پاسخ به شبهات وهابیت /

تخمین زمان مطالعه: 25 دقیقه

پاسخ به شبهاتی چند از کتاب بلکه گمراه شدی خالد عسقلانی(تغییر نماز )


تیجانی می گوید: انس بن مالک می گوید: من هیچ چیز را در زمان پیامبر مقدم بر نماز نمی دانستم آنگاه گفت: آیا شما همین نماز را ضایع نکردید؟ زهری می گوید: در دمشق نزد انس بن مالک رفتم. او را در حال گریه یافتم. علت گریه را جویا شدم، گفت: از آنچه که از رسول الله صلی الله علیه وسلم یاد گرفته بودم، چیزی را جز این نماز، به یاد ندارم، بی تردید، نماز هم ضایع شده است. تیجانی در ادامه این چرندهای خود می گوید: بخاطر اینکه کسی گمان نکند که تنها تابعین بعد از فتنه ها و جنگها سنت را تغییر داده اند، دوست دارم، بگویم که نخستین کسانی که سنت را در نماز تغییر داده اند، خلیفه مسلمانان، عثمان بن عفان و ام المومنین عایشه بودند. بخاری و مسلم در صحاح خود روایت کرده اند که: رسول اکرم صلی الله علیه وسلم ، ابوبکر، عمر و عثمان در صدر خلافتش در منی نمازهای چهار رکعتی را قصر، یعنی دو رکعت خوانده اند. ولی بعد عثمان به جای دو رکعت در منی چهار رکعت خوانده است همان طور که در صحیح مسلم آمده است. امام زهری رضی الله عنه می گوید: از عروه پرسیدم: عایشه در سفر چرا نمازها را قصر نمی کند؟ گفت: او تاویل می کند همان طور که عثمان تاویل کرده در جواب عرض می شود: 1- آقای تیجانی میان دو حدیث خلط مبحث نموده است و دو حدیث از هم جدا را یک حدیث قرار داده است. حدیث اول که آن را مهدی از غیلان و او از حضرت انس رضی الله عنه روایت کرده است، چنین است: ((ما اعرف شیئاً مما کان علی عهد النبی صلی الله علیه وسلم . قیل: الصلاه، قال: ألیس صنعتم ما صنعتم فیها)). حضرت انس گفت: آنچه که در دوران رسول اکرم صلی الله علیه وسلم بود اکنون وجود ندارد. از وی سوال شد: نماز چطور؟ فرمود: شما مگر نمی دانید که در آن چه کرده اید؟ و حدیث دوم، از عثمان بن ابی رواد چنین روایت شده است: ((سمعت الزهری یقول: دخلت علی انس بن مالک رضی الله عنه وهو یبکی، فقلت: ما یبکیک؟ فقال: لا اعرف شیئاً مما ادرکت إلا هذه الصلاه، وهذه الصلاه قد ضیعت)) ترجمه: زهری می گوید: نزد انس بن مالک رفتم، او را در حال گریه دیدم. پرسیدم چرا گریه می کنی؟ گفت: چیزهایی را که در زمان رسول الله در یافته بودم. نمی بینم مگر این نماز، و این نماز هم ضایع شده است. 2- حدیث اول حضرت انس بن مالک که در آن آمده است: ((صنعتم ما صنعتم فیها)) منظور از این قول (صنعتم ما صنعتم فیها) او این است، که آنان نماز را به تاخیر می اندازند به اندازه ای که وقت آن می گذرد. و این مساله (به تاخیر انداختن نماز) در زمان حجاج بوده است، نه در زمان صحابه رضوان الله تعالی علیهم اجمعین. کسی که در این حدیث حضرت انس را مخاطب قرار داد اسم او رافع است. امام احمد بن حنبل در تذکره ابو رافع چنین گفته است: ابو رافع گفت: یا ابا حمزه (کنیه انس بن مالک) ولا الصلاه؟ فقال له انس: ((قد علمتم ما صنع الحجاج فی الصلاه؟ شما می دانید که حجاج در نماز چه بدعتی را رواج داده است ابن سعید در طبقات دلیل و علت قول حضرت انس رضی الله عنه را چنین بیان کرده است: عبدالرحمن بن عریان حارثی از ثابت بنانی روایت می کند و می گوید: ما همراه حضرت انس رضی الله عنه بودیم. حجاج نماز را به تاخیر انداخت. حضرت انس بلند شد تا در این باره حجاج صحبت کند. برادران او بخاطر ترحم که مبادا حجاج به او تعرض کند، او را منع کردند، انس بن مالک ناراحت شده از مجلس بلند شد و سوار اسب شده بیرون رفت و در مسیر راه چنین گفت: والله ما اعرف شیئاً مما کان علی عهد رسول الله إلا شهاده أن لا إله إلا الله. فقال رجل: فالصلاه یا ابا حمزه؟ فقال: قد جعلتم الظهر عند المغرب، افتلک کانت صلاه النبی صلی الله علیه وسلم ؟)). ((به خدا سوگند، آنچه که در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم بود، جز کلمه شهادت چیزی باقی نمانده است. یکی از حاضران گفت: پس نماز چی؟ ای ابا حمزه. حضرت انس رضی الله عنه گفت: شما ظهر را وقت مغرب می خوانید، آیا نماز رسول اکرم صلی الله علیه وسلم چنین بوده است؟ 3- حدیث دوم حضرت انس که امام زهری آن را روایت کرده است، آن نیز در دوران امارت حجاج بوده است و در عراق گفته شده است. حضرت انس در دمشق آمده بود تا نزد خلیفه، ولید بن عبدالملک، از دست حجاج شکایت کند. و منظور حضرت انس رضی الله عنه از این سخنش ((لا اعرف شیئاً مما ادرکت إلا هذه الصلاه وقد ضیعت)) (چیزی جز نماز باقی نمانده و آن نیز ضایع شده است.) این است که نماز به دلیل به تاخیر انداختن آن به وسیله حجاج ضایع شده است. و در این تردیدی نیست که حجاج و خلیفه اش ولید بن عبدالملک و دیگران نماز را از وقت اصلی خود به تاخیر انداختند ـ عبدالرزاق از ابن جریج، او از عطا چنین روایت کرده است: اخر الولید الجمعه امسی فجئت و صلیت الظهر قبل ان اجلس ثم صلیت العصر و انا جالس ایماءً وهو یخطب. ولید نماز جمعه را به تاخیر انداخت، من (عطاء) آمدم قبل از اینکه بنشینم، نماز ظهر را خواندم ـ بعد در حالی که نشسته بودم وانمود می کردم که خطبه را استماع می کنم، نماز عصرم را می خواندم ابونعیم، شیخ امام بخاری در کتاب الصلاه از طریق ابی بکر بن عتبه چنین روایت کرده است: ابی بکر بن عتبه می گوید: در کنار ابی جحیفه نماز خواندم. حجاج نماز را به تاخیر انداخت، آنگاه ابوجحیفه بلند شده و نمازش را (به تنهایی) خواند ـ و از طریق ابن عمر رضی الله عنه چنین روایت شده است: او (ابی جحیفه) همراه با حجاج نماز می خواند اما زمانی که حجاج، نماز را تاخیر کرد، ابی جحیفه حضورش را در نماز، با حجاج، ترک کرد. روایت حضرت انس که مطلقاً نقل شده است، معنی اش، این نیست که در تمام کشورهای اسلامی چنین شده است بلکه اطلاق حدیث حضرت انس محمول است بر آنچه که او در بلاد شام و بصره از حکام آنجا مشاهده کرده است ور نه او در مدینه نیز بوده است و درباره نماز مردم مدینه از وی چنین روایت است: ما انکرت شیئاً إلا انکم لا تقیمون الصفوف)) یعنی همه چیز شما پسندیده است جز اینکه شما صفهای نماز را درست نمی کنید. حضرت انس بن مالک در زمان حکومت حضرت عمر بن عبدالعزیز به مدینه بازگشت. 4- آری، این گفته تیجانی که عثمان و عایشه نماز را تغییر دادند، باید عرض شود که مقصود و منظور از نماز، در روایت مذکور نماز در حال مسافرت است و مساله این است که این نماز شکسته خوانده شود یا کامل و غیر شکسته؟ هر کس اندک مناسبتی با علم فقه داشته باشد، می داند که شکسته یا کامل خواندن در حالت سفر میان فقهای مسئله ای اختلافی است. این اختلاف میان صحابه رضی الله عنه نیز بوده است. درباره ی حضرت عثمان، سعد بن ابی وقاص، ابن مسعود، ابن عمر و ام المومنین عایشه صدیقه رضی الله تعالی عنهم اجمعین کامل و غیر شکسته خواندن منقول است جمهور صحابه و تابعین نیز بر این باور بودند حتی حضرت عایشه رضی الله عنه از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم نقل می کند که او در صفر گاهی کامل می خواند و گاهی شکسته. شخصی از حضرت ابن عباس رضی الله عنه پرسید و گفت: من در سفر نماز را شکسته نمی خوانم بلکه کامل می خوانم. ابن عباس وی را به اعاده نماز، حکم نکرددلیل بر اینکه قصر در سفر فقط رخصت است نه غریمت نیز وجود دارد. آیه در این باره چنین می گوید: )وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنَّ الْکَافِرِینَ کَانُوا لَکُمْ عَدُوّاً مُبِیناً). هرگاه به مسافرت رفتید و نمازها را شکسته خواندید، گناهی بر شما نیست. اگر احتمال ضرر و زیان از طرف کفار وجود داشته باشد. همانا کفار، دشمن سر سخت و آشکار شما هستند. امام مسلم حدیثی را از یعلی بن امیه نیز چنین آورده است: یعلی بن امیه می گوید: از حضرت عمر بن خطاب پرسیدم: خداوند می فرماید: اگر احتمال حمله دشمن وجود دارد، مانعی ندارد در اینکه نمازها را شکسته بخوانید و اکنون مردم از حمله دشمن در امن و امان هستند؟ حضرت عمر رضی الله عنه در جواب فرمود: همین آیه برای من نیز منشا سوال بود و من از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم سوال کردم. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: ((صدقه تصدق الله بها علیکم فاقبلوا صدقته)) این صدقه خداوند است (یعنی شکسته خواندن) در حق شما، آن را بپذیرید. امام شافعی رحمه الله بر عدم وجوب قصر نماز چنین استدلال کرده است، می فرماید: اگر شخص مسافر به مقیم اقتداء کند، به اتفاق همه باید نماز را کامل بخواند. اگر قصر و شکسته خواندن در سفر فرض می بود، مسافر پشت سر امام مقیم آن را کامل و غیر شکسته نمی خواند. اما استدلال آقای تیجانی از حدیث ابن مسعود که بخاری آن را تخریج کرده است و حدیث از این قرار است: قال: ((صلی بنا عثمان بن عفان رضی الله عنه بمنی اربع رکعات، فقیل ذالک لعبدالله بن مسعود رضی الله عنه فاسترجع ثم قال: صلیت مع رسول الله صلی الله علیه وسلم و ابی بکر رضی الله عنه و عمر بن خطاب رضی الله عنه رکعتان بمنی فلیت حظی من اربع رکعات، رکعتان متقبلتان.)) (حضرت عثمان رضی الله عنه در منی چهار رکعت نماز خواند این مطلب به عبدالله بن مسعود گفته شد. عبدالله بن مسعود إنا لله وإنا إلیه راجعون گفت و فرمود: من با رسول الله صلی الله علیه وسلم ، حضرت ابوبکر و حضرت عمر رضی الله عنه در منی دو رکعت خواندم ای کاش بجای چهار رکعت، دو رکعت پذیرفته شود.) عرض شود که ((فلیت حظی من اربع رکعات رکعتان)) این ((من)) از لحاظ قوانین نحوی، من ((بدلیه)) است. مانند همان کلمه ((من)) که در این آیه . . . ((راضیتم بالحیاه الدنیا من الآخره)) یعنی آیا بجای آخرت به زندگی دنیا راضی شدید. وارد شده است این قول ((فلیت حظی من اربع رکعات . . . الخ) ابن مسعود، دلیل واضح و روشنی است بر اینکه او معتقد به جواز چهار رکعت در سفر بود و گر نه او چگونه از چهار رکعت حظی (سهمی) داشت؟ زیرا در غیر این صورت هر چهار رکعت باطل می بود. و استرجاع (خواندن إنا لله وإنا إلیه راجعون) او از جهت این بود که بنابر عقیده او ((خلاف اولی)) عمل شده بود. روایتی که ابوداود از خود ابن مسعود روایت کرده است ابن مطلب را تایید می کند، و آن چنین است: إن ابن مسعود صلی اربعاً فقیل له ((عبت علی عثمان ثم صلیت اربعاً)) فقال: ((الخلاف شر)) یعنی ابن مسعود چهار رکعت می خواند. از او سوال شد: چهار رکعت عثمان را نکوهش کردی و خودت چهار رکعت می خوانی؟ ابن مسعود در جواب گفت: اختلاف پدیده بدی است. در روایت بیهقی جواب ابن مسعود چنین نقل شده است: ((إنی لأکره الخلاف)) من اختلاف را دوست ندارم. امام احمد از ابوذر رضی الله عنه مانند حدیث اول نقل کرده است. همه ی این روایات دلیل روشنی هستند بر اینکه او معتقد به فرض بودن قصر نبود. همان گونه که نظر علمای احناف است. قاضی اسماعیل از علمای مالکی نیز بر همین عقیده است و یک روایت از امام مالک و امام احمد نیز چنین آمده است. قال ابن قدامه: المشهور عن احمد انه علی الاختیار والقصر عنده افضل)) یعنی مسافر میان شکسته و کامل خواندن نماز، مختار است البته قصر بهتر است و همین است قول جمهور صحابه و تابعین. و اگر از حدیث حضرت عایشه رضی الله عنه که فرمود: ((الصلاه اول ما فرضت رکعتین . . . الخ)) استدلال شود که فرضت به معنی ((قلدت)) است یعنی نماز در ابتدا دو رکعت بود و بعد دو رکعت اضافه شد، آنگاه این حدیث، تاویل حضرت عایشه رضی الله عنه ، دایر بر اتمام نماز را مشخص می کند. 5- آری، از مجموع دلایل یاد شده چنین بر می آید که قصر یا شکسته خواندن در سفر فرض نیست بلکه رخصت و اجازت است و انسان اختیار دارد که بر این رخصت عمل کند، شکسته بخواند یا آن را ترک کند و کامل بخواند. هم چنین ورشکستگی و آوارگی ذهنی و فکری آقای تیجانی دایر بر ادعایش که صحابه نمازها را تغییر داده اند نیز بر همگان روشن می گردد. زیرا اگر ادعای او اندکی صحت می داشت، آنگاه چرا صحابه نماز ((فجر)) را از دو رکعت به چهار رکعت یا نماز مغرب را از سه3 رکعت به یک رکعت تغییر ندادند؟! آری، روشن است که جناب تیجانی حتی به مدت یک روز هم سنی نبوده است و این واقعیت دارد. زیرا هر سنی این مساله فقهی را می داند. و هر سنی می داند که هیچ صحابی قطعاً خلاف قول و فعل پیامبر صلی الله علیه وسلم که عزیمت باشد عمل نمی کند. 6- اینک می پردازیم به تاویل حضرت عثمان و حضرت عایشه رضی الله عنه بسیاری از علما و دانشمندان بر این عقیده اند که آن دو بزرگوار بر این باور بودند که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم بخاطر سهولت و آسانی برای امت، دو رکعت را اختیار نموده است و حضرت عثمان رضی الله عنه و حضرت عایشه، شدت را در حق خود ترجیح دادند. و امام زهری می گوید: حضرت عثمان رضی الله عنه بخاطر کثرت اعراب و مردم روستایی که جمعیتشان در حج آن سال زیاد بود، نماز را تمام و کامل خواند تا به آنان نشان دهد که نماز چهار رکعت است. علامه ابن حجر در فتح می گوید: حضرت عثمان رضی الله عنه بخاطر این نماز را کامل می خواند، چون معتقد بود که قصر برای کسانی است که در حال فرار و حرکت کردن هستند اما کسانی که در مسافرت در حال فرار نیستند یعنی در محلی منزل گرفتند و ساکن شدند، حکم آنان، همان حکم مقیم است و آنان باید نمازها را کامل بخوانند علامه ابن حجر رحمه الله در ادامه این سخن خود می گوید: اگر این دلیل