تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه
همزمان با تجاوز طبس، سازمان سیا بهوسیلهی «شاپور بختیار» در تدارک طرح کودتای «نوژه» بود. تجاوز نظامی «طبس» و کودتای «نوژه» دو حلقهی یک زنجیر واحد بود که باید براندازی نظام جمهوری اسلامی را به ثمر میرساند. اما پس از واقعهی «طبس»، بختیار با هدایت آمریکا و انگلیس به سازماندهی اجزای کودتا شتاب بخشید...
از روزهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری جمهوری اسلامی، ابرقدرتها و به ویژه آمریکا در پی نفوذ و تضعیف این نظام نوپا برای تأمین منافع نامشروع خویش برآمدند.
سرویسهای جاسوسی بیگانه با ابزارهایی نظیر تأسیس حزب و گروه، یا حمایت از احزاب و سازمانهای موجود و یا با نفوذ در دولت موقت و جاسوسی بهوسیلهی سفارتخانهها، دامن زدن به تنشهای مذهبی و قومی، تجزیهطلبی و براندازی مسلحانه، ترور رهبران، شورش و آشوب، تلاش گستردهای نمودند تا طعم شیرین پیروزی را در کام ملت تلخ نمایند. «کودتا»، یکی از راههای نیازمودهی پیش رو برای براندازی بود. معمولاً سالهای آغازین شکلگیری نهادهای جدید، بهترین هنگام برای اقدام به کودتا محسوب میشود.
کودتای نقاب، مشهور به نوژه
در بهار سال 1358ه.ش.، سرهنگ دوم بازنشستهی ژاندارمری «محمدباقر بنیعامری» از همکاران فعال و نزدیک ارتشبد سابق «غلامعلی اویسی» درصدد برآمد تا از مواضع غرب (ناتو و آمریکا) نسبت به ایران اطلاع یابد و براساس آن، میزان موفقیت تدارک یک توطئه را برضد نظام نوپای جمهوری اسلامی ارزیابی کند. این تماس بلافاصله به نزدیکی بنیعامری با هواداران «بختیار» از راه یکی از عوامل فعال شاپور بختیار در ایران به نام «ابوالقاسم خادم» (عضو حزب ایران و از دوستان فعال بختیار و از بزرگ مالکین گنبد) انجامید.
پس از سفر بنیعامری به پاریس ـ در اسفند ماه 1358ـ و ارائهی گزارش از پیشرفت کار به بختیار که به تصویب اولویت کودتا در مقایسه با حملهی نظامی عراق به ایران انجامید، سازمان «نقاب» که به منظور مطالعه و زمینهسازی کودتا تشکیل شده بود، دستخوش تغییر و تحول متناسب با کودتا گردید.
ساختار جدید مرکب بود از:
1. شاخهی نظامی تحت ریاست «محمدباقر بنیعامری»؛
2. شاخهی سیاسی تحت ریاست «پرویز قادسی»؛
3. شاخهی پشتیبانی تحت ریاست «منوچهر قربانیفر».
در شب کودتا (18 تیر 1359) بیش از 200 نفر از کودتاگران از جمله قربانیفر در منزل فردی به نام «نور» که در حوالی جامجم واقع بود، با لباس نظامی و با بازوبندهایی منقوش به شیروخورشید اجتماع کرده بودند تا با دریافت علائم موفقیت کودتا، مرکز سیمای جمهوری اسلامی ایران را تصرف کنند. ولی در همان ساعات اولیه توسط تلفن به آنان اطلاع داده میشود که عملیات منتفی است و در گروههای دو سه نفره پراکنده شوید.
روز سهشنبه 2 اردیبهشت 1359ه.ش.، 2 وانت بار حامل سلاحهای سبک و نیمه سنگین که زیر یک لایه کاه مخفی شده بود، وارد منزل ابوالقاسم خادم شد و محمولهی آنها در زیرزمین خانه مخفی گردید. 5 اردیبهشت، حملهی نظامی آمریکا به ایران برای آزادسازی گروگانهایش با وقوع حادثهی طبس شکست خورد و فردای این شکست، خادم که به یکی از اعضای حزب توده اعتماد داشت، سخنانی دربارهی برنامهی آینده گفت که اطلاعات توسط این فرد به حزب توده منتقل گردید و توسط آنها به افراد مورد اعتمادشان در دفتر بنیصدر گزارش شد که منجر به دستگیری خادم در 8 اردیبهشت میشود.
