تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه
مطالبي كه آنها براي ادعاي خود به آن تمسك ميكنند، چند نكته است:1. نكته اولي كه آنها به آن تمسك كردهاند، روايتي است كه عكرمه از ابن عباس روايت ميكند كه آية تطهير در مورد زنان پيامبر نازل شده، ولي بايد دانست كه به روايات عكرمه نميتوان اعتماد كرد، زيرا عكرمه راوي اين روايت از افرادي است كه علماء علم رجال او را ضعيف دانستهاند و او را دروغگو معرفي كردهاند، ذهبي رجالي معروف اهل تسنن در ميزان الاعتدال نكاتي را دربارة او نقل ميكند كه ذيلاً به برخي از آنها اشاره مي شود .الف: علي ابن عبيد دربارة عكرمه گفت: «انّ هذا الخبيث يكذب علي ابي» (اين خبيث بر پدر من دروغ ميبندد).ب: محمّد بن سيرين: «ما يسوء ني ان يكون من اهل الجنة و لكنّه كذا» من ناراحت نميشوم كه او از اهل بهشت باشد، امّا او كذّاب و دروغگو است.ج: ابن ابي ذئب: «رأيت عكرمه و كان غير ثقة» (من عكرمه را ديدهام امّا او غير مطمئن بود).د: مطرف بن عبدالله: «سمعت مالكاً يكره ان يذكر عكرمه ولا رأي ان يروي عنه» (مالك خوشش نميآمد كه از عكرمه يادي كند و نظرش اين نبود كه از او روايت كند)، بنابراين نميتوان به روايت عكرمه كه خود علماء رجال اهلتسنن، آن را كذاب معرفي كردهاند، تمسك كرد.2. عدّهاي نيز به اين نكته تمسك كردهاند كه چون آيه قبل با عبارت يا نساء النبي (اي زنان پيامبر) شروع ميشود، پس در قسمت بعد آية هم مراد از اهلالبيت زنان پيامبر هستند و يا لااقل اين عنوان شامل حال آنها هم ميشود، امّا اين پندار هم باطل است، زيرا اولاً ضمائر بكار رفته در اين بخش از آيه، مذكر است حال آنكه ضمائري كه هم قبل از اين بخش و هم بعد از آن خطاب به زنان پيامبر بكار رفته همه به صيغه مؤنث آمده است؛ اگر در اين بخش هم مراد از ضمير «كُم» همان زنان پيامبر بودند، ميبايست مثل ضمائر قبلي و بعدي مؤنث بكار ميرفت تا نظم و سياق آيه محفوظ باشد و ضمير مذكر براي مؤنث بكار نرود، بنابراين همين كه در اين بخش ضمائري بكار رفته عوض شده، نشان ميدهد كه مخاطب در اين بخش عوض شده و مخاطب همان زنان پيامبر نيستند.ثانياً: در اين چند آية سورة احزاب كه خداوند به زنان پيامبر دستوراتي را ميدهد هر كجا كلمة «بيت در رابطه با زنان بكار رفته است با صيغه جمع بكار رفته (بيوتكن) چون زنان پيامبر هر كدام اطاق مخصوص بخود داشتهاند، امّا اين كلمه در آية تطهير كه بخشي از همين چند آيه است، مفرد بكار رفته است. بنابراين خود اين اختلاف تعبير نشان ميدهد كه اهل اين بيت با اهل آن بيوت كه زنان پيامبرند، متفاوتند وگرنه اينجا هم ميبايست تعبير آيه «اهلالبيوت» باشد، نه اهلالبيت.ثالثاً اين تفسير با روايات زيادي كه در تفسير اين آيه وارد شده سازگاري ندارد، برخي روايات صريحاً دلالت دارد كه پيامبر فرمود اين آيه در شأن پنج نفر ، يعني رسولالله و علي و فا طمة و حسن و حسين ـ عليهم السّلام ـ نازل شده است.3. روايت ديگري را نيز احمد بن حنبل نقل كرده كه برخي خواستهاند از آن اين نكته را استفاده كنند كه ام سلمة نيز جزء اهلبيت است، مطابق اين روايت بعد از آنكه پيامبر علي و فاطمة و حسن و حسين را دور خود جمع ميكند ام سلمة ميگويد: «... فاجتبذ من تحتي كساء خيبرياً كان بساطاً لنا علي المنامة في المدينة فلفه النبي عليهم جميعاً فاخذ بشماله طرفي الكساء و الوي بيده اليمني الي ربّه عزّوجلّ قال اللهم اهلي اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيراً اللهم اهلبيتي اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيراً اللهم اهلبيتي اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيراً، قلت يا رسولالله ألست من اهلك قال بلي فادخلي في الكساء قالت فدخلت في الكساء بعد ما قضي دعائه لابن عمه علي و ابنيه و ابنته فاطمة (رض).