تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
رهبر انقلاب فرمودند: «...در همان اولین ماههای پیروزی انقلاب مسئلهی تحریک قومیتها بود در سرتاسر کشور... در همین منطقهی شما یک عده کمونیست بیاعتقاد به دین و وطن، سعی کردند اقوام مؤمن و نجیب ترکمن را با مجموعهی انقلاب مخالف کنند... این مشکل اولی بود که پیش آوردند. بعد جنگ تحمیلی را راه انداختند.»
مقام معظم رهبری در جمع مردم استان خراسان شمالی بیاناتی ایراد فرمودند که از ابعاد مختلف در خور تأمل است. ایشان در قسمتی از سخنان خود نقبی به گذشتهی نه چندان دور زدند و تعدادی از وقایع تاریخی 3 دههی اخیر را مورد اشاره قرار دادند. رهبر انقلاب فرموند:
«...در همان اولین ماههای پیروزی انقلاب مسئلهی تحریک قومیتها بود در سرتاسر کشور؛ خُب کشور ما کشور قومیتهای متنوع است. سعی کردند این قومیتها را به جان هم بیندازند. در همین منطقهی شما یک عده کمونیست بیاعتقاد به دین، وطن، سعی کردند اقوام مؤمن و نجیب ترکمن را با مجموعهی انقلاب مخالف کنند... این مشکل اولی بود که پیش آوردند. بعد جنگ تحمیلی را راه انداختند. 8 سال جنگ خواستند انقلاب را از پا درآورند، به زانو درآورند، نتوانستند، ملت از این عبور کرد.»
سخنان رهبران انقلاب انگیزه ای شد تا این قلم برخی از توطئه هایی را که در اوان حیات نظام اسلامی علیه آن ایجاد شد و موجب بروز بحران گردید از نظر بگذراند و در خصوص ماهیت و البته عاقبت آنان تأمل نماید. بدیهی است این مقاله به هیچ وجه در صدد نقل ریز وقایع تاریخی نیست و سیر مختصری از آنها را ذکر خواهد کرد.
واقعهی گنبد
در گنبد کاوس، واقعه از آنجایی شروع شد که در روز 23 بهمن 57 جوانان انقلابی ترکمن به شهربانی گنبد حمله و نیروهای حاضر در پاسگاه را خلع سلاح کردند. به دنبال این واقعه، به تحریک چریک های فدایی خلق، عده ای به جوانان مستقر در شهربانی هجوم آوردند و خواهان تقسیم سلاحها شدند. چریک های فدایی خلق شایعه کرده بودند: «شیعه ها تفنگ را گرفته اند و قصد تلافی حملهی چماقبهدست های ترکمن در دوران پهلوی را دارند.»[1]
چریک های فدایی با تشکیل ستادی به نام «ستاد خلق ترکمن» شروع به سازماندهی یک جنگ شهری نمودند. آنان تحت عنوان این ستاد و با بهره گیری از زمینه های موجود در ترکمنصحرا در خصوص مسئلهی زمین، اقدام به مصادرهی اراضی کردند و در برخورد با مردم شدیدترین جنایت ها را مرتکب شدند.
«ستاد خلق ترکمن» از هر فرصتی برای ایجاد اغتشاش و درگیری استفاده می کرد؛ به گونه ای که در جریان تغییر نام بندر شاه (نام سابق بندر ترکمن) و درست زمانی که آیت الله رحیم عزیزی (از روحانیون اهل تسنن) به همراه آیات امیدی و نورمفیدی در اجتماع اهالی بندر ترکمن آنان را به آرامش دعوت می کردند،[2] «ستاد خلق ترکمن» تلاش گسترده ای را برای برانگیختن احساسات قومیتی ترکمن ها به کار گرفته بود.[3]
اعضای گروهک چریک های فدایی استراتژی آشوب سیاسی را به بهانه های مختلف دامن می زد و زدوخورد و درگیری های پراکنده ای را در گنبد به وجود می آورد. در روز 7 فروردینماه 1358، رئیس شهربانی و عده ای از سربازان اعزامی به این منطقه از سوی ضدانقلاب دستگیر شدند. متعاقب این جریان زدوخوردها و درگیری ها گسترش یافت و ناآرامی ابعاد وسیع تری به خود گرفت. یک روز بعد، در هشتم فروردینماه، هیئت اعزامی از سوی دولت وارد گنبد کاووس شد. هیئت مذکور سعی داشت از طریق مذاکره با سران ستاد مرکزی خلق ترکمن آنها را از ادامهی زدوخورد و ایجاد اغتشاش و ناآرامی بازدارد.
چریک های فدایی با تشکیل ستادی به نام «ستاد خلق ترکمن» شروع به سازماندهی یک جنگ شهری نمودند. آنان تحت عنوان این ستاد و با بهره گیری از زمینه های موجود در ترکمنصحرا در خصوص مسئلهی زمین، اقدام به مصادرهی اراضی کردند و در برخورد با مردم شدیدترین جنایت ها را مرتکب شدند.