همزمان با تجاوز طبس، سازمان سیا بهوسیلهی شاپور بختیار در تدارک طرح کودتای نوژه بود. تجاوز نظامی طبس و کودتای نوژه دو حلقهی یک زنجیر واحد بود که باید براندازی نظام جمهوری اسلامی را به ثمر میرساند. اما پس از واقعهی طبس و شکست پروژهی اول، بختیار تحت فشار رژیم صدام و با هدایت آمریکا و انگلیس به سازماندهی اجزای کودتا برای مقابلهی همه جانبه با نظام جمهوری اسلامی شتاب بخشید. شاخهی تدارکات که وظیفهی تهیهی پول، اسلحه، خانه، ماشین و دیگر لوازم مورد نیاز برای انجام یک کودتای موفق را به عهده داشت، تحت مسئولیت منوچهر قربانیفر، فعال میگردد.
پول در وهلهی اول از جانب کشورهای آمریکا، انگلیس و عراق در اختیار ستاد کودتا مستقر در پاریس نهاده میشد و از آن طریق به داخل کشور سرازیر میگردید. به طوری که در مدت کمتر از یک هفته، قریب به 100میلیون تومان ارسال گشت و قایقی حامل 2.5تن اسلحه در نزدیکی سواحل بوشهر، آمادهی تحویل به منوچهر قربانیفر که از شرکای شرکت کشتیرانی حملونقل «استارلاین» بود، میگردد.
در شب کودتا (18 تیر 1359) بیش از 200 نفر از کودتاگران از جمله قربانیفر در منزل فردی به نام «نور» که در حوالی جامجم واقع بود، با لباس نظامی و با بازوبندهایی منقوش به شیروخورشید اجتماع کرده بودند تا با دریافت علائم موفقیت کودتا، مرکز سیمای جمهوری اسلامی ایران را تصرف کنند. ولی در همان ساعات اولیه توسط تلفن به آنان اطلاع داده میشود که عملیات منتفی است و در گروههای دو سه نفره پراکنده شوید. آغاز کودتا از پایگاه هوایی شهید نوژهی همدان برنامهریزی شده بود و به همین دلیل پس از کشف و سرکوب به کودتای نوژه شهرت یافت.
«سعید حجاریان» از مسئولان اطلاعاتی وقت کشور که در آن زمان در ارتش مستقر بود، دربارهی ریشههای خارجی کودتای نوژه انگشت اشاره را به سمت «صدام حسین» میگیرد و میگوید: «به طور مشخص صدام معتقد بود که این کودتا احدیالحسنیین است؛ چرا که اگر ببرد خوب به نفع او بود انقلاب شکست خورده بود و اگر میباخت باز هم به این دلیل که منجر به تضعیف و فروپاشی ارتش میشد باز هم به نفع او بود.
صدام از مدتها قبل به دنبال حملهی نظامی به ایران بود و فکر میکرد تضعیف ارتش به هر ترتیب راه را برای حملهی او باز میکند. خاطرم هست که بعد از کشف کودتا و در زمان تسخیر سفارت آمریکا یکی از دوستان از من پرسید که توطئهی بعدی به نظر تو چیست و من همان موقع گفتم که حملهی عراق به ایران. درست چند ماه بعد این حدس به واقعیت پیوست و صدام در اواخر شهریور 59 به ایران حمله کرد.»
سعید حجاریان در پاسخ به این پرسش که آیا در میان اسنادی که از لانهی جاسوسی به دست آمد، ردی هم از نقش آمریکا بود، اظهار میکند: «در میان آن اسناد، ارتباطی پیدا نشد. جالب این است که ادارهی هشتمیها هم هیچ اطلاعاتی از این کودتا نداشتند. شخصاً معتقدم که CIA از ماجرا اطلاع داشته است. این در بازجوییهای برخی از افسران دستگیر شده در ماجرای کودتا وجود داشت. بلندپایهترین درجهداری که جذب ستاد کودتا شده بود اقرار کرده بود که پیوستن او به جریان کودتا به دلیل اطمینان یافتن از پشتیبانی آمریکا از این ماجرا بوده است.