اتمام باشد به عقیده من، مانعی ندارد و با توجیهی که من اختیار نمودم معارض نیست بلکه موید توجیه من است. زیرا حالت اقامت و سکون و قرار در سفر با اقامت مطلقه نزدیکتر است. به خلاف کسی که در سفر حالت قرار و اقامت را ندارد بلکه در حال کوچ است. این توجیه نتیجه اجتهاد حضرت عثمان بود و بدان عمل می کرد و دلیل اتمام حضرت عایشه رضی الله عنه حدیث صریحی است با سند صحیح که امام بیهقی آن را تخریج کرده است. از هشام بن عروه و او از پدرش عروه چنین روایت کرده است: ((إنها کانت تصلی فی السفر اربعاً)) فقیل لها لو صلیت رکعتین، فقالت: یا ابن اختی انه لا یشق علی ـ یعنی حضرت عایشه رضی الله عنه در سفر چهار رکعت می خواند ـ از وی سوال شد: اگر دو رکعت می خواندی بهتر نبود؟ حضرت عایشه رضی الله عنه در جواب خطاب به خواهر زاده اش عروه گفت: ((چهار رکعت خواندن بر من سنگینی نمی کند)) این پاسخ دلیل بسیار روشنی است بر اینکه او قصر را رخصت می دانست و اتمام را برای کسانی که احساس مشقت نکنند ترجیح می داد. در پایان عرض کنم که گفته جناب تیجانی: ((حتی در حق تابعین احتمال نمی دهم که سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم را تغییر بدهند.)) در واقع حکایت از تدلیس ابن رافضی دارد. زیرا روایت حضرت انس بن مالک با آنچه که از حضرت عثمان و حضرت عایشه رضی الله عنه مروی است اصلاً ارتباطی ندارد. در روایت حضرت انس رضی الله عنه توضیح داده شد که تغییر (تاخیر نماز) فعل حجاج بوده است نه فعل صحابه. اما درباره عمل حضرت عثمان و حضرت عایشه رضی الله عنه ، هم اکنون در پاراگراف گذشته توضیحات لازم داده شد. با این ترتیب برای ما مسلم است تنها چیزی که در آن تغییر بوجود آمده است، آن عقل آقای تیجانی است؟! پاسخ به شبهات:اما اینکه گفته شده منظور از تغییر در نماز تغییر در وقت نماز است سخنی بسیار خنده دار وبه دور از عقل است برای پی بردن به این موضوع که تغییر در نماز فقط شامل تغییر در وقت آن نبوده وهمچنین مخالفت صریح عثمان با سنت پیامبر به موارد زیر توجه کنید :1- مسلم در صحیحش در کتاب صلاة المسافرین از عایشه نقل می کند که گفت: خداوند نماز را وقتی واجب کرد دو رکعتی بود سپس واجب کرد آن را در وطن به صورت کامل بخوانند ولی در مسافرت به همانگونه که اولین بار واجب شده بود واجب گردید2- وباز در صحیح مسلم ج2ص145 از انس بن مالک نقل می کند که "هروقت رسول خدا به مسافت بیش از سه فرسخ از شهر خارج می شد نماز را دورکعتی می خواند !!!3- باز مسلم در صحیحش از ابن عباس نقل می کند که گفت "خداوند نماز را بر لسان پیامبرش در وطن چهار رکعتی ودر سفر دو رکعتی ودر حالت ترس یک رکعتی واجب گردانید 4- وباز مسلم از انس در صحیحش نقل کرده که گفت:با رسول خدا از مدینه به مکه رفتیم پس حضرت نماز را دو رکعت دو رکعت به جای آورد تا بازگشتیم!!!5- در صحیح مسلم از زهری نقل شده که به عروه گفت : چرا عایشه نماز را در سفر تمام می خواند؟ گفت او اجتهاد کرده همانگونه که عثمان اجتهاد کرده است !!!!!!!!!6- امام احمد بن حنبل از عمران بن حصین نقل می کند که گفت پشت سر علی نماز خواندم این نماز مرا به یاد نمازی انداخت که با رسول خدا ودو خلیفه ابوبکر وعمر خوانده بودم گوید در نماز هر وقت علی به سجده می رفت تکبیر می گفت وهمچنین هر وقت که می خواست به سجده رود راوی گوید ای ابو نجید اولین کسی که این تکبیر را ترک کرد چه کسی بود ؟ گفت عثمان زیرا پیر شده بود وصدایش ناتوان بود لذا ترک کرد !!!7- فروى عن عَبْد اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ، عَنْ مَالِکٍ، عَنْ أَبِی حَازِمٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ کَانَ النَّاسُ یُؤْمَرُونَ أَنْ یَضَعَ الرَّجُلُ الْیَدَ الْیُمْنَى عَلَى ذِرَاعِهِ الْیُسْرَى فِی الصَّلاَةِ . قَالَ أَبُو حَازِمٍ لاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ یَنْمِی ذَلِکَ إِلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم. قَالَ إِسْمَاعِیلُ یُنْمَى ذَلِکَ. وَلَمْ یَقُلْ یَنْمِی. عن ابی حازم از سهل بن سعد است که گفت : مردم امر می کردند که نمازگزار در نماز دست راست را بر ساعد دست چپ بگذارد . ابو حازم می گوید: مطلبی درباره این روایت نمی دانم جز اینکه به پیامبر نسبت داده شده است . اسماعیل می گوید : این مطلب نسبت داده شده است و نمی گوید خود او نسبت داده است . صحیح البخاری: ج 1 ص 181، ح 740، کتاب الأذان، ب 87، باب وَضْعِ الُْیمْنَى عَلَى الْیُسْرَى. پس همانطور که مشخص می شود که اولا شکسته ودورکعتی بودن نماز در سفر حکم واجبی بوده وآنطور نبوده که مثلا انسان مخیر شود آن را دو رکعت بخواند یا چهار رکعت وحکم، مشخص وثابت بوده ودر حکم ثابت به هیچ وجه نمی شود اجتهاد کرد ودر هیچ کتاب معتبری نیامده که پیامبر یک با ر در سفر نماز را شکسته وبار دیگر کامل خواندندودر قرآن در آیه 36 سوره احزاب صریحا آمده است "هیچ زن ومردمومنی حق ندارند با وجود حکم وداوری خدا وپیامبرش از خود انتخاب واختیاری داشته باشد " ویا درآیه 45 سوره مائده آمده است که کسانی که بر خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کنند فاسق هستند " ثانیا در صحیح مسلم آمده است که عمر از رسول خدا (ص) می پرسد به چه دلیل در سفر وقتی هم که هیچ خوف ومشکلی نیست نماز را شکسته می خوانید پیامبر می فرمایند این منتی است که خداوند بر شما نهاده پس صدقه الهی را پذیرا باشید که با این حدیث راه هر گونه توجیهی برای عمل ضد سنت عثمان بسته می شود چرا که پیامبر (ص) صریحا می فرمایند باید این صدقه را پذیرا باشید حال آیا مخالفت با این دستور ونپذیرفتن این صدقه نوعی خود رایی ولجاجت نیست؟ ثالثا صریحا در روایت صحیح بخاری آمده است که ابن مسعود میگویدمن نماز را در منی با پیامبر (ص) عمر وابوبکر دورکعت خواندم پس عثمان حتما از این امر مطلع بوده واحتهاد او باطل است واز طرف دیگر پیامبر (ص) به عمر می فهماند که هرگز احکام الهی متوقف بر علتش نیست واینکه گفته شده عایشه وعثمان شدت ورنج را بر خود ترجیح می دادند باید گفت این دلیل نمی شود که کار آنها درست باشد این مثل آن می ماند که یک نفر بیاید ونماز صبح را که دو رکعت است 4 را رکعت بخواند ویا در سفر که روزه بر او واجب نیست روزه بگیرد وبگوید من شدت ورنج را بر خود ترجیح می دهم پرواضح است که هم نماز وهم روزه آن شخص باطل است واما اینکه آقای عسقلانی گفته علت اینکه ابن مسعود وقتی فهمید عثمان نماز چهار رکعتی را دو رکعت خوانده کلمه استرجاع بر زبان آورده این بوده که فقط مخالف با نظر او بوده والا خواندن 4 رکعت را جایز می دانسته چرا که او می گوید اگر ابن مسعود خواندن 4 رکعت را قبول نداشت چگونه از چهار رکعت حظی (سهمی) داشت؟ زیرا در غیر این صورت هر چهار رکعت باطل می بود. در جواب باید گفت : آفرین به هوش وذکاوت شما آقای عسقلانی که در فهم معنای روایتی به این سادگی عاجز مانده اید همانطور که از روایت هم معلوم است ابن مسعود خود در نماز شرکت نکرده بوده تا چهار رکعت بخواند و نمازش باطل شود بلکه منظورش این بوده که ای کاش من هم به زیارت آمده بودم ولا اقل همان دو رکعت نمازی را که قبلا با پیمبر (ص) وابوبکر وعمر به جای آورده بودم دوباره به جای می آوردم واما اینکه نقل شده او خودش نیز 4 رکعت می خوانده به فرض صحت سند ملاحظه می شود که ابن مسعود به سوال کننده گفته "الاختلاف شر " یعنی اختلاف موجب شر وفساد می شود واین می رساند که به احتمال زیاد او مجبور به چنین کاری بوده والا مگر می شود کسی به چیزی اعتقاد نداشته باشد ولی بدان عمل کند. واما در مورد تغییر در نماز همانطور که در نکات ذکر شده در بالا آمد عثمان صریحا نماز 2 رکعتی را 4 رکعت به جای آورده وتکبیر را نیز به اختیار خود حذف نموده است پس مشخص می شود که تغییر در نماز فقط در وقت آن نبوده است بلکه در اجزای آن و آنهم در زمان خلفای ثلا ثه بوقوع پیوسته است ودست روی هم گذاشتن در نماز (تکتف) هم از ابداعات خلفای ثلاثه بود چنانچه در روایت منقول از بخاری آمده مردم امر می شدند که در نماز دستها را روی هم بگذارندوسهل بن سعد خود از از اصحاب پیامبر (ص) بوده وابی حازم یک نسل بعد از او از این دستور که علت اینکه مردم باید دستهایشان را (مطابق اهل سنت کنونی البته به جز مالکی ها) بر روی هم بگذارند اظهار بی اطلاعی می کند وفقط می گوید به پیامبر (ص) نسبت داده شده است ولی این نسبت هم بی گمان نادرست است چرا که در روایت صریحا آمده مردم شخص را به این کار امر می کردند (یا مردم امر می شدند ) وچیزی که پیامبر (ص) به آن امر نموده باشد لازم نیست مردم دوباره به آن امر شود پس معلوم می شود این دستور دستور پیامبر (ص) نبوده ومردم از آن آگاهی نداشته اند واز ابداعات آقایان خلفا بوده است واین نمونه کوچکی از این تغییرات است ودر روایتی هم که در کتب اهل سنت در مورد نماز پیامبر (ص) آمده است نماز ایشان اینگونه وصف شده است ودرآن هیچ نشانی از مساله تکتف (دست راست روی دست چپ گذاشتن) نیست با صرف نظر از روایات شیعه در نقل نماز پیامبر با دست بار در کتب معتبر اهل سنت نیز روایات فراوانی در این باب نقل شده است که ما به ذکر یکی از معتبر ترین آن که نحوه نماز پیامبر را با دست باز بیان می کند اشاره می کنیم : روى محمد بن عمر وابن عطاء قال : سمعت أبا حمید الساعدی فی عشرة من أصحاب رسول الله صلى الله علیه وسلم منهم أبو قتادة فقال أبو حمید : أنا أعلمکم بصلاة رسول الله صلى الله علیه وسلم قالوا : فأعرض قال : کان رسول الله صلى الله علیه وسلم إذا قام إلى الصلاة یرفع یدیه حتى یحاذی بهما منکبیه ثم یکبر حتى یقر کل عظم فی موضعه معتدلا ثم یقرأ ثم یکبر فیرفع یدیه حتى یحاذی بهما منکبیه ثم یرکع ویضع راحتیه على رکبتیه ثم یعتدل فلا یصوب رأسه ولا یقنعه ثم یرفع رأسه ویقول سمع الله لمن حمده ثم یرفع یدیه حتى یحاذی منکبیه معتدلا ثم یقول : الله أکبر ثم یهوی إلى الأرض فیجافی یدیه عن جنبیه ثم یرفع رأسه ویثنی رجله الیسرى فیقعد علیها ویفتح أصابع رجلیه إذا سجد ویسجد ثم یقول الله أکبر ویرفع ویثنی رجله الیسرى فیقعد علیها حتى یرجع کل عظم إلى موضعه ثم یصنع فی الأخرى مثل ذلک ....