زمینه ها و علل شکل گیری حماسه ۹ دی /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

جریان تجدیدنظرطلب برای رسیدن به قدرت، گام اول را با هدف جلب آرای مردم با تخریب رئیس جمهور و دولت نهم برداشت. سیاه نمایی از وضع موجود، بزرگ نمایی تهدیدات خارجی و بزرگ نمایی برخی مشکلات داخلی از یک طرف و خود را ناجی کشور و ملت معرفی کردن از طرف دیگر مجموعه اقداماتی بود که انجام گرفت تا مردم از اصولگرایان و کاندیدای آنان رویگردان شده و به نامزد دوم خردادی ها رأی دهند. این جریان برای رسیدن به ... مقدمه


جریان تجدیدنظرطلب برای رسیدن به قدرت، گام اول را با هدف جلب آرای مردم با تخریب رئیس جمهور و دولت نهم برداشت. سیاه نمایی از وضع موجود، بزرگ نمایی تهدیدات خارجی و بزرگ نمایی برخی مشکلات داخلی از یک طرف و خود را ناجی کشور و ملت معرفی کردن از طرف دیگر مجموعه اقداماتی بود که انجام گرفت تا مردم از اصولگرایان و کاندیدای آنان رویگردان شده و به نامزد دوم خردادی ها رأی دهند. این جریان برای رسیدن به ... مقدمه در تاریخ انقلاب اسلامی روزهای فراوانی یافت می شود که از آن با عنوان ایام الله و روزهای حرکت ساز و تعیین کننده یاد می شود. به طور قطع 9 دی یکی از این روزهای با عظمت است. آنچه بر اهمیت و عظمت حماسه 9 دی در سال 1388 می افزاید و آن را نسبت به دیگر روزهای تاریخی انقلاب اسلامی متمایز می کند، در ذات و جوهره این حماسه عظیم مردمی نهفته است که باید آن را با واکاوی شناخت. بدون تردید، یکی از موضوعات محوری در فهم حماسه 9 دی، بررسی زمینه ها و علل شکل گیری این واقعه تاریخی است و این نوشتار به این موضوع اختصاص دارد. ¤ عظمت حماسه 9 دی در کلام امام خامنه ای(مدظله العالی) از منظر ولایت، حماسه 9 دی دارای عظمت و اهمیت فراوان است و بر همین اساس، در تاریخ این حماسه ماندگار خواهد بود. با مرور اجمالی بر فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به این حرکت عظیم مردمی، بیش از 20 کلید واژه قابل استخراج است. کلید واژه هایی که هر کدام نیاز به بررسی و تحلیل دارد و از طریق این کلید واژه ها می توان به جوهره این حماسه جاوید برای فهم آن نزدیک شد. برخی از این کلید واژه ها عبارتند از: حرکتی که دست خداوند متعال آن را هدایت کرد، حرکت دینی و اسلامی، نقش عاشورا در این حرکت، شناخت موقعیت، بصیرت، دشمن شناسی، حرکتی خودجوش، حرکت در فضای غبارآلود، قله فراموش نشدنی، کاری غیرمتعارف و معمول، روزی که حجت را بر همه تمام کرد، نمایش آمادگی و سرزندگی مردم، حضوری مجاهدانه، عکس العمل مردم به فتنه گران و حرکتی که بیماری انقلاب را درمان کرد. تأمل در کلیدواژه های ذکر شده نشان از عظمت حماسه9 دی سال 1388 دارد. مقام معظم رهبری از فتنه88 به عنوان یک بیماری یاد می کنند که با حماسه 9 دی این بیماری از انقلاب و جامعه اسلامی دفع شد. شناخت این بیماری ترکیب گونه از چندین بیماری مزمن، در واقع شناخت زمینه ها و علل شکل گیری این حماسه بزرگ است. ¤ فتنه 88 به مثابه یک بیماری رهبر معظم انقلاب اسلامی از فتنه 88 به عنوان یک بیماری یاد کرده و در نشست با اعضای ستاد 9 دی قریب به این مضمون فرمودند که فتنه 88 تنها آن چیزی نبود که در خیابان دیده شد. این فتنه مقدمات فراوانی داشت. اهداف خطرناکی داشت. یک بیماری بود که با اقدامات و حرکات امنیتی هم نمی توانستیم آن را