بن‌بست دشمن در عملیات متافیزیکی و جنگ‌های پست مدرن /

تخمین زمان مطالعه: 34 دقیقه

به گزارش خبرگزاری فارس، مجتبی زارعی عضو هیات علمی دانشگاه و مدیر‌مسئول ماهنامه اصولگرا ‌در شماره جدید این ماهنامه در یادداشتی با عنوان "بن‌بست دشمن در عملیات متافیزیکی و جنگ‌های پست مدرن" نوشت: مقدمه


به گزارش خبرگزاری فارس، مجتبی زارعی عضو هیات علمی دانشگاه و مدیر‌مسئول ماهنامه اصولگرا ‌در شماره جدید این ماهنامه در یادداشتی با عنوان "بن‌بست دشمن در عملیات متافیزیکی و جنگ‌های پست مدرن" نوشت: مقدمه نگاهی به ادبیات سیاسی کشور در سال های اخیر مؤید اتّخاذ نوع جدیدی از راهبرد «جنگ های کم شدت» و «نبردهای پست مدرن» از سوی دشمن در براندازی نظام اسلامی است. با تعمّق در حوادث مابعد انتخابات، اکنون دیگر کمتر کسی است که جنگ های پست مدرن و کودتاهای سفید و مخملین غرب علیه دولت و ملّت ایران را باور نداشته باشد. با اینکه خوانش این راهبردها جزوی از شروط لازم برای شناخت راهبردهای دشمن می باشد اما قطعاً شرط کافی در برابر آن نخواهد بود. چه اینکه ممکن است توقف در «مرحلة خوانش» ما را از ورود به «مرحلة ایجابی» قدرت نرم ملّی و رونق استعدادهای بومی در گشودن نبرد نرم علیه دشمن در سطوح داخلی و خارجی باز داشته و «مشی منفعلانه» را بر «روح آفرینندگی» قدرت نرم ایرانی – اسلامی و انبوه «افسران» ، «فرماندهان» و«سربازان» در این حوزه مستولی نماید. آنچه در محور یابی های ذیل ملاحظه خواهید کرد ابتنا یافته بر منابع قدرت در «سنت های ایرانی – اسلامی» است که به رشتة تحریر درآمده است. ضمن اینکه تلاش خواهد شد در ضمن طرح مباحث ایجابی قدرت نرم ملّی، تجارب و استعدادهای ایرانیان و انقلاب اسلامی در پرونده های خاص تئوریک، سیاسی – امنیتی و اجتماعی در سطوح ملّی و فراملّی نیز مورد بازخوانی قرار گیرد. تمهید بحث بر سر گنج از گدایی مرده ام زانکه اندر غفلت و در پرده ام استعدادها و ظرفیت های ایرانیان بخصوص پس از تماس با اسلام و همچنین تبلور نظام دانایی و توانایی این ملک و ملت پس از انقلاب اسلامی مؤید این نکته است که فرهنگ، دانش و هنر ایرانیان می تواند در قالب علم و فن سختی ها و مشکلات را از پیش پای کشور برچیند. وانگهی سعة وجودی فرهنگ و مهارت ایرانیان پس از انقلاب اسلامی بگونه ای است که قادر است علاوه بر دفع هجوم ها، خویش را در وضعیت خلاقیت، ابتکار و تهاجم قرار دهد. ایرانی این طراز را البته مرهون بازآفرینی تمدن اسلامی در سال های پس از انقلاب اسلامی است. ملتی که جنگ های سخت، فیزیکی و اقسام گوناگون عملیات پر شدت دشمن را رفع کرد،‌جنگ های کم شدت را پشت سر گذارد، تهاجم و شبیخون فرهنگی و هنری دشمن را مدیریت کرد و اکنون با استفاده از ظرفیت های بومی، عملیات های فیزیکی، جنگ های پست مدرن و هجوم نرم غرب تمدنی و سیاسی را به ضدشان مبدل ساختن، گو اینکه ایرانی بخصوص در سالهای اخیر امکان ها و توانایی های خود را به فراست دریافت و به راز قدرت خویش پی برد. ملت دریافت که هویت و تشخص ایرانی پس از انقلاب اسلامی فراتر از مرزهای جغرافیایی و شعاع اندیشه و تفکرش بسیار وسیع تر از دفع تهاجمات است. او دریافت که باید از پوستین عملیات های دفاعی درآید و ابتکار عمل را بدست گیرد و در حوزة‌صدور تجربه های ایرانی به منطقه و جهان خلاقیت بخرج دهد و تمامی ظرفیت ها و استعدادهای مغفول را شکوفا کند. شرح و بسط قدرت دشمن و بازخوانی مکرر آن دوای درد ایرانی نیست، راه ایران فردا از دالان بازآفرینی تمدن اسلامی-ایرانی می گذرد، باید گنج این ملک و ملت را استخراج کرد و برای آبادانی آن بکار گرفت. مباد که به قول سدید مولوی علیه الرحمه بر سر این گنج ها بنشینیم و منفعل و پریشان و گدا باشیم ثروت ایرانی، ثروت و سرمایه ای است که اسلام و انقلاب ملت ایران به ایرانیان هدیه کرده است، غفلت و در پرده بودن ملت از دارایی ها و امکان های بزرگ اش ممکن است ملت را ذلیل کند، اما ملت مگر ذلت می پذیرد. ملت مسلمان ما دیر یا زود در پرتو استعدادها و تجربه های خود سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد. تازه ترین این فتح الفتوح ها فتح لانه جاسوسی رژیم اشغالگر قدس در مصر بزرگ است. ملت مصر را ذلیل کرده بودند اما کاربست تجربه ایرانیان در فتح جاسوسخانة‌آمریکا از سوی جوانان انقلابی مصر آنها را عزیز کرد، ورود به ساحت رزمندگی ایرانیان، شرط عزیزی در مصر است. و اینها که می بینید از نتایج سحر است،‌اندکی صبر؛ آفتاب دیده گشاید و ... الف) امکان های معرفتی و استعداد های عملیاتی یکم : هستی شناسی قدرت متعالیه انقلاب اسلامی قدرتمند است زیرا بر منابع قدرت جدید در جهان اشراف پیدا کرده است . یک افسر، فرمانده و سرباز در جغرافیای تفکر دینی ، سیاست و قدرت را در چارچوب های زیر تحلیل می کند و بر اساس آن به اقدام مبادرت می نماید : 1) سکولاریتة قدرت و خودبنیادی های مدرنیستی مأخوذ از آن فاقد حقانیّت است. 2) قدرت حقیقی؛ قدرتی استخلافی و عبدالهی است. 3) انانیّت و انیّت در قدرت و سیاست معلول حجاب های معرفت شناختی قدرت های امانیستی بوده و زوال یافتنی است. اما این تفسیر که از دالان تفکر دینی عبور می کند مبتنی بر کدام منابع در شناخت و شناسایی قدرت است ؟ دوم: ارکان ومنابع قدرت متعا لیه شناخت چارچوب ها کفایت نمی کند ، افسر ، فرمانده وسربازان انقلاب اسلامی برای مصون ماندن از هرنوع بن بست ، واپس گرایی و کارآمدی با چهار ملاک به سراغ کشف پدیده ها درعرصة سیاسی و اجتماعی رفته و به تحلیل میدان می پردازند . 1) وحی: تراز هویت قدرت در سیاست متعالیه «وحی» است. 2) عقل: عقلانیت منکشف از وحی, رسول ظاهری قدرت متعالیه است. 3)حسّ: یک وجه از ساحت قدرت مطلقه، قدرتی مادی است. 4)قلب: ساحت اشراقی قدرت ساحتی شهودی است، ساحتی نو پدید که مختص حکمت متعالیه است . سوم: آثار و غایات هستی شناسانه در قدرت متعالیه ، افسران وسربازان پس از پی بردن به منبع و منشاء سیاست وقدرت ، حاوی چه امکانات معرفتی می شوند ؟ بنظر می رسد پس از این توانایی فکری آنها در خواهند یافت: 1)هستی، مرکّب از غیبت و شهادت و مجرّد و مادی بوده و ترازی گشوده تر از منابع ماتریالیستی و الحادی است 2)هستی و فطرتِ انسان، ملازم حنیفیّت و توحید بوده و مؤید انسانی چند ساحتی است. 3)سه گانة «وهم»، «غضب» و «شهوت» در آدمی نتیجة دوری از خدابنیادی و سلطنت شریعت است. 4)گیتی به اذنِ قیّومیِ حق تعالی در تصرّف انسان است. خودبنیادی انسان جدید، نوعی توهّم می باشد. 5)عالم زنده است و دارای قانون و سنت می باشد این مؤلفه خارج از قدرت انسان وجود دارد. 6)«وجود»، عین رحمت می باشد سلب وجود از ناحیة باریتعالی، قرار گرفتن جهان در لاشی بودگی است. 7)قدرتِ خودبنیاد به رغم ظهور مادّی و هژمونی گفتمانی اصالت و دوام ندارد. 8)تصرّف حقیقی در قدرت و سیاست مشروط و مسبوق به ولایت الله است. 9)عالم طبیعت، مبداء سعادت و شقاوت آن جهانی است. چهارم :آفرینش مبانی قدرت نرم در انقلاب اسلامی هستی شناسی قدرت وسیاست متعالیه به افسران وسربازان و فرما ندهان جبهة انقلاب اسلامی ،‌رویکردی نو و کارآمد به نیروها و متفکران انقلاب اعطا می کند که در می یابند : 1) در نظام تکوین، قدرت، وجودی احسن است و با عدل ملازم است 2)رّد جبر و تفویض با تأکید بر اختیار انسان، متضمن حاکمیت قضا و قدر الهی بر تغییرات و تبدّلات عالم، تراز انسان، جامعه و تاریخ می باشد. 3)حاکمیت نهایی عدالت و مستضعفین و صالحین بر آیندة گیتی از سوی خدای بزرگ ضمانت شده است. 4)انقلاب اسلامی مظهر خودآگاهی انسان و تظاهر تاریخی مراجعت او به حقیقتِ وجود، در عصر جدید است. 5)بطلان جبری انحصار، اصالت نژاد، اصالت فرد و اصالت اقتصاد از مؤلفه های فلسفة تکوین قدرت در انقلاب اسلامی می باشد. 6)گذار از عوامل تک بعدی قدرت (هابزی)، عقلانی (وبری)، قانونی (لاکی – روسویی)، شبکه ای (فوکویی) و دیگر مظاهر شیئیتِ قدرت در انقلاب اسلامی به منصّة ظهور رسیده است. 7)آشوب های بی بنیادی در مکاتب پست مدرنی قدرت با بازگشت به حقیقت وجودی قدرت در انقلاب اسلامی خاموش می گردد. 8)انقطاع از عالم محسوسات و ایمان به غیب و تمکین به قدرت لایزال و مطلقة الهی گمشدة انسان جدید است. 9)روش شناسی جدید و منطق نوین فهم در تبیین قدرت، علم و سیاست با انقلاب اسلامی ایجاد گردید. 10)هژمونی هستی سکولاریزه و طبیعت تهی از معنا در مدرنیسم با ظهور روح قدسی انقلاب اسلامی متزلزل گردید. 11)تقدّم روح بر مادّه و رجحان متافیزیک بر نگاه فیزیکالیستی به انسان و جهان، انقلابی معرفت شناختی در انقلابات جهان است. پنجم : چرایی اقبال به قدرت نرم انقلاب اسلامی در عصر جدید پس از تجهیز به امکانات معرفتی ، افسران وسربازان جبهه انقلاب اسلامی در مسیر تاریخ قرار می گیرند امّا جبهة دشمن با تزلزل روبرو می شود چون به دلایل زیر افسران جبهة دشمن با یأس و سرخوردگی مواجه اند. 1)بن بست تبیین های سوسیالیستی و لیبرالیستی از انسان و جهان، انسان ها را به الگوی زیست ایرانی – اسلامی نزدیک کرده است. 2)فروپاشی ایدئولوژی کمونیسم و بلوک شرق سیاسی مؤید قابلیت قدرت نو پدید انقلاب اسلامی است. 3)تشویش و اضطراب انسان جدید از سیطرة تکنولوژیکی بر جهان مؤید گشودگی ها و تفسیرهای معناگرا از عالم و آدم در انقلاب اسلامی است. 4)ترس انسان مدرن از الحاد و اومانیسم او را به سوی عالم معنا و افق معنوی انقلاب ملّت ایران سوق داده است. 5)گرایش به معناگرایی، معنویت، عدالت و یکتاپرستی در جهان و توجّه به ندای باطن وجود و فطرت در انسان، افق های نو ظهور قدرت در چشم انداز انقلاب اسلامی است. ششم : امکان ها و استعدادهای حِکْمی انقلاب اسلامی برای آفرینش قدرت نرم متعالیه 1)تراز قراردادن «فطرت» به عنوان «بین الاذهانی ترین» زمینه و زبان در عالم برای مهندسی قدرت و سیاست قدسی با سرشت انسان ها سازگاری دارد. 2)تبیین هستی شناسانة قدرت و سیاست برای رهایی از آثار قدرت های فیزیکالیستی و رژیم های خشن سیاسی، جزو امکانات اختصاصی انقلاب اسلامی است. 3)انقلاب باطنی و درونی بر تغییرات ظاهری و تحمیلی در سرشت و طینت انسان ها تقدّم دارد. این ویژگی نیز ذاتی انقلاب اسلامی است. 4)طرح وحدت دین و دنیا و گذار از اباحیت و سکولاریسم از آثار انقلاب اسلامی است. 5)یکپارچگی علم و دین با عبور از