود را در زندگى مشترک و آینده داشته باشد. خواستگارى مرد از زن با توجه به ویژگى هاى زن و مرد در نوع انسان بهتر و شایسته تر است. هر چند ممکن است پیامدهاى منفى اى براى پاسخ رد یک زن به مرد در برخى مردان یافت ولى این پیامدهاى منفى در نوع مردان به وجود نمى آید و آثار سوء کمترى دارد. در یک مقایسه بین تأثیرات منفى در زنان و مردان شاید بتوان گفت شکنندگى شنیدن پاسخ رد در زنان بیشتر است. بنابراین نمى گوییم در هیچ موردى از مردان با گرفتن پاسخ رد از طرف زنان دچار مشکل و شکنندگى نمى شوند بلکه مى گوییم آثار سوء پیامدهاى منفى در مقایسه با زنان کمتر است و یا آن قدر کم است که مى توان از آن صرف نظر کرد. پس خواستگارى از طرف مردان باید انجام گیرد تا پیامدهاى منفى کمترى داشته باشد. چنان که در نظام زیباى طبیعت نیز به طور معمول نرها دنبال ماده ها مى روند و چه بسا تعداد بسیارى از زنبورها دنبال یک ملکه بروند تا یکى از  آنها موفق به وصال با ملکه شود!   خواستگارى مستقیم پرسش 3 . من یه دانشجو هستم مدتیه قصد ازدواج دارم کیس مورد نظر خودم را پیدا کرده ام مى خواستم بدانم قبل از این که خانواده بفهمند اول نظر خود فرد مورد نظرم را در این مورد بدونم حتى این پیشنهاد را با یک تماس تلفنى داده ام و او هنوز جواب واضحى نداده مى خواستم بدانم مى توانم این کار را ادامه دهم تا بعد از قبولى فرد خانواده را در جریان بگذارم؟ همان طور که مى دانید روش خواستگارى و آشنایى اولیه از اساسى ترین و حساس ترین مراحل ازدواج است. در اهمیت این موضوع باید گفت که: اگر جوانان عزیز در چگونگى خواستگارى دقت لازم را نداشته باشند، چه بسا به دلیل عدم رعایت یک مسئله بسیار کوچک موفق به انتخاب مناسب خود نشوند و با وجود این که فرد مورد نظر خود را یافته اند و تمام شرایط یک همسر ایده آل را در او دیده اند اما به دلیل روش هاى نادرست، ممکن است او را از دست بدهند و یا فردى ناشایست در نظر دختر یا پسر جوان ایده آل به نظر آید و به دنبال آن مشکلات متعددى براى آنها و خانواده شان به وجود آید. همچنین در ارتباط گیرى دختر و پسر بیرون از خواستگارى رسمى ممکن است؛ طرف مقابل این طور برداشت کند که احترام لازم را برایش قایل نشده اند لذا این مراسم در کشور ما مراسم بسیار مهمى است و دختر و خانواده او توقع دارند داماد و خانواده وى به خواستگارى او بیایند. در مراسم خواستگارى خانواده طرفین از ابتدا، در جریان قرار گرفته و  اعلام نظر مى کنند و اگر موافقت نمایند، دختر و پسر با برخوردارى از پشتوانه اى قوى، سایر مراسم ازدواج را دنبال مى کنند و اگر عدم موافقت هر دو خانواده و یا یکى از آنها به صورت صریح و قاطع اعلام شود، به دلیل این که هنوز دلبستگى عمیقى پدید نیامده است، دختر و پسر راحت تر این آشنایى را به فراموشى مى سپارند، اما دختر و پسرى که قبل از مراسم رسمى خواستگارى مدتى طولانى با یکدیگر بوده و سال ها در بیم و امید به سر مى برند و ملاقات هایى همراه با اضطراب و نگرانى داشته باشند و با هزاران امید مراسم خواستگارى ظاهرى را به صورتى نیم بند برگزار نمایند اگر با عدم موافقت خانواده ها رو به رو شوند، با داشتن دلبستگى هاى فراوان تا مدت ها با یاد هم زندگى مى کنند و گاهى به هنجارشکنى و مخالفت با پدر و مادر و یا تصمیم هاى فردى و خطرناک اقدام مى کنند. به خاطر داشته باشیم که ازدواج تنها پیوند 2 نفر جوان نیست بلکه وصلت دو خانواده با هم نیز هست، پس بدون حضور خانواده ها نمى توان انتظار ازدواج موفقى در آینده داشت لذا دختران فهمیده و با فرهنگ هنگام خواستگارى مستقیم و بدون اطلاع و نظارت خانواده خوددارى مى کنند. تجربه نیز نشان داده است اقدام مستقیم جهت اطلاع از نظر و تمایل طرف مقابل به ازدواج، باعث نوعى دلبستگى اولیه شده و به تدریج و به بهانه هاى مختلف، آن دلبستگى عمیق تر و گسترده تر شده و چه بسا امکان رهایى از آن هزینه هاى فراوان عاطفى و اجتماعى را به دنبال داشته باشد، در نتیجه از یک انتخاب واقع بینانه و درست فاصله گرفته و پشیمانى هاى بعدى را به دنبال خواهد داشت. بنابراین تأکید مى شود حتى پیشنهاد تماس تلفنى را هم بپذیرید و از طریق خانواده و یا واسطه اى قابل اعتماد خواستگارى پیگیرى  شود.   خواستگارى اجبارى پرسش 4 .  مى خواستم سؤالى در مورد قضا و قدر از شما بپرسم. اگر ازدواج به اصرار خانواده ام باشد و من مجبور باشم آن را قبول کنم، آیا درسته که شاید خداوند هم این جور مصلحت دانسته؟ آیا این حرفایى که علاقه بعد ازدواج به وجود میاد درسته؟! انتخاب همسر حق شماست. نباید به شخصى که هیچ علاقه اى به او ندارید به اجبار دیگران جواب مثبت دهید. این که مى گویند علاقه بعد از ازدواج ایجاد مى شود همیشه صحیح نیست. این جمله زمانى صحیح است که اقدام بر ازدواج براساس ملاک ها و معیارهاى اصلى ازدواج شکل گرفته باشد؛ یعنى، اگر طرفین براساس ملاک هاى مذهب و دیندارى، تناسب هاى فرهنگى، اقتصادى، تحصیلى و سنى، و... تصمیم به ازدواج گرفته باشند اگرچه در مراحل اولیه چه بسا نگرانى و ابهامى باشد اما در ادامه زندگى رضایت بخشى خواهند داشت. اما اگر ازدواج بر اساس تحمیل و اجبار دیگران باشد و ملاک هاى یاد شده در طرف مقابل وجود نداشته باشد نه تنها علاقه اى بعد از ازدواج شکل نمى گیرد بلکه دچار آسیب هاى ازدواج تحمیلى خواهند شد. امروزه یکى از معضلات اجتماعى، ازدواج هاى اجبارى و ناخواسته است که حق مشروع و گزینش همسر را از دختران سلب مى نماید. این آسیب کم و بیش در مناطق گوناگون جهان وجود دارد. این پدیده شوم منحصر به کشورهاى جهان سوم نیست و در کشورهاى پیشرفته و صنعتى هم گزارش شده است. مقصود از «ازدواج اجبارى» پیوند زناشویى رسمى است که در آن رضایت و اراده زوجین یا یکى از آنان نادیده انگاشته شود و براى برقرارى  این پیوند، از انواع فشارهاى روانى اطرافیان استفاده گردد. ازدواجى که باید بر پایه عشق، اخلاق، محبت و درک متقابل شکل گیرد تا بتواند جوانه هاى خوش بختى را به همراه آورد، اکراه و اجبار در همسرگزینى این پیوند مقدّس را به صورت یک کابوس وحشتناک در مى آورد و زندگى فردى، خانوادگى و اجتماعى را با آسیب هاى جدّى مواجه مى سازد. آسیب و عوارض منفى این گونه ازدواج ها بر سلامت جسمى و روحى پسر و دختر تأثیر منفى بر جاى مى گذارد. از دست دادن امید به زندگى، فقدان تصویرى موفقیت آمیز براى زندگى خود و فرزندان یکى دیگر از اختلالات عاطفى و روانى ازدواج هاى تحمیلى به شمار مى رود. مجموعه این فشارهاى روانى ایجاد هرگونه ابتکار، طراوت و نشاط را در محیط خانه از بین مى برد و افسردگى، پرخاشگرى و دل سردى از زندگى را به همراه مى آورد. آسیب دیگر مربوط به روابط خانوادگى است که در نتیجه آن مى توان به سست شدن بنیان خانواده، طلاق، فرار از خانه، سوء ظن، فقدان تفاهم بین زوجین، و... اشاره نمود. از طرف دیگر باید توجه داشته باشید که بحث هاى قضا و قدر را نباید با تفکرات مردم عوام آلوده کنیم و چنین گمان کنیم که ما از خود هیچ اختیارى نداریم و حق تصمیم گیرى نداریم. در دین اسلام تأکید زیادى به تفکر، تعقل و تدبیر شده است. مصلحت آن است که با توجه به اختیارى که خداوند در وجود شما قرار داده و براساس تفکر و مشورت با صاحبان تجربه، طرف مقابل را گزینش کنید و قضا و قدر هم در همین راستاست. نه آن که بدون تکیه بر اختیار و توانایى انتخاب گرى منتظر باشید هر چه پیش آید بر شما تحمیل شود. بنابراین اگر تحقیق کافى انجام شد و طى جلسات خواستگارى و گفتگوهاى  متعارف بین دختر و پسر معلوم شد فرد مورد نظر داراى شایستگى هاى ایمانى و اخلاقى و نیز تناسب هاى مختلف لازم در ازدواج، مى باشد مى توان به وى پاسخ مثبت داد و علاقه و محبتى که در زندگى مشترک لازم است پس از ازدواح حاصل مى شود ولى اگر در تحقیق و گفتگوهاى جلسات خواستگارى هیچ نقطه مثبتى یافت نشد یا تناسب و توافقى که شرط مهم موفقیت در ازدواج است مشاهده نشد نمى توان گفت پس از ازدواج علاقه ایجاد مى شود و باید به این تقاضا پاسخ منفى داد و این از لوازم اختیار و آزادى در انتخاب است.   خستگى خواستگارى پرسش 5. بیش از 4ساله قصد ازدواج دارم. مادرم مرا بیش از 60 جا برده ولى نشده نه این که اونا نخوان! دو دفعه خودم زدم به بى خیالى 2 تا را که من خواستم خانواده موافق نبود. یکى هم پدرش نه گفت. خلاصه الان به قول جوان ها قات زدم. شب ها دیر خوابم میبره. فشار تنهایى زیاد شده. فشار جسمى خصوصا با وضعیت خراب جامعه زیاد شده. زود رنج شدم. الان 5 ماه است که به موقع سر کار نمى روم. ارتباطم با دوستانم خیلى کم شده. نمى دونم خواست و آزمایش الهى است؟ اشکال از منه؟ دعا نکردم!؟ دیگه از هر چى خواستگارى رفتنه، حالم به هم مى خوره! همانطور که مى دانید ازدواج یکى از مهم ترین حوادث و رویدادهاى زندگى است و نقش مهمى در سرنوشت و سعادت و خوشبختى انسان دارد، مضافا بر این که اگر به نحو صحیح انجام پذیرد بسیارى از نیازهاى انسان را اعم از نیازهاى عاطفى و جنسى را تأمین و باعث آرامش روحى انسان مى شود  بنابراین در عین حال که نباید در انتخاب همسر خیلى وسواس گونه عمل کرد اما دقت، شناخت و اتخاذ تصمیم حساب شده و بالاخره انتخاب صحیح از شرایط ضرورى یک ازدواج موفق است. درست است که انتخاب همسر مسئله اى مهم و حساس است ولى در عین حال نباید زیاد وسواس به خرج داد. هیچ کس 100 درصد طبق معیارهاى ایده آل آفریده نشده و پرورش نیافته است. همان گونه که هیچ گاه پسران بى عیب و نقص نیستند دختران نیز داراى همه امتیازات نیستند. بنابراین ضمن حفظ معیارهاى لازم باید چند نکته را در نظر بگیرید: 1. دختران و پسران نباید انتظار داشته باشند که طرف مقابل بالاترین سطح ایمانى را داشته باشد، بلکه همین که پسر و دختر نسبت به وظایف دینى خود کوشا باشند و اصرار بر گناه نداشته باشند قابل قبول مى توانند باشند. بنابراین در صورتى که 60 یا 70 درصد از معیارهاى خود را در کسى یافتید مى توانید به همان اکتفا کنید و بیش از آن را با برنامه اى حساب شده و با اخلاق رفتار و ارشاداتى نیکو و صمیمانه بسازید. ضمن آن که سطح توقع خود را نباید خیلى بالا ببرید و از طرفى باید بکوشید که خود نیز زوجى نیکو، با وفا، خوش اخلاق و شایسته براى همسرتان باشید و براى رشد بیشتر خودتان و همسر آینده تان از خداوند استعانت جویید. 2. با نگاهى به ازدواج هاى موفق دیگران و کشف رمز موفقیت آنها مى توانید به تدریج ترس و وسواس تان از خود دور کنید و با الگوگیرى و اقدامات عملى زندگى موفقیت آمیزى را براى آینده خودتان رقم بزنید. 3. در راه خواستگارى و انتخاب همسر شایسته و مناسب خستگى و زودرنجى معنا ندارد. بنابراین مقاومت و تحمل تان باید بیش از آن باشد. بنابراین سعى کنید با این واقعیت حساس در نقطه عطف زندگى تان کنار آمده و  با حوصله و پیگیرى به موفقیت فکر کنید.   خواستگار هم فکر پرسش 6 . من دوست ندارم مثل خواهرهاى دیگرم موقعیت هایم را از دست بدهم، تا الان موقعیت خوبى داشتم ولى از نظر فکرى به من نمى خورده، مهندس مکانیک، کامپیوتر، حسابدارى و... ولى من دوست ندارم من را به خاطر قیافه ام بخوان یا به خاطر چیزهاى دیگه، از طرف دیگر مى ترسم! مى ترسم از این که کسى که هم فکر من باشه پیدا نشه! در ابتدا باید دانست، حساسیت زیاد و بیش از اندازه، خرده گرفتن، وسواس به خرج دادن و مو را از ماست بیرون کشیدن و عدم انعطاف در برخى موارد غیرمهم و... نشانه سماجت بى جا و فرصت از دست دادن در یک کلام نشان از جهل و نادانى است. دغدغه شما براى آینده زندگى و انتخاب همسر به جا و شایسته است؛ اما نباید آنچنان حساسیت زیاد و وسواس گونه داشته باشید که فرد متناسب با خود را رد کنید و از طرف دیگر نباید جواب مثبت به هر فردى بدهید. بنابراین درباره ملاک ها و معیارهاى همسر شایسته مطالعه کرده و با تحقیق کافى درباره فرد مورد نظر تصمیم گیرى نمایید. اگر خواستگارى داراى ایمان متناسب با خود یعنى پاى بندى او به اندازه پاى بندى خودتان به ظواهر شرع است و یا نزدیک به آن است و از نظر اخلاقى نیز از شایستگى کافى برخوردار بوده و از خانواده با اصالتى است و تناسب و  همسانى کافى با ویژگى هاى خانوادگى، فردى و... شما دارد، جواب مثبت دهید و نگویید همسر من باید از درجه ایمان بسیار بالا، اخلاق عالى و از خانواده چنین و چنان و... باشد؛ بلکه در انتخاب به خودتان، خانواده محترم خودتان و نحوه زندگى و معاشرت خودتان نگاه کنید. همان طور که خودتان از لحاظ دینى، اخلاقى، خانوادگى داراى نقاط ضعف و قوت است خواستگارتان نیز همین طور است. پس مطلق نگرى در انتخاب همسر کار شایسته اى نیست، ضمن این که بى دقتى در آن نیز همین طور است. لازم به ذکر است هر خواستگارى کسى را انتخاب مى کند که در مجموع و با در نظر گرفتن ویژگى هاى ظاهرى و باطنى اخلاقى، خانوادگى قابل پسند باشد و تنها یک صفت و ویژگى را ملاک ازدواج و انتخاب خود قرار نمى دهد. ممکن است از یک ویژگى ظاهرى آغاز کند مثلاً در ابتدا به ظاهر دختر نگاه کند و پا پیش بگذارد ولى تصمیم گیرى او فقط به همین ویژگى ختم نمى شود بلکه به بررسى دیگر امتیازات وى مى پردازد و در مجموع به یک تصمیم مى رسد. دخترها هم همین طور هستند و در بسیارى موارد پاسخ منفى مى دهند آن هم به خاطر دلایل مختلف و یا سرجمع تصمیم گیرى مى کنند. پس اگر خواستگارى یا خانواده او حرفى زد که به خاطر قیافه این دختر، اقدام مى کند و کار را آغاز مى کند، در واقع آغاز کار و فراهم کردن مقدمات تصمیم گیرى آنان است و نباید این سخن را مبناى شناخت طرف مقابل قرار داد. خلاصه نگران چنین سخنانى و ارزیابى هاى اولیه خواستگار نباشید و شما هم به شکل متعادل و به دور از هر گونه افراط و تفریط و در نظر گرفتن موقعیت فردى، خانوادگى، ظاهرى و... خودتان تصمیم بگیرید و جواب مثبت  یا رد بدهید.   علاقه قبل خواستگارى پرسش 7 .من دانشجوى 20ساله ام و به دخترى علاقه مندم که بهش گفتم ولى نمى دونم واقعا دوستش دارم یا از سر بچگیه؟ چه طورى بفهمم و چى کار کنم؟ تمایل به جنس مخالف امرى طبیعى است و نشان دهنده یک نیاز جسمى و روحى است که تنها راه حل مناسب و عقلانى آن، ازدواج است. هر چند گفتن و اظهار آن تمایل و علاقه درونى به فردى خاص تابع آداب و مقرراتى عقلایى و متعارف باید صورت بگیرد و نمى توان به محض شروع علاقه و تمایل باطنى، آن را علنى کرده و به اطلاع طرف مقابل رساند. در واقع مشکل شما مانند این است که کسى تشنه باشد و با دیدن آب بیشتر احساس تشنگى کند و وقتى دوباره آب از جلوى چشمش کنار رفت موقتا تشنگى اش را فراموش کند و دوباره وقتى چشمش به آب دیگر افتاد، هوس نوشیدن آن را پیدا کند. نیاز به ازدواج نیز کم و بیش این گونه است. البته نمى توان به احساس خود در سن بیست سالگى به طور کامل اطمینان کرد. جوان در این سن دچار خیالات بسیار قوى اى نسبت به جنس مخالف است و به تجربه ثابت شده است عشق هایى که در این سن ایجاد مى شوند واقعى و پایدار نیستند و بیشتر ناشى از غلیان احساس هستند. باید سعى کنید از دلبستگى به فردى خاص در این سن پرهیز کنید و به خودتان فرصت بدهید تا قدرى عاقلانه تر با مسایل مهم زندگى مانند ازدواج برخورد نمایید. ازدواج یکى از مهم ترین فرصت هاى زندگى انسان است  و نقش مهمى در سرنوشت، سعادت و خوشبختى و همچنین ناکامى و شقاوت انسان دارد لذا باید با دقت کافى همه جوانب مسئله مد نظر قرار گیرد و غفلت از هر یک از ابعاد این مسئله مى تواند پیامدهاى ناگوار و جبران ناپذیرى را به دنبال داشته باشد؛ پس عاقلانه ترین راه این است که شما ویژگى ها و معیارهایى که از همسر آینده خود در نظر دارید را بر روى کاغذ بیاورید و هرگاه به مورد خاصى مانند این خانم برمى خورید شرایط آن مورد را با معیارهاى مد نظر خود مقایسه کنید. معیارهایى مانند پاى بندى به دین و حجاب، سازگارى در زندگى، اخلاق و تفاهم و خانواده قابل قبول از جهت فرهنگى و اقتصادى، در مجموع اگر معدل ویژگى هاى او در حد متوسط و بالاتر از آن بود این فرد مى تواند مورد مناسبى براى ازدواج با شما باشد. هرچند همه آنچه بیان شد به معناى آن نیست که در این سن ازدواج نکنید یا این که زود ازدواج کردن را نفى کنیم بلکه منظور آن است که انتخاب به همراه دقت و از روى پختگى باشد. زمان و شرایط آن باید فراهم باشد و این شرایط براى افراد متفاوت است. یکى در همین سن و سال از شرایط مناسب برخوردار است و براى دیگرى ممکن است زود هنگام یا دیر هنگام باشد. در پایان و پس از بررسى هاى لازم اگر مطمئن شدید که فرد مورد نظر داراى امتیازات لازم و ویژگى هاى مناسب براى ازدواج مى باشد طى مراسمى رسمى و از طریق خانواده محترمتان از وى خواستگارى کنید و هرگز به خود اجازه ندهید از آن علاقه باطنى نسبت به وى پرده برداشته و به طور مستقیم به وى اظهار علاقه نمایید.   