علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

ديدگاه قرآن در باره روابط دختر و پسر چيست ؟


امروزه ارتباط زن و شوهر، پدر و مادر يا فرزندان و ساير اعضاي خانواده با يك ديگر و ارتباط آنها با افراد پيرامون خود، دست خوش تغييرات زيادي شده است و آنچه بيش‎تر از همه بخصوص در جامعه اسلامي، قابل توجه است، ارتباط زن و مرد نامحرم و بويژه دختر و پسر در زندگي روزمره‎ي كنوني است. در اين وضعيت دختر و پسر، بي‎توجه و غافل از يكديگر رشد نمي‎كنند، بلكه هر يك با اين پديده و ارتباط ناخواسته روبرو هستند. انسان، موجودي است با ظرفيت‎ها و استعدادهاي مختلف مادي و غير مادي كه مي‎توانند با بهره‎گيري از آنها راه سعادت را طي نمايد و عاقبت خوبي داشته باشد و يا از آنها به گونه‎اي استفاده كند كه در راستاي سعادت حقيقي وي نباشد و خسارت فراواني را به دنبال داشته باشد. دختر و پسر جوان به طور طبيعي سرشار از تمايلات غريزي هستند و نيازمند رابطه‎اي كه بتوانند به اين تمايلات جواب دهد، طبيعت زندگي آنها بگونه‎اي است كه اقتضا دارد فقط به نيازهاي جسمي اكتفا نكنند. به قول افلاطون «هر يك از ما، در جدايي فقط نيمه‎اي از انسان است و هميشه نگران آن نيم ديگر است.» در اسلام صحبت كردن و برخورد عادي زن و مرد جايز است و آنان مي‎توانند فارغ از دغدغه‎هاي شهواني، به كار و فعاليت و تحصيل بپردازند. امّا فعاليتِ مختلط در همه‎ي مراكز و مجامع امري پسنديده نيست؛ بويژه براي جوانان كه آميزه‎اي از غرايز مختلفند و انگيزه‎ي بعضي تمايلات بسيار قوي و نيرومند است و ساير تمايلات را تحت الشعاع خود قرار مي‎دهد، غرايز جنسي و احساسات و شيفتگي به جذابيت‎هاي ظاهري خودنمايي كرده و حاكم بر دوستي‎ها و تصميم‎گيري‎هاي جوانان است. از اين رو بايد روابط بين دختر و پسر داراي ضوابط و چارچوب مشخص باشد، به گونه‎اي كه بيداري غرايز جنسي و تحريك پذيري جوانان، موجب كشيده شدن به سوي لذايذ شهواني و زمينه‎ساز روابط جنسي كه در تعارض با ارزش‎هاي ديني و اجتماعي است نشود. براساس آموزه‎هاي ديني ما مسلمانان، دختران و پسران جوان مي‎بايست براي ارضاي نيازهاي عاطفي و جنسي خويش به ازدواج اقدام نمايند و در صورتي كه امكان ازدواج فراهم نيست عفت و پاكدامني بهترين شيوه است تا زماني كه امكان تشكيل خانواده فراهم شود. اگر كساني بخواهند رابطه‎اي برخلاف آنچه مقررات و آئين مذهبي و اجتماعي مي‎گويد، داشته باشند، خواسته و يا ناخواسته به عواقب زيان بار دنيوي و اُخروي گرفتار خواهند شد. زيرا با توجه به قدرت و دامنه‎ي نفوذ عاطفي زن و مرد بر يكديگر و نقش حساس آن دو در تأمين نيازهاي طبيعي و غريزي، در مي‎يابيم كه تأثير پذيري آن دو چنان شديد و وسيع است كه گاهي مجراي صحيح عقل و خرد را به انحراف مي‎كشاند: بويژه زماني كه‌ آتش شهوت شعله‎ور گردد. حال اگر در سطح جامعه، كوچه و خيابان‎، جاذبه‎هاي جنسي رواج يابد و دختر