هرچند اقدامات هئیت اعزامی به گنبد موقتاً به درگیری ها پایان داد، اما دوام آرامش حاصله دیری نپایید و اندکی بعد از قرار ترک مخاصمه، مجدداً آشوب و ناامنی در گنبد آغاز شد. جنایت ضدانقلاب در این منطقه به گونه ای بود که به هنگام دیدار پاسداران انقلاب اسلامى گنبد و عده اى از مردم این شهر با امام خمینى (رحمت الله علیه) مادرى از میان جمعیت بلند شد و با اشاره به گوشه اى از جنایت هاى وحشتناک گروهک های ضدانقلاب در گنبد گفت:
«اى رهبر، من شرم دارم که مادرى با گریه مى گفت در جلوى روى من این گروه جنایتکار به دخترم تجاوز کرده و سر از بدن او جدا کردند.»[4]
به هر حال، درگیری در گنبد ادامه یافت و همچنان ناآرامی و آشوب در این منطقه پایدار بود تا اینکه اعضای شورای انقلاب، که مسئلهی زمین را یکی از مناقشهبرانگیزترین مسائل در منطقهی گنبد می دانست، با تشکیل جلساتی، ضمن بررسی اوضاع گنبد، سعی کرد تا با اتخاذ تصمیماتی برای حل مسئلهی زمین، ریشه و انگیزه های محلی و بومی ناآرامی در گنبد را از بین ببرد تا پس از آن، با ضدانقلاب برخوردی قاطع شود.
پس از تشکیل جلسات مختلف، شورای انقلاب تصمیم گرفت در آن دسته از اراضی که هیچ نزاعی بر روی آنها وجود ندارد کشت و زرع شود و اراضی متنازعفیه به مجمعی به نام مجمع اسلامی ـکه از سوی دولت برای حل مشکلات زمین تشکیل شده بودـ سپرده شود تا این مجمع در مورد زمین های مورد تنازع تصمیم گیری نماید. بدین ترتیب با تلاش های دولت و نیز همکاری و همدلی مردم و البته با بر ملا شدن اهداف واقعی تحریککنندگان و صحنه گردانان واقعهی ترکمنصحرا، آشوب در این منطقه جای خود را به آرامش سپرد.
واقعهی کردستان
همزمان با ترکمنصحرا کردستان نیز صحنهی آشوب و درگیری بود. با این تفاوت که اوضاع در این منطقه بحرانی تر و دامنهی بحران گسترده تر بود و زمان آن بیشتر طول کشید. در کردستان گروهی از عناصر داخلی با حمایت و پشتیبانی عوامل خارجی دست به اقداماتی زدند که منطقهی کردستان و کشور را با بحرانی جدی مواجه ساخت. در این برهه گروه های ضدانقلاب به تحریک و تشویق مردم منطقه پرداختند و با طرح مسائل قومی و سیاسی موضوع خودمختاری کردستان و انتزاع این منطقه از ایران را مطرح ساختند.
به طور کلی، در اواخر سال 1357 سه جریان عمده در مناطق کردنشین فعالیت می کردند. اولین و شاید مهم ترین گروه فعال در کردستان حزب دمکرات کردستان بود. حزب دمکرات کردستان در اصل بقایای همان حزب کوملهی ژ.ک. (کوملهی ژیانی کردستان) بود که در 25 شهریورماه 1325 و با هدف کسب خودمختاری برای کردستان تأسیس شده بود و به صورت مخفی فعالیت میکرد.[5] دومین گروه سیاسی فعال در کردستان، مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی، تشکل دانشجویان کردی بود که از لحاظ گرایشات سیاسی و ایدئولوژیک، مائوئیست بودند. سومین گروه «سازمان چریک های فدایی خلق ایران» بود.
حزب دمکرات و کومله با استفاده از خلأ قدرت و کاهش اقتدار دولت در منطقهی کردستان، در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب، در سایهی حمایت ها و پشتیبانی های نیروهای خارجی، فعالیت های خود را گسترش دادند و با حمله به پادگان ها و پاسگاه های نظامی و انتظامی در کردستان کنترل آنها را در دست گرفتند. در همین راستا، حزب دمکرات به پادگان تیپ 3 مهاباد، هنگ ژاندارمری و کلیهی پاسگاه های این شهر حمله کرد و موفق به تصرف این اماکن نظامی شد. همزمان با این فعالیت ها، حزب کومله نیز در سنندج پادگان و مقر لشکر 28 را محاصره نمود و دست به تحرکات نظامی در این شهر زد.