قالوا : صدقت هکذا کان یصلی صلى الله علیه وسلم.محمد بن عمر و ابن عطا روایت کرده اند ابو حمید ساعدی از ده نفر از اصحاب رسول خدا شنید که یکی از این ده نفر ابوقتاده است پس ابو حمید می گوید من داناترین شما به نماز رسول خدا هستم به او گفتند : نماز را عرضه کن پس گفت : رسول خدا زمانی که به نماز می ایستاد دو دوست خود را بالا می برد تا موازی دو گوشش قرار می گرفت سپس تکبیر می گفت تا اینکه هر عضو بدنش در جای خود قرار می گرفت سپس حمد و سوره را قرائت می کرد سپس تکبیر می گفت سپس دو دستش را تا گوشش بال می آورد سپس به رکوع می رفت و دو کف دست خود را بر زانو می گذاشت سپس آرام می گرفت نه سرش را بالا می آورد و نه زیاد پایین می انداخت و می گفت خدا سخن کسی که او را مدح کند شنید سپس دو دستش را بالا بر تا کنار گوشش قرار گرفت سپس گفت : الله اکبر و سپس خود را به زمین انداخت و دو کف دست خود را کنار خود گذاشت سپس سر بلند کرد و بر پای چپ نشست و انگشتان دو پایش را موقع سجده باز کرد و سجده کرد و سپس الله اکبر گفت و بلند شد و بر پای چپ نشست تا همه اندامش آرام گرفت سپس در سجده بعد همین کار را کرد .... همه گفتند : راست گفتی رسول خدا اینچنین نماز می خواند. امام مالک در الموطا و ابوداود آن را نقل کرده اند و ترمذی درباره آن گفته است: حدیث حسن صحیح سنن ابن ماجة ، ج 1، ص 280 ، سنن أبی داود، ج 1، ص 170 کتاب الصلاه باب استفتاح الصلاه ، سنن الترمذی، ج 1، ص 188 باب ما جا فی وصف الصلاه ، مسند أحمد ج 5، ص 424، سنن الدارمی ، ج 1، ص 314 کتاب الصلاة باب صفة صلاة رسول الله ، السنن الکبرى للبیهقی، ج 2، ص 72 ، عمدة القاری، ج 6، ص 104 ‘ صحیح ابن حبان ج 5 ص 196... بخاری آن را به طور مختصر نقل کرده است. صحیح البخاری ، ج 1، ص 201، کتاب الصلاة ، باب سنّة الجلوس فی التشهد. قال الشوکانی: رواه الخمسة إلا النسائی ، وصححه الترمذی ، ورواه البخاری مختصرا. شوکانی میگوید: صاحبان صحاح سته جز نسائی آن را نقل کرده اند و ترمذی آن را صحیح دانسته است، و بخاری آن را به صورت مختصر نقل کرده است.نیل الأوطار، ج 2، ص 198. قال ابن حجر: رواه أبو داود والترمذی وصحّحه. ابن حجر می گوید: این روایت را ابوداوود و ترمذی نقل کرده اند و ترمذی آن را صحیح دانسته است.تلخیص الحبیر، ج 3، ص 271 - 272.در این روایت که قصد را وی بیان کامل نماز رسول خدا با همه جزئیات است هرگز مطلبی درباره دست بسته بودن رسول خدا نقل نشده است بعد از ثبوت این خبر صحیح از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روشن میگردد که عمل شیعه و مالکیین از اهل سنت در دست باز نماز خواندن مطابق با سنت رسول الله است . بنا بر این بقیه مذاهب اسلامی باید پاسخگو باشند که چرا مخالف سنت نبوی عمل میکنند منابع و ماخذ 1- از آگاهان بپرسید دکتر تیجانی با ترجمه آقای مهری2- فایل کتاب "بلکه گمراه شدی " خالد عسقلانی دانلود شده از کتابخانه عقیده 3- اهل سنت واقعی دکتر تیجانی با ترجمه آقای مهری4- موسسه تحقیقاتی ولی عصر (عج) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image