دل پسندى در خواستگارى پرسش 8 . براى مسئله ازدواج چقدر باید به خواسته دل (پسندیدن و نپسندیدن) بها داد و چقدر باید به عقل و توجیهات و دلایل آن براى رد کردن یا پذیرفتن خواستگار باید توجه کرد؟ به کدام یک باید بیشتر توجه کرد تا درست تصمیم بگیریم؟ من این نکته را مى دانم که هیچ کس از آینده خبر ندارد و همچنین هیچ کس کامل نیست حتى من خودم هم کاستى هایى دارم که نمى دانم، مى تواند آن شخص با من کنار بیاید یا نه. البته از نظر خود آدمى رفتارهاى منطقى است ولى بقیه شاید نمى پذیرند و مى شود کاستى. با این موضوع چه طور برخورد کنم؟ نیازهاى عاطفى و غرایز در ایام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزیدن» سوق مى دهد که البته این یک امر طبیعى و غریزى است و کمتر مى توان راهى براى گریز از آن پیدا کرد. آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایى احساسات و پرهیز از مخاطراتى است که ممکن است فرد را به گرفتارى هاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد. گفتنى است در ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباخته کسى شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر). البته علاقه در حدّى که انگیزه اى شود براى انتخاب اشکالى ندارد بلکه لازم است، اما اگر این علاقه تبدیل به عشق شد مشکلات زیادى از جمله فقدان شناخت درست و واقع بینانه از طرف مقابل را به دنبال خواهد داشت؛ زیرا روح حاکم بر این گونه احساسات و علاقه مندى ها، عشق ورزى کور است نه خردورزى. پاى خرد و عقل در  میدان عاشقى لنگ است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  مى فرمایند: «حبّک للشّى ء یعمى و یصمّ»[4]؛ «دوست داشتن چیزى انسان را کور و کر مى کند». در حالى که این عواطف، زودگذر است و با اندک حادثه اى از بین مى رود. به همین جهت مولوى مى گوید: عشق هایى کز پى رنگى بود عشق نبود عاقبت ننگى بود راه هاى شناخت قابل اعتماد : 1. شناخت از راه صحیح و به دور از انگیزه هاى احساسى باشد. 2. منابعى که جهت کسب آگاهى به آنها مراجعه مى شود باید صداقت آنها تأیید شده باشد. حداقل این است که آنها ذى نفع نباشند. 3. باید از امورى کسب آگاهى نمود که در آینده براى زندگى شما ضرورى است و جهل و ناآگاهى از آنها موجب سردرگمى و یا شکست زندگى مى شود. 4. باید تدبیرى اندیشید که اطلاعات به دست آمده را محک زند و آنها را از افکار رؤیا گونه، دروغ پردازى ها دور ساخت. لذا باید از افراد صاحب تجربه و قابل وثوق کمک گرفت. بى تردید اگر دختر و پسر قبل از آگاهى از اصالت خانوادگى، میزان اعتقاد فردى و خانوادگى و شناخت ویژگى هاى جسمى و سابقه هاى بیمارى احتمالى، به سراغ محیطى که محبت و احساس در آن موج مى زند، به گفت و گو بپردازند، به احتمال زیاد به ازدواج نسنجیده منتهى مى شوند؛ چرا که ریسمان عشق را نمى توان بعد از این ارتباط و گفت وگو به آسانى گسست. بنابراین باید ویژگى هاى گفت وگوى شناختى را به خوبى بازشناخته و براساس آن اقدام  شود. گفت وگوى شناختى، صحبتى است که به منظور شناخت دختر و پسر از یکدیگر صورت مى گیرد، تا بر اساس شناخت و آگاهى به دست آمده، درباره زندگى مشترک، تصمیم گرفته شود. این صحبت ها با رعایت شرایط زیر مى تواند به هدف خود دست یابد، وگرنه در صورت تخلّف، نه تنها هدف خود را تأمین نمى کند؛ بلکه رهزن دختر و پسر نیز خواهد شد. نکات مهم و راه گشا : 1. نیاز به دوست داشته شدن از جانب دیگران از نیازهاى اساسى انسان است اما بدانیم این نیاز باید از راه صحیح آن ارضاء شود. 2. در مسیر ازدواج جز بر عقل تکیه نمودن خطا است. ابتدا باید تعقل نمود و فارغ از دوستى و محبت، بامشورت و تحقیق فرد مورد نظر را برگزید و آن گاه خالصانه ترین عشق و ناب ترین دوستى ها را بدون منت به دوست برگزیده (همسر خود) تقدیم نمود. باید زندگى مشترک را پس از ازدواج با عشق عاقلانه آغاز کرد؛ یعنى باید در ابتدا با عقل خود سنجید که مهر چه کسى را به خانه دل خود راه مى دهیم؛ زیرا دل، خانه پاکى است که هر کسى را نباید به درون آن راه داد و در ادامه باید سعى کرد از عشق به عنوان مکمل، در ازدواج بهره گرفت نه این که تنها دلیل ازدواج ابراز عشق بى مقدمه و بى شناختى باشد که ممکن است هر لحظه رنگ ببازد. 3. فراموش نکنیم اگر پسندیدن بر پایه عقل باشد استوارتر و عمیق تر خواهد بود و اگر بر پایه احساسات باشد تبدیل به نفرت و کدورت خواهد شد. 4. دل بستگى قبل از فراهم شدن مقدمات ازدواج منجر به گرفتارى خواهد شد. 5. در جلسه گفتگو مى توانید خصوصیات اخلاقى خود را بیان کنید تا  خواستگار، با آگاهى بیشتر اقدام کند.   بدى مادر پسر پرسش 9. من یک خواستگار دارم که سن آن 25سال است و خودم 20ساله هستم. پدر و مادرم این پسر را قبول دارند و همه از اون تعریف مى کنند ولى مادر اون زن خوبى نیست، همه میگن که اون زن فاسدى هست. من پسره را خیلى دوست دارم ولى حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)  یک حدیث گفتند که دقیق آن را نمى دانم: از میوه خوب در خانواده بد پرهیز کنید. مادرم میگه اگر با اون ازدواج کردى مردم پشت سرمان حرف مى زنند ولى من میگم با مردم کارى ندارم، آخه مادرش چه ربطى به خودش داره؟ ولى با این وجود باز هم از پسره تعریف مى کنند. بابام که خیلى قبولش داره، خواهر بزرگم میگه تو تحصیل کرده هستى، نباید با اون ازدواج کنى؛ آیا تحصیلات ملاک ازدواج هست؟ پسره خونه داره، ماشین داره، یک تعمیرگاه داره، سرویس مدرسه داره. مشکل ما فقط مادرشه. نمى دانم چى جواب بدم ولى من خیلى دوسش دارم، اونم همین طور. همانطور که مى دانید؛ ازدواج مهم ترین و سرنوشت سازترین مسئله زندگى هر انسان است. طبیعى است که اگر این امر مهم با در نظر گرفتن همه جوانب آن و بر اساس تحقیق، آگاهى و شناخت لازم و با رعایت کردن نکات مهمى که در انتخاب همسر باید مدّ نظر قرار گیرد، انجام شود باعث خوشبختى و سعادت انسان در زندگى مى گردد و اگر با این مسئله مهم سطحى و از روى احساسات، انجام گیرد پى آمدهاى ناگوارى به بار خواهد آورد. در ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباخته کسى شد. اما بعد از  تحقیقات لازم اگر به این نتیجه رسیدید که فلان مورد مناسب است آن گاه باید علاقه ها را تقویت کرد ولى اگر سایر شرایط ندارد و اعضاء خانواده نیز موافق نیستند، طبیعى است که در این صورت باید آن علاقه هاى خام اولیه را نیز از صفحه دل زدود زیرا دلیلى ندارد به فردى که همسر آینده ما نیست عشق بورزیم و علاقه او را در دل خود جاى دهیم. ازدواج فقط پیوند دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است، بنابراین وقتى 2 نفر مى خواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید از جهات گوناگونى همتاى یکدیگر باشند تا تعادل بین آن دو و خانواده آنها برقرار شود در غیر این صورت مشکلات فراوانى را در پى خواهد داشت. پسر و دختر خوب است؛ از نظر فکرى، اعتقادى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، تحصیلى، سنّى، قیافه ظاهرى و خانوادگى به یکدیگر نزدیک باشند و ناهمگونى در موارد فوق مى تواند براى زندگى آینده مسئله ساز باشد. ما نیز سعى خواهیم کرد با توجه به محورهایى که خود بدان اشاره کردید اطلاعات و راهکارهاى لازم را براى درک صحیح موقعیت به شما ارائه نماییم، ولى به این نکته مهم توجه داشته باشید که به هر حال این شما هستید که باید با سنجش صحیح موقعیت فردى، خانوادگى و... تصمیم خود را بگیرید. برخى از معیارها که باید در انتخاب همسر شایسته مدّ نظر قرار گیرند مثل ایمان، اخلاق نیک و اصالت خانوادگى رکن و اساس اند و براى یک زندگى سعادتمندانه حتما لازم اند. معیارهایى که شرط کمال بوده و براى بهتر و کامل تر شدن زندگى اند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگى دارد تا جایى که مى توان از آن صرف نظر کرد. منظور از شرافت و اصالت خانوادگى همان نجابت و پاکى خانواده است؛  زیرا ازدواج دختر و پسر تنها پیوند و ترکیب دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است و نمى توان گفت من مى خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کارى به پدر و مادر یا خانواده و فامیلش ندارم. زیرا همان طور که خودتان نیز در سؤال به آن اشاره داشتید این فرد میوه و شاخه اى است از درخت خانواده و از ریشه هاى همان درخت خانواده تغذیه کرده است و صفات اخلاقى، روحى عقل و جسمى آن خانواده را از راه وراثت و محیط و عادات به این فرد منتقل کرده است. علاوه بر این که نقش والدین و خانواده ها در زندگى مشترک پسر و دختر بسیار عمیق است. همان طور که شما نیز در سؤال به آن اشاره کرده اید پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) درباره انتخاب همسر فرمود: «ایاکم و خضراء الدمن و قیل و ما خضراء الدمن. قال (صلی الله علیه وآله)  المرأة الحسناء فى منبت سوء»[5]؛ «از بوته سبز روییده شده در مزبله ها بپرهیزید. پرسیده شد منظورتان از بوته سبز روییده شده در مزبله چیست؟ فرمودند: منظور زن زیبارویى که در سرزمین بد رشد کرده باشد». بنابراین فرزند خانواده اى که داراى ویژگى هاى ظاهرى خوبى است ولى چون در یک خانواده بدنام و زشت سیرت رشد کرده چندان مناسب ازدواج نیست. منظور از «اصالت خانوادگى» نیز حلال زادگى، نجابت، پارسایى و تقوا و صلاحیت اخلاقى خانواده است. توصیه هاى اسلام در این زمینه آن است که، تا حدّ امکان خانواده همسر پاک و عفیف باشند، زیرا اخلاق و رفتار و پاکى خانواده، حتى از لحاظ هوشمندى و کودنى و زمینه هاى اعتقادى، در زندگى جدید و نسل آینده اثر مى گذارد. بنا بر آنچه گفته شد، اگر نامناسب بودن مادر پسر و یا دختر در حد بدنامى و فساد و یا ناهنجارى هاى غیرقابل جبران باشد ازدواج با چنین خانواده اى مشکلات به دنبال خواهد داشت. اما اگر در حد اختلاف سلیقه و بداخلاقى هاى قابل جبران باشد، ازدواج با چنین خانواده اى با ملاحظه امتیازات دیگر قابل تحمل خواهد بود.   روش هاى همسریابى پرسش 10 .یک دختر براى ازدواج چگونه مى تواند شوهر آینده خودشو پیدا کند؟ راستى یه دختر چقدر باید منتظر بماند تا انتخاب شود؟ تا کى؟ دخترى که سنش بالا رفته چه طورى همسر پیدا کند؟ ابتدا لازم است مطلبى را درباره روش هاى همسریابى به عرضتان برسانیم و سپس راهکارهایى را درخصوص وضعیت شما بیان کنیم. به طول کلى راه هاى همسریابى عبارتند از: 1. وساطت افراد خانواده بستگان و به خصوص والدین، متدوال ترین روش در فرهنگ ملى و دینى همین روش شناسایى به واسطه افراد خانواده و یا فامیل و بستگان است. افراد خانواده اغلب به دلیل شناختى که از فرد و روحیات و خواسته هاى وى دارند و همین طور شناختى که از افراد مورد نظر دارند و یا مى توانند با تحقیق هاى همه جانبه شناخت کافى پیدا کنند بهتر مى توانند به تطابق داشتن و میزان هم گرایى و اشتراکات آنها آگاهى پیدا کنند. این روش ساده ترین روش عملى براى کسب اطلاعات اولیه و ارتباطات بعدى و مورد نیاز است و از نظر حاصل کار نیز  ثمربخش ترین شیوه به شمار مى رود و اطمینان بیشتر به صداقت و دلسوزى آنها وجود دارد. همچنین تحت تأثیر احساسات و عواطف غریزى که در ارتباط هاى مستقیم به وجود مى آید، نیست. 2. وساطت مراکز مشاوره مراجعه به برخى مراکز مشاوره ازدواج که به منظور شناساندن دو فرد براى ازدواج تأسیس شده است، فرد مطلوب و مطابق با خواسته ها و توقعات خود را تا حدودى مى توان یافت. چنین مراکز مشاوره محدود هستند و کمتر با فرهنگ ملى و بومى ما تناسب دارد و افراد کمترى براى شناسایى فرد مورد نظرشان به این مراکز مراجعه مى کنند. اگر این مراکز مشاوره ازدواج مورد اعتماد باشند در محیط هاى دانشگاه یا غیر آن مى توانند مؤثر باشند و از طرف دیگر چون امکان همسریابى از راه اول یعنى وساطت خانواده به هر دلیلى امکان پذیر نیست این راه مى تواند اطلاعاتى که مورد نیاز را در اختیار بگذارند. تأکید مى شود این مراکز مشاوره باید داراى کارشناسان دلسوز، با تجربه و مورد اعتماد و با سابقه روشن و مطمئن باشند. 3. ارتباط مستقیم راه دیگرى که متأسفانه در حال حاضر و به خصوص در محیط هاى اجتماعى مختلط مثل دانشگاه ها از آن استفاده مى شود روش ارتباط مستقیم و بدون واسطه است. در این روش جوانان آماده ازدواج به طور شخصى و مستقیم اقدام به خواستگارى یا جلب خواستگار مى کنند. به نظر ما این روش تناسبى با فرهنگ دینى و اخلاقى ما ندارد و معمولاً موجب بروز و ظهور روابط نامشروع و فسادآور مى شود زیرا این روش به دلباختگى در یک نگاه منتهى مى شود و  تصمیم گیرنده بدون توجه به معیارها و ارزش هاى تعیین شده در شرایط همسر ایده آل و متناسب، و بدون توجه به هدف مورد نظر خود و صرفا به خاطر جلب توجه به ظواهرى همچون زیبایى، ثروت، تحصیلات، پست و مقام و... شیفته طرف مقابل شده و تصمیم گیرى اش در یک فضاى فکرى و روانى احساسى و عاطفى انجام مى گیرد. هرچند لازم است دو طرف به مسایل ظاهرى مثل آنچه گفته شد توجه کنند ولى محور قرار دادن و اصالت دادن به آنها صحیح نیست بلکه باید ضمن توجه به آنها، به موازین اساسى و پاى بندى به اصول اخلاقى و دینى اصالت بخشید و آنها را محور تصمیم گیرى قرار داد. تصمیم گیرى ها بر اساس ارتباط هاى مستقیم و بدون واسطه، معمولاً بر اساس خواسته هاى نفسانى و احساسات زودگذر انجام مى گیرد که عواقب ناگوار و نامطلوب دارد. بنابراین توصیه اکید ما این است که براى شناسایى فرد مورد نظر و همسریابى هرگز از این روش استفاده نشود و به ایجاد ارتباط مستقیم چه حضورى و چه تلفنى و چه مکاتبه اى بدون نظارت خانواده هاى دو طرف اقدام نشود. 4. ارتباط با چت یکى از راه هایى که امروزه براى شناسایى و ارتباط دختر و پسر به کار گرفته مى شود، چت است، در این زمینه گفتنى است، اصل چت در صورتى که منتهى به مفسده اى نشود اشکال ندارد، ولى با توجه به حساسیت مسئله همسر گزینى و شرایط فراوانى که احراز آنها لازم است، به دست آوردن همسر مناسب، از این طریق مشکل به نظر مى رسد، مگر این که در مراحل بعدى در مورد او تحقیقات رسمى صورت گیرد و فرد از این بابت مطمئن شود که همسر مورد نظر خود را یافته است. اما تجربه ثابت کرده این روش بسیار آسیب زا و ناپایدار  و غیرمطمئن است و گاهى رهایى از آن نیز با تهدید و رسوایى همراه است!! 5. خواستگارى زن از مرد خواستگارى زن از مرد تا حد زیادى عرفى نیست، ولى اشکالى هم ندارد که در برخى موارد که شرایط دختر به گونه اى است که به هر دلیل خواستگار ندارد، این امر از طرف دختر صورت بگیرد. منتهى براى آسیب زدایى لازم است با درایت و کیاست عمل شود و از راهکارى که ارائه مى شود استفاده گردد. در صورتى که به فردى علاقه دارید و یا او را براى همسرى خویش مناسب مى دانید، با مشورت دیگران، فردى را واسطه کنید تا مطلب را به طور محرمانه پیگیرى نماید. لازم است شخص واسطه انسانى متعهد و رازدار باشد تا به خوبى بتواند به وظیفه اش عمل کند و به طور غیرمستقیم مرد مورد نظر را به خواستگارى از دختر تشویق و معرفى کند. تنها در صورتى که زمینه مناسبى مشاهده کند و یا ضرورت اقتضا کند مى تواند علاقه شما را به اطلاع ایشان برساند و به نحوى عمل کند که مشکلى ایجاد نشود. لازم به ذکر است قبل از هر اقدام خانواده ها به خصوص خانواده ى دختر خانم از این موضوع اطلاع کافى داشته باشند و موافقت ضمنى آن ها جهت معرفى دخترها و پسرها به همدیگر جلب شده باشد که در آن صورت سرزنش خانواده ها را به دنبال نخواهد داشت. با توجه به مطالب فوق شما نیز مى توانید از برخى تدابیر پیشنهادى براى حل مشکل خود کمک بگیرید؛ آنچه مهم است: با حفظ حیاء و عفت لازم از وساطت یک فرد دیگر به خصوص از خانم هاى متاهل و متعهد از بستگان و آشنایان قابل اعتماد خود کمک بگیرید.   تأخیر ازدواج دانشجویى پرسش 11. ما توى 4سال دانشگاه به کسى نگاه هم نمى کردیم و تو دلمون مى گفتیم خدا بهتر و درست ترشو از راه خانوادگى قسمتمون مى کنه. حالا مى بینیم همون دوست بازى هاى دانشگاهى خیلى هم بهتر بود. چون همه دوستا با دخترا ازدواج کردن همونایى که یه روزى ما اونا رو به چشم کافر و بى دین مى دیدیم، زندگى آروم و واقعى دارن حالا ما باید بشینیم دست به دامان و به چشم همه که یک آدم بى سواد با کلى منت و ناز و ادا حاضر بشه بیاد خواستگارى اونم بعد از کلى چیدن مقررات مادر و پدرشون. واقعا فرصت ازدواج رو به بهاى عمل کردن به حرف شما باخداها از دست دادیم تا حالا منت کش یه مشت مرد بى سواد و از خدا بى خبر شیم که بعد از دوست بازى هاشون به فکر ازدواج افتادن. نمى دونم شما با این حرفا اصلاً فکر کردید واقعا جامعه عوض شده و اگر به جوونا اعتماد کنید اونا واقعا مى تونن بهترین تصمیم و عاقلانه ترین اونو بگیرن؟ نمى دونم جواب بى شوهرى ما رو شما مى تونین پس بدید یا باید تا آخر عمر به خاطر حرف شما بى شوهر بمونیم. نصیحت من فقط به جوونا اینه که حرفاى بى پایه و اساس شما رو گوش ندن چون واقعا یه روز مى رسه که پشیمون مى شن. سعى ما بر این است که سخنى و حرفى بزنیم که بى پایه و اساس نباشد بلکه مبتنى بر اصول اخلاقى و ارزشى بوده و معقول و منطقى باشد. هر چند ممکن است برخى از آنها با ذائقه احساسى و عاطفى برخى جور در نیامده یا  به خاطر برخى مشکلات به وجود آمده آن را نپسندید. بنابراین در پاسخ به سخنان و نقطه نظرات شما بر نکات زیر تأکید مى شود: 1. بسیارى از جوانان در دوره دانشجویى با رعایت زندگى پاک و سالم ازدواج کرده اند و از زندگى مشترک خود هم راضى هستند. حال اگر دختر و یا پسرى نتوانست در این دوران دانشجویى ازدواج کند و مشکلات و ضعف هاى مختلف شخصى، جسمى، خانوادگى، رفتارى و شخصیتى و... مانع از ازدواج و یا انتخاب شدن او شده، نباید تقصیر را بر عهده مشاوران و یا توصیه هاى دینى بگذارد که آنها فقط براساس صداقت و تجربه توصیه کرده اند. انتخاب شدن بستگى به ویژگى هاى شخصى و شخصیتى افراد دارد. 2. راه صحیح و منطقى که به یک زندگى پایدار و سعادتمند منجر مى شود راهى است که هم عقل و هم شرع و عم عرف سالم جامعه آن را مى پسندد و به آن رهنمون کرده است. راه هاى دیگر معلوم نیست چقدر فرد را در رساندن به هدف واقعى که همان زندگى مشترک آرام و با ثبات است یارى مى دهد. سخن ما آن است که با مطالعه و بررسى جوانب کار و شناخت درست از طرف مقابل، اقدام کنید نه بر اساس احساسات زودگذر. هر چند در ظاهر ممکن است شما افرادى را مشاهده مى کنید که از روش هاى غیرصحیح اقدام نموده اند، زندگى به ظاهر خوب و با نشاطى دارند ولى معلوم نیست چقدر این زندگى خوش و خرم به طول مى انجامد. به قول معروف: «شاهنامه آخرش خوش است». یا گفته اند: «جوجه ها را آخر پاییز مى شمارند». پس ظاهربین نباشید و اگر سرى به آمار طلاق بزنید خواهید دید  بخش زیادى از این طلاق ها مربوط به همین روش هاى ناصحیح و نامعقول انتخاب همسر است و یا اگر هم به طلاق نیانجامیده، طلاق عاطفى و جدایى زن و شوهرها در خانواده هایى که به ظاهر سر پا هست و با یکدیگر زندگى مى کنند ولى لذت آرامش زندگى را ندارند. این تجربه را در مراکز مشاوره سراسر کشور یا در مراکز قضایى که به مشکلات خانواده ها مى پردازند، قابل مشاهده است. 3. بر فرض که برخى افراد با آن روش غلط به یک انتخاب صحیح رسیده اند و زندگى خوب و سالمى هم دارند، نمى تواند مجوز آن شود که ارزش هاى اخلاقى و دینى را زیرپاى بگذاریم و بگوییم با هر وسیله و با هر روشى که مى توانم خود را به آرزو و هدفم برسانم و به عبارتى دیگر براى رسیدن به هدف هر چند مقدس و منطقى، نمى توان از هر وسیله و ابزارى هر چند غیرمنطقى و غیرمعقول یا غیرمشروع استفاده کرد. در دستورالعمل هاى دینى ما آمده است و ما معتقدیم هدف وسیله را توجیه نمى کند. مثلاً نمى توان براى کمک کردن به فقرا، از طریق دزدى و سرقت، پول و امکاناتى تهیه کرد و به فقیران داد. هر چند کمک کردن به فقرا کار مقدس و ارزشمندى است بلکه باید وسیله و روش درست و منطقى و مطابق ارزش هاى دینى و اخلاقى انتخاب شود. در مسئله ازدواج نیز نمى توان با ارتکاب هر نوع خلاف و حرامى براى زندگى مشترک آینده زمینه ازدواج را فراهم نمود و همسریابى کرد. زیرا بسیارى از این ارتباط ها و به قول شما دوست بازى ها و... خلاف ارزش هاى دینى و اخلاقى است این ما هستیم که باید خود را با آن ملاک ها و معیارها منطبق کرده و به آن دستورالعمل ها پاى بند  بوده و عمل کنیم وگرنه سنگ روى سنگ نمى ماند. خلاصه این که خط قرمزها یعنى حدود قوانین و مقررات که دین و اخلاق معین کرده باید رعایت شود و به آن احترام بگذاریم، هر چند به خاطر رعایت آن قوانین و مقررات نتوانیم به برخى اهداف خود دسترسى پیدا کنیم اما در عوض حکم خدا را انجام داده ایم، حریم دستورات الهى را رعات کرده ایم و به هستى بخش خود و جهان، پاسخ مثبت داده ایم. 4. اما این که اگر در دوران دانشجویى مرتکب برخى رفتارهاى سخیف و غیرمعقول و غیرمشروع نبوده اید خدا را شکر کنید، همین که سرتان به درس و تحصیل و مشغول بوده و از انجام برخى دوست بازى ها و... دورى مى کردید، یک ارزش بوده و باید خدا را شاکر باشید که مرتکب آن لغزش ها نبودید ولى اگر نتوانسته اید تا کنون ازدواج کنید باید به عرضتان برسانم: الف. اولاً دیر نشده است چرا که سن ازدواج بالا رفته است و دختران زیادى تا سن 28سالگى ازدواج نکرده اند. ب. مطمئن باشید همه آنهایى که زود ازدواج کرده اند معلوم نیست زندگى موفقى داشته باشند. ج. چه بسا اگر ازدواج مى کردید به مصلحت شما نبود قرآن مى فرماید: «عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ»[6]؛ «چه بسا چیزى را دوست نداشته باشید ولى برایتان خوب است و چه بسا چیزى را دوست داشته باشید ولى برایتان شر و بد است».  اگر بر همان باور دوران دانشجویى که حکایت از پاى بندى شما به ارزش هاى دینى و اخلاقى مى باشد باقى باشید خداوند هم به پاس احترام گذاشتن شما به قوانین و مقررات او، فردى شایسته و لایق و متناسب با شما را روانه منزل شما مى کند و پایه هاى زندگى مشترک آرام و با ثباتى را مى توانید پایه ریزى کنید. مطمئن باشید یادخدا و پاى بندى به دستورات الهى، آرامش بخش است این فرمایش خداوند در قرآن است و اگر کسى تقوا پیشه کند و از حدود الهى تجاوز نکند خداوند از راه هاى خاص و ویژه خود به او کمک مى کند و راه هاى خروج از تنگناها را به او نشان مى دهد و فرا روى او قرار مى دهد. «مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»[7]. در پایان یادآورى مى شود همه از دختران با ایمان، درس خوان و با محبت و فعال خوششان مى آید و این ویژگى موجب سرعت در ازدواج مى شود و در مقابل لجاجت، خودخورى، گوشه گیرى، بداخلاقى و تنبلى و ناامیدى موانعى هستند که باید از خود دور کرد.   پرسش 12.شیوه هاى همسریابى سنتى از شیوه هاى امروزى نیست. چون یک دختر با آبرو به راحتى نمى تواند به هر پسرى به عنوان خواستگار اعتماد کند و همین بى اعتمادى باعث بروز مشکلات مى شود. به پسرها بگویید پیوند ازدواج و عشق خیلى مقدس تر از آن است که بخواهند از  نامش سوء استفاده کنند. خواهشمندم راه حل علمى ارائه دهید. حوادث و اتفاقات اجتماعى و گسترش نابهنجارى و گسترش شهرها و عوامل دیگر زمینه هاى بى اعتمادى افراد به یکدیگر را بیشتر و بیشتر کرده است و نمى توان بر افراد اعتماد کرد. گسترش ارتباطات بین دخترها و پسرها و تنوع طلبى و زیاده خواهى آنها نیز باعث شده از عناوین مقدس نیز سوء استفاده شود و تحت پوشش هاى مختلف و فریبنده، افراد کم اطلاع، ساده و بسیط را گول زده و مورد سوء استفاده قرار دهند. به همین جهت است که هم باید افراد سودجو را کنترل کرد و هم به کسانى که زودباورند، روش برخورد را آموزش داد و هم به خانواده ها آموزش کافى ارائه کرد. از طرف دیگر براى رهایى از این گونه نابسامانى ها، ناملایمات و مشکلات و به دام نیافتادن، از ارزش هاى قابل اعتماد براى همسرگزینى استفاده کرد، هر چند آن شیوه، شیوه امروزى نباشد؛ به خاطر این که روش امروزى نیست نمى توان زندگى خود را تباه کرد. اگر افراد سودجو، فضاى اعتماد را بین افراد از بین برده است نمى توان گفت به روش جدیدى روى بیاوریم هر چند به هدف دست نیابیم. چه خوب است به جاى فکرکردن و داشتن دغدغه روش امروزى یا قدیمى، به فکر آن باشیم که هدف من با چه روش صحیحى تأمین مى شود. اگر هدف، تشکیل خانواده با ثبات، سالم و آرام و سعادتمندانه است، پس باید از روش قابل اعتماد بهره جست هر چند امروزى نباشد. صرف این که روش قدیمى و سنتى است نمى توان به غلط و ناصحیح بودن آن حکم کرد. خیلى از کارهایى که ما انجام مى دهیم از قدیم تاکنون وجود داشته است و همه از آن  استفاده مى کنند ولى کسى نمى گوید چون این روشى قدیمى است باید کنار گذاشت.   خواستگارى اینترنتى پرسش 13 .  آیا چت کردن از طریق اینترنت، اشکال و گناه دارد؟ اگر موقعیت ازدواج خوبى از این طریق باشد حال که این وسیله با پیشرفت علم وجود دارد، آیا اشکال دارد؟ آیا نشان دادن عکس خود با «وب» اشکال دارد یا نه؟ البته من هیچ وقت توکل به خدا را با هیچ چیز عوض نمى کنم. یکى از راه هایى که امروزه براى ارتباط دختر و پسر با انگیزه هاى مختلف از جمله به هدف ازدواج شایع شده، چت است. در این زمینه گفتنى است، اصل چت در صورتى که منتهى به گناه نشود اشکال ندارد، ولى با توجه به حساسیت مسئله همسرگزینى و شرایط فراوانى که احراز آنها لازم است، از این طریق مشکل به نظر مى رسد، مگر این که در مراحل بعدى در مورد او تحقیقات رسمى صورت گیرد و مطمئن شوید که همسر مورد نظر خود را یافته اید. از آنجا که ازدواج نقطه عطف زندگى است و خوشبختى و بدبختى انسان تا حدود زیادى بستگى به موفقیت و یا شکست در این امر مهم و حیاتى است بهتر آن است در انتخاب همسر و شریک زندگى بیشتر دقت کرد و تا زمانى که از شایستگى و لیاقت وى اطمینان پیدا نکرده ایم، اقدام صورت نگیرد. بنابراین اگر آشنایى تان در سطح همان چت است به نظر نمى رسد براى  چنین تصمیم سرنوشت سازى، کافى باشد چون خطا و انحراف و غیرواقعى بودن اطلاعات در این روش بسیار بالاست. افزون بر این، اطلاعات به دست آمده اگر صحیح هم باشد کافى نیست و تمام نیازهاى اطلاعاتى را جواب نمى دهد و تحقیق بیشترى در این زمینه لازم و ضرورى است و با مراجعه مستقیم و حضورى به خانواده وى و اطلاع از سطح فرهنگى اجتماعى، دینى و اخلاقى او و خانواده اش لازم است اطمینان بیشترى حاصل نمایید و نیز با شناسایى دوستان نزدیک و نیز کسب اطلاع از همکلاسى ها و یا همکاران و محل زندگى او میزان آشنایى تان را بیشتر کنید. به طور کلى با چشمى باز و آگاهى کامل از وضعیت وى و خانواده شان اقدام به چنین عمل مهم و سرنوشت سازى کنید تا در آینده دچار پشیمانى نشوید و نگویید: «اى کاش تحقیق بیشترى مى کردم». بنابراین توصیه مى شود براى انتخاب همسر و شریک زندگى براى یک عمر، ابتدا ملاک ها و معیارهاى همسر لایق و شایسته را مطالعه کنید و از والدین محترم تان نیز کمک بگیرید و نظرات مشورتى آنها را نیز بشنوید. در عین حال، شما خوب مى دانید خاستگاه این شیوه خواستگارى از فرهنگ غرب است که از بین رفتن پایه بنیادین خانواده، پاى بند نبودن به ارزش هاى دینى در همه عرصه هاى زندگى مهم ترین مشخصه آن است. طبق اظهار نظر برخى جامعه شناسان، درغرب ازدواج به معنى زن و شوهر شدن از راه شرعى و یا قانونى با هدف زندگى طولانى با یکدیگر در حال نسخ شدن است و شکل جدیدى از کنار هم زندگى کردن زن و مرد رواج یافته که هیچ سنخیتى با فرهنگ حاکم بر کشورهاى اسلامى ندارد. در این نوع ازدواج زن و مرد به عنوان زن و شوهر مورد خطاب قرار نمى گیرند بلکه با عنوان  شریک نزدیک[8] یاد مى شود. حاکمیت چنین فرهنگى سبب مى شود آسیب هایىرا براى ازدواج اینترنتى به دنبال بیاورد به عنوان نمونه مى توان به ارائه اطلاعات غلط توسط یکى از طرفین به دیگرى هنگام آشنایى و خواستگارى اشاره کرد. بنابراین چگونه مى توانید به اطلاعات طرف مقابلتان اعتماد کنید؟! از آن جا که معمولاً وقتى از طریق چت ارتباط برقرار شد به تدریج بیشتر شده و زمینه علاقه به یکدیگر فراهم مى شود و چه بسا به وابستگى بیانجامد و در صورتى که بخواهید اطلاعات داده شده را در جلسه حضورى مورد بررسى قرار دهید و تصمیم گیرى کنید، چه بسا تصمیم گیریتان تحت تأثیر همان عشق و علاقه قبلى باشد و نتوانید واقعیت را آن گونه که هست مشاهده کرده و تصمیم عاقلانه و واقع بینانه بگیرید. خلاصه این که انتخاب همسر از طریق چت، راه مطمئن معقولى نمى تواند باشد. بهترین راه این است که موضوع را با خانواده ها مطرح کنید و از تجربه ایشان استفاده کنید. وجود علاقه میان شما نباید مانع تحقیق در مورد شخصیت و خانواده ایشان و در نظر گرفتن حقایق شود. عشق پاک در رتبه پس از عقل قرار دارد، نه قبل از آن و نباید دل انسان قبل از عقلش به کسى تعلق پیدا کند. اگر دل سبقت بگیرد کار محاسبات عقلى دشوار مى شود. راه صحیح آن است که عقل آزادانه فعالیت محاسباتى و مصلحت سنجى خویش را انجام دهد و در صورتى که پاسخ مثبت داد، آن گاه دل فعالیت احساسى خودش را داشته باشد و علاقه و محبت امکان بروز و ظهور بیابد. همچنین دیر شدن ازدواج نباید باعث شود انسان به هر کسى بدون توجه به وجود حداقل معیارها در او، پاسخ مثبت دهد. این کار، مى تواند مشکلات زیادى را در زندگى آینده انسان  ایجاد کند.   بیمارى ژنتیکى خواستگار پرسش 14 .  من یک بیمارى ژنتیکى از پدرم به ارث برده ام. این بیمارى نوعى ضعف عضلانى است که البته مى تواند در افراد مبتلا متغییر باشد. چنانچه در ازدواج بخواهم این موضوع را از طرف مقابل پنهان کنم این کار را درست نمى دانم. از طرف دیگر با گفتن موضوع یک بیمارى ژنتیکى دیگر کسى حاضر به ازدواج نمى شود. با این که خیلى ناامید هستم از ازدواج کردن ولى امسال براى این که تکلیفم را انجام داده باشم به خواستگارى فردى از شهر خودمان رفتم. از آنجا که خانواده ام نیز از موضوع اطلاع ندارند باید ظاهر را حفظ مى کردم. خانواده دختر خانم خیلى راضى بودند بالاخره دامادى خوش قیافه و دکتر نصیبشان مى شد. دختر خانم نیز خانمى با حجاب مؤمن و تحصیل کرده بود. پس از این که توافقات اولیه صورت گرفت و مشکلى براى ازدواج وجود نداشت من تصمیم گرفتم موضوع را با پدر دختر خانم در میان بگذارم و این کار را کردم. نظر خانواده ایشان به کلى تغییر کرد و جواب منفى به من دادند. از شما تقاضا دارم با نظرات ارزشمند خود مرا راهنمایى فرمایید. ابتلا به بیمارى ژنتیکى و ارثى، نباید مانع از ازدواج شود. بسیارى از افراد با وجود ابتلا به برخى بیمارى هاى ارثى که گاه خطرناک هستند، ازدواج مى کنند و مشکل جدى هم در ازدواج پیدا نمى کنند. بنابراین بعد از آگاهى توسط پزشک متخصص از روند این بیمارى، اگر این بیمارى در شما خفیف است و  مشکلى در زندگى شما به وجود نمى آورد و مى توانید ازدواج کنید بدون این که این مطلب را با خانواده دختر در میان بگذارید. به هر حال، وقتى شما از ابتلاى خود به یک بیمارى ژنیتکى در همان ابتداى ازدواج سخن به میان بیاورید، طبیعى است که خانواده دختر از این وصلت پشیمان شوند. بنابراین، پیشنهاد ما این است که بدون این که از ابتلایتان به این بیمارى سخنى به میان بیاورید، به خواستگارى بروید و ازدواج کنید. بله اگر بیمارى تان از نوع شدید باشد و تأثیرات آن در حال حاضر نمایان است و یا با مشکلات عضلانى و جسمانى شدیدى رو به رو مى شدید به ویژه اگر بیمارى به گونه اى باشد که مانع روابط زناشویى باشد، گفتن و بیان آن به خانواده دختر و یا خود دختر ضرورت پیدا مى کند. امیدواریم در آینده نزدیک با پیشرفت علمى و کشف داروهاى جدید یا با دعاى خیر دیگران و توسلات خود به طور کلى درمان شود.   خواستگارى زودهنگام پرسش 15. دانشجوى ترم اول بوده و فردى با روابط اجتماعى خوب هستم پارسال در یکى از مراسمات مذهبى نوه داییم را دیدم که دخترى زیبا محجبه و متین است و از آن موقع به بعد با توجه به این که او را چندبار در مهمانى ها دیده ام به شدت به او علاقه مند شده ام و در تصورات و رؤیاهاى خود او را به عنوان همسر آینده خود فرض مى کنم با توجه به این که او از من 5سال کوچک تر است و فاصله زمانى ما تا زمان ازدواج نسبتا زیاد است و من مى خواهم تحصیلاتم را حداقل تا کارشناسى ادامه دهم، مى ترسم او با شخص دیگرى ازدواج کند و از  سوى دیگر نگران هستم که بعد از چندسال در صورت رفتن به خواستگارى آنان به دلیل این که با ما ارتباط زیادى ندارند و مرا به حد کافى نمى شناسند جواب رد بدهند لطفا مرا راهنمایى کنید که از این مسئله به شدت رنج مى برم. با توجه به هدف پاک و خطیرى که برگزیده اید و نیز با توجه به ارزیابى عاقلانه و واقع بینانه اى که از شرایط فعلى خود دارید و تصمیم دارید راهى مناسب را برگزیده و با اطمینان قدم در مسیر سبز تشکیل کانون گرم خانواده بگذارید. به نظر مى رسد سؤال اساسى این است که آیا به نظر شما عشق و علاقه اى که در این زمان نسبت به طرف مقابل آن هم تنها در اثر چند برخورد حاصل شده مى تواند راهى مناسب براى انتخاب شریک زندگى باشد؟ بهتر است مطالبى را که ذیلاً براى شما ارسال مى گردد خوب مطالعه کرده و بعد تصمیم بگیرید. برخى از آسیب هاى چنین علاقه اى که از لحاظ زمانى بى موقع است، عبارتند از: 1. فقدان شناخت درست و واقع بینانه: روح حاکم بر این گونه علاقه مندى ها، عشق ورزى کور است نه خردورزى. پاى خرد و عقل در میدان عاشقى لنگ است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  مى فرمایند: «حبّک للشّى ء یعمى و یصمّ»[9]؛ «دوست داشتن چیزى انسان را کور و کر مى کند». در حالى که تصمیم گیرى درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تکیه بر عقلانیّت و خردورزى ممکن است. چنین علاقه مندى هایى راه عقل را مسدود و چشم واقع بین انسان را کور مى سازد و اجازه نمى دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود.  به قضیه خود بیندیشید. چقدر نسبت به دختر مورد نظر شناخت دارید؟ کدام یک از معیارها و ملاک هاى ازدواج را در وى جسته اید؟ با چه تضمینى مى خواهید در مورد ازدواج که یکى از مهم ترین حوادث زندگیتان است با تکیه بر چنین شناخت سطحى اى تصمیم بگیرید. 2. همان طور که خود مى دانید خانواده ها در ازدواج نقش تعیین کننده اى دارند. اگر در آینده یکى از دو خانواده با این ازدواج مخالفت کنند، چگونه مى توانید با عشق و علاقه یک طرفه اى که سال ها با آن زندگى کرده اید کنار آیید؟ این شکست روحى را چگونه مى توان ترمیم نمود؟ تعجب نکنید همه اینها مواردى است که هر روز اتفاق مى افتد و ما شاهد تأثیرات آن هستیم. 3. افت تحصیلى یا رکود علمى: این گونه علاقه مندى هاى یک طرفه و... باعث مى شود تمام فکر، توجه و تمرکز شما صرف مسئله اى خیالى گردد و این بزرگ ترین مانع براى رشد و ترقى علمى شماست؛ زیرا تحصیل دانش نیازمند تمرکز نیروهاى فکرى و روحى است. در حالى که دل مشغولى و اضطراب درباره این که «نکند براى فلانى خواستگار بیاید» بزرگ ترین سد پیشرفت علمى و تحصیلى است وجود چنین دلهره ها و اضطراب هایى که گاهى لطمه هاى جبران ناپذیرى بر جسم و روان انسان دارد، از جمله آسیب هاى این گونه وضعیت است. 4. از آنجا که هم اکنون احساس نیاز به ازدواج ندارید و مى خواهید حداقل پس از 5سال اقدام به ازدواج کرده و فعلاً مى توانید خود را کنترل کرده و از طرف دیگر ممکن است نظرتان در طول سال هاى تحصیل تغییر کرده و در پى آشنایى با معیارها و ملاک هاى گزینش همسر مناسب دنبال فردى باشید که از میزان کفویت بیشترى با شما برخوردار است، پیشنهاد مى گردد فعلاً با توجه به این که در ابتداى راه تحصیل دانشگاهى هستید تمام فکر و ذکر خود را مشغول  تحصیل خود نمایید و ادامه تحصیل را به عنوان یکى از شرایط زمینه ساز ازدواج مناسب دست کم نگیرید. 5. پذیرش داماد و احترام به او بسیار مهم است، به طورى که اگر قرار باشد به دلیل عدم شناخت و یا عدم تناسب شرایط فرهنگى و اقتصادى، خانواده دختر با نگاهى تحقیرآمیز به خواستگار و داماد جدید رو به رو شوند براى پسر شکننده است و خوشى و آرامش در زندگى آینده به حداقل خواهد رسید. در نتیجه پیشنهاد مى شود شما با تلاش و همت به ادامه تحصیل بپردازید و سعى کنید موفقیت خوب و قابل قبولى را براى خود فراهم کنید، همراه با حفظ ایمان و اخلاق شایسته، با این شرایط خانواده دختر با میل و رغبت و حتى با افتخار شما را خواهند پذیرفت و یا دختر خوب دیگرى نصیب شما خواهد شد. نکته پایانى از خداوند متعال درخواست کنید، همسرى لایق، مناسب و شایسته را نصیب شما کند. از دعا و توسل مأیوس نشوید.   دختر فامیل پرسش 16. جوانى 20ساله ام که به یکى از دخترهاى فامیل علاقه مند شده ام اطرافیان نه در مخالفت و نه در موافقت با احساس من کارى نمى کنند اما با رفتارهاى تعصب آمیز با من برخورد مى کنند ما 2 نفر یکدیگر را فقط چند ماه یکبار در روابط خانوادگى مى بینیم و رابطه دیگرى نداریم به دلایل مذکور خودم موضوع را با ایشان در میان گذاشتم که جواب نامعلومى گرفتم براى وضعیت من چه پیشنهادى مى کنید؟ براى حل این مشکل توجه شما را به چند نکته مهم جلب مى کنیم سپس راهکارهایى را براى حل مشکل بیان مى کنیم. نکته اول: ازدواج یکى از مهم ترین و سرنوشت سازترین مسائل در گستره زندگى انسان است و طبیعى است که اگر این امر مهم با در نظر گرفتن همه جوانب آن و بر اساس تحقیق، آگاهى و شناخت لازم و با رعایت کردن نکات مهمى که در انتخاب همسر باید مدّ نظر قرار گیرد، انجام شود باعث خوشبختى و سعادت انسان در زندگى مى گردد و اگر این مسئله از روى احساسات انجام گیرد پى آمدهاى ناگوار و جبران ناپذیرى خواهد داشت، لذا در ازدواج باید دقت کافى بشود. نکته دوم: ازدواج فقط پیوند دو فرد با یکدیگر نیست بلکه پیوند دو خانواده است بنابراین وقتى 2 نفر مى خواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید از جهات گوناگونى تناسب و همتاى یکدیگر باشند تا تعادل بین آن دو و خانواده آنها برقرار شود در غیر این صورت مشکلات فراوانى را در پى خواهد داشت. نکته سوم: در ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباخته کسى شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر) البته علاقه در حدّى که انگیزه اى شود براى انتخاب اشکالى ندارد بلکه لازم است اما اگر این علاقه تبدیل به عشق شد مشکلات زیادى را دارد از جمله این که عشق هاى اینچنین که جنبه احساسى دارد علاوه بر این که پایدار نیست موجب مى شود که فرد مورد نظر را به خوبى نتوانیم ارزیابى کنیم و جنبه هاى مثبت و منفى او را شناسایى نماییم چنین عشق هایى مى تواند به طور کلى قدرت انتخاب را از انسان سلب کند بنابراین علاقه هاى اولیه را باید مهار کرد اگر بعد از تحقیقات لازم انسان به این نتیجه رسید که مورد مناسب است آن گاه علاقه ها را تقویت کرد ولى اگر فقط ظاهر او چشم انسان را گرفته اما سایر شرایط ندارد و حتى اعضاء خانواده نیز موافق نیستند. در این صورت باید آن علاقه هاى خام اولیه را  نیز از صفحه دل زدود زیرا دلیلى ندارد به فردى که همسر آینده ما نیست عشق بورزیم و علاقه او را در دل خود جاى دهیم. سعى کنید در زندگى جوانى مسئولیت پذیر و خوش برخورد باشید و به رفتارهاى دینى مانند نماز و روزه پاى بند باشید با داشتن این امتیازات به ویژه در میان جوانان فامیل و خانواده ها مورد توجه قرار مى گیرید به طورى که حتى اگر شما هم اقدام نکنید دیگران پیشنهاد مى دهند. ناگفته نماند که در روابط فامیلى اگر نگاه ها دختر و پسر و یا ابراز علاقه به صورت پنهان و نیمه پنهان انجام گیرد موجب بى اعتمادى و گاه اختلاف مى شود، به ویژه براى دختر این گونه ناهنجارى ها مشکل زاتر است. بهترین حالت همان است که خوبى هاى پسر و دختر به گونه اى باشد که حتى خانواده ها کمک کنند ازدواج با خوشى انجام گیرد.   سلامت جنسى دختر پرسش 17.من دخترى 22ساله در آستانه ازدواج هستم. راستش چند وقتى عمل زشت خودارضایى را انجام مى دادم که به لطف خدا توانستم ترک نمایم. حال به شدت نگران این موضوع هستم که نکند مشکلى برایم پیش آمده باشد و دیگر یک دختر باکره به شمار نیایم. خواستگارم پسرى مؤمن و بسیار مهربان است که گاهى با خود فکر مى کنم او هدیه خدا براى من است. اما اگر از این موضوع مطلع شود من را براى همیشه تنها خواهد گذاشت. درمانده ام چه کنم؟ از آینده اى که خواهد آمد خیلى مى ترسم. از این که توانسته اید با اراده اى قوى و توکل به خدا و توسل به ائمه معصومین (علیهم السلام)  بر این گناه غلبه کنید خوشحالیم و امیدواریم که در ادامه راه نیز موفق باشید و همواره این نکته را در خاطر داشته باشید که خداوند به شما کمک خواهد کرد، آن گاه که شما بر هواى نفستان غلبه مى کنید و از گناه دورى مى نمایید. در رابطه با خودارضایى باید توجه داشته باشید که افشاى گناه همانند انجام خود گناه جایز نیست. بنابراین افشاى خطاهاى پنهان براى خواستگار و کسانى که اطلاع ندارند، درست نیست و اگر براى همیشه این عمل را ترک کرده باشید و در جریان دفعات استمنا آسیبى به بکارت خود وارد نکرده باشید، امید است با گذشت زمان سلامتى خود را بازیابید و مشکلاتى که احتمالاً در اثر خودارضایى براى شما ایجاد شده است به تدریج از بین برود و بتوانید ازدواج موفقى در آینده داشته باشید. توصیه مى شود که اگر خواستگار مناسبى دارید، با آرامش اقدام کنید و به ایشان در این زمینه چیزى نگویید و نگران عوارض آن هم نباشید. خود ازدواج باعث مى شود بسیارى از نگرانى ها و استرس هاى شما برطرف شود و به آرامش و سلامتى دست یابید. گفتنى است در اثر خودارضایى خیلى بعید است که بکارت آسیب ببیند. در افراد مختلف میزان الاستیسیته یا کششى بودن پرده آن متفاوت است و حتى در بعضى موارد پس از ازدواج نیز به آسانى صورت نمى گیرد، بنابراین نگران نباشید و مطمئن باشید اگر با محبت و سازگارى در زندگى با همسرتان زندگى را شروع کنید ایشان هم به شما اعتماد مى کند و مسئله اى پیش نمى آید،  اما جهت اطلاع بدانید این گونه موارد با صحیح بودن عقد ازدواج منافات ندارد و شوهر حق فسخ ندارد.   شروع خواستگارى پرسش 18 . عاشق دخترى شده ام نمى دانم چگونه به خواستگارى اش بروم و چگونه با خانواده دختر مورد علاقه ام صحبت کنم مى ترسم جواب آنها منفى باشد. از درس و دانشگاه عقب مانده ام از شما خواهش مى کنم راهى درست به من نشان دهید. راه صحیح و اطمینان بخش ازدواج این است که: اول، با خانواده و افراد بزرگتر مشورت شود و قبل از این که به صورت مستقیم با خود او مطرح شود با مشورت معلوم شود که آیا چنین فردى براى ازدواج مناسب هست یا نه؟ دوم، از طریق خانواده و به صورت رسمى خواستگارى شود حال جواب آنها ممکن است مثبت یا منفى باشد و این نیز یک امر طبیعى است؛ زیرا همین طور که ما به خودمان حق مى دهیم انتخاب کنیم این حق را باید براى دیگران نیز قائل باشیم تا خودشان تصمیم بگیرند و انتخاب کنند. هیچ گاه توقع نداشته باشید آنها خیلى سریع به شما پاسخ دهند چه این که همان طور که ازدواج براى شما خیلى مهم است براى آنها نیز امر مهمى است بنابراین باید به آنها فرصت داد تا خوب فکر کنند، مشورت کنند و سپس انتخاب کنند. ان شاءاللّه  جواب مورد نظر شما را خواهند داد ولى در صورتى که جواب رد به شما دادند نگران نباشید. خداوند در قرآن کریم مى فرماید: «چه بسا شما چیزى را دوست ندارید ولى خیر شما در آن چیز است و چه بسا چیزى را دوست دارید در حالى که خیر شما در آن نیست»[10] بنابراین در همه کارها باید به خداوند توکل کرد و از او خواست که آنچه به صلاح ماست روزى کند. تأکید مى شود هیچ گاه خودتان مستقیم با دختر صحبت نکنید و خودتان از دختر خواستگارى نکنید؛ زیرا این کار هم متعارف نیست و هم ممکن است با واکنش شدید و منفى دختر مواجه شوید و بر فرض هم که دختر پاسخ مثبت دهد، این گونه خواستگارى و ازدواج معلوم نیست آینده خوب و روشنى داشته باشد؛ زیرا دختر و پسر اگر به صورت مستقیم با هم ارتباط برقرار کنند و آن هم در مورد یک مسئله جنسى و عشقى ولو در قالب ازدواج قانونى و شرعى صحبت کنند قبل از این که شناختى از یکدیگر پیدا کنند و با آگاهى همدیگر را انتخاب کنند به شدت شیفته هم مى شوند و آتش شهوت آن چنان در وجود آنها شعله ور مى شود که چشم عقل و ارزیابى صحیح را در آنها کور مى کند و در واقع ازدواج آنها از روى انتخاب صحیح نخواهد بود و به زودى دچار تنش هاى زیادى مى شوند. اگر خانواده با شما همکارى کرد و خانواده دختر نیز پاسخ مثبت داد آن گاه مى توانید در یک زمان مناسب عقد کنید تا با هم محرم شوید در این صورت ارتباط شما با آن دختر هم مشروع و هم آرامش بخش است.   بیمارى مادر پسر پرسش 19. دخترى 23ساله هستم. نزدیک یک ساله با پسرى آشنا شدم 27ساله است. چندان رابطه خوبى با خانواده خودش خصوصا مادرش نداره و مى گه مادرشون افسردگى هم داره. بعد از گذشت 8-7 ماه دو بار با پدرشون اومدن منزل ما بدون گفتن این مسئله به مادرشون. البته به ما گفتن این موضوع رو به عهده پدرشون گذاشتیم که ایشون تا حالا بنا به دلایلى که ما نمى دونیم چیزى نگفتن. مى خوام بدونم من باید چى کار کنم تا کى باید منتظر بمونم؟ در حالى که من، اون آقا پسر رو هم دوست دارم؟ هیچ مشکلى نیست جز این موضوع گفتن به مادرشون. واقعا نمى دونم باید چى کار کنم؟ حل موضوع نیازمند دقت و مطالعه بیشترى است. با تدابیر لازم و با توجه به نکات زیر مسئله را پیگیرى کنید: 1. مسئله را با والدین خود در میان بگذارید و از ایشان بخواهید براى ادامه خواستگارى و رسیدن به تصمیم نهایى با پدر ایشان صحبت کنند. 2. با تحقیق از وضعیت خانوادگى ایشان مطمئن شوید دلیل عدم حضور مادر پسر در مراسم خواستگارى از شما همان امرى است که ادعا مى کنند نه چیز دیگرى که ممکن است در آینده موجب انتقال یا سرایت مشکل به زندگى مشترکتان شود. 3. براى اتخاذ تصمیم نهایى مهلت تعیین نمایند مثلاً تا یک ماه آینده البته شکل تعیین مهلت نباید به مادر ایشان ارتباط پیدا کند بلکه به شکل کلى  بگویند که چه زمانى مى خواهید براى عقد و ازدواج بیایید. 4. این مدت نباید زیاد باشد که به بلا تکلیفى منتهى شود. 5. در این مدت که بلا تکلیف هستید سطح ارتباطتان را با آن جوان گسترش و تعمیق نکنید چون هنوز هیچ تعهدى در قبال این ارتباط وجود ندارد و چه بسا همه چیز به هم بخورد. 6. با انجام برخى تحقیقات و یا آزمایش هاى پزشکى از عدم ابتلا به بیمارى هاى ژنتیکى در خانواده ها یقین پیدا کنید. 7. گفتگوهاى خانوادگى را بر عهده والدین بگذارید و براى بعد از ازدواج و... تا تصمیم خانوادگى قول و قرارى نگذارید و حساب شده عمل نمایید.   سخت گیرى پدر پرسش 20. در روستاى ما چنین رسم افتاده است که فردى که به خواستگارى مى رود از همان زمان به عنوان نامزد طرف مقابل شناخته مى شود. حال این فرد هم مى تواند تلفنى با نامزدش صحبت کند و هم هر موقع اراده کرد مى تواند به منزل نامزدش برود و با او صحبت کند البته مثل کسانى که به میهمانى مى روند. منظور از دوران نامزدى، دورانى است که هنوز عقد دائم یا موقت صورت نگرفته است. در اصل تمام دغدغه خاطر من نیز همین است. از طرفى هم مى خواهم با نامزدم صحبت کنم و هم هر موقع به خانه اش رفتم موقعى که نگاهم به او افتاد از ترس نامحرم بودن نگاهم را به بالا و پائین ندوزم. خانواده نامزدم هیچ گونه محدودیتى براى مواردى که ذکر کردم را قائل نمى شوند - یعنى عرف بر این افتاده است - حتى در مواردى که به خانه آنها مى روم اگر تنها با  نامزدم سلام و خداحافظى داشته باشم و بیش از چند ثانیه به او نگاه نکنم، احساس مى کنند که یا بسیار بسیار شرم رو هستم یا در مواردى بى اعتنا. من مى خواهم در رابطه با تمام مسائلى که در زندگى دو زوج وجود دارد و اطلاع از آنها قبل از ازدواج لازم است با نامزدم صحبت کنم، مى خواهم فقط به او اظهار علاقه کنم، به او نامه بنویسم و از او نامه بگیرم، همیشه به او بگویم دوستت دارم (و حقیقتا دوستش دارم)، از او تعریف کنم و وفا داریم را با تمام وجود به او اعلام کنم، مى خواهم عکسش را همیشه به همراه داشته باشم و به آن نگاه کنم، به خانه اش تلفن بزنم و بدون هیچ دغدغه اى با او صحبت کنم و او نیز به من تلفن بزند. اینها خواستنى هاى من است در باطن خودم. با پدر نامزدم صحبت کردم و تقاضاى عقد نمودم، جواب ایشان به من این بود: عقد و عروسى با هم، هر وقت بگى من حاضرم. به نظر شما آیا مى توانم عکس نامزدم را داشته باشم (مقلد آیه اللّه  خامنه اى هستم)؟ آیا در صحبت تلفنى مى توانم به او بگویم دوستش دارم؟ آیا اگر به خانه اش رفتم و در حضور جمع به چهره او نگاه کنم و با او بگویم و بخندم اشکالى دارد؟ چه کنم؟ به راهنمایى هاى شما به شدت نیازمندم. زن و مرد در صورتى مى توانند با هم ارتباط زن و شوهرى برقرار کنند که شرعا صیغه عقد ازدواج (دائم یا موقت) بین آنها جارى شده باشد. بنابراین وقتى پسر و دختر جوانى یکدیگر را براى زناشویى و زندگى مشترک انتخاب مى کنند، بعد از مراسم عرفى خواستگارى اگر بخواهند با هم محرم باشند و بتوانند رفت و آمد داشته باشند، حتما باید صیغه عقد ازدواج بین آنها جارى شود؛ وگرنه مثل دو فرد بیگانه و نامحرم هستند و نمى توانند با هم روابط زن و شوهرى داشته باشند. نگاه کردن آنها به یکدیگر نیز اگر از روى لذت و  شهوت باشد حرام است و بدون لذت و شهوت هم فقط مرد مى تواند به دست ها و صورت زن نگاه کند و زن هم تنها مى تواند به جاهایى که به طور معمول مردها نمى پوشانند مانند صورت و دست ها، نگاه کند. بنابراین شرط مهم در دوران نامزدى از نظر اسلام همین است و شرایط یا راهى دیگر براى ارتباط وجود ندارد و خواستگارى تنها و قول و قرارها، زن و مرد را به یکدیگر حلال نمى کند. در این رابطه نکته اى که مهم است شرط اجازه پدر دختر است که در مورد ازدواج با دختر باکره لازم است رعایت شود. به نظر مى رسد پدر نامزدتان با خواندن صیغه ازدواج و داشتن مراسم عقد رسمى و علنى در این شرایط موافق نیست چه بسا بتوانید رضایت او را براى خواندن صیغه ازدواج به طور غیررسمى و غیرعلنى به دست آورید. بنابراین موضوع را همان طور که براى ما توضیح دادید براى وى نیز شرح دهید و یا به کمک فرد واسطه اى که مورد احترام و پذیرش وى است و موافقت او را براى اجراى صیغه محرمیت براى دوران نامزدى حاصل نمایید. در آن صورت شما و نامزدتان محرم خواهید بود. ضمن این که هر وقت قرار شد که مراسم عقد و عروسى را برگزار کنید، به طور علنى و رسمى و در حضور تمام میهمانان صیغه عقد را اجرا کنید تا صورت ظاهرى و عرفى هم حفظ شود.   