ایدئولوژی علم گرایی (سیانتیسم) از امکانات و ارمغان های انقلاب اسلامی است. 6)اعتقاد به استمرار دائمی و استکمالی نبرد حقیقت و باطل، نوید بخش فردای انسان می باشد. 7)محوریت کلمات و گفتارها بجای سلاح و جنگ افزارها، جزو ارزش های اختصاصی تحولات اجتماعی در الگوی تغییرات ایرانی – اسلامی است. 8)اخلاقی کردن قدرت و سیاست از طریق متون مقدس با تأکید بر میراث قرآن و عترت از آرمان های بنیادین انقلاب اسلامی است. 9)اعتقاد به مهدویت و مهندسی فلسفة تاریخیِ عالم، ملاک سرْزندگی و شادابی در الگوی ایرانی – اسلامی می باشد. 10)الگوی اسلامی – ایرانی تحولات از پشتوانة مبانی نظری و عملی برای مهندسی قدرت در سطوح فراملی برخوردار است. هفتم : آموزه ها و تجربه های انقلاب اسلامی در تولید قدرت نرم انقلاب اسلامی امّا در عینیت چگونه از امکانات حکمی و علمی خود استفاده کرده است بنظر می رسد می توان برخی از این آموزه ها در سطوح ملّی و بین المللی اشاره کرد : الف) در سطح ملّی 1)بسیج ملی و خیزش آحاد توده ها بنام خدا و مذهب و اعلای کلمة ملّت بنام خدا در عصر موسوم به مرگ خدا و سیطرة گفتمان مدرن جزو پدیده های شگفت انگیز انقلاب اسلامی در دورة مدرنیسم می باشد. 2)ایجاد همبستگی اسلامی و ملّی در پیروزی نهضت تنباکو و نهضت نفت و ارتقای آن در نهضت ملی هسته ای در ایران، تراز جدیدی از قدرت نرم و ظهور نیروی معنوی ایرانیان است. 3)عمومی کردن مبارزه و اجتماعی نمودن مخالفت با سلطنت از طریق «بیان» و» قلم»، حرکتی منحصر بفرد در جهان می باشد. 4)»فرهنگی» کردن «براندازی سلطنت» و جلوگیری از نبردهای خونین خیابانی در پیروزی انقلاب، مؤید غلبگی قدرت نرم معنوی بر قدرت برهنة سلطنتی بوده است. 5)طرح بندی قلم ها و گفتارها در مقابل مسلسل ها، جزو توانایی های رویکرد اسلامی و شیعی قدرت در ایران می باشد. 6)مردمی کردن «ضد» کودتاها و «ضد» ترورها در تداوم نهضت و تحکیم جمهوری اسلامی از طریق شبکه-های اجتماعی، نوع جدیدی از مشارکت سیاسی پس از پیروزی انقلاب در ایران است. 7)ادارة مردمی جنگ تحمیلی علیه انقلاب اسلامی و ایران؛ الگوی کم هزینة مدیریت بحران ها در جهان بود. 8)مشارکت عمومی در گذار از حصر اقتصادی و نظامی ایران در طول دفاع مقدس از توانایی های بسیج ملی در ایران بود. 9)توانایی ادارة نرم جنگ فیزیکال و کماندویی کارتر علیه ایران در ماجرای لانة جاسوسی آمریکا و صحرای طبس و به سقوط کشانیدن او در مبارزات انتخاباتی، مدلی بی بدیل از قدرت نرم ایران به شمار می رود. ب) در سطح فراملّی/ منطقه ای و بین المللی 1)ایجاد الهیّات رهایی بخش و تدوین مجازی دایرة المعارف مبارزه با ظلم و ستم در بین ملّت ها از آموزه های انقلاب اسلامی است. 2)ایجاد همبستگی های اسلامی در تشکیل نیروهای مقاومت و ایجاد جبهه های پایداری در مناطق مختلف جهان، جزو ظرفیت های سیاسی، اجتماعی تحوّل و انقلاب در ایران می باشد. 3)ایجاد ملّت سازی در مقابل جریان محافظه کاران دولتی و غرب گرایان در سطح منطقه و جهان اسلام، قدرت نرمی است که خاورمیانة جدید اسلامی و عربی را رقم زده است سقوط دیکتاتورهای منطقه مؤید این گفتار است . 4)ایجاد تقریب بین المذاهب اسلامی و وحدت ادیان توحیدی، راه جدید انقلاب اسلامی برای جلوگیری از نفوذ بیگانگان در صفوف بین المللی اسلامی است. 5)ابراهیمی کردن حجّ و عمومی کردن برائت از ستمگران در دارالاسلام و سرزمین وحی، نوع جدیدی از آفرینش مقاومت بین الملل اسلامیِ برخاسته از الگوی ایرانی- اسلامی مبارزه می باشد. 6)فراگیر کردن سیاست نه شرقی و نه غربی در جهان اسلام بعنوان نهضتی غیر نظامی و خیزشی فرهنگی از ممیزّات انقلاب اسلامی است. 7)ایجاد روز جهانی قدس و عبور از ناسیونالیسم عربی و جهانی کردن مسالة فلسطین، جزو ابتکارات معنوی امام خمینی رضوان الله علیه در مقابل موج خشونت رژیم اشغالگر قدس و همپیمانان غربی آن بوده است. 8)ایجاد روح بیداری اسلامی، اسلام گرایی، اتحاد مستضعفین، استقلال طلبی، آزادی خواهی، عدالت گرایی و دمیدن روح همگرایی در مبارزه با انحصار طلبی قدرت های غارت گر، گفتمان معتبر انقلاب اسلامی در مقابل هژمونی ادبیات استبداد جهانی است. 9)قرار دادن اسلام به عنوان داّل برتر گفتمانی در مبارزات علیه دارالکفر از دقت و باریک بینی های امام خمینی در تجمیع امکانات معنوی مسلمانان در مقابل نظام جهانی بود. هشتم: استراتژی های ایران در مقابلة نرم با غرب در حوزة نظر و عمل پس از تبلور امکانات حکمی ، علمی و عملی ایرانیان و گذر انقلاب اسلامی از مرحلة مواجهه با جنگ های سخت و کم شدت ، معلوم است که دشمن به طراحی جنگ های پست مدرن علیه انقلاب اسلامی مبادرت نماید امّا استعداد ایرانی چیزی نیست که بتوان آن را دست کم گرفت ، مع الوصف نخبگان ایران با رهنمودهای رهبر فرزانه خود به طراحی الگوها و راهبردهای زیر مبادرت کردند : الف) در سیاست داخلی 1)الگوی دانش – قدرتِ معناگرا و اتّخاذ راهبرد دسترسی به مرجعیت علمی برای اثرگذاری در مناسبات ملی – بین المللی به زایش قدرت و ثروت بومی می انجامد. 