درمان کنیم. این وضعیت یک حرکت عظیم مردمی نیاز داشت. تشبیه فتنه 88 به یک بیماری و آن هم بیماری مزمن و خطرناک از سوی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، بیانگر عمق فتنه و پیچیدگی توطئه ای بود که سال ها برای طراحی و عملیاتی کردن آن تلاش شده بود و در نهایت این توطئه بزرگ و پیچیده در بستر انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اجرا شد. اگر حرکت عظیم مردمی در نهم دی ماه سال 88 را حرکتی موفق برای درمان این بیماری بدانیم، بخشی از شناخت زمینه ها و علل شکل گیری حماسه 9 دی در گرو شناخت این بیماری می باشد، اما نکته ای که باید در نظر داشت توجه به نوع این بیماری است. در واقع فتنه 88 نه یک بیماری ساده، بلکه محصولی از ترکیب چند بیماری بود که عوارض آن پس از انتخابات 22 خرداد سال 8831 آشکارا ملاحظه شد. بررسی و تحلیل مجموعه حوادث تلخ و ناگوار پس از انتخابات در کشور که چالش های امنیتی را برای نظام اسلامی به همراه داشت و امنیت ملی را نیز در معرض تهدید قرار داد، نشان می دهد چالشگران نظام اسلامی با ترکیبی عجیب و حیرت انگیز با انگیزه ها، گرایشات و سوابق سیاسی- فکری غیرهمسو در گذشته، جبهه واحدی را علیه نظام اسلامی شکل داده و تحت عنوان مردم به دنبال رسیدن به مقاصد شوم خود هستند. در این جبهه معارض با انقلاب و نظام اسلامی چند حلقه قابل ملاحظه و مطالعه است. 1- عناصر میدانی و کف خیابانی شامل افراد بی بصیرت و فریب خورده تا تمامی جریان های ضدانقلابی شناسنامه دار و یا بدون شناسنامه از قبیل سلطنت طلبان، منافقین، گروه های چپ مارکسیستی، ملی گراها و لیبرال های غربگرا، بهایی ها و خانواده های معدومین، شیطان پرست ها و ... 2- بازیگران داخلی به صورت دو لایه آشکار و پنهان در پشت صحنه، شامل احزاب و گروه های دوم خردادی و برخی از شخصیت های با سوابق بارز انقلابی که هر کدام به دلیلی با فتنه گران همراه شدند. 3- بازیگران خارجی اعم از دشمنان شناخته شده مثل آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی به همراه ضدانقلابیون خارج نشین، قرار گرفتن افرادی چون موسوی، خاتمی و کروبی در کنار دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی و مقابله آنان با نظام اسلامی حکایت از پیدایی یک بیماری در جامعه اسلامی می کند. در واقع آشکار شدن این جبهه با مختصات مذکور به عنوان یک جبهه معارض و چالش ساز با هدف براندازی نظامی که از نظر حضرت امام خمینی(ره) حفظ آن از اوجب واجبات است، نشان می دهد که چگونه نظام اسلامی و جامعه اسلامی دچار بیماری شده است. ¤ چیستی و چرایی پیدایی فتنه فتنه را تشبیه کرده اند به آن حالت، وضعیت و فضای غبارآلودی که به دلیل غبارآلودگی دید محدود می شود و قدرت تشخیص کاهش می یابد و بعضاً افراد به دلیل تشخیص نادرست مرتکب اشتباه در رفتار می شوند و این اشتباه رفتاری در مواردی می تواند خسارت های جبران ناپذیری در پی داشته باشد. در فضای فتنه گون حق و باطل در هم آمیخته می شود و باطل حق نما شده و بالعکس برچهره حق غباری باطل نما می نشیند. در چنین شرایطی، تشخیص حق از باطل و شناخت پیروان واقعی هر یک از دیگری دشوار می شود. کسانی بر روی صحنه فتنه 88 بازیگری کردند که دارای سابقه حضور در جبهه انقلاب و نظام اسلامی بودند. در این فتنه موسوی با هشت سال سابقه نخست وزیری، کروبی با هشت سال سابقه ریاست