تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه
یکی از نتایجی که از همان آغازین روزهای شروع موج جدید بیداری اسلامی در کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا توجه کارشناسان و تحلیلگران مسائل منطقه را به خود جلب کرد موضوع احیای جنبش اخوانالمسلمین بود؛ جنبشی که طی دهههای گذشته همواره از سوی حکام منطقه تحت فشار قرار داشت و اجازهی هر گونه فعالیت جدی از آن سلب شده بود.
احیای این جنبش بیش از هر چیز برای تفکر رقیب، یعنی سلفیگری وهابی که سالها از فشار بر رقیب نهایت استفاده را برده بود، خطرآفرین بود. این احساس خطر را میتوان از تلاشهای مقامهای رسمی عربستان سعودی و روحانیون وهابی برای کنترل اخوان و مقابله با ایشان فهم کرد.
لذا این نوشتار در پی آن است که به این سؤال اساسی پاسخ دهد که موفقیت اخوان در منطقه چه تهدیدهایی را متوجه ادعای رهبری عربستان سعودی در بین کشورهای اسلامی خواهد کرد؟ برای پاسخ گفتن به این پرسش اساسی، نخست مبانی فکری و راهبردهای عملیاتی اساسی اخوانالمسلمین مورد بحث قرار خواهد گرفت، سپس موارد بیانشده با مبانی فکری و راهبردهای عملیاتی اساسی عربستان سعودی مقایسه خواهد شد و در پایان چالشهایی که بر اثر رشد تفکر اخوانی در دنیای اسلام متوجه آلسعود میشود برشمرده خواهند شد.
مبانی فکری و راهبردهای عملیاتی اساسی اخوانالمسلمین
امروزه اخوانالمسلمین و شاخههای آن طیف وسیعی از تفکرات و اندیشهها را در خود جای میدهند و اخوان در هر یک از کشورهای اسلامی ویژگیهای بومی خاص و متناسب با شرایط آن کشور را به خود گرفته است. با وجود این، میتوان با اندکی مسامحه، اشتراکات اساسی این جریان را برشمرد. در سطح مبانی فکری میتوان اخوانالمسلمین را یک گروه اسلامگرا دانست که در دستهی گروههای سلفی اصلاحطلب قرار میگیرد و امتداد نهضت احیای اسلامی معاصر و حلقهای از جنبش پاناسلامیسم به رهبری سید جمال میباشد. اسلام این جنبش یک اسلام سیاسی است که حکومت بر مبنای احکام اسلامی از ملزومات پایهای آن میباشد و جنبش همواره در صدد دستیابی به چنین حکومتی بوده است.
همچنین آزادی از تعهدات این گروه است؛ به این معنا که ایشان برای آزادیهای فردی اهمیت و جایگاه ویژهای در اندیشهی خود قائلاند. علاوه بر این، اسلام اخوان اسلامی است که تلاش انقلابی برای رسیدن به حق و صلح و عدالت در آن مورد تأکید قرار گرفته است. آموزهها و مبادی فکری جنبش این گروه را در زمرهی گروههای سلفی قرار میدهد؛ با این تعریف که ایشان در پی بازگشت به اصل اسلام و آموزههای سلف صالح هستند و بر خلاف گروههای سلفی تندرو، نه تنها هیچ مخالفتی با تفکرات نوین و علم جدید ندارند، بلکه آنها را میپذیرند.
برای مثال، این جنبش مفاهیمی همچون حقوق بشر، حاکمیت قانون و جامعهی مدنی را با تعاریف متعارف آن میپذیرد و در طول دوران حیات خود اهتمام خاصی به مسائل زنان از خود نشان داده است. بر مبنای همین تفکر است که اخوانالمسلمین به رغم مقابله با فرهنگ استعماری غربی، همواره معتقد به قرار گرفتن بر خط اعتدال است. از آنجایی که این جنبش خود را امتداد اندیشههای افرادی نظیر سید جمال و محمد عبده میداند، به مقتضیات زمانه در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی توجه و در سطح دنیای اسلام به شدت بر رویکرد وحدت امت اسلامی تأکید دارد.
