تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

نظريات رقيب پلوراليسم دينى كدام اند؟[1]


دو رقيب سرسخت پلوراليسم دينى عبارت اند از: انحصارگرايى كه ديدگاه غالب متفكّران در طول تاريخ بوده است و شمول گرايى كه نظريه اى نسبتاً جديد است و در ميان انديشمندان مسلمان و مسيحى طرف دارانى دارد. در عين حال، خوب است در اين جا به دو نظريه ى ديگر نيز اشاره اى داشته باشيم: طبيعت گرايى كه ديدگاه مادّى گرايان است و وحدت گرايى كه ديدگاه اهل عرفان از قديم تا كنون بوده است. يك. طبيعت گرايى طبيعت گرايان تلاش مى كنند براى هر پديده اى، تبيينى طبيعى ارايه دهند و بنا بر اين، هيچ امر ماورايى را در تبيين هاى خود به كار نمى گيرند. آن ها وجود حقيقت متافيزيكى را قابل اثبات نمى دانند و به همين دليل از لحاظ نظرى، اعتقادى به ماوراى طبيعت ندارند. گرچه در بين طبيعت گرايان به دين داران نيز برمى خوريم، امّا اين ها نيز منكر پشتوانه ى عقلى براى دين هستند و حداكثر قائل به نقش كاركردى در دين اند. تا كنون تفسيرهاى تجربى و طبيعى متعددى از دين صورت گرفته است كه على رغم اختلاف وسيعشان در نحوه ى تبيين، نتيجه ى مشترك آن ها، حكم به خيالى و وهمى بودن دين بوده است. پوزيتويسم با طرح معيار معنادارى، دين را بى معنا جلوه مى دهد و به جاى آن كه سخن از صدق و كذب گزاره هاى دينى به ميان آورد، آن ها را از اساس فاقد معنا مى شمارد. دوركيم در نظريه ى جامعه شناختى دين، بر نقش و كاركرد دين در جامعه تأكيد مى كند و عينيّت آن را مورد انكار قرار مى دهد. مطابق اين نظريه، اين جامعه است كه به صورت خدا نمادين مى شود و روحيه ى وابستگى و پرستش را در اعضاى خود به وجود مى آورد. بر اساس نظريه ى جامعه شناختى، تعدد اديان نيز قابل تبيين است؛ چرا كه هر جامعه متناسب با فرهنگ و انديشه هاى خودش، به خدا و دين خود شكل مى دهد. نظريه ى روان شناختى دين نيز يكى ديگر از ديدگاه هاى طبيعت گرايانه است كه بنيان گذار آن فرويد است. فرويد باورهاى دينى را اوهام و خيالات مى دانست. به نظر او دين، نوعى واكنش دفاعى انسان در برابر نيروهاى ترس ناك طبيعت است. چنان كه ملاحظه مى شود، هر كدام از اين نظريات و نظريات مشابه ديگر، به تحليل و تبيين اصل دين مى پردازند و با تبيين طبيعى از آن، ريشه ى دين را مى زنند و وقتى دين امرى خرافى و پوچ تلقّى شود، ديگر نوبت به اين مسئله نمى رسد كه بپرسيم يك دينِ حقّ وجود دارد يا چند دينِ حق؟ البته آن ها اختلافات موجود در اديان را هم امورى طبيعى قلمداد نموده، آن ها را مقتضاى اختلافات اجتماعى و فرهنگى هر جامعه مى شمارند؛ امّا ديگر سخنى از حقّانيّت اديان به ميان نمى آيد. بنا بر اين، توجه به اين نكته لازم است كه اگر در بين طرف داران پلوراليسم، كسانى را يافتيم كه سعى مى كنند با ارايه ى تبيين طبيعى، مسئله ى تعدّد اديان را توجيه كنند ـ مثلا مى گويند چون اديان داراى نقش كاركردى مثبتى هستند، پس همه ى آن ها خوبند، يا چون تمام گزاره هاى دينى بى معنايند، پس هيچ وجه ترجيحى