و پسر روابطي آزاد و مستمر داشته باشند، جلوه‎گري‎هاي ذاتي و طبيعيِ موجود در برخورد، رفتار و حالاتِ دختران، موجب جلبِ توجه پسران و مردان شده، انحراف اذهان و آشفتگي فكر و دل را در پي دارد. نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادي در معاشرت‎ها، هيجان‎ها و التهاب‎هاي جنسي را فزوني مي‎بخشد و به قول شهيد مطهري غريزه جنسي، غريزه‎اي نيرومند و عميق و دريا صفت است و هر چه بيشتر اطاعت شود سركش‎تر مي‎گردد. نتيجه اينكه، اسلام با حضور زن و مرد در جامعه و كارهاي اجتماعي موافق است امّا اين روابط و حضور بايد داراي ضوابط خاصي باشد كه در پرتوي آن ضوابط، زمينه‎ي سعادت فردي و اجتماعي در دنيا و آخرت براي كساني كه مي‎خواهند راه تقرب الهي و كمال خويش را طي نمايند. فراهم باشد براي اطلاع بيشتر نسبت به انواع روابط مرد و زن با يكديگر و اطلاع بر احكام هر يك، مي‎توانيد به رساله‎هاي احكام مراجعه نماييد. مراجع عظام تقليد احكام روابط مرد و زن (دست دادن، نگاه كردن، صحبت كردن و...) را در رساله‎هاي خويش آورده‎اند. دلايل ديدگاه اسلام بر روابط دختر وپسرو شرايط آن : 1. اسلام زن و مرد نامحرم را از صحبت كردن با هم و برخوردهايي كه لازمه رسيدگي به كارهاي روزمرّه است منع ننموده است البته در صورتي كه بدون هيچ شائبه‌اي بوده و به مسائل ديگر آلوده نباشد. 2. حريم نگه داشتن ميان زن و مرد نامحرم در متون روايي و در سيره معصومين ـ عليهم السّلام ـ ذكر شده است، سنّت جاري مسلمين از زمان رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ همين بوده و زناني از شركت در مجالس و مجامع منع نمي‌شده‌اند ولي همواره اصل «حريم» رعايت مي‌شده و در مساجد و مجامع حتي در كوچه و معبر زن و مرد مختلط نبوده و درب ورودي زنان در مسجدالنبي ـ صلي الله عليه و آله ـ جدا بوده است. 3. اسلام مي‌خواهد جامعه عاري از هرگونه نگاه و رفتار هوس‌آلود و سرشار از كار و فعّاليت باشد و زن و مرد فارغ از دغدغه‌هاي شهواني به تحصيل و ساير كارهاي زندگي برسند لذا زن و مرد از اختلاط بي‌حدّ و مرز از زير پاگذاشتن حريم‌هاي عفاف و شرم و حيا باز داشته تا سلامت فرد و جامعه تأمين گردد. 4. اگر حساسيتي نسبت به صحبت نمودن و برخوردهاي مستمّرِ دختر و پسر وجود داشته باشد، به روحيّات و سن و شرايط ويژه آن دو بستگي دارد، دختر و پسر پس از بلوغ سرشار از غرايز و عواطف بوده و تأثيرپذيري بسياري دارند، در اين سن حكومت و سلطة غرايز جنسي فراگير مي‌شود و بر اعمال و رفتار و انديشه‌ي جوان سايه مي‌افكند. احساس نيازي كه در جوانان نسبت به جنس مخالف وجود دارد باعث مي‌شود كه آنان هر لحظه به دنبال پاسخي براي ارضاي آن و جبران كمبود روحي ـ رواني خود باشند. در بسياري از برخوردها، دختر و پسر هر چند به بهانه‌هاي گوناگون با هم آشنا مي‌شوند امّا اندك اندك براساس تسلّط طبيعي غرايز نگاه و سخن و رفتارشان رنگ و