2)پرهیز از دولتی شدن تقابل نرم با غرب و ایجاد بسترهای لازم برای حضور شبکه های غیر دولتی در جنگ نرم با دشمن ضروری است. 3)جلوگیری از سیطرة گفتمان تفکر پدافندی و رصدگرایانة صِرفْ در قبال عملیات هجومی ونرم غرب در کشور و ایجاد آرایش آفندی نرم به غرب سیاسی و فکری از طریق گشایش پرونده های جدید، جزوی از عقلانیت آینده پژوهانه در ضوابط جنگ نرم می باشد. 4)ارتقای سطح بازدارندگی در سطوح امنیت ملی برای همبستگی ملّی و تعامل مؤثر و بازدارنده در روابط بین الملل، دو بال تولید قدرت نرم به شمار می آید. 5)آمایش سرزمینی عدالت گرایانه در تمامیتِ محیط ملی به رویش هرچه بیشتر قدرت نرم منجر می گردد. 6)مهندسی و هدف گذاری دانش ها و فناوری ها بر محوریت علوم انسانی بومی در تحولات کشور از بدیهیات و واضحات کنونی و جزو مؤلفه های پویای قدرت در الگوی ایرانی- اسلامی توسعه می باشد. 7)شکستن مرزهای دانش و یا حرکت در جدار و نوار مرزی علوم و گذار از انحصارِ مرجعیت علمیِ دولت-های خاص جزوی از لوازم لاینفک ظهور قدرت ملّی الگوی ایرانی – اسلامی پیشرفت خواهد بود. 8)توانمندسازی بخش های غیر دولتی با تکیه بر فرهنگ بومی در تولید علم و فناوری جزو راهبردهای ضروری کشور است. 9)گفتگوهای بین نسلها و عبور از گسست بین نسلی با راهکارها و میراث ایرانی – اسلامی، راهبردی حیاتی در حفظ و حراست از قدرت و هویت ملّی است. 10)بسط و تعمیق شبکه های غیر دولتیِ دانشْ بنیان و انجمن های تولید علم و دانش بومی از مؤلفه های اقتدار و همبستگی ملّی است. 11)ایجاد انجمن های غیر دولتیِ غرب شناسیِ»غیر توصیفی» بعنوان بدیل متدلوژی شرق شناسی بمنظور فراگیر کردن کنترل مردمی تمنیّات سوداگرانة غرب در حوزة فرهنگ، سیاست و اقتصاد راهبردی رئالیستی و انقلابی است. 12)تقویت باور»تولید» و عمومی کردن روند آن بعنوان فرهنگ عمومی استقلال در حوزة نظر و عمل در کشور، پشتوانه ی مهم رشد کشور در مقابلة فراگیر با دشمن می باشد. 13)ارتباط شبکه ای علوم و رشد متوازن آن متضمن نقشة جامع علم و فناوری کشور خواهد بود. 14)کرسی های نظریه پردازی در حوزة علم، فرهنگ، سیاست و اقتصاد در راستای تولید معرفت و دانش های بومی از طریق تغییر و تحول در سرفصلهای درسی نظام آموزشی و پژوهشی و بسط آزاداندیشی در کشور فراگیر شود. 15)زمینه های مشارکت مردمی برای ابداع، ابتکار و تعیین میدان درگیری های کم شدت و نرم با دشمن فراهم گردد. 16)بسط و تعمیق باورها به پدافند غیرعامل و اصول دفاع غیر نظامی در کشور، قدرت نوینی را در عرصة اجتماعی و سیاسی رقم خواهد زد. 17)اتّحاد و انسجام ملّی از طریق هم افزایی های زبانی، نژادی، جغرافیایی و مذهبی در کشور به رشد متوازن شاخص های امنیت ملّی رهنمون خواهد شد. 18)فرهنگ عمومی کشور از طریق بسط معنویت، اخلاق، انضباط اجتماعی، قانونگرایی، مشارکت عمومی، ایثار و از خودگذشتگی مستغنی شده و از چندپارچگی جلوگیری خواهد کرد. 19)پیوند بخش صنعت با تحقیقات و آموزش، قدرتی مؤثر و ارگانیگ می آفریند. 20)حذف تصدی گری غیر ضروری دولت و اجتماعی کردن ادارة اقتصادی و اجتماعی کشور به هم جبهگی و همبستگی سیاسی مضاعف در چارچوب نظام اسلامی منجر می شود. 21)ایجاد نظام جامع تأمین اجتماعی ایرانیان در راستای توجه به سهم استراتژیک منابع انسانی و سرمایة اجتماعی به تولید قدرت ملّی در سطوح داخلی و خارجی می انجامد. 22)کوچک کردن و چابک سازی دولت و تمرکز زادیی اداری از نظام دیوانی کشور، ضرورتی اسلامی و ملی بوده و از ارکان همبستگی و مشارکت مردمی در نظام اسلامی است. 23)رضایتمندی مردم از نظام و دولت، سرمایه و اعتماد اجتماعی، روحیة تعاون و همبستگی های ایرانی – اسلامی را افزایش داده و به تعمیق مناسبات نظام اسلامی و ملّت منجر خواهد شد. 24)دسترسی های برابر به فرصت ها، امکانات و توزیع عادلانة ثروت های عمومی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ...، حس مشترک مذهبی و ملّی را به کشور و نظام سیاسی خواهد بخشید. 25)سطح تعلق به نمادها، شعائر و آیین های اسلامی- ایرانی در آحاد مردم ضریب ایمنی قدرت ملّی را ارتقای می بخشد. 26)سطح مشارکت های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ملّت و تحکیم مردم سالاری دینی متضمن جلوگیری از رخنة نرم بیگانگان در صفوف ملّی است. ب) در سیاست خارجی 1)اصلاح ساختارهای دیوانی وزارت خارجه و دستگاه های سطوح دیپلماتیک، متناسب با استعدادهای تئوریک انقلاب اسلامی به افزایش قدرت ملّی در روابط بین الملل رهنمون می شود. 2)بهره گیری از دیپلماسی عمومی وایجاد زمینه های حضور شبکه های غیر دولتی در مناسبات سیاست خارجی برای تعمیق نفوذ نرم الگوهای ایرانی – اسلامی از الویت های عملی سیاست خارجی است. 3)گذار از سطح سیاست به سطح فرهنگ در مناسبات منطقه ای و جهانی بمنظور استفاده از برجستگی ها و ظرفیت های استراتژیک فرهنگ ایرانی – اسلامی راهنمای عمل کارگزاران سیاست خارجی باشد. 4)اتّخاذ سیاست خارجی تهاجمی بر سه محور عزت، حکمت و مصلحت استمرار و تعمیق یابد. 5)ایجاد مناسبات اقتصادی منطقه ای – اسلامی بمنظور همگرایی ها و برقراری موازنه در داد و ستد اقتصادی و سیاسی بیش از گذشته در دستور کار سیاست خارجی قرار گیرد. 6)همبستگی های اسلامی