[1] (پيامبر پتوئي خيبري را كه فرش خوابگاه ما در مدينه بود از زير من كشيد و آنرا به آنها (چهار نفر) پيچاند و با دست چپش دو طرف پتو راگرفت و با دست راستش به سوي خدايش اشاره كرد و گفت: خدايا از اَهلَم پليدي را ببر و آنها را پاك ساز، خدايا از اهلبيتم پليدي را ببر و آنها را پاك ساز، خدايا از اهلبيتم پليدي را ببر و آنها را پاك ساز، ام سلمة گفت: گفتم اي رسول خدا آيا من از اهل تو نيستم؟ پيامبر گفت: بلي داخل در كساء شو! ام سلمة گفت: من نيز داخل كساء شدم، امّا بعد از آنكه پيامبر دعايش نسبت به پسرعمويش علي و دو فرزندش و دخترش فاطمة تمام شده بود)،براساس اين روايت پيامبر در جواب سؤال ام سلمة كه آيا او هم از اهل پيامبر هست، جواب مثبت ميدهد و ام سلمة را وارد كساء خيبري ميكند و لذا بهمين بخش از روايت استناد شده و گفته شده كه ام سلمة هم از اهلبيت است. ولي بايد توجّه داشت چنانچه خود ام سلمة در پايان روايت ميگويد دخول ام سلمة به جمع اهلبيت بعد از آنست كه پيامبر اهل بيتش را جمع ميكند و كساء خيبري را بر روي آنها ميپيچاند و درباره آنها دعا ميكند، و اين خود دلالت بر اين دارد كه ام سلمة جزء اهلبيتي كه مخاطب آيه تطهير است، نبوده است و گرنه پيامبر از همان ابتداء او را داخل كساء خيبري ميكرد و دعائي كه از آيه تطهير اقتباس كرده بود را شامل حال او ميكرد، امّا چنين نكرد پس ام سلمة جزء اهلبيتي كه مخاطب آيه تطهير است، نبوده گرچه بلحاظ اينكه جزء اهلبيت نبوّت بودن معيارش تقوي است و تقوي مراتبي دارد و ام سلمة نسبتاًَ از تقواي بالايي برخوردار بود لذا او درجه خاصي از اين اهليّت را كسب كرده بود، و بهمين خاطر پيامبر به او جواب مثبت داد بعد از آنكه مخاطبان اهلبيت در آيه تطهير را معرفي كرد. .اما دليل بطلان ادعاي اهل سنت رواياتي است که در منابع روائي خود آن ها آمده است که به عنوان نمونه به برخي از آن ها اشاره مي شود :1- مسلم در صحيحش از عايشه روايت ميكند «خرج النبي ـ صلي الله عليه و آله ـ غراة و عليه مرط مرحل من شعر اسود فجاءالحسن بن علي فادخله ثم جاء الحسين فدخل معه ثم جائت فاطمه فادخلها ثم جاء علي فادخله ثم قال انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهلالبيت و يطهركم تطهيراً»[2]، براساس اين روايت حسن و حسين و فاطمه و علي ـ عليهم السّلام ـ بر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ وارد ميشوند حضرت، آنها را در زير کسا نزدخود مي خواند و آية تطهير را درباره آنها تلاوت ميكند.2. ترمذي در سننش از ام سلمة روايت كرده «انّ النّبي جلّل علي الحسن و الحسين و علي و فاطمه، كساءً ثم قال اللهم هؤلاء اهلبيتي و خاصتي اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيراً فقالت ام سلمه و انا معهم يا رسولالله قال انك الي خير»[3]، براساس اين روايت پيامبر، علي و فاطمه و حسن و حسين را در زير يك کساء (پارچه) جمع ميكند و سپس با گفتن «هؤلاء اهلبيتي و خاصتي» و دعاء در حق آنان ، مراد از اهلبيت در آيه تطهير را معرفي ميكند. ترمذي بعد از نقل اين حديث آن را تأييد ميكند، اين حديث توسط احمد بن حنبل نيز نقل شده است.