مجلس شورای اسلامی و چندین مسئولیت دیگر، آقای خاتمی با هشت سال سابقه ریاست جمهوری و چند مسئولیت دیگر و ده ها نفر دیگر که در طی سه دهه حیات جمهوری اسلامی در پست ها و مسئولیت های کلیدی و موثر نظام اسلامی از مقام وزارت و وکالت گرفته تا استاندار و فرماندار بازیگری کرده و برای رسیدن به مقاصد خود به مقابله با نظام اسلامی پرداختند، اما در کنار این گروه، دو گروه بازیگر دیگر در عرصه فتنه فعال بوده و این سه گروه در پیوند با یکدیگر به صورت یک مثلث، جبهه واحدی را تشکیل دادند. این دو گروه عبارتند از: 1- قدرت های سلطه گر و استکباری به همراه متحدین منطقه ای و عوامل داخلی آنها 2- اپوزیسیون داخلی به همراه جریان ضدانقلابی خارج نشین. برای هر انسان کنجکاو و حساس نسبت به تحولات محیط سیاسی در ایران اعم از انقلابی و غیرانقلابی، مذهبی و غیرمذهبی، شکل گیری و پیدایی چنین جبهه ای با سه گروه بازیگر ذکر شده، این سوال را در پی دارد که دلیل همراه شدن گروه اول با سابقه انقلابی و دو گروه دیگر با سابقه دشمنی و مقابله با انقلاب اسلامی چه می باشد؟ آیا در گروه اول تحول و دگردیسی رخ داده و یا گروه دوم و سوم دست از دشمنی با اساس انقلاب و نظام اسلامی برداشته اند.واقعیت این است که در ماهیت قدرت های استکباری و جریان های ضدانقلابی نه تنها هیچ تغییری حاصل نشده بلکه تضاد و دشمنی آنان با اسلام، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بیشتر از قبل شده است. بنابراین باید این تغییر و تحول را در مواضع فکری و رفتاری گروه اول جست وجو کرد. گروه اول را می توان همان گروهی نامید که پس از دوم خرداد 1376 با عنوان جبهه دوم خرداد سامان یافت و با زیرکی خاص بر خود نام جبهه اصلاحات نهاد. مواضع این جریان در قبال انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، ارزش ها و دستاوردهای انقلاب در طی دوره دوم خرداد به گونه ای بود که می توان برای آنها به جای جریان اصلاح طلب، عنوان جریان تجدیدنظرطلب را به کار برد؛ جریانی که در مواضع اعتقادی، باورهای دینی، آرا و اندیشه های سیاسی و همچنین عملکرد انقلابی خود تجدیدنظر کرده و دیگر حاضر نیست در مسیر انقلاب اسلامی و برای تحقق اهداف جمهوری اسلامی گام بردارد. از طرف دیگر این جریان تجدیدنظرطلب که مسیر خود را از مسیر ملت انقلابی جدا کرده، حاضر به ترک صحنه سیاست و پیشه کردن انزوا هم نیست. در دوره دوم خرداد این جریان با نفوذ به ساختار قدرت و تسلط بر قوای مقننه و مجریه، تلاش بسیاری کرد تا تحت عنوان توسعه سیاسی و اصلاحات، تغییرات اساسی و بنیادینی را در کشور انقلابی و اسلامی ایران رقم بزند. در دوره موسوم به دوره اصلاحات، این جریان نه تنها نتوانست به اهداف خود برسد، بلکه با فاش شدن منویاتش و فرو افتادن پرده از چهره واقعی اش، مردم به آنها بی اعتنایی کرده و از قدرت سیاسی اخراج کردند. رویکرد این جریان به انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم به گونه ای بود که فتنه 88 را به وجود آورد. ¤ بازگشت و تسلط به قدرت سیاسی به هر قیمت جریان تجدیدنظرطلب با چند شکست پی درپی در انتخابات، برای حفظ موقعیت خود و ارتقا بخشیدن به این موقعیت و تحقق اهدافش در ایران، به این جمع بندی رسیده بود که باید در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به هر شکل ممکن وارد قدرت شده و کار نیمه تمام