براى يك دين خاص وجود ندارد ـ در اين صورت نمى توان آن ها را پلوراليست دينى به معناى اصطلاحى ناميد؛ هر چند در قبال مسئله ى دين، يك گرايش كثرت گرايانه به معناى عام كلمه داشته باشند. شاخصه ى پلوراليسم دينى تأكيد بر حقّانيّت و صادق بودن چند دين مختلف است و اين مستلزم پذيرفتن امور ماورايى است كه گزاره هاى دينى در اديان مختلف ناظر به آن هستند. دو. انحصارگرايى انحصارگرايان تنها دين و مذهب خود را بر حقّ مى دانند و همه ى اديان و مذاهب ديگر را باطل مى شناسند. آن ها معتقدند كه رهايى، نجات، رستگارى، كمال يا هر چيز ديگرى كه غايت دين است، تنها در يك دين وجود دارد و از طريق يك دين خاص به دست مى آيد. اديان ديگر، حتّى اگر واجد برخى حقايق باشند، نمى توانند انسان را رستگار كنند. يك دينِ حقِ مطلق وجود دارد كه تنها از طريق همان دين مى توان رستگار شد. پيروان اديان ديگر نيز حتّى اگر انسان هاى خوبى باشند، نمى توانند از طريق دين خود رستگار شوند. در اين جا بايد توجه داشته باشيم كه بين بُعد عملى و بُعد نظرى خلط ننماييم؛ آن چه در اين جا گفته شد، انحصارگرايى در بُعد نظرى است و در مسئله ى بررسى حقّانيّت اديان نيز تنها همين بُعد مورد نظر است. يكى از حربه هاى مخالفان انحصارگرايى اين بوده است كه انحصارگرايى را به بُعد عملى نيز كشانيده اند و چنين وانمود كرده اند كه انحصارگرايان به دليل آن كه تنها دين و مذهب خود را بر حقّ مى دانند و اديان و مذاهب ديگر را باطل مى شناسند، در برخورد با پيروان ساير اديان، رفتارهاى تند و متعصبانه اى از خود نشان داده اند و هميشه مروّج خشونت بوده اند؛ و حال آن كه هيچ ملازمه ى منطقى ميان اين دو وجود ندارد. انسان مى تواند انحصارگرا باشد و در عين حال با پيروان ساير اديان نيز خوش رفتار باشد؛ چه بسا يكى از تعليمات دينى اش خوش رفتارى با سايران باشد؛ گرچه آن ها از دين باطل پيروى كنند. شايد اين خود يكى از راه هاى نجات و سعادت خودش و يكى از راه هاى هدايت ديگران باشد. به هر حال، هيچ تلازم منطقى بين انحصارگرايى و خشونت گرايى وجود ندارد. امّا يك انتقاد اساسى كه بر انحصارگرايى وارد مى شود اين است كه اگر چه انحصارگرايى ممكن است امرى معقول و موجّه باشد و از لحاظ اخلاقى نيز خودبينانه و ظالمانه نباشد، در عين حال يك سؤال را ناديده مى انگارد و آن اين كه تكليف كسانى كه صادقانه و با روح حق طلبى به جست و جو پرداخته اند امّا به حقيقت دست نيافته اند، چه مى شود؟ آيا اين جاهلان قاصر، به جرم آن كه در جايى ديگر از دنيا و با شرايطى متفاوت به دنيا آمده اند، بايد گرفتار عذاب ابدى خدا شوند؟ و آيا اين با عدالت خدا سازگار است؟ آيا مى توان پذيرفت كه اين تعداد بى شمار از انسان ها دچار آتش دوزخ گردند؟ بايد توجه داشت كه اين تنها يك واكنش عاطفىِ صرف در قبال اين ديدگاه نيست؛ بلكه مى توان آن را به بحث حسن و قبح مربوط دانست و يك اشكال فلسفى تلقّى كرد مبنى بر اين كه لازمه ى اين ديدگاه، تكليف مالايطاق ـ مثلا تكليف به اسلام با نبود شرايط ـ مى باشد و تكليف مالايطاق نيز بر خدا، قبيح و محال است. سه. شمول گرايى شمول گرايى ديدگاهى است كه مى خواهد آن اشكال اساسى انحصارگرايى را پاسخ دهد. شمول گرايان بين دو مسئله تمييز قائل مى شوند: مسئله ى حق بودن اديان و مسئله ى نجات انسان ها. به اعتقاد آن ها از آن جايى كه در اديان مختلف، دعاوى متعارض وجود دارد و نمى شود مدعيّات متعارض، همه صادق باشند، بنا بر اين تنها يك دين وجود دارد كه واجد حقّ مطلق يا دست كم واجد بيش ترين حقّ است و راه اصلى رستگارى نيز همان دين است؛ امّا در عين حال پيروان اديان ديگر نيز مى توانند اهل نجات باشند. حال در تبيين اين كه چرا آن ها نيز مى توانند اهل نجات باشند، توجيهات مختلفى به عمل آمده است؛ از جمله اين كه ساير اديان نيز باطل محض نيستند و بهره اى از حقيقت دارند و پيروان آن اديان به اندازه ى همان حقايقى كه در دينشان وجود دارد، از سعادت ابدى بهره مند مى گردند؛ البته آن حقايق بايد به اندازه اى باشد كه بتوان از طريق آن رستگار شد؛ بنا بر اين تنها يك شاه راه وجود دارد و بقيه ى راه هاى فرعى تا آن جا كه به آن شاه راه نزديك شوند، بهره مند از حقايق اند و ره روان صديق آن راه ها نيز اهل نجات اند. مسئله ى تبليغ دين نيز در اين تصوير، جايگاه خود را حفظ مى كند؛ چرا كه هر چند رستگارى از طريق اديان ديگر نيز كم و بيش امكان دارد امّا رستگارى داراى درجات و مراتب است و كمال رستگارى، تنها از طريق يك دين صورت مى پذيرد و به همين دليل دعوت به آن، امرى پسنديده و لازم است. حال اگر سؤال شود به فرض آن كه يكى از اديان از سايرين برتر باشد، آيا راهى براى تشخيص آن دين وجود دارد يا خير؟ پاسخ شمول گرايان مثبت است و در اين باره راه هاى متعددى پيشنهاد شده است. برخى بر راه هاى اخلاقى تكيه مى كنند؛ برخى بر سنّتى كه در طول تاريخ فراهم آمده؛ و پاره اى ديگر بر معيارهاى عقلانى و دسته اى ديگر بر آزمون تجربى و .... كيث يندل ( ـ 1938) براى ارزيابى نظام هاى دينى، معيارهايى را پيشنهاد كرده است كه از جمله شامل سازگارى گزاره هاى بنيادين هر دين با يك ديگر، عدم تناقض حقايق يك نظام دينى با دست آوردهاى مسجّل ـ مثلا دست آوردهاى عملى يا روان شناختى، قابليت تفسير و تبيين تجربه هاى غنى و گسترده ى بشر و سازگارى صدق يك نظام دينى با شروط صدق آن نظام ـ مى باشد.[2] به طور كلّى ما مى توانيم از يك سو اصول اعتقادى هر دين را به ارزيابى عقلانى بكشيم و از سوى ديگر به بررسى تاريخى ميزان صحت و اعتبار اسناد موجود اديان بپردازيم و از اين راه، دينى را كه بيش از همه، از پشتوانه ى عقلانى ـ تاريخى محكمى برخوردار است، پيدا نماييم. نتيجه آن كه در شمول گرايى، هم تبليغ دين داراى اهميت است و هم تشخيص دين برتر امكان پذير مى باشد (وجه تمايز شمول گرايى با كثرت گرايى). علاوه بر آن كه بر طبق اين نظريه راه رستگارى، منحصر به يك دين نيست و ساير اديان نيز مى توانند در اين امر سهيم و شريك باشند (وجه تمايز آن با انحصارگرايى). چهار. وحدت گرايى در بحث تعدّد اديان، توجه به