[4] 3. مسلم در صحيحش در باب فضائل علي بن ابي طالب، ح، 6220 ، از سعد بن ابي وقاص، نقل ميكند «... و لما نزلت هذه الآية (أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُم)[5] دعا رسول الله علياً و فاطمة و حسناً و حسيناً فقال اللهم هؤلاء اهلي» در اين روايت هم پيامبر صريحاً علي و فاطمه و حسن و حسين را بعنوان اهل بيت خود معرفي ميكند، ترمذي هم در سننش[6] روايت فوق را نقل و صحت آنرا تأييد كرده است.4. حاكم نيشابوري روايت ميكند «عن ام سلمة قالت في بيتي نزلت (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً) قالت فارسل رسولالله الي علي و فاطمة و الحسن و الحسين فقال هؤلاء اهل بيتي»[7] براساس اين روايت كه حاكم و ذهبي صحت آن را تأييد ميكنند، بعد از نزول آية تطهير در خانه ام سلمة، پيامبر براي اينكه اهل بيت را به ام سلمة معرفي كند، علي و فاطمة و حسن و حسين را احضار ميكند و بعد در حضور ام سلمة با جملة «هؤلاء اهل بيتي» آنها را بعنوان اهلبيت خود معرفي ميكند.5. حاكم در مستدرك از واثلة بن الاسقع روايت ميكند «قال اتيت عليّاً فلم اجده فقالت لي فاطمة انطلَقَ الي رسول الله يدعوه فجاء رسولالله فدخلا و دخلت معهما فدعا رسولالله الحسن و الحسين فاقعد كل واحد منهما علي فخذيه و ادني فاطمة من حجره و زوجها ثم لفّ عليهم ثوباً و قال (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً) ثم قال هؤلاء اهل بيتي اللهم اهل بيتي احق»[8] براساس اين روايت پيامبر علي و فاطمة و حسن و حسين را در زير يك پارچه جمع ميكند و سپس با خواندن آية تطهير و گفتن جلمة «هؤلاء اهلبيتي» آنها را بعنوان اهلبيت خود معرفي ميكند، حاكم و ذهبي صحت اين روايت را تأييد ميكنند.6. احمد بن حنبل از ام سلمة نقل ميكند «انّ النبي ـ صلي الله عليه و آله ـ جلّل علي عليّ و حسن و حسين و فاطمة كساء ثم قال اللهم هؤلاء اهلبيتي و خاصتي اللهم اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيراً، فقالت ام سلمة يا رسولالله أنا منهم قال انك الي خير»[9] براساس اين روايت هم پيامبر در حضور ام سلمة پارچه اي را بر علي، فاطمة، حسن و حسين، قرار ميدهد و با گفتن جلمة «هؤلاء اهل بيتي و خاصتي» و دعائي كه كلمات آن از آيه تطهير اقتباس شده به ام سلمة مراد از «اهلالبيت» در آية تطهير را تفهيم ميكند.7. و نيز احمد بن حنبل از شداد بن عمار روايت ميكند «قال دخلت علي واثلة بن الاسقع و عنده قوم فذكروا عليّاً فلما قاموا قال لي الا اخبرك بما رأيت من رسولالله قلت بلي قال اتيت فاطمة (رض) أسالها عن عليّ قالت توجه الي رسولالله فجلست انتظره حتي جاء رسولالله و معه علي و حسن و حسين (رض) اَخذ كل واحد منهما بيده حتي دخل فادني عليّاً و فاطمة فاجلسهما بين يديه و اجلس حسنا و حسيناً كل واحد منها علي فخذيه ثم لفّ عليهم ثوبه او قال كساء ثم تلا هذه الآية (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً) و قال اللّهم هؤلاء اهل بيتي و اهل بيتي احق»[10] براساس اين روايت پيامبر بعد از اينكه علي و فاطمة و حسن و حسين را در زير پارچهاي جمع ميكند، ابتداء با تلاوت آية تطهير و سپس با گفتن جملة «هؤلاء اهلبيتي» مراد از