اما در پاسخ به این سؤال که راهبردهای عملیاتی این جنبش برای پیاده کردن مبانی فکری مذکور چیست، باید گفت 3 راهبرد اساسی برای این جنبش قابل تشخیص است: پرهیز از شتابزدگی، گسترش دامنهی دعوت به جهاد و اعتقاد به استفاده از سیستم پارلمانی برای اجرای شریعت اسلامی. این جریان، به رغم برخورداری از نگاه اصولی برای اجرای شریعت اسلامی، هیچ گاه به روشهای تند و دفعی روی نیاورده است و بزرگان این جنبش بر استمرار حرکت در طی نسلها برای نهادینه شدن آن تأکید داشتهاند. بر همین اساس است که شروع اصلاح را از خانوادهها میدانند و بر تربیت نسل جدید بر اساس اسلام و حفظ هویت و فرهنگ اسلامی تأکید دارند.
در مورد گسترش دامنهی دعوت به جهاد هم باید گفت ایشان کاربست قدرت برای عزل حکومت غیرمشروع را رد نمیکنند، اما به عنوان واپسین وسیله و روش به آن توجه دارند. همچنین در نگاه اخوانی جهاد معادل ترور، ارعاب، تخریب و انفجار نیست و جهتگیری جهاد ایشان نیز به سمت صهیونیستها و غاصبان سرزمین فلسطین میباشد.
در ارتباط با اعتقاد به نظام پارلمانی هم باید گفت که اخوان به نظام شورایی برای مقابله با دیکتاتوری معتقد است و بر همین اساس، طی دهههای گذشته اخوان در هر کشوری که امکان حضور یافته تلاش کرده است تا با حضور در پارلمان اندیشههای خود را بسط دهد.
در نهایت تأکید میشود مقصود نگارنده از اخوانالمسلمین جنبهی جنبشگونه و حرکت اجتماعی آن است و چه بسا این جنبش در صورت قرار گرفتن در مقام حاکم، به واسطهی الزامات حکومتی، مسیرهایی متعارض با اندیشههای پایهای خود در پیش بگیرد. به تبع همین نگاه، آنچه این نوشتار در پی آن است تهدیدهایی است که از ناحیهی گسترش این تفکر در بین جوامع اسلامی متوجه مبانی رهبری ادعایی عربستان سعودی میشود.
مبانی فکری و راهبردهای عملیاتی اساسی حاکمان عربستان سعودی
مبانی فکری خاندان آلسعود را، که دهههای متمادی بر سرزمین حجاز به عنوان مهد اسلام و قبلهگاه مسلمین حاکم بودهاند، میتوان این گونه برشمرد: پیروی از اندیشههای ابنتیمیه و گرایش به اسلام سلفی انقلابی. اسلام این گروه نیز اسلام سیاسی با تأکید بر حکومت اسلامی بر مبنای احکام اسلامی است، اما بر خلاف تفکر اخوانی، ایشان به برداشت ظاهری از احکام اسلامی و عدم توجه به روح آموزههای دین و اجرای سخت و خشن این احکام گرایش دارند.
همچنین با وجود اینکه هر 2 تفکر را در گروه تفکرات سلفی جای میدهند، اما وهابیهای حاکم بر سعودی در زمرهی سلفیهای انقلابی قرار میگیرند که تفکرات و علوم جدید را از پایه و اساس قبول ندارند و به زعم خود، تمام تلاش خود را معطوف به زدودن آثار شرک از جوامع اسلامی و بازگرداندن مسلمانان به مسیر اصلی خود، هر چند به زور، کردهاند. همچنین ایشان به تبع اندیشههای ابنتیمیه وحدت امت اسلامی را دغدغهی خود نمیدانند.
این جریان برای پیاده کردن تفکرات خود راهبردهای عملیاتی اساسی زیر را مد نظر قرار دادهاند: در دست گرفتن حکومت از طریق پیوند با مراکز قدرت و برپایی حکومت پادشاهی، جهاد و قائل نشدن نقش جدی برای تودههای مردم در حکومت و ایجاد نوعی حکومت اشرافی. جهتگیری جهاد در نگاه این جریان به سمت داخل دنیای اسلام و سایر فرقههای اسلامی است. همچنین این جریان در جهاد خود استفاده از هر روشی را جایز میداند. با این وجود، متفکران این جریان توسل به زور را در برابر حکومت مجاز نمیدانند.