خود در دوره موسوم به اصلاحات را تمام کرده و بر حرکت های انقلابی با ماهیت اسلامی و دینی در ایران نقطه پایان نهد. این رویکرد انتخاباتی جریان دوم خرداد بود که زمینه های همراه شدن دو جریان دیگر شامل قدرت های استکباری و ضدانقلابیون با آنان را فراهم ساخت. در واقع آمریکایی ها، اروپایی ها و صهیونیست ها و تمامی جریان های ضدانقلابی، ملاحظه کردند، همان هدفی که آنان در ایران تعقیب می کردند، اکنون از سوی جریانی با سابقه انقلابی دنبال می شود. اینگونه این سه جریان با سوابق متضاد، جبهه واحدی را علیه جمهوری اسلامی تشکیل دادند و در بستر انتخابات دهم توطئه ای مشترک را طراحی کرده و به اجرا درآوردند. با توجه به اینکه برخی از نیروهای گروه اول در نظام بوده و بعضاً همچنان دارای مسئولیت، پیوند بین این گروه با دو گروه دیگر، امکان نفوذ و تأثیرگذاری دشمنان بر مسائل داخلی کشور را نسبت به گذشته به صورت قابل ملاحظه ای افزایش داد. این وضعیت جدید که در طول سال های بعد از انقلاب بی سابقه بود، همان حالت بیماری بود که حادث شد و حوادث بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در واقع علائم، نشانه ها و عوارض این بیماری بود. جریان دوم خرداد برای رسیدن به اهداف موردنظر، رهبری، نظام اسلامی و نهادهای انقلابی به ویژه سپاه و بسیج را به عنوان مهم ترین مانع سر راه خود ارزیابی کرده و تنها راه عبور از این موانع را همراه ساختن مردم با خود و مبارزه با نظام از موضع ملت می دانست. برای تحقق این امر، گام های سه گانه ای را در قالب سناریویی که اساس آن از انقلاب های مخملین الهام گرفته بود طراحی و اجرا کرد. اسناد و مدارک فراوانی وجود دارد که در این سناریونویسی عناصری از هر سه جریان شامل دوم خردادی ها، قدرت های استکباری و ضدانقلاب خارج نشین مشارکت داشته اند. ¤ گام های سه گانه برای کسب قدرت گام اول: رسیدن به قدرت با رأی مردم جریان تجدیدنظرطلب برای رسیدن به قدرت، گام اول را با هدف جلب آرای مردم با تخریب رئیس جمهور و دولت نهم برداشت. سیاه نمایی از وضع موجود، بزرگ نمایی تهدیدات خارجی و بزرگ نمایی برخی مشکلات داخلی از یک طرف و خود را ناجی کشور و ملت معرفی کردن از طرف دیگر مجموعه اقداماتی بود که انجام گرفت تا مردم از اصولگرایان و کاندیدای آنان رویگردان شده و به نامزد دوم خردادی ها رأی دهند. این جریان برای رسیدن به نتیجه قطعی در این مرحله، سراغ میرحسین موسوی که دارای سابقه مثبتی در انقلاب بود و اقشاری از جامعه او را توانمند در اداره کشور می پنداشتند، رفت. چهره پردازی از میرحسین موسوی به گونه ای انجام گرفت که برای برخی از هواداران این توهم پیش آمد که به طور قطع او برنده انتخابات خواهد بود. گام دوم: رسیدن به قدرت با ابطال انتخابات بر اساس سناریوی طراحی شده برای دستیابی به قدرت به هر قیمت، گام دوم در صورتی برداشته می شد که جریان دوم خرداد طبق گام اول موفق به پیروزی در انتخابات با کسب آرای اکثریت نشود. این مرحله از سناریو با الگوگیری از انقلاب های مخملی طراحی شده بود و بر اساس آن نامزد شکست خورده در صحنه انتخابات مدعی تقلب در انتخابات شده و با هدف ابطال انتخابات؛ هواداران را به خیابان ها فرامی خواند. دوم خردادی ها که از قبل به رأی نیاوردن نامزد موردنظر خود اطمینان داشتند، از سال 1387 مقدمات لازم برای برداشتن گام دوم پس از برگزاری