و غیراسلامی در منطقه و جهان بمنظور اصلاح نظام نابرابر جهانی و حذف تبعیض-ها و امتیازطلبی ها از ساختار سازمان ملل متحد و شورای امنیت و سازمان های وابسته توأم با پیوست های فرهنگی و تبلیغاتی تعقیب گردد. 7)ارتقای پیوندهای عاطفی و عقلانی سیاست خارجی ایران با لایه های اجتماعی در سطوح ملی و بازنمایی منطق سیاست خارجی در تمامیتِ جامعة ایرانی از ضرورت های دستگاه دیپلماسی در نظام اسلامی است. 8)حضور مؤثر و هدفمند در سازمان های بین المللی ذیربط دولت ها و ملّت ها، ضامن حراست فرهنگ و هویت ایرانی است. 9)ایجاد دانشگاههای فراملّی، منطقه ای و جهانی بمنظور پذیرش دانشجویان همسو با انقلاب اسلامی و الهیات رهایی بخش در راستای گذار از سیطرة گفتمانی غرب در حوزة علم و سیاست در تهران و برخی استان های برخوردار از موقعیت ژئوپلیتیک مؤثر در سیاست خارجی و منطقه ای از دیگر مؤلفه های آفرینش قدرت نرم جمهوری اسلامی است. نهم: استراتژی های غرب در تقابل نرم با جمهوری اسلامی ایران الف) در حوزة دولت – ملّت 1) تزلزل در ارکان و منابع معرفتی هویت ایرانی – اسلامی در رأس الویت های جنگ نرم دشمن قرار دارد. 2) تخریب سرمایه اجتماعی کشور در باور ایرانی به ظرفیت ها و امکان های بالقوه و بالفعل انقلاب اسلامی از پیش نیازهای هجوم نرم به کشور است. 3) القای ناکارآمدی نظام اسلامی و ایجاد باور عمومی به پذیرش سکولاریسم در حوزة سیاست، فرهنگ و علم از دیگر مؤلفه های بنیادین در براندازی نرم نظام اسلامی است. 4) القای بی ثباتی در وحدت ملی با تأکید بر مسایل قومی – مذهبی، سیاسی، زبانی و شکاف بین نسلهای نخست و مابعد انقلاب اسلامی از ابزارهای دشمن در هجوم نرم به ایران می باشد. 5) تقدّم جنگ نرم بر جنگ پر شدت و سخت بعنوان پیش نیاز براندازی نوین اکنون به سیاست لاینفک دشمن مبدّل شده است. ب) در حوزة منطقه ای – بین المللی 1) محدود کردن حوزة نفوذ ایران در منطقه و جهان با طرح ها و پروژه های پرهیاهوی «ایران هراسی» از طریق ایجاد درگیری های فرقه ای، مذهبی و اقتصادی – تجاری، از الویت دارترین برنامة رسانه ای و نرم دشمن علیه ایران می باشد. 2) ایجاد درگیری ها و دل مشغولی های داخلی برای کشور و کند کردن دیپلماسی ایرانی بمنظور تداوم روند دموکراتیزاسیون خاورمیانة اسلامی و عربی، جزو تاکتیک های کنونی دشمن در هجوم نرم می باشد. 3) ایجاد بازی های فرسایشی و تصنّعی درسه سطح پروندة اتمی ، پروندة تشدید شکاف های داخلی ایران و پرونده های حقوق بشری بمنظور توقف روند روبه رشد ملت سازی ها با الگوهای ایرانی – اسلامی و جلوگیری از بسط و تعمیق اعماق استراتژیک ایرانیان در منطقه و جهان، سه شیوة کنونیِ درگیری نرم دشمن در سطح عملیاتی است. ب: تجارب و آموزه ها به مثابة کارگاه های آموزشی افسران و فرماندهان ایرانی 1- پروندة دیپلماسی نامه الف) نامة حضرت امام خمینی رضوان الله علیه به میخائیل گورباچف نامة امام خمینی به رهبر شوروی سابق، اقدامی پیش دستانه برای تصحیح منابع معرفت شناختی گورباچف و بلوک شرق فکری - سیاسی و دعوت آنها به بازنگری در روش-شناسی قدرت و سیاست، از مؤلفه های بنیادین قدرت نرم بومی به شمار می رود. اقدام امام خمینی رحمه الله علیه در دعوت گورباچف و بلوک شرق فکری و سیاسی به اسلام و دیگر امکان ها و استعدادهای ایرانی – اسلامی (توحید- عرفان اسلامی- فلسفة مشایی و اشراقی- حکمت متعالیه و ...) با وجود شرایط بحرانی و جنگ زدة کشور، حاکی از استقلال معرفتی و مستظهر بودن به توانایی قدرت نرم انقلاب اسلامی بود. بشارت فروپاشی کمونیسیم و اعلام سپرده شدن آن به خاطرات و موزه های تاریخ از یک سو و انذار بلوک شرق از افتادن در دامان سرمایه داری و لیبرالیسم از دیگر سو و نیز دعوت تیزهوشان روسی برای کسب آموزش معارف حکمت اسلامی در قم، از دیگر مؤلفه های بکار گرفته شده قدرت نرم ایرانی- اسلامی در مقابله با هژمونی نظام جهانی می باشد. ایجاد تلقّی معرفی شهر قم و معارف غنی آن به عنوان بدیل و جایگزین شهر استراتژیک مسکو در نامة تاریخی امام خمینی رضوان الله علیه، حاکی از خودباوری به قدرت متعالیه و نرم افزارانة قم، در جهان می باشد. تحت الشعاع قرار گرفتن اخبار جهان ذیل حرکت تاریخی و ابداعی امام خمینی رحمه الله علیه و آغاز مأموریت معرفت شناسانة هیأت اعزامی به مسکو، مؤید توانایی ایران و انقلاب اسلامی برای ادارة جنگ های رسانه ای و ساماندهی آن با کمترین امکانات ممکن در مقابل قدرت های ستمگر و در منظر و مرئی جامعة جهانی بود. نامة امام خمینی به گورباچف حرکتی ایجابی، ابداعی و انقلابی بود که در کمال عقلانیت، معنویت و سیاست متضمن معرفی نقشه راه از سوی ایران طراحی، هدف گذاری و مدیریت شد. حرکت حِکْمی و معرفتی امام خمینی رضوان الله علیه قادر شد، انحصار نظام یکسویة خبری را در چشم انداز خواست و الگوی ایرانی - اسلامی در هم شکند. نامه های دکتر محمود احمدی نژاد به سران نظام سلطه نامة دکتر محمود احمدی نژاد به برخی سران نظام سلطه، اقدامی برای طرح بازنگری در شیوة مدیریت جهان از طریق احترام به کرامت انسان، توجه به تعالیم انبیاء و یکتاپرستی و نیز بسط معنویت و عدالت