علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

در کتاب 2000 دستور، روايتي آورده اند که «آيه الکرسي» نقل شده که با آيه الکرسي موجود در قرآن کریم فرق دارد و در ابتداي آن آمده است که {Qعلي التّنزيل...Q} در این خصوص توضيح دهيد.؟


قبل از هر چيز بايد گفت: عدم تحريف لفظی در قرآن کریم، مورد اتفاق علماي شيعه است و ادله عقلي و نقلي فراواني براي آن دارند. آيت الله خويي پس از بيان ادله ی سلامت قرآن کریم از تحريف و بررسي و نقد در خور روايات تحريف نما چنين مي گويد: از آن چه گفتيم براي خواننده روشن مي شود که قول به تحريف قرآن کریم ، پندار و خرافه اي است که جز ناتوان خرد، يا کسي که اطراف بحث را خوب نکاويده، يا کسي که تحريف را پيش فرض خود قرار داده و به آن گرايش دارد، بدان قايل نمي شود؛ اما خردمندِ باانصافِ ژرف نگر هرگز در بطلان تحريف قرآن کریم و خرافه بودن اين پندار ترديد نمي کند. علامه طباطبايي اين احاديث را مردود مي شمارد و آن را مخالف سلامت قرآن کریم از تحريف مي داند و دلالتش را صحيح نمي داند و معتقد است اگر حديثي هم از لحاظ سندي موثق باشد با اصول و مباني قرآن کریم مردود است. در این بخش بهتر است اصل حديث ذکر شود: در تفسير قمي آمده که: «آية الکرسي علي التنزيل» چنين است: «الله لا إله إلا هو الحي القيوم لا تأخذه سنة ولا نوم له ما في السماوات وما في الأرض وما بينهما وما تحت الثري عالم الغيب والشهادة الرحمن الرحيم من ذا الذي... تا هم فيها خالدون» و در کافي همين حديث با سند متفاوت نقل شده است. برخي ها با قبول سند و دلالت اين حديث (افرادي که در سند حديث در اصول کافي ذکر شدند وثاقت آن ها مورد تأييد است). چند توجيه را براي آن محتمل دانستند: 1. احتمال اول آن است که علما اتفاق دارند قرآني که ما داريم در طريقه چينش و ترتيب آيات با آن چه بر رسول گرامي اسلام نازل مي شد متفاوت است. زيرا ايشان در بسياري مواقع آن چه را بر ايشان نازل مي شد قسمت، قسمت کرده، مي فرمودند اين قسمت را در فلان نقطه از قرآن بگذاريد و اين قسمت را در نقطه اي ديگر. لذا مي بينم که در بعضي سور، بعضي آيات مدني و بعضي مکي هستند. در اين روايت هم آمده است آية الکرسي آن هنگام که بر رسول خدا نازل شد به اين صورت بود «تنزيل؛ نازل شده». اما الان قسمت: «وما بينهما و ما تحت الثري» در سوره ی طاها آيه ی 6 و قسمت عالم الغيب والشهادة الرحمن الرحيم نيز در آيه ی 22 سوره ی حشر آمده است. شايد مقصود اين روايت اين باشد که هنگامي که اين مطالب بر رسول خدا نازل شد و قبل از تعيين محل هر عبارت (علي التنزيل) چنين بوده است. 2. احتمال ديگر آن که اصل حديث که در اصول کافي ذکر شده، امام آن را تفسير و توضيح نمودند و متن قرآن نمي دانند به اين معنا که معصومين ـ عليهم السلام ـ برخي از توضيحات را اضافه مي کردند و این نه از باب متن قرآن کریم، بلکه از باب تبيين و توضيح و شان نزول و غيره بوده است. 3. در برخي از احاديث واژه «اقراء؛ من قرائت مي کنم» آمده است. براي مثال در روضه ی کافي در فصل تفسير و تأويل برخي از آيات قرآن کريم از امام ابو الحسن ـ عليه السلام ـ چنين روايت کرده اند که آيه الکرسي را چنين قرائت فرمود: «لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ [وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّري عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ...». در تفسير اين حديث آمده است که: «إقراء» در لغت مصدر ثلاثي مزيد از ماده «ق، ر، أ» به معناي، «به سخن آوردن» است و هنگامي که گفته مي شود «أقرَأَهُ القرآن» يعني او را قرائت قرآن آموخت. دانشمند بزرگوار، سيد مرتضي عسکري (مدظله) درباره ی آن مي نويسد: معناي «اقراء» در زمان رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تا چند سال بعد از ايشان، تعليم تلاوت الفاظ آيات همراه با تعليم معناي آن ها بوده است و اصطلاحاً «مُقْريء» به کسي مي گفتند که الفاظ قرآن را با معنا و معارف آن تعليم دهد... پس از آن که فراگيري قرآن رواج يافت، واژه ی «إقراء» تنها به معناي تعليم معناي آياتي به کار رفت که نيازمند به تفسير باشد. نمونه اي از اين مورد در صحيح بخاري است که مي گويد: عبدالله بن عباس مي گويد «در سال 23ق به عبدالرحمن بن عوف، قرآن را إقراء مي کردم». و اين در حالي است که عبدالرحمن بن عوف در سال سوم هجرت ايمان آورده و در عصر نزول وحي حاضر بوده است. وي انسان ناآگاهي نبوده تا عبد الله بن عباس وي را آموزش تلاوت الفاظ قرآن دهد؛ بنابراين، مراد از اين که مي گويد وي را «اقراء» مي کردم اين است که به وي تفسير قرآن را آموزش مي دادم. بنابراين، معناي «إقراء» در عصر نزول وحي، تعليم تلاوت الفاظ قرآن، همراه با تعليم معاني و معارف آن بوده است. از این روی، شأن مُقرئ قرآن کریم، همين بود که الفاظ آيات وحي را همراه با معارف آن تعليم دهد، تا آن که به دستور خلفا قرآن را از تبيين و تفسير حضرت ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تجريد کردند و به تدريج نقطه هاي آغاز اختلاف در فهم آيات به وجود آمد و با گذشت زمان بر سر تأويل (= معنا و مراد آيات) و تنزيل (= مورد نزول آيات و تفسير آن ها) اختلاف کردند. آن چه در پیان قابل بیان است، این است که: به نظر می رسد، مراد از عبارت «آیة الکرسی علی التّنزیل» جزء آیات آیةالکرسی نیست، بلکه معنای آن این است که: عبارت آیةالکرسی هنگام تنزیل این بوده است و سپس خود آیةالکرسی را نقل می کند که توضیح بیشترآن در حدیث قمی و بند دو این نگارش آمده است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image