در این رابطه من بحثهای مفصلی با مارک گایوارفسکی مورخ و جامعهشناس آمریکایی که روی کودتای 28 مرداد خوب کار کرده است و کلاً در زمینهی نقش و حضور آمریکا در ایران مطالعات جامع و خوبی انجام داده است، داشتهام. او با افسران CIA در این زمینه مصاحبه کرده است و مدعی است که آنها نقش آمریکا را در کودتای نوژه انکار میکنند. اما او هم نمیتواند انکار کند که حداقل CIA از این ماجرا اطلاع داشته است و احتمالاً سکوت او در برابر آن و اینکه میتوانسته است همان طورکه جنگ عراق علیه ایران را قبلاً به ما اطلاع داده بود آن ماجرا را هم اطلاع دهد، این نشانهی رضایت CIA از انجام آن کودتاست.»
«محمدی ریشهری»، رئیس وقت دادگاه انقلاب اسلامی ارتش هم معتقد است: «پیش از آغاز این کودتا، سرنخهایی از یک توطئهی براندازی به رهبری مشخصی به نام بنی عامری، در اختیار دستگاههای اطلاعاتی کشور بوده است اما به دلیل نوپا بودن این دستگاهها و نفوذ کودتاگران در ادارهی دوم ارتش، پیگیریها به جایی نمیرسد، بدین ترتیب تا 48 ساعت پیش از شروع عملیات کودتا، هیچ یک از مسئولان نظام از ماجرا خبر نداشتند.»
به هر حال نقطهی روشن کشف کودتا اطلاعاتی بود که توسط یک خلبان نیروی هوایی، صبح روز چهارشنبه، 18 تیر 1359 به توصیهی مادرش در اختیار آیتالله خامنهای قرار گرفت. چند ساعت پس از افشای کودتا یکی از درجهداران تیپ ویژهی نوهد نیز به کمیتهی مستقر در ادارهی دوم ستاد مشترک مراجعه میکند و بخشی از طرح عملیاتی کودتا را در اختیار کمیتهی یاد شده قرار میدهد و عملیات ضدکودتا از همین جا آغاز میشود.
نکتهی جالب اینجاست که نه تنها با دستگیری ابوالقاسم خادم، کودتا افشا نمیگردد، بلکه پس از لو رفتن کودتا نیز به سرعت کودتاگران از آن مطلع گشته و از آنها خواسته میشود که پراکنده شوند. به گفتهی محمد باقر [احسان الله]، بنیعامری کل افراد دخیل در عملیات کودتای نوژه در داخل کشور و در شهرهای مختلف، روی هم رفته در حدود 100 نفر نظامی و غیرنظامی بود.
اما بر اساس اطلاعات موجود در مجموع و علیرغم قلع و قمع شدید عوامل کودتا، تنها حدود یک چهارم رهبران و یک سوم عوامل آن دستگیر شدند که این بیشک مرهون اطلاع عوامل اصلی کودتا از لو رفتن برنامهیشان است. «باقر بنیعامری»، «پرویز قادسی»، «سعید تیموری»، «پرویز شیبانی»، «منوچهر قربانیفر» و «سیروس آموزگار»، از جمله شخصیتهای مهم کودتا بودند که موفق به فرار از کشور شدند.
سروان «حمید نعمتی» از خلبانان اصلی این کودتا که قرار بود بیت امام خمینی و صداوسیما را بمباران کند، از کشور گریخت اما به گفتهی محمدی ریشهری، سالها بعد توسط حفاظت اطلاعات ارتش دستگیر شد. عدم اعلام کودتا پس از دستگیری ابوالقاسم خادم و اعلام لو رفتن کودتا ممکن نیست، مگر آنکه گروهی در داخل نهادهای اطلاعاتی نظام با آنها هماهنگ بوده باشند، درست در زمانی که اختیار کامل دسترسی به اطلاعات نیروی هوایی ارتش، در اختیار «مسعود کشمیری» عامل انفجار نخستوزیری است که به تفصیل در این باره سخن خواهیم گفت.
کودتا یا عملیات انتحاری؛
اگرچه کودتاگران برنامههای متنوعی را برای فتح تهران و دیگر پایگاههای نیروهای هوایی داشتند اما به نظر میرسد که هدف اصلی سرویسهای اطلاعاتی غرب و رژیم صدام از انجام کودتا وارد کردن یک ضربهی اساسی به ساختار نیمهجان ارتش برای تضعیف این نیروی مسلح بوده است.