رشد تفکر اخوانی که نگاهی مثبت به مفاهیم مدرن همچون حقوق بشر، حاکمیت قانون و جامعهی مدنی دارد و از همه مهمتر آنها را سازگار با اسلام معرفی میکند به زیر سؤال رفتن مبانی فکری آلسعود در سطوح مختلف منجر خواهد شد و ضربهای بزرگ بر ادعای رهبری آلسعود در جهان اسلام و عرب وارد خواهد کرد.
همان طور که مشاهده میشود، با وجود اینکه 2 دیدگاه مورد نظر از یک آبشخور فکری تغذیه میشوند و اشتراکاتی نیز با هم دارند، اما موارد افتراقشان به مراتب بیشتر میباشد. لذا در طول قرن گذشته همواره رقابت شدیدی برای جذب افکار عمومی دنیای اسلام، به ویژه اهل سنت، بین آنها برقرار بوده است.
این تفاوتها را میتوان در موارد زیر برشمرد:
1. تفاوت در نگاه به نقش تودههای مردم در سیاست؛
2. تفاوت بینش نسبت به تفکرات و علوم جدید؛
3. تفاوت در تعریف «دیگری» برای تعریف هویت خودی: اخوان «دیگر» خود را فرهنگ استعماری غربی و وهابیت «دیگر» خود را مشرکین جامعهی اسلامی تعریف کرده است.
4. تعارض در نگاه به مقولهی وحدت در میان امت اسلامی؛
5. تفاوت در نگاه به ابزار نهادینه ساختن عمل به احکام اسلامی در جامعه؛
6. تفاوت در جواز مقابله با حکومت جائر؛
7. تفاوت در جهتگیری جهاد؛
8. تفاوت در نگاه به ابزارهای جهاد؛
9. تفاوت در مدل حکومتی مطلوب.
چالشهای پیش روی آلسعود ناشی از رشد اخوانالمسلمین
بر اثر تحولات اخیر غرب آسیا و شمال آفریقا، فضای لازم برای احیای اخوانالمسلمین در سطح منطقه به عنوان تفکر رقیب وهابیت فراهم شده است.
این بیداری و احیا، بیش از هر چیز، مبانی فکری وهابیت را تضعیف میکند و چالشهای فراوانی را برای آلسعود ایجاد خواهد کرد. برخی از این چالشها عبارتاند از:
الف) رشد تفکر اخوانی که موجب افزایش نقش مردم در عرصهی سیاست در کشورهای مختلف عربی و اسلامی خواهد شد. با بیدارسازی افکار عمومی در عربستان سعودی و سایر کشورهای حاشیهی خلیج فارس در سطح داخلی، مبانی مشروعیت رژیم آلسعود زیر سؤال خواهد رفت و بیش از پیش آلسعود را با بحران مشروعیت روبهرو خواهد کرد. همچنین در سطح منطقهی شبهجزیرهی عربستان، روی کار آمدن رژیمهای متمایل به اخوانالمسلمین اقتدار یکجانبهی رژیم سعودی در این منطقهی استراتژیک را به چالش خواهد کشید.
ب) رشد تفکر اخوانی که نگاهی مثبت به مفاهیم مدرن همچون حقوق بشر، حاکمیت قانون و جامعهی مدنی دارد و از همه مهمتر آنها را سازگار با اسلام معرفی میکند به زیر سؤال رفتن مبانی فکری آلسعود در سطوح مختلف منجر خواهد شد و ضربهای بزرگ بر ادعای رهبری آلسعود در جهان اسلام و عرب وارد خواهد کرد.
ج) عربستان سعودی طی دهههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کرده است بر مبنای تفکر ضدشیعی خود با ترویج ایرانهراسی و شیعههراسی در جهان اهل سنت، خود را رهبر دنیای اسلام معرفی کند. در رهگذر این سیاست، تلاش مثلث «ریاض، تلآویو و واشنگتن» و جبههی رسانهای تحت مدیریت ایشان همواره در جهت انحراف افکار عمومی دنیای اسلام از خطر رژیم صهیونیستی به سوی خطر ایران و شیعیان بوده است.