با این حال، آغاز جدی درگیری ها و اغتشاشات در کردستان و به طور مشخص در سنندج در روز 27 اسفندماه 1358 اتفاق افتاد. اوضاع تا حدی بحرانی شد که تمام شهر سنندج به صورت سنگرها و مواضع نظامی درآمد. رادیو و تلویزیون، شهربانی و ژاندارمری توسط مهاجمان اشغال شد و پاسداران محافظ آنها کشته شدند. علی رغم اینکه چند فروند هواپیمای نظامی به منطقه اعزام گردید، اما دامنهی عمل مهاجمان همچنان در حال گسترش بود.[6] به دنبال اعزام هیئتی از سوی دولت مرکزی به کردستان و مذاکره با برخی از سران کرد، درگیری ها ظاهراً فروکش کرد، اما ضدانقلاب و توطئه گران به این راحتی عقب ننشستند. آنان مدتی بعد در مریوان آشوب به پا کردند.[7]
پس از مریوان، پاوه طعمهی حریق توطئه شد. در اواخر مرداد 1358 راه های ورودی شهر پاوه بسته شد و شهر، تحت محاصرهی دمکرات ها، در آستانهی سقوط قرار گرفت. مهاجمان مسلح مردم و پاسداران را قتل عام کردند.[8] با این حال، دکتر مصطفی چمران حلقهی محاصره را شکست و وارد شهر شد، اما این خود آغاز یک درگیری تمامعیار در پاوه بود.
حزب دمکرات و کومله با استفاده از خلأ قدرت و کاهش اقتدار دولت در منطقهی کردستان، در نخستین روزهای(پس از پیرـزی انقلاب، در سایهی حمایت ها و پشتیبانی های نیروهای خارجی، فعالیت های خود را گسترش دادند و با حمله به پادگان ها و پاسگاه های نظامی و انتظامی در کردستان کنترل آنها را در دست گرفتند.
پس از پاوه، مجدداً نوبت به سنندج رسید. درست 3 روز پس از محاصرهی پاوه، سنندج آماج حملات ضدانقلاب قرار گرفت. آنان ضمن اینکه مراکز نظامی را تحت محاصره قرار داده بودند، بسیاری از مردم عادی را نیز هدف حمله قرار می دادند. در این میان، به روایت شاهدان عینی، شبهنظامیان کومله و دمکرات مسافران اتوبوس ها را به گروگان می گرفتند و ارتشیان و پاسداران را به صورت فجیعی می کشتند.[9] در چنین وضعی، امام خمینی (رحمت الله علیه) فرمان بسیج عمومی را صادر نمودند و نیروهای ارتش، سپاه و نیروی انتظامی را ملزم ساختند که آتش فتنهی ضدانقلاب را در کردستان خاموش نمایند.[10]
پس از صدور اعلامیهی امام، وضعیت کردستان دگرگون شد. در این مرحله ارتش رأساً وارد معرکه گردید. شهید چمران به کمک نیروهای ارتش و پاسداران انقلاب اسلامی پاوه را آزاد نمود. پس از پاوه، نوسود و دیگر مناطق کردستان از جمله مریوان، بانه، سردشت، مهاباد، بوکان، و سقز آزاد شدند. بدین ترتیب شکست سختی به ضدانقلاب در کردستان وارد آمد.
جمعبندی
در پایان ذکر این نکته ضروری است که آنچه گفته شد تنها پرده ای از سناریوی طولانی توطئه ها علیه نظام نوپای اسلامی بود. به دلیل مجال اندک این مقال، از ذکر آشوب ها و بحرانی هایی که برخی عناصر داخلی با حمایت و پشتیبانی عوامل خارجی در مناطقی نظیرآذربایجان، خوزستان، سیستان و... به وجود آوردند صرف نظر شد، اما همین مجمل گواهی است بر توطئه های بی شماری که به مثابهی ماراتونی نافرجام از آغاز پیروزی انقلاب علیه نظام اسلامی شروع شده است و تا کنون نیز ادامه دارد. (*)
پینوشتها:
[1]سند شمارهی 30112586 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، مجموعهی اسناد گنبد، نقل از روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب اول، پیدایش نظام جدید، مرکز اسناد دفاع مقدس، تهران، چاپ دوم، 1387، ص 94.
[2]روزنامهی کیهان، 21 اسفند 1357، ص 1.
[3]سند شمارهی 12112584 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، مجموعهی اسناد گنبد، نقل از روزشمار جنگ ایران و عراق، همان، صص 319 و 320.
[4]صحیفهی امام، ج 7، ص 10.
[5]در ک کینان، کردها و کردستان، ترجمهی ابراهیم یونسی، تهران، نگاه، چاپ اول، 1372، ص 119 و کریس کوچرا، جنبش ملی کرد، ترجمهی ابراهیم یونسی، تهران، نگاه، چاپ اول، 1373، صص 205 و 206.
[6]روزنامهی کیهان، 28 اسفند 1357.
[7]همان، 6 مرداد 1358.
[8]همان، 25 مرداد 1358.
[9]همان، 28 مرداد 1358.
[10]صحیفهی امام، ج 9، ص 285.
* عرفان حکیمی؛ پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی/برهان/۱۳۹۱/۷/۲۳ .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.