تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

با اين كه حقّ انتخاب همسر با توجّه به خصوصيّات اخلاقى افراد صورت مى گيرد، چرا اسلام پيروان خود را از ازدواج با كفّار (يهود، نصارى و زردشت) منع كرده است؟


ممنوع بودن ازدواج با بيگانه، اختصاص به اسلام ندارد، بلكه اقوام ديگر، اعمّ از يهودى و نصرانى و زردشت از ازدواج هم كيشان خود با بيگانه ممانعت به عمل مى آورند؛ زيرا از جمله امورى كه ملل مختلف در انتخاب همسر خويش مراعات نموده، و سخت پاى بند آن هستند، سلامت همسر از نظر اعتقادى است؛ يعنى همان گونه كه سلامت جسمى پدر و مادر در سلامت جسمى فرزند مؤثّر است، سلامت روحى و اخلاقى و عقيدتى نيز در سعادت فرزند مؤثّر خواهد بود، و به همين جهت افراد از ديرباز از ازدواج با اشخاص غيرهم كيش خود اجتناب داشته اند. البته در اسلام دو عقيده ى متمايز از هم در اين مورد وجود دارد: 1. بيش تر علما و مفسران شيعه، هم چون: سيّد مرتضى،[1] شيخ مفيد[2]؛ طبرسى،[3] و شيخ طوسى[4] و...، و جمعى از فقها و مفسّران اهل سنت، مانند فخررازى[5] و... قايل اند كه از ديدگاه قرآن، ازدواج مرد مسلمان با زن كتابى، جايز نيست و به آيات 221 بقره (وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ...) و 10 ممتحنه (وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ )استناد نموده اند، و دليلشان اين است كه اهل كتاب مشرك اند؛ زيرا قرآن مى فرمايد: (وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ... سُبْحانَهُ عَمّا يُشْرِكُونَ)؛[6] يهود مى گويند: عزير، پسر خداست و نصارى مى گويند: مسيح پسر خداست...، خداوند از شركى كه در مورد او قايل شده اند، پاك و منزّه است. و نيز مى فرمايد: (اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ...)؛[7] (اهل كتاب) دانشمندان و راهبان خود را به جاى پروردگار مى پرستند و عيسى بن مريم را نيز... در آيه ى 10 سوره ى ممتحنه نيز فرمود: با هيچ يك از زنان كافر، يا اهل كتاب ازدواج نكنيد. آنها آيه ى پنجم سوره ى مائده را به عناوين زير معرفى نموده اند: مراد از محصنات اهل كتاب زنان كتابى كه اسلام آورده اند.[8] و يا متعه و نكاح موقت،[9] و يا كنيزان خريدارى شده است.[10] 2. بيش تر فقها و مفسّران اهل سنّت، مانند ابوبكر احمد بن على جَصّاص،[11] ابوالقاسم جارالله زمخشرى،[12] محمد بن احمد قرطبى[13]و... و جمعى از بزرگان و مفسّران اماميّه، مانند صدوقين[14] و علاّمه طباطبائى[15] و... ازدواج مرد مسلمان با زن كتابى را جايز مى دانند، و دليل آنان آيه ى پنجم سوره ى مائده است: امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده و هم چنين طعام اهل كتاب براى شما، و طعام شما براى آنان حلال است و (نيز) زنان پاك دامن از مسلمانان و زنان پاك دامن از اهل كتاب حلال اند، هنگامى كه مهر آنان را بپردازيد و پاك دامن باشيد، نه زناكار و نه دوست پنهانى و نامشروع بگيريد؛ و كسى كه انكار كند آنچه را بايد به او ايمان بياورد اعمال او تباه مى گردد و در سراى ديگر از زيانكاران خواهد بود.