ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

انجيل متي که مربوط به سال 30 تا 60 پس از ميلاد هست، مطالبي گفته که عقايد مسيحيان را بیان میکند این ادعا که حتي شاگردان مسيح دچار اشتباه شدند به نظر مشکل میآید، چطور ممکن است عيسي مسيح حتي نتوانست يک نفر را راهنمايي کند، حتي شاگرداني که انتخاب کرد همگي گمراه شدند؟


هيچ کدام از اناجيل چهارگانه، مرقس، متي، لوقا و يوحنا ثابت نشده که توسط حواريون و شاگردان واقعي حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ نوشته باشد، بلکه قرائن و دلايل بر خلاف آن وجود دارد، اين مطلب از طرف خود مسيحيان عنوان شده که در زير به آن اشاره ميکنيم: 1. مرقس، که انجيل مرقس را نوشته است از شاگردان برنابا بوده و با پولس نيز تماس داشته است ، زيرا پولس او را يکي از مصاحبان خود ياد کرده است. پس مرقس از حواري و شاگردان حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ نبوده که توسط آن حضرت هدايت شدهباشد. مرقس انجيل خود را پس از وفات پولس و پطرس منتشر نمود و ظاهرا انجيل خود را براي قبايل نوشته است. قديميترين انجيل هم همين انجيل است که به گفته جان بي ناس در حدود سال هاي 65 ـ 70م به رشته تحرير در آمده است و به اعتقاد اين نويسنده مسيحي در اين انجيل اثري از اصل تجسم الوهي در پيکر عيسي و اصل ازليت عيسي بر طبق مبادي که پولس بعدها وضع کرد ديده نمي شود. 2. نويسنده انجيل لوقا هم اصلا حواري و شاگرد حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ نبوده و حتي آن حضرت را نديده است او نصرانيت را از پولس تلقي کرده. و از شاگردان پولس و طبيب محبوب و مصاحب او در اکثر سفرهايش بوده است. لوقا به هدايت پولس انجيل خود را براي «تيوفلس» يکي از اشراف و اعيان روم نوشته است. 3. در مورد متي که يکي از نويسندگان انجيل چهار گانه ميباشد هر چند در قاموس کتاب مقدس گفته شده که او از شاگردان حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ بوده، در عين حال ميگويد که زمان نوشتن انجيل متي معلوم نيست. جان بي ناس معتقد است که انجيل متي بعد از انجيل مرقس نوشته شده است و ميگويد انجيل متي و انجيل لوقا در مسئله ازليت و الوهيت عيسي ـ عليه السلام ـ بالاتر از انجيل مرقس هستند و زمينه را براي اعتقاد تجسيم ربوبيت در پيکر عيسي را آماده نموده اند. از اين سخنان بي ناس به دست ميآيد که او متأثر از پولس بوده و براي عقايد او زمينه سازي نموده و اين مسئله شاگردي او را براي حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ منتفي ميسازد. به هر حال ثابت نشده است که متي نويسنده انجيل، واقعا از حواريون و شاگردان بوده باشد. 4. يوحنا نويسنده آخرين انجيل است آن گونه که در قاموس کتاب مقدس آمده يوحنا انجيل خود را بعد از انتشار انجيلهاي ديگر نوشته است. برخي از مسيحيان تأليف آن را به اواخر قرن اول و برخي ديگر به اوائل قرن دوم نسبت ميدهند و نيز عدهاي از مسيحيان معتقدند که مؤلف اين انجيل يوحناي رسول نبوده بلکه يوحناي ديگري مرسوم به يوحناي شيخ يکي از طلبه هاي مکتب اسکندريه آن را نوشته است هر چند عدهاي ديگري به اين باورند که همان يوحناي رسول آن را نوشته است. پس از بيان اين مطالب روشن شد که هيچ کدام از نويسندگان اين چهار انجيل از حواريون حضرت عيسي نبوده است بنابراين متي که در انجيل خود مانند ساير نويسندگان اناجيل عقايد مسيحيان را ترويج نموده، برگرفته از حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ نمي باشد بلکه همان گونه که کلامي از جان بي ناس نقل شد او متأثر از عقايد پولس بوده و زمينه ساز الوهيت و ازليت حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ ميباشد. امّا مقام حواريون از ديدگاه اسلام خيلي بالاتر از آن است که در مسيحيت تصور مي شود، زيرا از نظر قرآن در امت حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ هيچ کس نميتواند عنوان حواري بودن را داشته باشد بلکه بر طبق آيات و روايات معصومين ـ عليهم السلام ـ حواريون حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ هر کدام نبي بوده و بالاترين و آخرين مرتبه ايمان را داشته اند. اين مسيحيان هستند که نسبت به حواريون حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ سخني روشني ندارند، بلکه کساني را به عنوان رسول و شاگردان عيسي ـ عليه السلام ـ مطرح کردهاند که حتي آن حضرت را نديدهاند و در مورد آنان سخنان اضطراب آميز و متناقض را ارائه دادهاند، مثلا در باره پطرس که از نظر مسيحيان در رأس شاگردان قرار دارد، ميگويند او در روز دستگيري حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ سه بار او را انکار کرد و گفت که من از شاگردان او نيستم و او را نميشناسم و حتي پيشگويي حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ را هم در اين زمينه ذکر کرده اند. و نيز از يک طرف ميگويند شاگردان مسيح ـ عليه السلام ـ با ايمان و پر از روح القدس بودهاند. و از طرف ديگر از ديدگاه حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ آنان به اندازه يک دانه خردل هم ايمان نداشته اند. بنابراين، اين مسيحيان هستند که اعتقاد به عدم هدايت حواريون و شاگردان حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ دارند و حتي يکي از حواريون از ديدگاه مسيحيان به نام «يهودا» عيسي ـ عليه السلام ـ را تحويل سردمداران رومي داده و در دستگيري آن حضرت کمک ميکند. حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ نه تنها حواريون را بلکه عده اي زيادي از مردم را هدايت نمودند لکن بعد از عروج حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ و مسيحي شدن غير يهوديان توسط پولس، مسيحيان به دو دسته تقسيم مي شوند. دسته اي به رهبري يعقوب پيروان راستين مسيح ـ عليه السلام ـ بودند و دسته ديگري به رهبري پولس و پطرس عقايد جديد پولس را پذيرفته و فقط به تعميد اکتفاء کردند و حکم به جواز عدم رعايت حلال و حرام و شراب و... دادند. اين اختلاف تا قرنها بين مسيحيان وجود داشت تا اين که، کنستانتين امپراطور تازه مسيحي شده روم در کنفرانس «نيقيه» با انتخاب انجيلهاي چهارگانه و صدور قطع نامه، از پيروان پولس جانب داري نموده و با سوزاندن ساير اناجيل، پيروان واقعي حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ تکفير گرديده و مسيحيان زيادي به جرم حمايت از توحيد و داشتن اناجيل که بر مبناي توحيد نگاشته شده بودند به قتل رسيده و به تدريج کليساي پولس به تمام مسيحيان مسلط گرديده و موحدين منقرض مي گردند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image