بود. اقدام رئیس جمهوری اسلامی ایران در مخاطب قرار دادن سران نظام سلطه، موضعی ایجابی، تهاجمی و به دور از وضعیت منفعلانة ما قبل دولت نهم در حوزة سیاست خارجی بود. نامه های انتقادی و آگاهی بخش دکتر محمود احمدی نژاد به سران نظام سلطه استفاده ای عالمانه از ظرفیت های دیپلماسی عمومی برای بسط و تعمیق پیامهای ایرانی – اسلامی در معماری مدیریت جهان بود. تغییر وضعیت ایران از موضع متّهم به موضع پرسشگر، یکی از شیوه های بدیع کاربست قدرت نرم ایرانی در تحولات جهانی بود. اتّخاذ سیاست های انفعالی از سوی غرب و دچار شدن آنها به آثار استراتژی شوک و بُهت از دیگر مؤلفه های سیاست هجومی در دیپلماسی نامه به شمار می آید. ناتوانی بنگاه ها و آژانس های خبری ضد ایرانی جهان در سانسور و تحریف دیپلماسی نامه، مؤید تدبیر و دوراندیشی طرف ایرانی در انتخاب ابزار انتقال پیام و صحنه آرایی میدان بازی بود. نوع مواجهة منفعلانة مخاطبان رسمی و ظاهری نامه های دکتر محمود احمدی نژاد، افکار عمومی جهان را بعنوان مخاطبان حقیقی نامه ها در چشم انداز پیام های ایرانی – اسلامی و مدیریت ناعادلانة جهان به تفکر وادار کرد. عدم پاسخگویی به نامه های دکتر محمود احمدی نژاد به دلیل ظرفیت بالای متن استیضاح-گرانة آن، خود مؤید امتناع تفکر در تمدن غربی – مسیحی و بیانگر توانایی برتر گفت وگو و قدرت عقلانی در تفکر ایرانی – شیعی است. 2- پروندة پیروزی نهضت ملّی هسته ای دکتر محمود احمدی نژاد در نگاهی کل گرایانه از انقطاع پروندة هسته ای با چشم انداز حکمت نظری در سیاست خارجی ممانعت کرد. او این نهضت را در اتّحاد عقل عملی با ولایت، مهندسی کرد؛ راهبردی که علاوه بر بومی سازی فناوری هسته ای در ساحت فیزیکال به آفرینش قدرت ملّی نرم متافیزیکی نیز برای ایرانیان رهنمون شد. اجتماعی شدن مطالبة هسته ای، تولید شعارها و آفرینش کلام های مردمی در همبستگی با نهضت هسته ای و متعاقباً تبدیل و تحویل مؤلفه های نهضت به نمادها و سمبل های آیینی و سنتی در سطوح قبیله ای، روستایی، شهری، کلان شهرها و ... از مؤلفه های تولید قدرت ملّیِ نوپدید در نهضت هسته ای بود. تبدیل پروندة هسته ای به ابزار استیضاح تمامیت خواهی دارندگان جنگ افزارهای اتمی و افشای انحصارات تبعیض آمیز اعمالی از سوی باشگاه اتمی و همچنین ارتقای جایگاه ایران از موضع متهم به بازجو، از ویژگی های توانایی ایرانیان در تبدیل تهدیدات پیش روی به فرصت ها در جنگ نرم بود. رمزگشایی از منطق فهم قدرت های سلطه جو نسبت به فعالیت های صلح آمیز اتمی ایرانیان، افشای ماهیت سیاسی پرونده هسته ای و نیّات غیر حقوقی قدرت های بزرگ و نیز اتّخاذ روش مقابله به مثلِ جدلی و ضد سفسطه در مباحثات هسته ای و ترسیم دیالکتیک هسته ای از ویژگی های بارز تولید قدرت نرم ایرانی در پروندة هسته ای است. پروندة هسته ای ایران دارای چنان ظرفیتی در دیالکتیکِ منطق و جدل در سطح جهانی گردید که اکنون پس از اتمام این کارزار پیچیدة رسانه ای، از دکتر احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور پرسش و پاسخ و رئیس جمهور سیاست های مناظره ای دنیا یاد می شود. 3- پروندة انتخابات در دولت های نهم و دهم سوم تیر 84 و 22 خرداد 88 ماهیت انتخابات از حیث معنوی در ایران متحول گردید و موجب آفرینش قدرت جدیدی در ایران شد. انتخابات سال های 84 و 88 بعکس برخی انتخاباتِ پروژهْ بنیادِ ماقبل، مشارکتی فرایندْ بنیاد بوده و بجای تکیه بر خواستِ احزاب و محافل خاص به عناصر «طلب» و «ارادة عمومی» بازگشت داشته است. تکوین انتخابات 84 و 88 مهندسی یی خودجوش و فرایند بنیاد بوده و در چشم انداز قدرت متعالیه صورت پذیرفت. جریان غالب در این انتخابات برای جمع آوری آرای ملّت بجای تکیه بر کسب قدرت، بر احیای عدالت و اصالت خدمت تأکید کرد. نقش مردم اصیل و حقیقی شد. نقشی که در انتخابات پروژه بنیاد، طرح و پروژه ای در دستان احزاب و گروههای ذینفوذ به حساب می آید. غوغاکاری، جنگ های روانی و شارلاتانیزم رسانه ای، مغلوب آگاهی بخشی و اقناع بکار گرفته شده از سوی اصولگرایان در دو انتخابات یاد شده گردید. سیاست ورزی انحصارگرایانه و تخصصی و نیز مشارکت منحصرانة طبقة ممتاز در مهندسی افکار عمومی، تحت الشعاع حضور هوشمندانة تودة مردم قرار گرفت. آزاد سازی انتخابات از کمند قدرت نرم دشمن، نمایش همبستگی ملّی و شکستن نصاب مشارکت ملّی برای تعیین سرنوشت خویش در جهان از مهمترین شاخص های تولید قدرت نرم ایرانی در تحکیم مردم سالاری دینی بود. 4- پروندة سفرهای استانی دولت نهم و دهم مهندسی سفرهای استانی دولت برخوردار از حکمت معنوی و بازاندیشیدة مبانی نظری قدرت و سیاست در سنت های اسلامی و شیعی است. سفر قوة مجریه از جامعه به مقّر دولت و توقف در پایتخت، مأموریت و حرکتی ناتمام و نوعی غفلت از آحاد ملّت بود که دولت نهم و دولت دهم با پرهیز از توقف و تمرکز در مقّر مرکزی دولت و مراجعت به ملّت و جامعه، موجب آفرینش مؤلفه های جدیدی از قدرت نرم در سطوح ملّی و فراملّی گردید. قدرت دولت در سفرهای استانی از حیث ماهیت «مسافر» و «غیرمقیم» است. دولت اسلامی از حیث حقیقت، پایدار اما از حیث مبنای