کودتای نوژه برای سازمان دهندگان خارجی تنها یک عملیات انتحاری به حساب میآمد، گفتنی است سازمان استخبارات رژیم صدام رابطهی مستقیمی با شاهپور بختیار در پاریس برقرار کرده و «برزان تکریتی» در ملاقاتهای مختلف با شاهپور بختیار و دیگر عوامل کودتا مانند منوچهر قربانیفر در ریزترین مسائل کودتا قرار میگرفت.
بالاترین عددی که کودتاگران برای افراد وابسته به خود در تهران اعلام نمودند، 1200 نفر اعم از سمپاتها و خانوادههای کودتاگران و افرادی به سبک کودتای 28 مرداد (لاتهای بزن بهادر و فاحشهها) است که این عدد در مقیاس نیروهای سازماندهی شدهی سپاه پاسداران و کمیتههای انقلاب اسلامی در تهران در سال 1359ه.ش. و سیل خروشان مردم، عوامل میدانی کودتا را به صفر نزدیک میکرد.
به نظر میرسد رژیم صدام با فریب دادن شاهپور بختیار و تجهیز گستردهی مالی او میکوشید تا آخرین نخستوزیر شاه را به گردآوردن یک سری نیروهای عملیاتی وادار کند تا آنها در یک عملیات شبه انتحاری به مرکز حیاتی جمهوری اسلامی مانند بیت امام خمینی، دفتر نخستوزیری، صداوسیما، پادگانهای سپاه پاسداران و کمیته حمله کنند و در مقابل نیز نیروهای انقلابی به دفاع برخیزند و بنیان ارتش را زیرورو کنند. در این میان رژیم بعثی عراق میتوانست با خیال راحتتری به نقشهای که صدام برای حمله کشیده بود، مبادرت ورزد.
«آیت محققی» که قرار بود، فرماندهی نیروی هوایی عملیات کودتا باشد، دربارهی ضعف سازماندهی کودتا میگوید: «دیدیم که چگونه کاری بچهگانه و حماقت کردیم!.. ما ذرع نکرده میخواستیم پاره کنیم، حالا فکر میکنم میبینم که خیلی بچهگانه و بیحساب و کتاب بود! ... بدترین و ضعیفترین و ناقصترین سازمانهای دنیا هم از این سازماندهی بهتر بود. چون هیچ کدام به هم اطمینان نداشتیم و همدیگر را نمیشناختیم فقط ناصر رکنی پیغام میآورد که همه چیزها درست شده و یا در حال درست شدن است.»[1]
در راستای این تحلیل که کودتای نوژه برای سازمان دهندگان خارجی تنها یک عملیات انتحاری به حساب میآمد، گفتنی است سازمان استخبارات رژیم صدام رابطهی مستقیمی با شاهپور بختیار در پاریس برقرار کرده و «برزان تکریتی» در ملاقاتهای مختلف با شاهپور بختیار و دیگر عوامل کودتا مانند منوچهر قربانیفر در ریزترین مسائل کودتا قرار میگرفت.
حتی «سعید مهدیون» یک ماه پیش از آغاز کودتا از مقامهای عراقی میخواهد حملات ایذاییشان به مواضع و خاک جمهوری اسلامی را شدت ببخشند تا هواپیماهای پایگاه نوژه همواره در حالت آماده باش و با سلاح سنگین مسلح باقی بمانند. همکاریهای سازمان استخبارات رژیم صدام با کودتاگران در بخشهای سیاسی، پشتیبانی و نظامی در بالاترین درجه قرار داشت و سرویسهای اطلاعاتی غربی نیز با رصد فعالیتهای شاهپور بختیار و ارتباطات او با رژیم صدام، از طرح کلی برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی حمایت میکردند.(*)
ادامه دارد ...
پینوشت:
[1]. کودتای نوژه، مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی، صفحهی 298
* این سلسله مقالات، بخشی از کتابی است که به زودی توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر خواهد شد و اینک توسط نویسندهی اثر برای انتشار در سایت به صورت پاورقی در اختیار برهان قرار گرفته است.
*محمدحسن روزیطلب؛ پژوهشگر تاریخ معاصر /برهان/۱۳۹۱/۴/۱۳ .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.