اهلالبيت در آن آية را به واثلة تفهيم ميكند، ابن ابي حاتم نيز حديث فوق را با كمي اختلاف در تفسيرش ذيل آيةروايت نموده، يادآوري ميكنم كه ابن ابي حاتم در ابتداء تفسيرش ملتزم شده كه احاديثي كه بهترين سند و متن را دارند، روايت كند. از ابن مردويه و او از ابي سعيد خدري، روايت ميكند «لما دخل علي (رض) بفاطمة جاء النبي اربعين صباحاً الي بابها يقول السلام عليكم اهلالبيت و رحمة الله و بركاته الصلاة رحمكم الله، إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً، انا حرب لمن حاربتم و انا سلم لمن سالمتم»، و نيز او از طبري و ابن مردويه و آنها از ابي الحمراء روايت ميكنند كه «حفظت من رسولالله ثمانية اشهر بالمدينة ليس من مرّة يخرج الي صلاة الغداة الاّ اتي الي باب علي (رض) فوضع يده علي جنبتي الباب ثم قال الصلاة، الصلاة، إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً، و نيز او از ابن مردويه و او از ابن عباس روايت ميكند: «قال شهدنا رسولالله تسعة اشهر يأتي كل يوم باب علي بن ابيطالب (رض) عند وقت كل صلوة فيقول السلام عليكم و رحمة الله و بركاته اهلالبيت إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً الصلاة رحمكم الله، كل يوم خمس مرات»، بر اساس اين روايات پيامبر در روزهاي زيادي آن هم هنگام نماز كه ازدحام زياد بوده به در خانه علي و فاطمه و حسن و حسين ميآمد و اين چهار نفر را به عنوان «اهلالبيت» ندا ميكرد. و سپس آية تطهير را خطاب به آنها تلاوت ميكرد تا روشن سازد كه مراد از اهلالبيت در آية مذكور اين چهارنفرند، براساس روايت حاکم از انس كه نقل شد پيامبر اين كار را 1350 بار تكرار كرده تا براي هيچكس جاي شبههاي باقي نماند كه مراد از اهلالبيت در آية تطهير، چهار نفرند.بطور كلي از احاديث نقل شده كاملاً روشن گرديد که، پيامبر(ص) مراد از اهلالبيت در آيه تطهير را بيان كرده؛ زيرا مطابق آية «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»[11] پيامبر از طرف خدا مأمور است كه قرآن را براي مردم بيان كند، لذا بخاطر اينكه در آينده ممكن بود از كلمة اهلالبيت برداشتهاي نادرست و خطرناكي شود كاملاً مراد از اهلالبيت را براي مردم روشن ساخت،و اين روشنگري با برنامة خاصي انجام ميشد.اولاً در عموم روايات منقوله اين نكته نقل شده كه هنگام معرفي اهل بيت، پيامبر پارچهاي و يا عبائي را بر روي علي، فاطمة، حسن و حسين قرار ميداد تا كاملاً مشخص سازد كه مشاراليه كلمة «هؤلاء اهلبيتي» اين چهار نفرند؛ نه كساني ديگر.ثانياً در معرفي و دعائي كه دربارة آنها ميكرد از كلمات و تعابير آية تطهير جمله سازي ميكرد تا عملاً و قولاً نشان دهد كه آية مورد بحث در شأن و منزلت اين چهار نفر است.ثالثاً: علاوه بر اينكه به زنان خود مثل ام سلمه و عايشه تفهيم كرد كه آية نازله در منزلت اين چهار نفر نازل شده به شكل عمومي هم به عموم مردم هنگام ازدحام در موقع نماز معرفي نمود تا براي هيچكس جز آنان كه نفاقشان مانع رؤيت حق است ابهامي باقي نماند كه مراد از اهلالبيت اين چهار نفرند.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. صحيح مسلم، طبع دار السلام رياض، سال 1419.2. سنن ترمذي طبع دار الحديث قاهره.3. مسند احمد بن حنبل، دار الفكر، بيروت، طبع دوم، سال 1414.4. المستدرك، حاكم نيشابوري. .
سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.