تمايز ميان وحدت گرايى و كثرت گرايى امرى لازم است. وحدت گرايان كه به طور عمده از طرف داران عرفان در اديان به شمار مى روند، معتقدند كه گوهر اديان يكى است؛ حقيقت غايى واحد است و اختلافات از اين جا ناشى مى شود كه هر كس يا هر گروه، نام خاصّى بر آن حقيقت واحد نهاده است؛ پس اختلافات تنها در ظاهر است. باطن همه ى اديان دعوت به كمال مطلق است. مقصود همه ى اديان اين است كه انسان به آن حقيقت غايى واحد برسد و از اين طريق به سعادت ابدى نايل آيد. بنا بر اين، وحدت گرايان بر خلاف كثرت گرايان، اختلاف هاى اديان را صرفاً اختلاف هايى ظاهرى مى دانند و معتقدند اگر پيروان هر دينى از اين ظواهر عبور كنند و به باطن راه يابند، همه به يك چيز راه يافته اند؛ امّا بنا بر كثرت گرايى، حقيقت دين متعدد است و يا دست كم، راه هاى رسيدن به حقيقت متعدد است و همه ى اين راه ها بر حقّ اند و انسان ها را به سعادت مى رسانند. وحدت گرايان بر اشتراكات تأكيد دارند و حال آن كه كثرت گرايان بر اختلافات انگشت مى نهند. هر دو بر تجربه ى دينى تكيه مى كنند؛ با اين تفاوت كه وحدت گرايان در بحث تجربه ى دينى، ذات گرا هستند و معتقدند كه مى توان در ميان تجربه هاى دينى، نقاط مشتركى را يافت و بنا بر اين، گوهر تجربه هاى دينى واحد است. آن ها ويژگى هاى مشتركى را براى همه ى تجارب دينى برمى شمارند و نتيجه مى گيرند كه ميان تجربه هاى دينى و عرفانىِ سراسرِ جهان، هسته ى مشتركى وجود دارد؛ امّا كثرت گرايان در بحث تجربه ى دينى ساختارگرا هستند. آنان معتقدند كه ساختارهاى از پيش موجود ذهنى و زبانى به تجربه هاى ما شكل مى دهند؛ بنا بر اين، نمى توان هسته ى مشتركى را براى اين تجربه ها پيدا كرد. مطابق نظر كثرت گرايان، كثرات امرى حقيقى اند و با يك ديگر تباين بالذّات دارند؛ امّا مطابق نظر عرفا، كثرات وهمى و اعتبارى اند و در زيرشان وحدتى قرار دارد. جان كلام اين كه: يك. عرفا تفاوت بين اديان را تفاوتى ظاهرى مى دانند و در نزد آن ها همه ى اديان الهى داراى باطنى يك سان هستند؛ دو. آن ها معمولا راه هاى ظاهرى گوناگون را براى رسيدن به باطن و مغز دين يك سان نمى دانند و تنها بر يك دين خاص به عنوان تنها راه ظاهرى مصيب به واقع تأكيد دارند و اگر در اشعار عرفايى نظير مولوى، عطار و حافظ تمايلى به سوى مسيحيت، زرتشتى و يا بت پرستى احساس مى شود، بدان جهت نيست كه آن ها تفاوت بين اسلام و اديان ديگر را مهمّ تلقّى نمى كردند؛ بلكه مقصود آن ها،رياكارى كسانى است كه بدون داشتن ايمان باطنى اظهار مسلمانى مى كنند.[3] پی نوشتها:[1]. محقق: محمد على مبينى.[2] مايكل پترسون و ديگران، عقل و اعتقاد دينى، ترجمه ى احمد نراقى و ابراهيم سلطانى، (تهران: طرح نو، چ2، 1377)، صص 419ـ424. [3] ر.ك: هادى صادقى، پلوراليسم؛ دين، حقيقت، كثرت، ش 4، (تازه هاى انديشه).منبع: پلوراليسم دينى ، رضا مصطفى لو، نشر مركز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علميه (1380). .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image