انتخابات را فراهم ساخته و برای اجرای این گام زمینه سازی کردند. بحث های مربوط به سلامت انتخابات، تشکیل کمیته صیانت از آرا، شبکه سازی های اجتماعی و هویت بخشی به هواداران با نمادهایی از قبیل رنگ سبز، میتینگ های تبلیغاتی و طرح شعارهایی از قبیل، اگر تقلب نشه، میرحسین رئیس جمهور می شه و ... همگی با آماده کردن زمینه های لازم برای لشکرکشی های خیابانی برای اعمال فشار به نظام برای ابطال انتخابات بود. طراحان این سناریو بر این باور و اعتقاد بودند که چنانچه با حضور هواداران در خیابان ها و آنها را اکثریت ملت معرفی کردن، موفق به ابطال انتخابات شوند، پیروزی آنان در انتخابات مجدد با ساز و کارهای جدید که از سوی خود آنان ایجاد می شود، قطعی خواهد بود. گام سوم: نافرمانی مدنی با نامشروع دانستن دولت گام سوم در صورتی برداشته می شد که نظام در برابر خواسته تجدیدنظرطلبان مبنی بر ابطال انتخابات مقاومت کرده و آن را نپذیرد. بر اساس این گام، در این مرحله استمرار لشکرکشی های خیابانی و کشاندن آن به تمامی شهرهای کشور و فراگیر کردن نافرمانی مدنی در نظر گرفته شده بود، با این توجیه که دولت با رأی کثیف و ناسالم به دلیل تقلب در انتخابات به قدرت رسیده، نامشروع است و باید ساقط شود.خطبه های رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در روز جمعه 29 خرداد 1388 نشان داد که نظام اسلامی قصد باج دهی به هیچ کس را ندارد و در برابر جریان توطئه گر با تمام توان خواهد ایستاد. در چنین شرایطی حوادث پس از انتخابات از قبیل درگیری ها و ناآرامی ها رخ داد. سه جریان به هم پیوند خورده با کمک رسانه های استکباری و صهیونیستی، تلاش کردند که در این صحنه ملت را یک طرف و حکومت را طرف دیگر معرفی کرده و اینگونه القا کنند که اکنون این مردم ایران هستند که در برابر نظام ایستاده و به آن معترض هستند. سکوت برخی از خواص، به جریانی که باطل بود و علیه نظام اسلامی با کمک دشمنان خارجی و تمامی ضدانقلابیون چنین توطئه پیچیده ای را به اجرا در آورده بود، بسیار کمک کرد. ¤ حماسه نهم دی فتنه گران را شکست داد فتنه گران که تصور می کردند نظام در نهایت جز عقب نشینی و پذیرش خواسته آنان هیچ راه دیگری ندارد، روز به روز بر فشارهای خود افزوده و از هر ابزاری برای پیشبرد منویات خود استفاده می کردند. پروژه های کشته سازی و متهم ساختن نظام به فساد و سرکوب ملت و برخوردهای خارج از قانون با متهمان و بازداشتی ها برای مشروعیت زدایی از نظام بخشی از این اقدامات بود. سخنرانی های بصیرت افزای رهبر فرزانه انقلاب نسبت به این حوادث و توطئه پیچیده دشمنان و از وقایع رخ داده و شرایط ایجاد شده با عنوان فتنه یاد کردن از یک طرف و ماهیت حوادث و وقایع رخ داده در روزهای بعد از انتخابات به ویژه در 30 خرداد، روز قدس، روز 13 آبان، روز 16 آذر و به ویژه در روز عاشورای حسینی، ملت مسلمان و انقلابی ایران را به صورت معجزه آسا به خروش آورد و این خروش انقلابی ملت در قالب حماسه ماندگار 9 دی تجلی یافت. مرگ فتنه گران در نهم دی رقم خورد. فریاد های ملت ایران در 9 دی علیه فتنه گران به گونه ای رسا و شفاف بود که هیچ کس نتوانست دست رد زدن ملت ایران به سینه فتنه گران را انکار کند. (زمینه ها و علل شکل گیری حماسه 9 دی ،دکتر یدالله جوانى،بصیرت، 90/10/04 ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image