چند خواستگار پرسش 21 . بنده جوانى 23ساله هستم. در دانشگاه از خانمى بسیار محجبه، با وقار، سنگین و متین خوشم آمده، منتهى دوست صمیمى من قبلاً از علاقه اش نسبت به این خانم با من درد دل کرده بود. او چون دوست صمیمى من است خود را در بسیارى از مسائل مدیون وى مى دانم، ولى  فکر مى کنم آن خانم از نظر عقیدتى، خانوادگى، فرهنگى و اخلاقى به من بیشتر شباهت دارد تا به دوستم. حال اگر از آن خانم خواستگارى کنم یقینا دوستم از بنده ناراحت خواهد شد و احتمال دارد که به من بگوید که بهش خیانت کرده ام. مرا راهنمایى کنید! بهترین کار چیست؟ به طور اتفاقى متوجه شدم آن خانم 22ساله هستند، فکر مى کنید اختلاف سنى کمتر از 3سال باعث بروز مشکل خواهد شد؟ چه طور باید از یک خانم خواستگارى کرد طورى که برایش سوء تفاهم نشود؟ چه کار باید انجام داد؟ چه باید گفت؟ روش صحیح چیست؟ قصد شما در ازدواج با دخترى متدین و متعهد، بسیار مقدس و ارزشمند است؛ ولى براى اقدام در موردى که نوشته اید، توجه به چند نکته ضرورى است: 1. لازم است قبل از هر اقدامى، در مورد خانواده و شرایط دیگر ایشان تحقیق کنید چه بسا که با تحقیق در این مواردنظر شما دگرگون شود. بنابراین با اطلاع از شهر و محل سکونت خانواده ایشان، با کمک آشنایان و افراد مورد اعتماد خود، تحقیق کنید و به نتیجه برسید. 2. آنچه که تاکنون تجربه شده، دادن پیشنهاد مستقیم به دختر، چندان مطلوب آنان نیست و نوعا با برخوردى تند و منفى پاسخ مى دهند. بنابراین پیشنهاد و خواستگارى مستقیم، توصیه نمى شود. 3. در صورتى که پیشنهاد فوق برایتان مقدور نبود. از طریق دوستان متأهل اقدام کنید و نظر دختر را جویا شوید، اگر مثبت بود در آن صورت اقدام نمایید. 4. اختلاف سنى در صورتى که تا پنج سال بود بهتر بود، ولى این مقدار هم در صورت وجود سایر شرایط مشکل ساز نیست. 5. لازم نیست بیش از حد به مسایل جانبى توجه کنید، ممکن است دختر مورد نظر خواستگاران دیگرى هم داشته باشد، شما هم به عنوان یکى از  خواستگاران در این زمینه اقدام کنید در صورتى که خواست خدا بود و شرایط فراهم گشت ازدواج خواهید کرد. بدیهى است علاقه و انتخاب دختر نیز مهم است. اگر مشخص شد که علاقه آن خانم به شما بیشتر است طبیعى است به طور منطقى باید بقیه خویشتن دارى کنند. در هر صورت سعى کنید بدون بحران کدورت آمیز پیشرفت در ازدواج را مدیریت کنید.   چند خاطرخواه پرسش 22. دخترى را دوست دارم نمى توانم به او بگویم. عکس العمل هایش نشان مى دهد که او هم کمى از من خوشش مى آید البته افراد زیادى عاشق او هستند. لطفا راه حل را برایم بگویید. ازدواج یک شروع براى طول زندگى است. بنابراین باید با دوراندیشى و به دور از شتاب زدگى اقدام کرد. به طور معمول دخترانى که مورد توجه بسیارى هستند از دو جهت باید بیشتر دقت کرد: 1. چشم و حسرت دیگر پسرها دنبال اوست. 2. خود دختر نیز به دلیل ویژگى هایش انتظارات بیشترى خواهد داشت و در فراز و نشیب زندگى چه بسا منت بگذارد و سازگاریش کم باشد. مگر این که علاوه بر زیبایى، دختر فهمیده و با شخصیت باشد. لذا توصیه مى کنیم شرایط همسر مناسب را در ایشان احراز نمایید و سپس اقدام کنید و اگر او جواب مثبت داد براى خواستگارى رسمى اقدام نمایید. ضمنا با معیارهاى همسر خوب نیز آشنا باشید و این معیارها را درباره ایشان مطالعه و تحقیق  نمایید.   عذاب وجدان دختر پرسش 23 .  من اصلاً روم نمى شه این سؤال را بپرسم. من وقتى 13سال داشتم با یک پسر دوست شدم و با او برخلاف میلم رابطه جنسى داشتم. من دخترى بودم که دوست داشتم فقط با همسر آینده ام این رابطه را داشته باشم ولى او مرا برخلاف میلم مجبور مى کرد. نمى دانم چرا بار اول که در ماشین در حال حرکت این اتفاق افتاد ترسیدم و نتوانستم از خودم دفاع کنم. به او گفته بودم که من از سر کنجکاوى با تو دوست شدم که ببینم چرا دختر و پسرها با هم دوست مى شوند. مى خواستم تجربه کنم ولى نمى دانستم کار به اینجا مى کشد. من در رابطه با رابطه جنسى چیزى نمى دانستم یعنى چیزهایى که الان مى دانم را اگر آن موقع مى دانستم اصلاً رفاقت نمى کردم. من به او گفته بودم که نمى خواهم چنین رابطه اى داشته باشم ولى او مى گفت اگر این کار را با او نکنم دیگر با من ازدواج نمى کند. من اصلاً فکر ازدواج در سر نداشتم. بچه بودم چیزى نمى دانستم و چیزى نمى فهمیدم. گول خوردم. فقط چون این رابطه را با او داشتم دیگر نمى توانستم قبول کنم که با مرد دیگرى ازدواج کنم. دوست ندارم به همسر آینده ام خیانت کنم. مى گفتم دیگه تمام شد من مجبورم با او با وجود تنفر با تمام وجودم از او ازدواج کنم. بعد از آن ماجرا من از همه پسرها و مردها متنفر شدم. حتى باعث افسردگى خیلى شدید در من شد. از همه چیز  مى ترسیدم. به هیچ چیز اعتماد نداشتم. به دکتر روانپزشک هم مراجعه کردم ولى هیچ فایده اى نداشت. تنها راه نجات من خدا بود. او بود که به من در آن دوران عذاب وجدان مى داد تا این کار را نکنم و بیشتر از این غرق نشوم. در رابطه با این موضوع خانواده ام چیزى نمى داند. من 5سال به کلاس هاى خداشناسى و اخلاق رفتم. خیلى در زندگى من تأثیر داشت و به من خیلى روحیه داد و من را 180 درجه عوض کرد و من خیلى به خدا نزدیک شدم. از خود تعریف نباشد به خدا من سرشت پاکى دارم و 8سال است که این درد و عذاب وجدان را به دنبال خود مى کشم. همه راجع به من یه جور دیگه فکر مى کنن. من رابطه شدید جنسى با او نداشتم ولى در دختر بودنم شک دارم. من کسى را دوست دارم (در دلم) ولى نمى توانم قبول کنم که به او خیانت کنم و منصرف مى شوم. دو دل هستم. نمى توانم قبول کنم که خودم را به جاى یک دختر پاک دامن براى کسى جا بزنم. با خودم در رابطه با رفتن به پیش دکتر و تبدیل خودم به دختر نمى توانم کنار بیایم. یعنى این را گناه بزرگى مى دانم و خیانت. پشیمانى پس از اشتباه و خویشتن دارى و پاى بندى شما به ایمان و اخلاق قابل تقدیر و ستایش است، توصیه مى کنیم هر چه زودتر در صورتى که خواستگار داشتید، ازدواج کنید و افکار منفى را از خود دور کنید. احساس گناه در این زمینه تا حدى سازنده است و روى شما تأثیر مثبت داشته، ولى اگر به صورت افراطى درآید، باعث تأثیر منفى و ناامیدى و افسردگى و مانند آن خواهد شد، بنابراین شما که اکنون نسبت به عمل گذشته خود پشیمان هستید و مدت چندسال است که آن را ترک کرده اید، نباید در این  زمینه نگران باشید. خداوند بسیار بخشنده و مهربان است و توبه کنندگان را دوست دارد. ازدواج شما شرعا اشکالى ندارد. دخترى که بکارت ندارد اگر بخواهد با مردى ازدواج نماید، لازم نیست به او تذکر دهد و چنانچه مرد در هنگام خواستگارى و عقد شرط بکارت ننماید و یا صحبتى از بکارت نکند و صرفا به گمان این که دختر باکره است اقدام به ازدواج نماید و پس از عقد متوجه شود «حق فسخ عقد را ندارد» و تنها حقى که براى شوهر ثابت است از مهریه تعیین شده نصف آن را کسر کند البته اگر شوهر هنگام عقد با صراحت، بکارت را شرط کرده باشد و یا دختر هنگام عقد یا خواستگارى خود را به باکره بودن توصیف کرده باشد و عقد ازدواج مبتنى بر آن واقع شده باشد پس از کشف خلاف شوهر مى تواند عقد را فسخ نماید.[11] بنابراین با احتمال این که به ارزش دخترى شما آسیبى وارد نشده و یا با گذر زمان ترمیم شده است بدون مطرح کردن این موضوع و به طور عادى براى ازدواج اقدام کنید و طورى رفتار نکنید که خودتان موجب لو دادن موضوع شوید و به دست خودتان حیثیت شما تهدید شود و همچنان به صورت عادى به زندگى خود ادامه دهید و بدانید که خدا شما را دوست داشته که آبروى شما را حفظ نموده است و خودش هم ادامه زندگى را تأمین مى کند فقط به این شرط که دیگر خطا تکرار نشود و واقعا توبه نمایید. عدم ازدواج و تأخیر در آن به صلاحتان نیست و بیشتر در موضع اتهام قرار مى گیرید و ناراحت نمودن والدین هم شایسته نیست.   فوت بستگان دختر پرسش 24 .  آیا اگر سالگرد پدر شخصى تمام نشده باشد، به خواستگارى دختر مورد نظر برویم؟ این مسئله بستگى به شرایط و موقعیت خانوادگى و آداب و رسوم آنها دارد و چنانچه پدر ایشان در سنین جوانى فوت شده باشد، بهتر است موقعى به خواستگارى بروید که آنها از لحاظ روحى آمادگى لازم را پیدا کرده باشند. در دستورالعمل هاى دینى هم سفارش شده است که در برابر کسى که غم و اندوه دارد اظهار خرسندى و شادى نکنید. امام حسن عسگرى (علیه السلام) مى فرماید: «لیس من الادب اظهار الادب عند المحزون»[12]؛ «بى ادبى است در مقابل فرد محزون و داراى غم و اندوه اظهار شادى شود». ازدواج و خواستگارى معمولاً همراه با یک نوع شادى و خوشحالى است و فوت یکى از اعضاى خانواده آن هم پدر خانواده حزن انگیز و به زودى خاطره آن از یاد و خاطره دیگر اعضاى خانواده از بین نمى رود. به خصوص اگر آن پدر، مهربان بود که معمولاً چنین است و علاقه خاصى بین فرزند دختر خانواده یا پدر مهربان فرد وجود دارد. بنابراین پیشنهاد مى شود تا پس از سالگرد فوت پدر خانواده اقدام به خواستگارى نشود مگر این که خودشان چراغ سبزى  به شما نشان دهند یا از طریق واسطه اى آن را تشخیص دادید.   بى میلى جنسى پرسش 25 .  دخترى هستم جوان و على رغم داشتن خواستگاران زیاد ولى از نظر جنسى دچار بى میلى و ترس هستم و هیچ احساس نیاز به ازدواج ندارم. ولى مشغله خواستگاران برایم مشکل ساز شده است که البته شرایط مناسبى هم دارند. براى مقابله با این احساس باید چه کار کرد؟ و آیا با چنین شرایطى مى توان ازدواج نکرد که حتى ترس از به گناه افتادن هم برایم بسیار کم است چون دائما مشغولم (و درس مى خوانم) لطفا مرا از نظر اعتقادى توجیه نکنید بلکه راه حل عملى ارائه کنید. در این که براى تشویق به ازدواج، خداوند لذتى را در تماس هاى جنسى قرار داده است شکى نیست ولى کشف این لذت هم چون کشف سایر استعدادهاى بشر وابسته به این است که فرد با چنین موضوعى مواجه شود، البته میزان و سطح این مواجه شدن مختلف و متفاوت است. برخى ممکن است با دیدن یک صحنه از ارتباط ابتدایى با این پدیده آشنا شوند و برخى دیگر با دیدن یک تصویر در خواب یا بیدارى و گروه دیگر نیز با تماس عینى قبل و یا بعد از ازدواج ولى به هر حال این نوع نگرش برخوردها گذشته از جنبه ارزشى آن اولین گرایش ها را در شخص به وجود مى آورد و چون پتانسیل گرایش به موضوعات جنسى در نهاد انسان وجود دارد. سرآغاز یک احساس نیاز مى شود. بنابراین احتمالا عدم گرایش شما به این موضوع به دلیل ضعف شناخت شما از این پدیده باشد و یا به دلیل ترس و یا سابقه ذهنى ناخوشایند باشد. اما بدانید پس از کشف این استعداد خدا دادى، نگرشى متفاوت از نگرش  فعلى خواهید داشت مگر این که واقعا در پشت این میل مشکل دیگرى چون ضعف غدد جنسى در ترشح مواد لازم براى تحریک جنسى داشته باشید که این احتمال بسیار اندک است. لذا بعد از ازدواج خود به خود این حالت از بین مى رود و شما نباید این روحیه را در خود تلقین نمایید احتمال ترس از ازدواج و همبسترى و مانند آن نیز احتمالاً ناشى از اطلاعات نادرست و باورهایى است که دیگران در شما به وجود آورده اند. در این زمینه خوب است بدانید زن و شوهر موجب آرامش یکدیگرند، نه موجب ترس و دلهره زیرا نیازهاى جنسى همدیگر را تأمین مى کنند و نیازهاى عاطفى یکدیگر را پاسخ مى دهند و قرار گرفتن زن و مرد در قالب ازدواج صحیح نه تنها نگرانى ندارد بلکه تقریبا همه زن و مردها به صورت فطرى خواهان آن هستند و دوست دارند در سن بعد از بلوغ با یکدیگر زندگى کنند. بنابراین سعى کنید باورها و تفکر منطقى را در خود تقویت کنید و بدون دلیل در ذهن خودتان خیال بافى نکنید.   حساسیت به جنس مخالف پرسش 26 .دخترى 23ساله ام که به مدت 1سال است که فارغ التحصیل شده ام با جنس مخالف مشکل دارم البته جوان ها. نمى تونم توى چشماشون نگاه کنم یا اگه نگاه کنم حالم دگرگون مى شه. از طرفى نمى تونم همش سرم زیر باشه چون طرف تازه شک مى کنه کمى نگاه مى کنم کمى نه با این که الان نسبت به قبل با مردان کمترى برخورد دارم همونم عاجزم کرده البته بیکار و بى انگیزه نیستم، ورزش مى کنم. حتى مرداى معمولى هم فقط چون مرد هستند برام جالبن وقتى از کنارشون که مى گذرم موهام سیخ مى شه من اصلاً اهل فیلم و عکس مبتذل نیستم تا  موقع ازدواج چه کنم؟ در ابتدا باید گفت حساس بودن در ارتباطات با جنس مخالف، یک صفت منفى نیست، بلکه حیاى پسندیده است. در اسلام هم تأکید زیادى به این مسئله شده و دارندگان این صفت مورد تعریف و تمجید پیشوایان دین قرار گرفته اند. امیرالمؤمنین على (علیه السلام)  مى فرمایند: «اَلْحَیاءُ سَبَبٌ إِلَى کلِّ جَمِیلٍ»[13]؛ «حیا عامل هر زیبایى است». اما اگر کسى در ارتباطات اجتماعى خویش با دیگران، نتواند رو به رو شود به گونه اى که روند عادى زندگى اش مختل شود؛ باید کمى در سبک زندگى خود تجدید نظر کرده که بدون دلیل، خود را دچار ناراحتى هاى روحى و روانى نکند. گاهى ما آدم ها اتفاقى در زندگیمان مى افتد که خطرى را به دنبال داشته و در ذهنمان ماندگار مى شود بعد از آن، در اتفاق هاى مشابه، آن خطر و تهدید براى ما تداعى شده و وحشت تمام وجودمان را مى گیرد که نکند دوباره خطر سابق برایمان تکرار شود به همین خاطر دچار اضطراب مى شویم. در مورد مشکل شما هم در واقع آنچه شما را آزار مى دهد واقعیت بیرونى نیست بلکه نوع برداشت شما از واقعیت است. چه بسا سابقه ذهنى شما را به سمت این فکر حرکت داده که «همه مردها یک گونه بوده، یک گونه فکر کرده و احساس مشابه دارند» و نوع برداشتى که از یک «برخورد» و از «جنس مخالف» و «حالات هنگام برخورد» دارید شما را به سمت اضطراب کشانده و منجر به نشان دادن واکنش هاى بدنى و روانى مى شود. به نظر مى رسد اگر شما قادر به کنترل اضطراب خود شوید؛ خطاهاى شناختى شما هم برطرف شده و در تصمیم گیرى هاى بزرگ زندگیتان موفق  خواهید شد. پس به راه کارها و روش هاى زیر براى مقابله با اضطراب به دقت توجه نموده و هر کدام که مناسب حال شماست در پیش بگیرید: 1. شناسایى تیپ شخصیتى هر کسى در طول زندگى روش هاى گوناگون براى کنار آمدن با موقعیت هاى اضطراب زا را ایجاد مى کند. براى کنار آمدن با اضطراب دوخط مشى کلى وجود دارد، در یکى از آنها خود مسئله مورد توجه قرار مى گیرد که به آن سبک «مسئله مدار» گفته مى شود، یعنى شخص موقعیت اضطراب زا را ارزیابى مى کند و سپس دست به کارى مى زند تا آن موقعیت را تغییر دهد. اما در سبک «هیجان مدار»، خود هیجان مورد توجه قرار مى گیرد، یعنى شخص به جاى درگیرى مستقیم با مسئله، مى کوشد تا از راه هاى گوناگون از احساس اضطراب خود بکاهد. در اغلب موارد سبک مسئله مدار گرایش سالم ترى براى مقابله با اضطراب است. شناسایى تیپ شخصیتى حداقل به شما کمک مى کند؛ اولاً، خودتان را بهتر بشناسید و ثانیا، آمادگى هاى خود را براى مقابله با اضطراب واقع بینانه ارزیابى کنید. افراد هیجان مدار باید توجه داشته باشند که بیش از آن که از خود مسئله نگران و مضطرب شوند از نگرانى خودشان نگران مى شوند! به جاى این که فکرکنند چگونه با مشکل مواجه شوند به دنبال این مى روند که چگونه بتوانند نگرانى خود را کنترل کرده یا کاهش دهند، و خود این فکر، اضطراب بیشترى تولید مى کند. 2. اعتماد به نفس خود را تقویت کنید اعتماد به نفس انسان را مستقل و دور از هرگونه وابستگى بار مى آورد و براى انجام دادن مسئولیت هاى فردى و اجتماعى، توانایى هاى خویش را به میدان عمل مى کشاند. اعتماد به نفس سبب مى شود فرد مسئولیت هاى خویش را با اطمینان کامل انجام دهد و با افزایش قابلیت ها و توانایى هایش از  هرگونه توقف و سکون بپرهیزد. در واقع اعتماد به نفس به معناى باور کردن قابلیت انسانى خویش، روبه رو شدن فعال با رویدادهاى زندگى و انجام دادن درست وظایف است. بنابراین، اعتماد به نفس از درون فرد سرچشمه مى گیرد نه از بیرون. افرادى که از اعتماد به نفس کافى برخوردارند، استقلال عمل دارند و مسؤالیت پذیر و پیشرفت گرایند؛ ناکامى هاى زندگى را مى پذیرند؛ بر ایجاد رابطه با دیگران توانایند و از هرگونه گوشه گیرى دورى مى جویند. 3. ورزش و تحرک جسمى یکنواختى و رکود جسمى، از نظر روانى انسان را خسته مى کند. خستگى روانى هم، موجب اغتشاش فکرى و در نهایت اضطراب مى شود. کسالت، تنبلى و بى تحرکى را از خود دور کنید (همان گونه که اشاره کرده اید اهل فعالیت و ورزش هستید پس آن را در هیچ شرایطى ترک نکنید). 