حال رشد تفکر اخوانی در دنیای اسلام و ترویج آزادانهتر آموزههای این جریان، که همواره موضوع فلسطین را در رأس مسائل خود بیان کرده است، بار دیگر این موضوع را در افکار عمومی مسلمانان جهان تقویت خواهد کرد و همین امر موجب زیر سؤال رفتن صداقت و مشروعیت رژیمهایی خواهد شد که طی دهههای گذشته در برابر رژیم صهیونیستی مسیر سکوت و سازش را در پیش گرفتهاند. در رأس این رژیمها حکومت آلسعود قرار دارد.
رشد تفکر اخوانی در دنیای اسلام و ترویج آزادانهتر آموزههای این جریان که همواره موضوع فلسطین را در رأس مسائل خود بیان کرده، بار دیگر این موضوع را در افکار عمومی مسلمانان جهان تقویت خواهد کرد و همین امر موجب زیر سؤال رفتن صداقت و مشروعیت رژیمهایی خواهد شد که طی دهههای گذشته در برابر رژیم صهیونیستی مسیر سکوت و سازش را در پیش گرفتهاند. در رأس این رژیمها حکومت آلسعود قرار دارد.
د) رشد تفکر اخوانی بیتردید به منزلهی رشد تفکر تقریب و وحدت در سطح دنیای اسلام است، به طوری که بسیاری از کارشناسان اصل اساسی تفکر اخوانالمسلمین را اندیشهی وحدت امت اسلام میدانند. رشد اندیشهی وحدت بیشترین ضربه را بر اندیشهی وهابیت و تبعاً رژیمی که بر مبنای آن حکومت میکند وارد خواهد کرد، چرا که وهابیت طی دهههای گذشته با صرف هزینههای هنگفت در سراسر جغرافیای جهان اسلام تخم نفاق و کینه را بین فِرَق متعدد اسلامی پراکنده است.
ه) رژیم آلسعود با تفسیر بسیار خشک و مضیق از احکام و آموزههای اسلام تلاش کرده است تا این احکام را در سطح داخلی با خشنترین ابزارهای ممکن پیاده سازد. همچنین حکومتهایی که با پشتیبانی این رژیم در سطح جهان اسلام حاکم شدهاند از این مدل پیروی کردهاند. مهمترین مثال این مدل را میتوان امارت اسلامی افغانستان تحت حاکمیت طالبان دانست که چهرهای زشت از اسلام را برای مسلمانان و تمام جهانیان به تصویر کشید. حال رشد تفکر اخوانی در دنیای اسلام، که کاملاً در نقطهی مقابل این تفکر قرار دارد، ضربهای سهمگین بر تفسیری که آلسعود از اسلام ارائه داده است وارد خواهد کرد.
و) رژیم آلسعود و علمای وهابی وابسته به این رژیم قریب به یک قرن است با بهرهگیری از یکی از اصول موجود در فقه اهل سنت، یعنی عدم جواز خروج در برابر حاکم جائر، تلاش کرده است پایههای حکومت خود و رژیمهای نزدیک به خود را تثبیت کند. نمونهی این تلاش را میتوان در فتوای ایشان در حرام خواندن حرکت انقلابی مردم مصر در جریان انقلاب اخیر این کشور مشاهده کرد. حال رشد تفکر اخوانی، که «خروج» را تحت شرایطی جایز میداند، ضربهای دیگر بر مبانی ادعای رهبری آلسعود در جهان اسلام وارد خواهد کرد.
ز) در نهایت یکی از مهمترین ضرباتی که رشد اندیشهی اخوانی در سطح جهان اسلام بر پیکرهی آلسعود وارد خواهد کرد به تفاوت در مدل حکومتی مطلوب ایشان برمیگردد. رژیم پارلمانی مطلوب اخوان به هیچ عنوان با حکومت توتالیتر و اقتدارگرای مطلوب آلسعود همخوانی ندارد. حال گرایش افکار عمومی جهان اسلام به حکومت پارلمانی و تثبیت سازگاری این نوع حکومت با مبانی شرعی اسلام تلاشهای آلسعود را برای ترویج مدل حکومتی خود برای خاندانهای حاکم بر منطقه با چالش جدی مواجه خواهد کرد. (*)
*مجتبی نوروزی؛ دانشجوی دکتری مطالعات خاورمیانه دانشگاه تهران/ برهان/۱۳۹۱/۷/۲ .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.