[16] هم چنين معتقدند كه مراد از مشركات در آيه ى شريفه ى (وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ)[17]، بت پرستان هستند. علامه طباطبايى چنين استدلال مى كند كه دو آيه اى[18] كه طرف دارن نظريّه ى تحريم از آن براى تحريم ازدواج استفاده كرده اند با آيه ى پنجم سوره ى مائده منسوخ مى گردند؛ زيرا سوره ى مائده آخرين سوره اى است كه نازل شده و طبق برخى از روايات، اين سوره ناسخ سوره هاى ديگر است ـ و همواره آنچه بعد مى آيد مى تواند قبل را نسخ نمايد نه بالعكس ـ و با توجه به اين كه اين آيه ـ در سوره ى مائده ـ در مقام امتنان و ارفاق و تخفيف نازل شده، اگر سابقاً منعى نبود امتنان و تخفيف معنا نداشت.[19]پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)دستور فرمود كه حلال اين سوره را حلال و حرامش را حرام بشمريد.[20] چه بسا با ازدواج، دشمنى ها تبديل به دوستى گردد. اسلام خواهان روابط حسنه با پيروان همه ى اديان الهى است. برخى حكمت ازدواج هاى متعدد پيامبر(صلى الله عليه وآله)را در سن كهولت، مبدّل شدن دشمنى ها به دوستى دانسته اند. البته اكثر فقهاى اهل سنت اين جواز را منحصر به زنان يهودى و نصارى مى دانند و در عدم جواز ازدواج با مجوسى، ادعاى اجماع كرده اند.[21] بعضى فقهاى شيعه (إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ) را قرينه اى بر موقّت بودن ازدواج با اقليّت ها دانسته اند؛ ولى صاحب جواهر[22] قبول ندارد و مى فرمايد در مورد مهريه نيز كلمه ى اجر بسيار به كار برده شده است ودراين آيه كلمه ى اجر در مورد زنان مسلمان و كتابى هر دو به كار رفته است، بنابراين تنها ازدواج موقت را بيان نمى كند.[23] اما ازدواج زن مسلمان با غير مسلمان جايز نيست و نسبت به نكاح با مشركين مطلقاً جايز نيست. پی نوشتها:[1]. سيد مرتضى، انتصار، ص 279. [2]. شيخ مفيد، مقنعه، ص 500، به نقل از: ارشاد الاذهان، ج 2، ص 22. [3]. طبرسى، مجمع البيان، ج 1 ـ 2، ص 559. [4]. شيخ طوسى، تبيان، ج 3، ص 446. [5]. فخر رازى، تفسير كبير، ج 6، ص 59. [6]. سوره ى توبه، آيه ى 31ـ30. [7]. سوره ى توبه، آيه ى 31. [8]. سيد مرتضى، انتصار، ص 279. [9]. شيخ طوسى، تبيان، ج 3، ص 446. [10]. همان. [11]. احمد بن جصاص، احكام القرآن، ج 1، ص 333. [12]. زمخشرى، الكشاف، ج 1، ص 595. [13]. محمد ابن احمد القرطبى، الجامع لاحكام القرآن، ج 3، ص73. [14]. به نقل از: شيخ محمد حسن نجفى، جواهر الكلام، ج 30، ص 31. [15]. علامه طباطبايى، الميزان، ج 5، ص 205. [16]. سوره ى مائده، آيه ى 5. [17]. سوره ى بقره،آيه ى 221. [18]. آيه ى 221 سوره ى بقره و آيه10 سوره ى ممتحنه. [19]. علامه طباطبايى، الميزان، ج 5، ص 205. [20]. محمد بن احمد القرطبى، الجامع الاحكام القرآن، ج 3، ص 75. [21]. سيوطى، الدر المنثور، ج 2، ص 252، به نقل از: جواهر الكلام، ج 30، ص 31. [22]. شيخ محمد حسن نجفى، جواهرالكلام، ج 30، ص 39. [23]. مطالب اين بحث، از مجله ى نور علم، ش 38، ص 135 اخذ گرديده است. منبع: اسلام و اقليّت هاى مذهبى، محمد باقر طاهرى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384). .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image