تکوین، قدرتی «مسافر» است. گذار از فربگی قدرت و دیوان سالاری دولتی، ایجاد چابکی، چالاکی و سبک باری دولت برای خدمت رسانی به ملّت و پدید آمدن همبستگی، هم جبهگی و مفاهمة دولت و ملّت از آثار آفرینش نیروهای جدید اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و اقدامی در اصلاح مدارات سنتی قدرتِ مدرن در سفرهای استانی است. تقسیم عواطف در بین ملّت و توزیع برابر ثروت های عمومی و پراکنش قدرت سیاسی در اقصی نقاط کشور، از مهمترین مؤلفه های پشتیبان در تضمین امنیت ملّی بود که در تماس مستقیم، شفاهی و دو سویه ملّت و دولت در سفرهای استانی پدید آمد. نگارش قریب به ده میلیون برگ نامه از سوی ملّت به دولت و تحت الشعاع قرار گرفتن سایر رسانه های مدرن و دیجیتال، مؤید توانایی بالای دولت اسلامی در مهندسی ارتباطات و مفاهمة ملّی از حیث جامعه شناسی سیاسی و مبیّن نقاط ضعف نظام ایرانی بر جای مانده از شبه مدرنیسم پهلوی است. 5- پروندة فتح لانه جاسوسی آمریکا و شکست عملیات (رایس باول) کاسة برنج در صحرای طبس تحلیل آگاهانه، بهنگام و مدبرانة جوانان دانشجو از وضعیت انقلاب اسلامی، و ماهیت دشمنی آمریکا با ایرانیان، علاوه بر اینکه به فتح لانه ای منجر شد که یکی از بزرگترین ایستگاههای هماهنگ کنندة اطلاعاتی CIA در خاورمیانه بود، آفرینندة نوعی از قدرت نرم ایرانی – اسلامی در جامعه به شمار می آید. سیزدة آبان حرکتی نه صرفاً ضد اطلاعاتی و ضد کودتا، که برخوردی تاریخی با آمریکا بعنوان نماد نظام سلطه در جهان و مؤثر در تاریخ سیاسی جهان ارزیابی می شود. خودآگاهی انقلابی، قوة تشخیض و تحلیل سیاسی، انضباط انقلابی، تقسیم کار و مسوولیت پذیری، کار شبانه روزی، اعتماد به توانایی ایرانی، بی اعتنایی به تهدیدات قدرت های بزرگ جهانی، مراقبت در تنظیم حرکت حماسی با تراز رهبری اسلام و روحانیت آگاه، اقناع عمومی ملّت، اجتماعی و غیر دولتی کردن ادارة امور لانة جاسوسی پس از فتح و نیز مباهات ملّت به پیوند جامعه و دانشگاه از مؤلفه های بنیادین تولید قدرت نرم ایرانی – اسلامی در 13 آبان بود. شکیبایی در مدیریت 444 روزة آمریکایی ها و ادارة سیاسی، اجتماعی آنها متضمن مقابله با جنگ روانی دشمن و عدم آزادی آنها تا مقطع تحت الشعاع قرار گرفتن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و سقوط کارتر از شاهکارهای قدرت نرم ملّی غیر دولتی ایرانیان در تاریخ سیاسی جهان بود. شناسایی و احراز هویت جریان های نفود مرتبط با دشمن در محیط ملّی و منطقه ای و نیز افشای وابستگی برخی رجال سیاسی و حزبی به سازمان های اطلاعاتی دشمن از طریق خوانش پیچیده و فنی اسناد برجای ماندة آمریکایی ها (از مهمترین دستاوردهای شبکه ای از نیروهای انقلابی بود که تا آن روز هیچ آموزش آکادمیک و تشکیلاتی از کارهای پیچیدة اطلاعاتی و امنیتی در سوابق خویش نداشته اند) از سرمایه های مهم قدرت نرم پدید آمده در 13 آبان بود. 6-پروندة عزل قائم مقامی منتظری و انتقال رهبری به مقام معظم رهبری مدظله العالی رصد کردن جریان نفاق داخلی و ضد انقلاب خارجی در بیت قائم مقام وقت رهبری انقلاب اسلامی یکی از اقدامات بهنگام و پیش دستانةی نیروهای انقلاب در حوزه های اطلاعاتی رسانه ای بود. شرح صدر امام خمینی و متعاقب آن برخورد انقلابی معظم له در دو ساحت شخصیت حقیقی و شخصیت حقوقی با غائلة منتظری از پشتوانه ها و تجارب نظام اسلامی در چگونگی مواجهه با خطر و توطئه در ایرانِ ما بعد انقلاب اسلامی است. تمکین به رأی و نظر ولی پارسای افقِ فقاهت از سوی تودة ملّت، بخصوص طبقة خواص در موضوع حذف منتظری از جایگاه خطیر قائم مقامی رهبری نظام اسلامی از آموزه های بنیادین تاریخ سیاسی ایران در مدیریت فتنه ها به شمار می آید. صدور اعلامیه ها از سوی امام خمینی (ره)، آیند و روند هیئت های مخصوص به بیت امام خمینی و عبور خواص از مطامع دنیا و پایبندی به راهنمای عمل اعلامی امام خمینی(ره) در تحولات مابعد منتظری، یکی از اقناعی ترین و انقلابی ترین روش های اتخاذ شده در خلع قائم مقامی منتظری برای کشور ام القری بود. بلوغ سیاسی ملّت و برخورداری جوانان، احزاب، زنان از تحلیل سیاسی و بصیرت حول ایران وجهان و بخصوص ایفای رسالت انقلابی و اسلامی از سوی مرحوم حاج احمد آقا رضوان الله علیه ؛ بعکس تسویه های خونین جابجایی قدرت در دیگر ایدئولوژی های سیاسی جهان، یکی از متین ترین تشریفات جابجایی قدرت و سیاست را از حیث نظر و عمل در انقلابی ترین کشور منطقه و جهان رقم زد. آموزه های این تجربة عظیم تاریخی در حوزة مذهبی، سیاسی و اجتماعی، رکن رکین قدرت نرم دینی در رفع فتنه در ایران بود. ایجاد همبستگی ارگانیک از سوی قریب به تمامی لایه های مذهبی، فقهی، سیاسی، جغرافیایی و همجبه گی ارکان حقوقی، اداری، امنیتی در بیعت با جانشین امام خمینی بعنوان نائب حضرت بقیه الله الاعظم (عج) از دیگر مؤلفه های آفرینش قدرت نرم ایرانی - اسلامی در وضعیت دشوار ایران بود. خویشتن داری، مراقبت از اظهارات ناصواب از سوی خواص، متنفذین و رجال عالی رتبه به رغم تحریک و تهیج رسانه های دشمن به نافرمانی و شایعة بروز کودتاها و تسویه های خونین در