4. شوخ طبعى معمولاً دیده اید که آدم هاى شاد و خنده رو بهتر با مسائل زندگى کنار مى آیند. اگرچه این یک مسئله شخصیتى است ولى مى توان آن را آموخت. بدانیم که شوخ طبعى و بذله گویى به جا و به اندازه بد نیست، هم در روحیه خودمان و هم روحیّه اطرافیان تأثیر مثبت دارد. خاصیت شوخ طبع بودن و بذله گویى را در کاهش اضطراب نادیده نگیرید. 5. تصویرسازى ذهنى گاهى مى توان با به تصویرکشیدن ذهنى آن چه که ممکن است برایمان پیش بیاید، هم موقعیت را بهتر درک کرد و هم پیش بینى هاى لازم را انجام داد. براى شما مثالى مى زنیم: شما در منزل مى نشینید و با خود این گونه فرض مى کنید که امروز به خیابان رفته اید و مردى از دور به سمت شما مى آید.  چه عکس العملى نشان مى دهید؟ به کنار شما رسیده و بدون توجه به شما از کنار شما عبور مى کند حال چه واکنشى از خود نشان مى دهید؟ با افکارى که بعد از عبور او در ذهن شما وارد شده چگونه برخورد مى کنید؟ این کار را چندبار تمرین کنید و آمادگى هاى روانى را براى موقعیت هاى واقعى براى خود ایجاد کنید خواهید دید که اضطرابتان کاهش مى یابد. 6. تغییر وضعیت آگاهانه اصولاً شما به یکى از دو طریق مى توانید زندگى کنید. یکى این که بگذارید مغز شما به ترتیب سابق کار کند، بگذارید هر تصویر، صدا، یا احساس را که خواست به صحنه ذهنتان بیاورد و شما نیز به طور خودکار نسبت به آن عکس العمل نشان دهید. راه دیگر این است که به اختیار و آگاهانه فعالیت هاى مغزى خود را اداره کنید. مى توانید حالات دلخواه در خود ایجاد کنید. مى توانید خیالات و خاطرات تلخ را ضعیف و بى اثر کنید، مى توانید آنها را طورى در نظر مجسم سازید که نتوانند بر شما مسلط شوند. طورى آنها را ناچیز و کوچک در نظر آورید که شما بر آنها مسلط باشید. شاید این کار مشکل به نظر برسد اما آن قدرها هم سخت نیست. احتمالاً شما هم این تجربه را داشته اید که در خانواده و جمع دوستان به دلیلى به شدت عصبانى شده اید ولى در یک لحظه کسى چیزى گفته و یا کارى کرده که نتوانسته اید جلوى خنده خود را بگیرید. در این وضعیت چه حالتى به شما دست داده است؟ آیا باز هم عصبانى مانده اید؟ نمونه هاى این تجربه فراوان است. در روزى که حوصله ندارید دیدن اتّفاقى یک گل، یک تصویر و حتى یک رنگ، به یک باره همه چیز را تغییر داده و روحیه شما کاملاً دگرگون شده است. حال حرف ما این است که چنین تغییر وضعیتى را مى توان آگاهانه و به اختیار انجام داد. باور ندارید، تمرین کنید. به هنگام  خستگى، بى حوصلگى و یا عصبانیت، به کسى یا چیزى که دوستش دارید فکر کنید، یک گل زیبا را در ذهن خود مجسم سازید، به خاطره هاى خوش در زندگیتان بیندیشید چه اتفاقى مى افتد؟ این کار را مى توان هنگام برخورد با جنس مخالف هم انجام داد، البته براى چند لحظه، تا مسیر اضطراب عوض شود. 7. جسارت ورزى بیایید آخرین حدّ اضطراب را تصور کنید، واقعا چه اتفاقى مى افتد. این یکى از آموزه هاى روانشناسى براى افرادى است که از مقابله با شرایط استرس زا هراس دارند. جسارت ورزى مى تواند مانع اضطراب شود. گاهى بد نیست انسان این جسارت را به خود بدهد که حد نهایى یک موضوع استرس زا را براى خود پیش بینى و تصور نماید. به کسانى که لکنت زبان دارند توصیه مى شود که به جاى مخفى کردن لکنت خود، سعى کنند هرچه بیشتر لکنت داشته باشند و به کسانى که اضطراب دارند توصیه مى شود به جاى کلنجار رفتن براى پس زدن اضطراب، سعى کنند هرچه بیشتر در خود اضطراب به وجود آورند. مى گویند: «در بلا بودن از بیم بلاست». این بهتر است که از ترس اضطراب بیشتر مضطرب شویم یا آن را به وجود آوریم که بلا از سرمان بگذرد! البته توصیه ما تماشاى دائم و بدون دلیل به مردان نامحرم نیست که این با آموزه هاى اسلامى منافات دارد بلکه مقصودمان همان مقدار طبیعى و عادى است که هم اکنون باعث رنج و اضطراب شما شده است از این فرار نکنید. 8. آموزش آرمیدگى شاید شما هم اسم ریلکس را شنیده باشید در آموزش ریلکس (آرمیدگى) فرد یاد مى گیرد تا ماهیچه هاى بدن خود را به آرامش کامل درآورد. بدین ترتیب که ابتدایک دسته از ماهیچه هاى بدن خود را به حال انقباض  (جمع کردن، فشرده کردن) درآورد و بعد آنها را شل کند تا این که احساس شل شدن را در آن دسته عضلات احساس نماید. بعد، از فرد خواسته مى شود تا این تمرین انقباض - شل کردن را - با تمامى قسمت هاى بدن خود (مانند ماهیچه هاى بازوها، گردن، صورت، شانه ها، پاها و...) انجام دهد. هر چند این تمرین ها ممکن است چند جلسه به طول انجامند اما سرانجام فرد قادر خواهد بود که در یکى دو دقیقه به حالت آرمیدگى کامل درآید. حداقل استفاده از آرمیدگى این است که وقتى خسته شدید یا اضطراب به شما دست داد روى صندلى راحت بنشینید، چند نفس عمیق بکشید و تعدادى از عضلاتى را که لازم مى دانید با فرمان خودتان سفت و شل کنید. اگر این کار را بکنید متوجه خواهید شد که هنگام برخورد با جنس مخالف کدام قسمت از عضلات بدنتان منقبض مى شود آنها را تحت مدیریت خود در مى آورید. 9. شناخت تأثیرات فردى اضطراب هر فرد باید بداند که اضطراب چگونه علایم خود را در او نشان مى دهد. شناخت این علایم مى تواند به کنترل آنها کمک کند. اضطراب با تأثیرات هورمونى خود، بعد از شروع، دامنه بیشترى مى گیرد و در نهایت به اوج خود مى رسد. اگر کسى بر این نکته آگاهى داشته باشد سعى مى کند کمى صبر نماید تا دامنه اضطراب تمام شده و به تدریج به حالت آرامش بازگردد. اما اکثر افراد از خود اضطراب هول و دستپاچه شده و این باعث مى گردد اضطراب آنها دچار افت و خیز بیشترى شود و طول بکشد. همه راهکارهاى یاد شده هنگامى تأثیر خود را مى گذارند که ما از راهکار واقعى یعنى ذکر و یاد خداى متعال در هیچ لحظه غافل نباشیم که خود فرمود: «أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[14].   شناخت جنسى از زن پرسش 27. وقتى خواستگارى یه دختر خانمى مى رم، چه طور بفهمم که از لحاظ جنسى هم باهاش تفاهم دارم؟ (علاوه بر معیارهاى اجتماعى، ارتباطى، اقتصادى، دینى، طبقاتى و...) بهتر بگم: چه طور مى تونم در رابطه با این موضوع سر صحبت رو باز بکنم که هم برداشت بدى نکنه و هم اونم به اشتیاق بیاد و صادقانه و بدون هیچ خجالتى به هم جواب بده؟ من که نمى تونم تا پیش از ازدواج با دختر مورد علاقم رابطه جنسى برقرار بکنم که ببینم آیا همونى هست که مى خوام یا نه! البته حساسیت این موضوع اقتضا مى کند پس از دیگر بررسى ها انجام گیرد و از آنجا که این گونه مسایل را نمى توان با صراحت و به طور مستقیم از طرف مقابل پرسید شایسته است از طریق مادر و خواهر خود و یا کسانى که از جانب شما براى خواستگارى مى روند، کمک گرفته شود. به طور طبیعى خانم ها از برخى علایم و نشانگان و یا برخى پرس و جوها از این مطلب سر در خواهند آورد. اما اگر به هر دلیل نتوانستند از این مسایل اطلاعى به دست آورند شما مى توانید پس از تمام تحقیقات و به عنوان آخرین وسیله براى کسب اطلاع به طور خصوصى و با کنایه درباره اهمیت تأمین نیازهاى عاطفى و رابطه جنسى میان دو همسر صحبت را به میان بکشید و از علاقه او به این موضوع و اظهار نظر او به نتیجه برسید. البته ناگفته نماند تأمین نیازهاى عاطفى و رابطه جنسى به مقدار زیاد بستگى به رابطه محبتى و مهارت هاى خوشایندسازى بعد از  ازدواج دارد که اگر به خوبى انجام گیرد روابط زناشویى با قوت و به طور دلخواه خود انجام خواهد گرفت و نظر طرفین به خوبى تأمین خواهد شد.   پسر خوب پرسش 28 .  من دخترى 20ساله و دانشجو هستم. یکى از بچه هاى دانشگاه از من خواستگارى کرده اون یه پسر با ایمان، فعال و خیلى هم با شخصیته. 2سال هم از من بزرگ تره اون خیلى از ایده آل هاى من رو داره ولى به خاطر شرایط نامناسبى که هم به اون داره از نظر شغل و استقلال مالى و براى من هم شرایط خانواده اصلاً مهیا نیست به خاطر همین من اصلاً عشقم رو به اون ابراز نکرده ام ولى اون از من جواب مى خواد من بهش همه چى رو توضیح دادم ولى اون مى گه اگه با هم باشیم همه چیز درست مى شه. با توجه به این شرایط من باید چى کار کنم؟ مى ترسم الآن بهش قول بدم براى چندسال دیگه ولى این مدت یه شرایط مناسب ترى برام پیدا بشه خواهش مى کنم به هم کمک کنید. به نظر شما الآن درسته که من علاقه ام رو بهش نشون بدم یا نه؟ و اگه بخوام الآن قبول کنم چه شرایطى براش بذارم؟ همان طور که مى دانید یکى از مهم ترین تصمیماتى که هر فرد در زندگى خود مى گیرد مسئله ازدواج است لذا به فراخور اهمیت آن باید دقت لازم و کافى را داشته باشید. البته به وسواس و ایده آل گرایى هم نباید گرفتار شد که این خود آفتى است. لذا اگر مى خواهید تصمیمى درست اتخاذ کنید لازم است که تمام شرایط را بررسى کنید و تمام راه ها را در نظر بگیرید ممکن است شرایط شما طورى باشد که اکنون نمى توانید ازدواج کنید اما امکان آن هست که  در دو سال آینده شرایط فراهم شود. در این صورت شما مى توانید زودتر عقد کرده و شرط کنید که مثلاً فلان مدت باید صبر کنید و سپس عروسى بگیرید. در این صورت شما هم این مورد مناسب را از دست نداده و هم خود و خانواده تان را به زحمت نینداخته اید. اما اگر مى دانید که شرایط فراهم نیست به هیچ عنوان به او قول ندهید و همچنین از ابراز علاقه نیز جداً خوددارى کنید. توکلتان به خدا باشد و توسل به ائمه معصومین را هم فراموش نکنید. البته در این مورد لازم است که حتماً با خانوادتان مشورت کرده و این موضوع را با آنها در میان بگذارید و از نظر مشورتى آنها بهره برید. به این نکته نیز توجه داشته باشید که قبل از هر تصمیمى لازم است که احراز کنید که آیا فرد مورد نظر شما تمام ملاک هاى یک همسر مناسب را دارد یا نه؟ تأکید مى شود موضوع خواستگارى از شما باید به طور رسمى و از طریق خانواده محترم آن آقا پسر انجام گیرد نه به طور مستقیم و بدون اطلاع خانواده هاى دوطرف.   دختر بدون پدر پرسش 29 . مى خواستم بدانم ازدواج با دخترى که از سایه محبت پدر محروم بوده و به همین خاطر حتى در برهه اى از زمان به بیمارستان هم منتقل شده است، چه مسائلى مى تواند داشته باشد و باید چه نکاتى را در مراحل خواستگارى و همین طور در زندگى آینده مراعات کرد. در این سؤال به موضوعات مهمى اشاره نموده اید که لازم است هر کدام را به طور جداگانه و در محورهایى بررسى نمود. محور اول؛ در مورد گذشته این خانم است. با توجه به نکات بیان شده توسط خودتان مشکلات عاطفى به وجود آمده در این خانواده و تأثیر آن در روح و روان دختر و بسترى شدن آن در بیمارستان امرى است که قابل تأمل و بررسى است. مطمئنا گذشته افراد در آینده آنها تأثیر دارد و نحوه برخورد و تعامل با دیگران را ترسیم مى نماید. اما نباید فراموش نمود که هیچ کسى را نمى توان یافت که در مراحل رشد و زندگى خود دچار آسیب نشده باشد. لذا مى توان این گونه بیان نمود که دچار مشکل و آسیب شدن مهم نیست، مهم نحوه برخورد و رفع آن است. بنابراین شما با ارزیابى زمان حال این دختر خانم مى توانید متوجه شوید تأثیر مشکلات عاطفى گذشته چگونه بوده است و صرف بسترى شدن دلیلى بر آسیب پذیرفتن نیست. قابل ذکر است که بسیارى از عوارض آسیب هاى عاطفى با تغییر در نحوه زندگى مانند ازدواج و اشتغال برطرف مى شود. توصیه ما این است اگر این موضوع براى شما مهم است لازم است تحقیق بیشترى انجام دهید اما فراموش نکنید شما حق ندارید به انگیزه تحقیق، شخصیت و آبروى دختر را در معرض خطر قرار دهید. محور دوم؛ موضوع علاقه و محبت میان زوجین و ادامه زندگى خواهد بود. فراموش نکنید علاقه و محبت در این مرحله با مراحل بعدى متفاوت است. لذا همین اندازه که تمایل به همنشینى و صحبت با ایشان را دارید و از رو به رو شدن با او فرارى نیستید کافى است. توصیه ما این است در صورت داشتن علاقه به ایشان بقیه مراحل را بدون در نظر داشتن این علاقه پیگیرى نمایید. یعنى فرض کنید علاقه به او ندارید آن گاه به ارزیابى معیارها و ملاک هاى ازدواج اقدام نمایید در یک کلام اجازه ندهید علاقه باعث نادیده گرفتن بعضى از اصول و ملاک هاى ازدواج گردد. محور سوم؛ در مورد داشتن تفاهم و خواستگارى و نکات پیرامون است. باید توجه نمود که تفاهم در جایى است که طرف مقابل را با ملاک ها و معیارهاى خود ارزیابى نماییم. ضمن این که در جلسات گفتگو که معمولاً پس از خواستگارى اولیه انجام مى گیرد مى توانید درباره مسائل مورد نظر و آینده زندگى و چگونگى آن تبادل نظر کرده و از میزان تفاهم یکدیگر صحبت کنید تا شناخت تان از یکدیگر بیشتر شود. درباره دخترى که از سایه نظارت و محبت پدر محروم بوده، شما باید آمادگى داشته باشید که از نظر عاطفى بیشتر نظر او را تأمین کنید. البته بدون حسّ ترحم و منّت گذارى بلکه با افتخار و ابتکار عمل زیرا برخورد خوب و عاطفى شما موجب مى شود دلبستگى و احترام ایشان به شما دوچندان شود و زندگى خوش و با دخالت کمتر اطرافیان داشته باشید و سعى کنید در گفت و گوهاى خواستگارى امید به زندگى آینده را بیشتر براى او برجسته کنید. هم چنین سعى کنید حقوق او را از جهت مهریه و مراسم ازدواج و امکانات زندگى در حد قابل قبول و محترمانه رعایت کنید تاتصور نشود به دلیل نداشتن پدر و پشتیبان حقوق او رعایت نمى شود.   معیار انتخاب پرسش 30 .  براى شروع به ازدواج (از زمان قبل خواستگارى) باید چه اقداماتى را انجام دهم و چه طور خود را آماده کنم تا در زندگى موفق شوم؟ لازم است بدانیم که؛ ازدواج یکى از مهم ترین حوادث زندگى است و  نقش بسیار زیادى در همه ابعاد زندگى انسان دارد بنابراین موفقیت در امر ازدواج باعث موفقیت در جنبه هاى دیگر زندگى نیز مى شود و ناکامى در ازدواج و یا شکست در ازدواج موجب مشکلات جدى در سایر مسائل مربوط به زندگى مى شود. علاوه بر آمادگى جنسى - عاطفى ویژگى هاى دیگرى نیز لازم است که فرد از هر جهت آماده ازدواج باشد: 1. رشد عقلى؛ یعنى دختر و پسر لازم است درک صحیحى از ازدواج و زندگى مشترک داشته باشند و ازدواج را صرفا در مسائل جنسى خلاصه نکنند. 2. تناسب جسمى و سنى؛ پسر و دختر خوب است از جهت جسمى مانند: قد و هیکل و از جهت اختلاف سنى حدود 2 تا 6 با یکدیگر تناسب داشته باشند. البته با توجه به شرایط و امتیازات دیگر این ویژگى ها قابل تعدیل است. 3. رشد اجتماعى؛ زیرا اولین بنیان اجتماعى خانواده است و از این رو زوجین باید درک اجتماعى لازم را براى تشکیل این واحد اجتماعى مقدس داشته باشند. 4. شناخت لازم از زندگى مشترک؛ زیرا زندگى ابعاد گوناگونى مانند: بُعد اجتماعى، اقتصادى، عاطفى، فرهنگى و خانوادگى دارد و علاوه بر این زندگى مشترک فراز و نشیب هایى دارد و فرد باید خودش را آماده پذیرش این مسائل کند. همین طور فرد باید به این بلوغ فکرى رسیده باشد که انسان ها با هم متفاوتند و توقع نداشته باشد که همسرش و خانواده او 100 درصد مطابق میل او باشند کما این که او و خانواده اش نیز 100درصد مطابق میل همسر  نیستند. درک وجود تفاوت هاى فردى نقش بسیار مؤثرى در تعامل و سازگارى زوجین دارد. البته احراز این شرایط نسبى است و لازم نیست که انسان در این ابعاد 100د درصد رشد یافته باشد همین که توجه به این مسائل زندگى داشته باشد کافى است و بعد از ازدواج نیز به تدریج تجربه کسب مى کند و خودش را 100درصد آماده یک زندگى مشترک مى کند. بنابراین آمادگى جنسى - عاطفى و رشد عقلى و اجتماعى و توجه به تفاوت هاى فردى از شرایط لازم براى ازدواج است. 5. مشورت با افراد باتجربه؛ با افراد با تجربه، دلسوز و مورد اعتمادتان در این مورد مشورت کنید و از تجارب آنها (موفقیت ها و شکست هاى آنها) استفاده کنید. مطمئنا شکست ها و یا عدم موفقیت هاى آنان را مى توانید فراروى خود قرار دهید تا مجددا شما تجربه نکنید تا دچار حسرت و خسران شوید البته بهترین افرادى که در این زمینه مى توانند به شما کمک کنند در درجه اول والدین شما هستند. گفتنى است که بسیارى از معیارها و ملاک هایى که باید مورد توجه قرار داد و در فرد مورد نظر دنبال مى کنیم، چه بسا در مرحله تحقیق و انتخاب نتوانیم خوب تشخیص و یا گزینش کنیم. زیرا برخى از آنها دست نایافتنى است و على رغم دقت هاى زیاد مخفى مى ماند و یا فرد مورد نظر از تمام آن ویژگى ها به شکل کامل دارا نیست زیرا که انسان ناقص است و در زمینه اى یا زمینه هاى مختلف ضعف و کمبود دارد همان طور که خود انسان دچار نقص و ضعف هایى است و باید به طور نسبى در یک جمع بندى کلى به یک انتخاب دست زد و نباید انتظار داشت فرد مورد نظر از تمام معیارهاى مورد نظر آن هم به شکل  کامل و تمام برخوردار باشد. پس باید انعطاف به خرج داد.   پسر مذهبى فامیل پرسش 31 .  