بويي ديگر گرفته و چه بسا بعد از مدتي به يكباره متوجه مي‌شوند عواطف و احساسات و عفت و طهارت آنان بازيچة هوس شده است. اسلام به نياز طبيعي زن و مرد توجه كرده و ازدواج را بهترين پاسخ براي نيازهاي جسمي و رواني قرار داده است. اسلام خواهان آن كه هرگونه ارتباط تحت ضابطه و در كادر رسمي آن باشد در سايه ازدواج از هرج و مرج جنسي و بي‌بند و باري ـ كه امروزه جوامع غربي شاهد آن است ـ جلوگيري شده و به نياز طبيعي نيز پاسخ داده شود. اشباع غرايز و سركوب نكردن آن يك مطلب است و آزادي و رفع مقررات و موازين اخلاقي مطلب ديگري است. اسلام اصرار فراواني دارد كه مسائل جنسي منحصر در خانه و محيط خصوصي باشد و افراد با خروج از خانه دغدغه‌اي جز فعاليت و تلاش از كار و تحصيل نداشته باشند و محيط اجتماع عاري از هر نوع كاميابي جنسي باشد، فلسفه تحريم نظر بازي و تمتعات جنسي غير قانوني و حرمت خودآرايي براي بيگانه از اينجا نشأت مي‌گيرد. 5. در داستان حضرت يوسف ـ عليه السّلام ـ در قرآن به خوبي در مي‌يابيم انسان در زمينه مسائل جنسي در خطر است و اگر رعايت جوانب احتياط را نكرده و به خدا پناه نبرد طعمه شيطان مي‌گردد. در قرآن مي‌خوانيم «آن زن قصد يوسف نمود و يوسف نيز اگر برهان پروردگار را نمي‌ديد قصد وي نمود» آيه مي‌گويد ايمان حضرت يوسف سبب نجات او شد و در غير اين صورت به طور طبيعي او نيز در اين راه به خطا مي‌رفت پس برخورد ميان زن مرد از لغزش‌گاه او مي‌باشد و در داستان حضرت موسي و دختران شعيب مي‌خوانيم هنگامي كه دختر از طرف پدرش شعيب موسي را دعوت نمود حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ گفت: «من جلو مي‌روم و تو پشت سر من راه بيا من از قومي هستم كه به پشت زنان نگاه نمي‌كنيم». در حديثي آمده حضرت علي ـ عليه السّلام ـ كراهت داشت تا به زنان جوان آغاز به سلام كند، و پيرامون حكمت آن فرمود: «ترس از آن دارم كه تحت تأثير صداي او واقع شوم و ضرر آن از ثوابي كه از سلام مي‌برم بيشتر شود». و در حديث ديگري پيرامون شوخي زن و مرد نامحرم آمده است: «ابوبصير مي‌گويد: به زني در روخواني قرآن مي‌دادم كمي با او شوخي كردم؛ وقتي خدمت امام باقر ـ عليه السّلام ـ رسيدم به من فرمود: چه چيزي به زن گفتي. رنگم پريد و خجالت كشيدم. بعد فرمود: ديگر به طرف آن زن مرو و درس مده». همچنين احاديثي درباره عذاب كساني آمده كه با زنان نامحرم شوخي و خوش طبعي مي‌كنند. با توجه به آيات و احاديث فوق به خوبي حكم اختلاط و همدوشي‌ها و روابط بي‌حدّ و مرزي كه متأسفانه دارد در سطح جامعه رواج پيدا مي‌كند و حتي به اسم روشنفكري به آن دامن زده مي‌شود مشخص مي‌شود كه برخلاف نص صريح معارف اسلامي و آموزه‌هاي ديني است. ياد آوري اين نکته ضروري است که بسياري از احکام شرعي درقرآن فقط اشاره کلي شده و تفصيل آن در روايت آمده است . .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image