داخل کشور از زیباترین جلوه های مفاهمة مردم و نظام بود. 7- پروندة عزل رئیس جمهور و فرماندة کل قوا بصیرت، شکیبایی، تقوای سیاسی و مذهبی جریانات اسلامی و رجال مکتبی در مقابل غوغا، منیّت و انحصارطلبی بنی صدر و جریان لیبرال و تراز قرار دادن خط ولایت فقیه از سوی نیروهای انقلابی، نقطة عزیمتِ آفرینش قدرت ملّی در جبهة حزب الله گردید. همبستگی و مفاهمة جریان انقلاب با تودة مردم و تلاش برای اعتلای اسلام و رهبری، ائتلاف بنی صدر با لیبرال ها و منافقین را از طریق «دفتر هماهنگی ها و همکاری های رئیس جمهور» بی اثر کرد. تکیه بر عنصر آگاهی بخشی از سوی رجال انقلابی در تعامل با جوانان و دانشجویان از طریق سلسله جلسات فکری – تحلیلی، میدان درگیری مورد نظر لیبرال ها و منافقین را از سطح حضیض آشوب های خیابانی به منابع غنی فکری کشانید و تودة ملت را از خط نفاق به دلیل تشبث شان به خشونت ها، ترور و درگیری های خیابانی منزجر کرد. بصیرت سیاسی حزب الله مانع از آن شد تا درگیری های کور تحمیلی لیبرال ها و منافقین در کف خیابان ها، اهمیت و الویت همبستگی در برابر تجاوز نیروهای بیگانه به سرحدات کشور را به محاق برد. از این رو حزب الله با انعطاف عمل و ابتکار، قادر شد در دو جبهة پیش روی، تجاوز خارجی و شورش ضد انقلاب را مهار کند. شکیبایی و قدرت عمل مدبّرانة مدیریت جریان حزب الله در مقابل محافظه کاری و خیانت حاکمیت دولت لیبرال در ماه های نخست جنگ تحمیلی، بنی صدر را با تودة مردمی مواجه ساخت که خواستار دفع تجاوز دشمن بودند. عدم اعتنا به وحدت ملّی؛ ضدّیت با ولایت فقیه، عدم التزام به اسلام و انقلاب اسلامی، دوری از تودة ملت، جلوگیری از پیوستن مردم به صفوف نیروهای کلاسیک در دفاع از اسلام و ایران در مقابل تجاوز بیگانگان و ... ، بنی صدر را از صفوف ملّت جدا و تنها کرد. رأی به عدم کفایت سیاسی بنی صدر از سوی نمایندگان ملت و متعاقب آن عزل وی از ریاست جمهوری اسلامی ایران از سوی امام خمینی و نیز خلع او از فرماندهی کل قوا توسط معظم له از جمله ی پیچیده ترین عملیات های نرم اقناعی در ایران به شمار می رود، که مؤید توانایی قدرت ملی انقلاب اسلامی ایران بود و قادر شد در چند جبهه بصورت ارگانیک و توأمان، بحران عزل رئیس جمهور و فرماندة نیروهای مسلحه ی کشور را مدیریت کند. 8- پروندة نبرد متافیزیکی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحدة آمریکا در دانشگاه کلمبیا با ظهور دولت مردمی نهم و دهم، زبان دیپلماتیک ایرانیان از عقده های بیانی خارج و در چشم انداز سعة وجودی انقلاب اسلامی گشودگی های زبانی یافت. کارگزاران سیاست خارجی با رجوع به زبان انقلاب اسلامی که زبان حقیقت محور، فطرت-گرا و عدالت محور بوده و با خواست تودة جهانیان سازگاری دارد، خواهند توانست «روح جهان بی روح» شوند و شنوندگان زیادی پیدا کنند. زبان انقلاب اسلامی به عنوان زبان به استخدام درآمدة دولت نهم در روابط بین المللی، زبانی بی تکلّف، غیر ابزاری، مفاهمه گرا، غیر فرعونی، غیر الیگارشیک و عمومی بوده و آفرینندة گفتارهایی بین الاذهانی است که در جغرافیای گوناگون، ادیان متعدد و نژادهای متضاد اثرگذار می باشد. رویارویی نبرد بیانی – کلامی و جنگ نرم جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحدة آمریکا یکی از پیچیده ترین، حقیقی ترین و آشکارترین نبردهای متافیزیکی و پست مدرن دو کشور در دهه های اخیر بوده است. نبرد متافیزیکی ایران و آمریکا به روایت شرکت های داده پردازی اطلاعات اروپایی، بیش از پانصد میلیون شنونده داشته است. مستظهر بودن نمایندة ملت بزرگ ایران به منطق و استحکام در براهین اعلامی در جایگاه سخنرانی، قادر شد ابهت آمریکا را در هم شکند و رحجان گفتارهای فطرت گرا و برتری آفرینش کلمه های منبعث از انقلاب اسلامی را در برابر ماکروفیزیک قدرت در آمریکا در منظر و مرئی جهانیان تصویر و ترسیم کند. به رغم هدف گذاری های از پیش تعیین شده برای به استیصال کشاندن بیان و منطق ایرانی – اسلامی از طریق هژمونی های رسانه ای و اعمال فشار از طریق اجتماعات صهیونیستی نیویورک در مجاورت دانشگاه کلمبیا، نمایندة ایران توانست از سدّ چند لایه ی رسانه ای غرب فراتر رود و «خود یک رسانه شود». وی به دلیل غنای زبانی و سعة مکتبی خویش پیروز نبرد کلمبیا شد. طرح بندی جایگاه آمریکا بعنوان کشور برخوردار از مدلول های خشن گفتمانی، جنگ-های سخت و پر شدّت (و حداکثر کشور برخوردار از تکنولوژی جنگ های پست مدرن) و شناسایی ایران با شناسه های تولید پیام و آفرینش کلمه ها، طی سال های اخیر بیشتر مرهون ظهور قابلیت های قدرت نرم ایران در نبرد کلمبیا بوده است. پرواضح است پرونده هایی چون واقعة میکونوس ، پیروزی حزب الله درنبردهای 33 روزه ، پیروزی مقاومت فلسطین در نبرد 23 روزة غزه ، پروندة سلمان رشدی ، ونیز دهها پرونده دیگر درهمین راستا قابل رصد کردن است و می تواند بعنوان کارگاههای آموزشی جنگ نرم به افسران ، سربازان وفرماندهان تدریس و برای باز آفرینی قدرت های شبکه ای بازاندیشی گردد . (خبرگزاری فارس، 90/07/12 ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image