دخترى هستم 19ساله با یکى از پسرهاى مذهبى فامیل (که حدود 40 روز از من کوچکتر است) رابطه دوستى داریم. در ضمن خانواده هاى شدیدا مذهبى ما از این موضوع بى اطلاع هستند. با توجه به اخلاقیات یکدیگر و خانواده هایمان تصمیم داریم چندسال بعد، با هم ازدواج کنیم. پدرم همیشه در میان حرف هایش از او و خانواده شان تعریف کرده و در کل از او به خاطر ایمان و سایر اخلاقیاتش رضایت دارند. با توجه به ادامه تحصیلات دانشگاهى هر دویمان، ازدواجمان حداقل 5 سال بعد خواهد بود. آیا مى توانیم این مدت را همین گونه سر کنیم؟ یا اگر نیاز به صیغه موقت است، مى توانیم آن را خودمان 2 نفره (بدون حضور شخص سومى) بخوانیم؟ مى ترسم او را از دست دهم. جالب این است که بنده دعاهاى زیادى به درگاه خدا داشتم و ازدواج با او نیز (که واقعا به خاطر ایمانش دوستش داشتم) از جمله کم اهمیت ترین دعاهایم بود که چند ماه بعد او علاقه شان را به من ابراز کردند (و او غافل از آنکه من نیز از قبل به او علاقه داشتم و بیان نکرده بودم). قبل از آن بیان راهکارهایى براى حل مشکلتان، بهتر است موضوع را از نظر شرعى مورد بررسى قرار دهیم. روابط با نامحرم از نظر شرعى حرام و گناه مى باشد و چنانچه فرد مورد نظر  خواهان ازدواج با شما است باید هر چه زودتر از شما به صورت رسمى خواستگارى کند و بعد از عقد مى توانید انجام مراسم ازدواج را براى مدتى به تأخیر بیندازید، در غیر این صورت به واسطه علاقه ایجاد شده دل بسته همدیگر مى شوید و جدا شدن شما از همدیگر مشکل و هر لحظه احتمال خطا و در دام شیطان فرو افتادن شما را تهدید مى کند به هر صورت ترک ارتباط تنها راه نجات است تا ایشان مقدمات ازدواج را فراهم نماید توجه داشته باشید که در نوع ارتباط ها معمولاً خسارتى که متوجه دختران است بیشتر و چه بسا غیرقابل جبران باشد لذا مراقبت از طرف شما باید بیشتر باشد. البته این حق هر دختر و پسر جوان است که هنگام بلوغ و رسیدن به سن ازدواج، همسرى مناسب براى خود انتخاب کند و رابطه اى عاطفى با یکدیگر ایجاد کنند، مشروط بر این که بین آنها عقد ازدواج طبق موازین شرعى و قانونى جارى شود. اما قبل از آن داشتن هرگونه رابطه دوستى و عاطفى ممنوع است و باید از آن اجتناب کنند. صرف این که همدیگر را دوست داشته باشند و هدفشان ازدواج باشد، براى ادامه این ارتباط کافى نیست. بنابراین حال که شما همسر آینده تان را انتخاب کرده اید و هر دو براى ازدواج با هم به توافق رسیده اید لازم است این کار از طریق خانواده ها انجام شود و در صورت توافق طرفین و تعیین شرایط، بین شما عقد شرعى واقع شود. اما قبل از آن نمى توانید با هم رابطه داشته باشید و باید فورا روابطتان را قطع کنید و به احساسات خود اجازه ندهید که این روابط عمیق تر شود زیرا نه تنها از نظر شرعى حرام و گناه است بلکه از نظر روانى دچار مشکلات روحى مى شوید. البته قطع رابطه هم ممکن است بسیار سخت باشد ولى باید این کار صورت بگیرد چون بنابر ضرب المثل معروف جلوى ضرر را هر وقت بگیرى،  منفعت است اگر شرایط فراهم نیست باید آن پسر صبر کند تا شرایطش فراهم شود. مطمئنا اگر انسان شایسته اى باشد و لیاقت همسرى شما را داشته باشد سعى مى کند به دنبال فراهم کردن شرایط ازدواج برود تا از راه صحیح زندگى را شروع کند. به هر حال ازدواج یک پیمان مقدس و پاک است و چیزى که مقدس و پاک باشد نباید با گناه و لذت هاى هوس آلود مخدوش شود.   آزمایش ازدواج پرسش 32 .  این که دختر و پسر قبل از ازدواج باید آزمایش دهند؛ اولاً، این آزمایش دادن باید قبل از مراسم خواستگارى باشد یا قبل از مراسم عقد یا قبل از مراسم عروسى؟ دوماً، در صورتى که شک داشته باشم چگونه از بکارت فرد مورد نظر اطمینان پیدا کنم؟ آیا مستقیماً مى توان از این موضوع اطلاع حاصل کرد؟ انجام هر گونه آزمایش مربوط به ازدواج پس از خواستگارى و قبل از عقد رسمى خواهد بود. در مورد اطمینان از بکارت نیز اگر خانواده دختر و رفتار دختر و دوستان او از جهت رعایت مسائل اخلاقى و رفتارى قابل قبول هستند، حساسیت نداشته باشید؛ زیرا، به طور معمول خانواده ها و دخترها در این باره به اندازه کافى دقت دارند و نیازى به طرح این گونه مسائل حتّى به صورت کنایه نیست و چه بسا موجب ناراحتى و تلقى بى احترامى شود. اما اگر آشنایى شما با دخترى از طریق غیر از خانواده ها باشد مى توانید بعد از این که دیگر شرایط ایشان مطلوب بود و پس از چند نوبت صحبت و بیان  شرایط و انتظارات از اهمیت این موضوع نیز صحبتى به میان کشیده شود و اطمینان پیدا کنند.   تهدید خواستگار پرسش 33 . دخترى هستم با پسرى آشنا شده ام؛ در این مدت همه چیز را در مورد زندگى هم مى دانیم، مى خواهم رهایش کنم ولى او حاضر به رهاکردن من نیست، قصد ما از این آشنایى ازدواج بوده ولى من به ایشان مى گویم با هم رابطه دوستانه نداشته باشیم و شما در موقع درستش به خواستگارى مى آیید ولى ایشان مى گویند یا با من مى مانى یا مى روى البته در این رابطه دوستانه ایشان خواسته هاى غیرمعقول و غیرشرعى دارند، مى ترسم رهایش کنم و از دانسته هاى خصوصى زندگى من سوء استفاده کند، چگونه مى توانم او را بدون هر مشکلى و لطمه اى به زندگیم رها کنم؟ تذکر چند نکته ضرورت دارد و براى تصمیم گیرى صحیح شما مى تواند راهگشا باشد: 1. از آنجایى که ازدواج یک عمر زندگى است دوراندیشى در آن بسیار لازم است. از این روى در انتخاب همسر باید ملاک هاى اساسى آن رعایت شود. ملاک هاى اصلى ایمان و اخلاق و نیز ملاک هاى فرعى چون مسایل اقتصادى و سن و خانواده بسیار مهم است. مسئله تفاوت سنى هم حائز اهمیت است. 2. یکى از ویژگى هاى سن بلوغ در دختر و پسر، این است که هر یک از آنها به طرف جنس مخالف جذب مى شود. دختران به طور طبیعى دوست دارند مورد عشق و علاقه قرار بگیرند و برعکس پسران معمولاً دوست دارند عشق بورزند و اظهار محبت و دوستى کنند. این محبت و دوستى نوعى پاسخ دادن و ارضا شدن غریزه جنسى آنان است و نمى تواند علامت عشق واقعى باشد. پسران بدون آنکه بدانند و به طور ناخود آگاه، از اظهار عشق به دختران و از التماس کردن و ناز کشیدن و امثال آن لذت مى برند در حالى که ممکن است دختران این کارهاى آنان را دلیل بر عشق واقعى آنها بدانند. عشق واقعى زمانى است که از روى اراده و اختیار و عقل و شعور باشد نه غریزه و طبیعت مادى. البته نوع دوستى و عشق دختران فرق مى کند و جهت آن بیشتر به طرف نوعى فداکارى است ولى عشق غریزى در پسران نوعى خودخواهى است. به عبارت دیگر پسر دختر را براى خودش مى خواهد و اصل در این خواستن خود اوست نه دختر در حالى که عشق واقعى برعکس است. به هر حال به نظر ما به هیچ وجه نمى توان با این گونه ابراز علاقه ها امیدوار بود و باید حتما با همان چیزى که گفتیم عشق و علاقه او را به خود بیازمایید. خلاصه آن که رابطه تان را به دلیل ممنوعیت شرعى و اجتماعى با او قطع کنید و از او بخواهید اگر واقعا طالب شماست از راه عادى آن اقدام کند و اگر شرایطش را ندارد آن را فراهم کند و الا پاسخ شما منفى است. 3. نکته دیگر این که علاقه ها و دوستى هاى احساسى این ضرر را هم دارد که اجازه نمى دهد پسر و دختر از خصوصیات و روحیات یکدیگر کاملاً آگاه شوند ولى وقتى ازدواج کردند و مدتى گذشت به طور طبیعى عشق و احساسات آنها فروکش مى کند و تازه مى فهمد که در خیلى چیزها با هم توافق ندارند. در ضمن خدا را شاکر باشید که خیلى زود از این نوع رابطه پنهانى پشیمان شده اید. مطمئن باشید که شما مورد نظر و رحمت خداوند قرار گرفته اید و از  قطع ارتباط نگران نباشید حتى اگر مورد تهدید قرار گرفتید زیرا آبروى شخص مقابل نیز در خطر است و در نهایت وقتى قطع رابطه از طرف شما باشد نشانه پاکى شما است و در برابر دیگران این حرکت شما به خوبى قابل دفاع است؛ زیرا متأسفانه بسیارى از دخترانى که در دام افتاده اند، به جهت این گونه ترس و نگرانى ها نتوانسته اند از آن رها شوند و پیامدهاى منفى براى آنها در حال و حاضر و آینده بسیار زیادتر شده است. حساسیت و دل نگرانى شما در مورد رابطه پنهانى قبلى با فرد مورد نظر، تا حدى طبیعى مى باشد، اما براى این که از حالت سردرگمى و نگرانى خلاص شوید، تنها به امروز و وظیفه کنونى خود فکر کنید. درهاى گذشته و آینده را روى خود ببیندید. انسان هاى موفق فقط از گذشته درس مى گیرند، در زمان حال زندگى کرده و همواره آینده اى زیبا را در ذهنشان ترسیم مى کنند. حال که به تجربه گران بهایى دست یافته اید، نگذارید، نگرانى شما به خاطر اتفاقاتى که هنوز رخ نداده، انرژى شما را براى تلاش در جهت اصلاح، خودسازى و... کاهش داده و مانع حرکت تکاملى شما گردد. کاستى هاى گذشته خود را با عزم و اراده اى مستحکم جبران نمایید و با عبرت آموزى از گذشته و دستیابى به عوامل خطاهاى گذشته، راه آینده را با استوارى و صلابت بپیمایید و نگذارید غصه، تأسف و اندوه برگذشته، افق آینده را در نظر شما تیره و تار ساخته و پاى رفتن و حرکت شما را سست نماید؛ زیرا این حالت دور شدن از هدف و تسلیم دام شیطان شدن و از چاله به چاه افتادن است. ممکن است شما از سوى فرد مورد نظر با برخوردهایى که پایه منطقى و عقلایى ندارد، رو به رو گردید. اما هرگز از یاد نبرید که گاهى اوقات حوادث ناگوارى براى انسان پیش مى آید که چاره اى جز کنار آمدن با آن به صورت  فعّال نیست و سرزنش خود، دیگران و یا تن دادن منفعلانه به عوارض آن جز این که تأثیرات منفى بر روح و روان خود انسان داشته باشد نتیجه دیگرى به بار نخواهد آورد. گرچه شاید نتوانید تمام شرایط و امکانات موجود زندگى را بر وفق مراد خود فراهم نمایید ولى مى توانید خود را با شرایط موجود به گونه اى مناسب و فعال وفق داده و هماهنگ سازید که نه تنها از حالت نگرانى وضعیت موجود به درآیید بلکه با ابتکار، خلاقیت و بهره مند شدن از دیگر توانمندى هاى خود، زندگى شاد، بانشاط و همراه با موفقیتى را براى خود رقم زنید. راه مقابله با قضاوت هاى سطحى دیگران و یا تهدیدهاى آنها، برخورد منفعلانه و تن دادن به خواسته هاى آنها نیست، بلکه بى توجهى و بى اعتنایى به حرکات و حرف هاى جاهلانه آنان است. نباید گفتار، کردار و تهدید وى مبناى تصمیم گیرى شما باشد و خداى ناکرده به اعتماد به نفس شما آسیب برساند. مطمئن باشید با اصلاح رابطه خود با خدایتان در قالب دورى از رابطه با نامحرم، خود او رابطه شما را با دیگران سر و سامان مى بخشد. نکته پایانى شما باید به گونه اى تفکر و رفتار نمایید که تهدید و خواسته هاى نابجاى دیگران انرژى لازم را براى نفوذ به ناخودآگاه شما نداشته باشد و نتواند به خود باورى و اعتماد به نفس شما در انتخاب مسیر درستى که برگزیدید لطمه وارد سازد. «بشر آن قدرى که از فکر حوادث ناراحت مى شود، از خود آن حوادث زحمت نمى بیند».[15] به هر حال هر کسى باید نسبت به پذیرش تبعات رفتارها و گزینش هاى خود برخوردى مسؤالانه داشته باشد و توجه داشته باشد که براى هر انتخابى،  باید هزینه اى پرداخت؛ لذا با توجه به روح پاک و اعتماد به نفس قوى اى که در شما هست، شما مى توانید با توکل بر خداوند تبارک و تعالى از این مرحله با موفقیت عبور نمایید و مطمئن باشید او هرگز نمى تواند از دانسته هاى خصوصى زندگى تان سوء استفاده کند و اگر چیزى ادعا مى کند، صرفا تهدید پوچ و خالى است و ضررى از این ناحیه به شما وارد نخواهد شد. محکم و استوار در مقابل تهدیدهاى او ایستادگى کنید و از آن ترسى به دل راه ندهید.   ازدواج خواستگار پرسش 34 .  من دخترى 20ساله هستم در دوران راهنمایى پسرى به خواستگارى من آمد اما به دلیل کوچک بودنم پدر و مادرم جواب منفى دادند بعد از گذشت چندین روز به خانه ما زنگ زد و این کارش همچنان ادامه داشت نزدیک 6سال. بعد اختلافاتى پیش آمد که دیگه به همدیگر تلفن نزدیم اما حالا شنیده ام که نامزد شده است بسیار ناراحت هستم نه براى این که چرا رفته زن گرفته براى این که 6سال و شاید هم بیشتر از وقتم را تلف کردم و این که مرا به بازى گرفته بود واقعا براى خودم متأسفم اما حالا یک حس بدى نسبت به خودم دارم حس تنفر از خود! نمى دانم که خدا مرا مى بخشد یا نه؟ و یا مى شود گذشته خود را جبران نمود یا نه؟ اگر مى شود با چه راه هایى؟ بدون تردید چنین احساسى حکایت از روحیه دین باورى و توجه به ارزش هاى اخلاقى و دینى و اصالت خانوادگى شماست. بنابراین باید در ابتدا شاکر خداوند متعال بوده که در مجموع شرایطى پیش آمد تا شما توبه  کنید و سعى در جبران گذشته دارید. خلاصه باید به عرضتان برسانیم که امیدبخش ترین وضعیت در مورد شما این است که اکنون بیدار شده و به اشتباهات گذشته خود پى برده اید. گاهى فردى سال ها گناه مى کند و هم چنان در غفلت به سر مى برد ولى شما بیدار شده اید و این همان اولین مرحله کمال معنوى و سیر و سلوک است که بیدارى از غفلت مى باشد. اکنون که از اعمال گذشته پشیمان شده و توبه کرده اید و به فکر آینده خود هستید بزرگترین قدم و اصلى ترین حرکت را آغاز کرده اید پس نباید از خود احساس بد و ناامیدانه اى داشته باشید و بدانید خداوند انسان هاى توبه کننده را دوست دارد به خصوص اگر او جوان باشد و اگر این توبه حقیقى باشد یعنى واقعا به سوى آن اعمال باز نگردد و قصد اصلاح خود داشته باشد خداوند اعمال خطاى او را به حسنه تبدیل مى کند. «یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»[16]؛ «خداوند اعمال زشت او را به نیکى تبدیل مى کند». پس بار دیگر مى گوییم نگران نباشید و بدانید توفیق خداوند شامل حال شما شده و شما را پذیرفته است و شما را دوست دارد. البته باید بیدارى و حالت فعلى خود را حفظ کنید و اگر دچار لغزش شدید بلافاصله توبه کنید: بازآى بازآى هر آن که هستى باز آى گر کافر و گبر و بت پرستى باز آى ******* این درگه ما درگه نومیدى نیست صدبار اگر توبه شکستى باز آى در مورد گذشته ها نگرانى نداشته باشید. خداوند فرموده است همه گناهان را مى آمرزد: «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِیعاً»[17]. در روایات آمده است که: «خداوند بعد از توبه بنده گناهکار، گناه او را مى پوشاند حتى دو فرشته اى که اعمال او را مى نوشتند و زمینى که روى آن گناه کرده همه اینها گناه او را فراموش مى کنند». خداوند ستارالعیوب است و گناهان بزرگ تر از گناه شما را هم بخشیده است. امام خمینى(ره) مى فرمایند: «اگر یک مرتبه هم از روى اخلاص، استغفار کند کافى است و هرگز از رحمت واسعه الهى مأیوس نباشید». قرآن مى فرماید: «لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اَللَّهِ إِلاَّ اَلْقَوْمُ اَلْکافِرُونَ»[18]؛ «از رحمت الهى مأیوس نشوید چرا که این افراد و قوم کافرند که از رحمت خداوند مأیوس و ناامید مى شوند». شما جوان هستید و براى انتخاب خوب براى ازدواج خود هنوز خیلى فرصت دارید چه بسا خواستگار مناسب تر و بهتر براى شما بیاید که با همکارى خانواده ها و رضایت آنان زندگى همراه با خوشبختى و آرامش بیشتر را براى شما فراهم سازد.   محبت قبل از خواستگارى پرسش 35 .  چرا در اسلام اظهار محبت به جنس مخالف ممنوع و حرام شده؟ آیا بهتر نبود قبل از خواستگارى رسمى مدتى پسر و دختر با هم رابطه داشته باشند تا بفهمند آیا واقعا همدیگر را دوست دارند یا نه؟ در این باره گفتنى است که به طور معمول توسعه روابط دوستى و زیاده خواهى جنس مخالف، براى همه کسانى که این تجربه را دارند اثبات شده است. هم چنان که کمال طلبى انسان در هر بعدى از ابعاد جسمانى و روانى نیز زبان زد همگان است. به طور مثال؛ اگر فردى در پى علم و دانشى باشد، هیچ گاه دست از کنجکاوى و دانش جویى خود بر نخواهد داشت. چه بسا در واپسین لحظات زندگى بگوید دانستن بهتر از ندانستن است و در پى کشف مجهول خود خواهد بود. فرد دیگرى که در پى کسب قدرت و سلطه بر دیگران باشد اگر بر تمام کره خاکى سلطه یابد، چه بسا حکومت بر دیگر کرات را نیز خواهان باشد و همین طور کسى که خواهان ثروت و ثروت اندوزى است، اگر گنج قارون و بیشتر از آن را داشته باشد باز هم در پى مال و ثروت بیشتر است. مطلب فوق را با نقل حکایتى از قول حضرت آیه اللّه  سبحانى پى مى گیرم. ایشان فرمودند: روزى در محضر استاد خود حضرت آیه اللّه  العظمى بروجردى(ره) نشسته بودیم که گفتند یکى از پزشکان ترکیه خواستار ملاقات با مرجع جهان شیعه است. وى وارد اتاق شدند و عده اى از علما و شاگردان آیه اللّه  بروجردى از جمله مرحوم علامه طباطبایى(ره) در جلسه حضور داشتند. آن پزشک هدف از ملاقات خود را تقاضاى مقاله اى علمى درباره علت و یا علل تحریم شراب از نظر فقه شیعه و ارائه آن در همایشى که به همین منظور در ترکیه برگزار مى شود، مطرح کرد. قرار شد مقاله اى در این زمینه توسط علامه طباطبایى(ره) نوشته شود و براى آن همایش بین المللى ارسال گردد. نماینده همایش دوست داشت سؤالى را مطرح کرده و مستقیما حضرت آیه اللّه  بروجردى پاسخ دهند. سؤال این بود که: چرا اسلام نوشیدن شراب را حرام کرده است؟ آن مرجع بزرگ نکته زیبا، دقیق و مهمى را در پاسخ به وى عنوان کردند و اظهار داشتند: «حقیقت انسان را عقل و قدرت اندیشه و تفکر وى تشکیل مى دهد و اگر عقل انسان نبود با دیگر موجودات زنده چه تفاوتى داشت؟! پس در حفظ آن باید کوشا بود و آن چه با این بعد وجودى تعارض و تنافى دارد باید به مقابله برخاست. یکى از امورى که در تضاد شدید با قوه عقل انسان است نوشیدن شراب است. بنابراین چون شراب عقل را از بین مى برد و حقیقت انسان به عقل اوست، اسلام آن را ممنوع کرده است». آن پزشک به دنبال این پاسخ سؤال دیگرى مطرح کرد که بله درست است که نوشیدن زیاد شراب باعث از بین رفتن قوه تعقل انسان است و حقیقت انسان زیرسؤال مى رود ولى اگر کسى به مقدار کمى از این نوع مایعات بنوشد نمى توان گفت چنین تأثیرى را دارد. چرا اسلام آن مقدار اندک را نیز ممنوع کرده و نوشیدن آن را غیرمجاز مى داند؟ در این جا آیه اللّه  بروجردى به نکته ظریف و بسیار دقیقى اشاره کردند و فرمودند: «چون انسان زیاده خواه و کمال طلب است و هرگز به مقدار کم قناعت نمى کند و اگر مجاز شمرده شود براساس کمال خواهى اش، روز به روز و به تدریج بر خواسته خود مى افزاید و چه بسا به جایى برسد که خودش هم فکرش را نمى کرد، به همین جهت است که از همان ابتدا حتى مقدار اندک را ممنوع کرده است و به عنوان یک قانون قطعى و دقیق براى تمام افراد چه با اراده و چه کم اراده به اجرا گذاشته مى شود و آنجا که ممکن است زیاده طلبى باعث حریم شکنى شود و به تدریج در وادى هولناک و خطرات جانى و روحى قرار گیرد، با جدیت و قاطعیت آن را نهى مى کند. اظهار محبت به جنس مخالف از جمله همین موارد است، با یک سلام و احوال پرسى ساده و مختصر آغاز مى شود و یا به انگیزه اهداف آموزشى و... شروع مى شود ولى به تدریج نوع رابطه و گفتگو تغییر پیدا کرده و به میزان و کمیت آن نیز افزوده مى شود و تا آنجا پیش مى رود که تمام انرژى عاطفى خود را مى خواهد در همین گفتگوها و ارتباط ها هزینه کند و هرگز به همان حداقل که در روزهاى اول داشته، اکتفا نمى کند و بر همین اساس است که از همان آغاز باید از ایجاد ارتباط عاطفى و مبتنى بر احساسات اجتناب کرد. بنابراین ما براى اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمى را به دنبال نداشته باشد) دلیل موجه و قابل قبولى را نمى شناسیم. در واقع اگر هم باعث سوء تفاهم نشود باعث سوء رفتار مى شود و به تدریج در گردونه اى وارد مى شوند که چه بسا هیچ کدام خواستار آن نبودند. گردونه اى که گاهى رهایى از آن مستلزم هزینه کردن تمام انرژى روانى، جسمانى فرد و قرار گرفتن در بن بست شدید است». لازم به ذکر است این سخن یک ادعاى صرف و بدون پشتوانه و دلیل نیست این مرکز مشاوره و ده ها مرکز مشاوره که در سطح دانشگاه هاست روزى نیست که نامه از جوانان عزیزى که در چنین دامى قرار گرفته اند دریافت نکنیم. تأکید مى شود جالب آن است که تقاضاى کمک و فریادرسى از افرادى است که معمولاً در ابتداى کار به خود مطمئن بوده اند و تصمیم جدى شان آن بوده که وارد ارتباط احساسى و غیرمعقول و از نظر اخلاقى غیرصحیح نشوند و صرفا مى خواستند در حد ارتباط عادى و یا به قول شما یک سلام و علیکم و یا اظهار محبت باطنى به طرف مقابل و نه بیشتر انجام گیرد. چه خوب است عین جملاتى از چنین افرادى را برایتان بازگو کنیم:  «دخترى 19 ساله ام... تا قبل از ورود به دانشگاه با هیچ پسرى ارتباط نداشته ام... خودم در اقوام و فامیل از ماجراهاى دوست هاى خیابانى کاملاً خبر داشتم و همیشه مواظب بودم... کم کم با بچه ها خو گرفتم و سلام و احوال پرسى با آنها برایم عادى شد آنها هم به ما سلام مى کردند... مدتى بعد سلام کردن به پسرها هم شروع شد... تا این که روزى یکى از آنها گفت: ببخشید مدتى است شما را زیر نظر دارم و از اخلاق شما خیلى خوشم آمده اگر لطف کنید مدتى با هم دوست باشیم... حالم خیلى خراب شد... حدود 3 ساعت فقط گریه مى کردم و افسوس مى خورم که...». دانشجوى پسرى هم براى ما چنین نوشته است: «یک روز که براى درس خواندن به پارک رفته بودم و قدم زدن هاى دختر و پسرهاى جوان دو به دو با هم توجه ام را جلب کرد و حواسم حسابى پرت شد. ناگهان تصمیم گرفتم... تصمیم تازه اى گرفته بودم تصمیمى که از آن هراس داشتم و بیش تر از همه مى ترسیدم که به خطا و گناه افتاده باشم... چند هفته اى بود که حتى یک کلمه هم درس نخوانده بودم، بى انگیزه و بى حوصله شده بودم... تا این که تصمیم خود را عملى کردم و اکنون چند ماهى است که با یکى رابطه تلفنى دارم... شرایط بد گذشته ام جاى خود را به شرایط بدتر امروز داده، زندگى آرامش قبلى را ندارد و نمى دانم این وضع تا کجا مى خواهد ادامه یابد... او اکنون ظاهرا جاى خالى همه چیز و همه کس را برایم پر کرده اما چه فایده که در زندگى بیرون و واقعى من هیچ جایى براى او نیست مى ترسم که به آلودگى و ناپاکى بیشتر کشیده شوم و کم کم به سوى لجن زار گناه کشیده و غرق شوم». وابستگى : با شکل گیرى روابط عاطفى بین دختر و پسر و افزایش تدریجى آن، زمینه وابستگى آنها به یکدیگر و تشدید آن فراهم مى شود. از آنجا که نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن در دوران جوانى به اوج خود مى رسد و فضاى نسبتا مناسبى براى ارضاء این نیاز (هر چند به طور غیرصحیح آن) در محیط آموزشى و دانشگاهى معمولاً وجود دارد، به شکل خودکار دختر و پسر در این کانال قرار مى گیرند و هوشیارانه و در اکثر موارد به طور ناهوشیار و به عبارتى به طور غافلانه اى گرفتار چنین گردابى مى شوند. علاقه ابتدایى شدت یافته و على رغم تصمیم اولیه دو طرف یا یکى از آنها، کم کم به وابستگى به یکدیگر تبدیل مى شود. این وابستگى در بسیارى موارد اگر نگوییم در تمام موارد، آفت بزرگى براى تمرکز حواس، تحصیل و تفکر عمیق در امور درسى مى شود به گونه اى که گاهى مطالعه و حضور در کلاس درس را غیرممکن مى سازد و هر کدام در تمام اوقات شبانه روز حتى در کلاس درس در فکر طرف مقابل است. این سخن ادعاى بدون پشتوانه نیست و اگر به نوشته هاى چنین افرادى مراجعه کنیم مثنوى هفتاد من کاغذ مى شود. از طرف دیگر اگر کسى بخواهد با فردى فقط براى مدتى دوست باشد و به او اظهار محبت کند امکان جدا شدن از یکدیگر از نظر روانى بسیار سخت و مشکل آفرین است و معمولاً در چنین مواقعى بسیارى از جوانان به افسردگى هاى شدید و در مواردى احساس مى کنند نه راه پیش دارند و نه راه بازگشت زیرا از طرفى مى خواهند این ارتباط دوستانه را که به وابستگى منجر شده، ادامه دهند و از طرف دیگر باور دارند نمى توانند همدیگر را به عنوان شریک زندگى خود انتخاب کنند. این امر گاهى به خاطر ویژگى هاى شخصى شان است و گاهى به خاطر عوامل خانوادگى، اقتصادى و... مثل عدم  توافق خانواده ها و نظیر آن است و یا به هر دلیل دیگر مطمئن مى شوند براى زندگى مشترک با همدیگر تناسبى ندارند. اینجاست که دچار تنش مى شوند و در یک بن بست سخت و شدید گرفتار مى شوند. احساس گناه : شکى نیست که ما در جامعه دینى زندگى مى کنیم و اکثریت مردم آموزه هاى دینى و اخلاقى احترام مى گذارند. گرچه ممکن است هر فردى سال هاى اول زندگى و نسبت به برخى از دستورالعمل هاى اطلاع دقیقى نداشته باشد ولى به طور ناخود آگاه و به تدریج به بسیارى از هنجارهاى اخلاقى و اجتماعى جامعه دینى آگاهى پیدا مى کند. اظهار محبت و طرح رابطه دوستى با جنس مخالف از جمله رفتارهایى است که جامعه دینى و ارزشى آن را نمى پسندد و به آن خرده مى گیرد و اگر اندک دقتى به متون دینى و فرمایشات رهبران دینى صورت گیرد روشن مى شود که ارتباط با جنس مخالف از چارچوب و قوانینى خاص برخوردار است و آن چنان آزاد و بدون محدودیت نیست بلکه نگاه اسلام به این گونه ارتباط ها منفى است و همه را و به خصوص جوانانى که در اوج غریزه جنسى هستند را از ایجاد ارتباط عاطفى و احساسى با جنس مخالف بازداشته و نهى کرده است. حال اگر به هر دلیلى در دوره جوانى فردى مرتکب چنین رفتارى شد مدت زمان زیادى نمى گذرد که جوان به خود مى آید و به گذشته خود مى اندیشد و رفتارهاى خود را با ملاک ها و معیارهاى اخلاقى و شرعى مقایسه کرده و آنها را محک مى زند و یا با قرار گرفتن در موقعیت ها و شرایط زمانى و مکانى معنوى و مراسم مذهبى دچار پشیمانى شده و این احساس گناه منشأ  بسیارى از ناگوارى هاى روحى و روانى مى شود. نکته قابل توجه آن است که آسیب پذیرى جوانانى که به ارزش هاى دینى و اخلاقى احترام مى گذارند و به آنها پاى بند هستند بیشتر است و به خاطر آشنایى بیشترى که با دستورالعمل هاى دینى و اخلاقى دارند بیشتر در معرض احساس گناه شدید و پیامدهاى منفى آن قرار مى گیرند. آن چه بیان شد برخى پیامدها و عوارضى است که به دنبال اظهار محبت به جنس مخالف به منظور داشتن رابطه دوستانه و صمیمانه شکل مى گیرد اما اگر اظهار محبت به جنس مخالف به منظور آشنایى و فراهم کردن مقدمات ازدواج انجام گیرد. به نظر مى رسد یکى از پیش نیازهاى ضرورى ازدواج آشنایى دو طرف از ویژگى هاى رفتارى، شخصیتى، اخلاقى و خانوادگى، اقتصادى، اجتماعى و... یکدیگر است و هر دو طرف با دقت و حساسیت زیاد و با استفاده از راه هاى مختلف تحقیق و بررسى باید به اطمینان دست یابند که مى توانند زندگى مشترکشان را با آرامش آغاز کنند و از نقاط ضعف و قوت همدیگر اطلاع پیدا مى کنند. ولى نکته قابل توجه این است که چگونه و طبق چه مکانیزمى دو طرف به این هدف دسترسى پیدا کنند و آیا مى توان با ایجاد رابطه عاطفى و با اظهار محبت به فرد مورد نظر به گونه اى که سوء تفاهم هم نشود به این هدف دست یافت و زمینه ارتباط دوستانه را فراهم نمود تا در این ارتباط ها به روحیات و ویژگى هاى اخلاقى و خانوادگى و... همدیگر پى برد؟ ما براساس شواهد موجود و اطلاعات به دست آمده معتقدیم بیشتر ارتباط هایى که با همین قصد و نیّت شکل مى گیرد مبنایى و یا انگیزه دیگرى غیر از آن چه به زبان جارى مى کنند دارد (به خصوص اگر تقاضا کننده جنس مذکر باشد). در واقع تقاضاى  آشنایى با یکدیگر قبل از ازدواج. صرفا پوشش به ظاهر مقبولى است که فرد بدین وسیله مى خواهد دلیل به ظاهر منطقى براى ارتباط هاى عاطفى و اظهار محبت هاى غیرمجازشان قرار دهد و توجیهى براى آن باشد. لازم به ذکر است برخى افراد با طراحى از قبل و از روى عمد و با چنین ترفندى و با مخفى کردن انگیزه هاى شیطانى خود، در پى صید و به دام انداختن افراد ساده دل و خوش بین هستند و به دروغ این نوع انگیزه ها را مطرح مى کنند تا نیازهاى جنسى خود را تأمین کنند و در واقع این گونه افراد طرف مقابل را قربانى غریزه جنسى و خودخواهى هاى شهوانى شان قرار مى دهند. شکى نیست عده اى دیگر نیز هستند که به طور ناهشیار گرفتار چنین دامى مى شوند و هر چند هیچ کدام از دو طرف قصد سوء و یا سوء استفاده از سادگى و یا ناآگاهى طرف مقابل ندارد. ولى چون غریزه جنسى انسان به خصوص در دوران جوانى بسیار قوى و شدید است و از طرف دیگر حیله هاى شیطانى نیز در این مورد بسیار پیچیده، مرموز و متعدد است با طرح انگیزه هاى به ظاهر معقول و موجه به طور ناهوشیار وارد چنین صحنه خطرناکى مى شود و به گمان این که هدف مقدس و معقولى دارند و این گونه ارتباط ها قبل از ازدواج مشکلى را ایجاد نمى کند و یا حداقل تا این اندازه مجاز و گاهى لازم و ضرورى است. با ایجاد چنین ارتباطى به شکل هاى مختلف مکاتبه اى، تلفنى، حضورى و... علاقه اولیه بین دو طرف افزایش مى یابد و امکان تحقیق و بررسى واقع بینانه را به تدریج کاهش داده و بیشتر به دنبال نکات مثبت طرف مقابل است و از نقاط ضعف طرف مقابل غفلت کرده و تحقیقى که باید واقع بینانه و دور از هرگونه سوگیرى باشد دچار سوگیرى و یا تعصب خواهد شد و شما خوب مى دانید که هر تحقیق واقع بینانه اى باید از هرگونه تعصب و سوگیرى به دور باشد تا درجه واقع نمایى  آن بیشتر باشد. در حالى که براى چنین امر مهم و حیاتى باید ابتدا به تحقیق و بررسى پرداخت و سپس در صورت داشتن قابلیت ها و صلاحیت ها در فکر ایجاد علاقه بود. بنابراین باید گفت آن عشق و علاقه اى باعث کمال و رشد و آرامش خانوادگى مى شود که پس از پیمان زناشویى و تعهد به زندگى مشترک ایجاد شود که باید به گسترش و تعمیق آن پرداخته شود نه عشق و علاقه قبل از ازدواج که ناپایدار و سطحى است. بنابراین امید است با دقت هرچه تمام تر دوره بسیار حساس و سرنوشت ساز دوره نوجوانى را از هر گونه کجروى و کج اندیشى حفظ کرد و سنگ بناى زندگى آینده را بر پایه هاى قابل اطمینان و قابل قبول از سوى خدا قرار داد.   راضى نشدن دختر پرسش 36. بنده قصد ازدواج با یکى از دخترهاى دانشجو را دارم اما با توجه به این که ایشان شدیدا مذهبى و مقید است، به بنده وقت براى صحبت کردن و بیان نظرم نمى دهند و به بهانه هاى مختلف از صحبت کردن طفره مى روند. از طرفى بنده به سبب دورى راه نمى توانم از خواهرم براى این کار کمک بگیرم. از طرفى با توجه به جو خانواده ما نمى توانم موضوع را در خانه مطرح کنم یعنى مادرم را براى صحبت با ایشان راضى کنم یعنى در صورتى که بروند و جواب این خانم نه کامل باشد تنها چیزى که عاید بنده مى شود محدودیت شدید در رفت و آمد و بدبینى خانواده و بعضاً توهین و تحقیر و کلاً نارضایتى پدرم است لذا مى خواهم اول از موضع این خانم تقریبا مطلع شوم که اصلاً حاضر  هستند به ازدواج و به من فکر کنند که حداقل ارزش خراب کردن وجهه ام را در خانه داشته باشد مى خواستم کمکم کنید. ضمنا بنده فردى را نمى شناسم که از طرف بنده واسطه بشود یعنى هست اما در آن حدى نیست که این خانم نسبت به ایشان احساس کوچک ترى و حرف شنوى داشته باشند. لذا مانده ام هر هفته باید مترصد زمانى باشم که ایشان را تنها پیدا کنم و از ایشان براى تعیین وقتى براى صحبت دعوت کنم شما بگین چى کار کنم چى بگم که نتونه نه بیاره؟ در مورد موضوع مدّ نظرتان نکات زیر را پیشنهاد مى کنیم: 1. رفتار آن خانم صحیح و مورد قبول است و در تأیید این رفتار همین بس است که اگر خواهر خودتان به جاى ایشان بود و کسى مى خواست به طور مستقیم همین خواسته را داشته باشد و خواهرتان به سادگى جواب مثبت مى داد، مطمئنا شما او را سرزنش مى کردید. لازمه حیا و عفت خانم ها همین است که در این گونه تصمیم گیرى ها شتاب زده و به تنهایى اقدام نکنند. 2. آنچه موجب این نوع قضاوت شده ممانعت و یا مانع موهوم خانوادگى شما است که گمان مى کنید مطرح نمودن این مطلب در منزل موجب دردسرتان مى شود در حالى که این چنین نیست و نباید باشد. شما قبل از این که نام شخص خاصى را بر زبان بیاورید اصل ازدواج را در خانواده مطرح کنید و نظر مساعد آنها را درباره اصل ازدواج جلب نمایید و بعد از گذشت مدتى بپرسید پس من با چه کسى ازدواج کنم؟ و... بعد از مدتى که این حرف ها را در خانواده مطرح نمودید آن وقت نام این خانم به شکل کلى همراه با ابهام (نه علاقه و دلدادگى) بر زبان آورید و منتظر واکنش آنها باشید؛ یعنى، گام به گام پیش بروید و هرگز احترام به خانواده و همراهى آنها را از دست ندهید. 3. فعلاً تا آماده شدن فضاى خانواده و فقط به منظور از دست ندادن این مورد دو کار را انجام دهید: الف. در مورد این شخص بدون دلدادگى تحقیق نمایید و یقین کنید که ایشان مى تواند همسر مناسبى براى شما باشد. توجه داشته باشید که راه شناخت افراد، ارتباط مستقیم نیست بلکه ارتباط مستقیم به شناخت صحیح آسیب مى رساند. ب. با یکى از افراد سرشناس در دانشگاه موضوع را مطرح نمایید تا او نقش واسطه را ایفا نمایید و زمینه شناسایى را فراهم آورند (نه ارتباط) و در واقع موضوع را بر اساس نظر یک فرد قابل اعتماد با آن خانم مطرح نمایید تا او هم اعتماد نماید و براى شما حساب باز نماید. به طور مثال مى توانید به مسئول نهاد دانشگاه یا معاون فرهنگى یا یکى از دوستان متأهل داراى جایگاه و سابقه ارزشمند و قابل اعتماد مراجعه کنید تا به شما در این مورد کمک کنند.         مطالب مرتبط : خواستگاری - قسمت دوم (دفتر47 پرسش ها و پاسخ ها)     پی نوشت ها : [1]. مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 15. [2]. نساء 4، آیه 3. [3]. وسائل الشیعه، ج 14، ص 195. [4]. مجلسى، بحارالانوار، ج 74، ص 135. [5]. فروع کافى، ج 5، ص 332. [6]. بقره 2، آیه 216. [7]. طلاق 65، آیه 20. [8]   1. Partner. [9]. بحارالانوار، ج 74، ص 135. [10]. بقره 2، آیه 216. [11]. برگرفته از: تحریرالوسیله، باب نکاح، تدلیس مسئله 14. [12]. بحارالانوار، ج 75، ص 274. [13]. تحف العقول، ص82. [14]. رعد 13، آیه 28. [15]. دیل کارنگى، آیین زندگى، ص 201. [16]. فرقان 25، آیه 71. [17]. زمر 39، آیه 53. [18]. یوسف 12، آیه 87.   .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image