تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه
جریانهای سیاسی - اجتماعی تقریباً هفت ماه فرصت دارند تا گفتمان مناسب فضای فعلی و آتی جامعه را سامان دهند. تاریخ نشان داده، گفتمان حاکم هر هشت سال یکبار و هنگامه انتخابات تغییر می یابد. با این وصف چه موضوعی زمینه تبدیل شدن به گفتمان فراگیر را دارد؟ ویژگیهای آن چیست؟ ابعاد و ظرفیتهای جدید آن چه خواهد بود؟
بحث درباره گفتمان مطلوب آتی کشور امری بسیار ضروری است که باید پیش از وارد شدن به فضای پر تب و تاب انتخاباتی مورد بررسی قرار گیرد. به طور طبیعی هر چند سال یکبار فضای مطالبات جامعه تغییر میکند. برای بررسی ابعاد جامعهشناختی نیازهای مردم و ویژگیهای گفتمان فراگیر مطلوب آتی با «پرویز امینی»، نویسندهی کتاب «جامعه شناسی 22 خرداد»، به گفتوگو نشستهایم و دیدگاه وی را در این خصوص جویا شدیم.
گزیدههایی از این گفتوگو را در زیر و متن کامل آن را در ادامه بخوانید:
- گفتمانی که در شرایط کنونی استعداد فراگیری دارد، گفتمان پیشرفت است. یکی از دلایلش زمینههای واقعی در کشور ماست؛ چرا که در نقطهی قوت جمعبندی اجتماعی از وضعیت کشور، مسئلهی پیشرفت قرار دارد و نقاط اوج آن نیز پیشرفتهای علمی و فناورانه است.
- از ویژگیهایی که استعداد فراگیری برای گفتمان پیشرفت ایجاد میکند ظرفیتی است که در این گفتمان برای بازسازی و بازتولید برخی دقایق گفتمانهای گذشته وجود دارد و میتواند در نظم گفتمانی خود آنها را به خدمت بگیرد.
- محور اساسی در حل مسائل اقتصادی کشور مسئلهی تولید و لوازم ضروری آن، از جمله حمایت از سرمایه و کار ایرانی، است و از رهگذر حل مسئلهی تولید، رشد اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری، امکان توزیع ثروت و... وجود خواهد داشت که این موارد بیش از هر گفتمانی در گفتمان پیشرفت قابلیت بازخوانی دارد.
- گفتمانها برای شکلگیری، به زمینهها و بسترهای واقعی نیازمندند. در واقع همواره متناسب با شرایط واقعی اجتماعی، ذهنیت نسبتاً عمومی و مشترکی وجود دارد، اما این ذهنیت به صورت مجمل و پراکنده و با مقداری ناخودآگاهی در اذهان شکل گرفته است. لذا شما از طریق گفتمانی که عرضه میکنید، به آن فضاهای مبهم و مجمل، نظم و انسجام و خودآگاهی میدهید.
- دولت وحدت ملی، هیچ گاه با مناسبات واقعی زندگی روزمرهی جامعه ارتباطی ندارد. این موضوع صرفاً یک دغدغهی نسبتاً نخبگانی و رسانهای است که در یک حلقهی محدود گردش میکند و وارد محیط اجتماعی نخواهد شد. ممکن است جامعه از اختلافات کنونی خسته شده باشد، ولی معنایش آن نیست که اگر شما طرح وحدت ملی را ارائه دهید، جامعه به شما اقبال نشان میدهد.
متن کامل گفتوگو:
مسائل اصلی مؤثر و حاکم بر فضای انتخابات را چه چیزهایی میدانید؟
سه محور بههمپیوسته و مرتبط، شکلدهنده به فضای انتخابات هستند. یکی فضای گفتمانی که در انتخابات شکل میگیرد. دوم مجموعهی بازیگران در انتخابات شامل جریانها، افراد، رسانهها، نامزدها و کنشوواکنشهایی که از سوی آنها صورت میگیرد. سوم مردم که نباید برای آنها نقش منفعلانه قائل شد.
روابط بین این عناصر، دیالکتیکی است و نمیتوان آنها را مستقل از هم در نظر گرفت. گفتمان انتخابات در بستر ذهنی و واقعی مردم شکل میگیرد و البته به ذهنیت آنها به صورت خاصی شکل میدهد. بازی بازیگران متأثر از فضای ذهنی و ارادی مردم است و همچنین بر ذهنیت و ارادهی آنها تأثیر میگذارد.
به لحاظ گفتمانی چه صورتبندیهایی در فضای اجتماعیـسیاسی ممکن است شکل بگیرد؟
فضای گفتمانی انتخابات آینده 2 مسیر اصلی ممکن است پیدا میکند:
1. با گفتمان فراگیری روبهرو خواهیم بود که کل فضای اجتماعی را زیر پوشش «نظام معنایی» خود میگیرد و به تعبیری موقعیت مسلط یا هژمونیک پیدا میکند. در این صورت به اولویتها، دغدغهها و تلقی مردم از مسائل، شکل و صورت خاصی میبخشد و آنها را به متن اجتماعی مبدل میکند و مسائل بیرون از نظام معنایی خود را نیز به حاشیه میبرد.
2. به دلایلی، گفتمان فراگیری شکل نمیگیرد و رقابتهای انتخاباتی حولوحوش خردهگفتمانهای موجود (آزادی، عدالت و...) سازمان و تعیّن پیدا میکند.
در تحلیل شما، شرایط برای ظهور گفتمان فراگیر فراهم است؟ اگر چنین است، آن گفتمان فراگیر چیست؟
گفتمانها برای شکلگیری، به زمینهها و بسترهای واقعی نیازمندند. در واقع همواره متناسب با شرایط واقعی اجتماعی، ذهنیت نسبتاً عمومی و مشترکی وجود دارد، اما این ذهنیت به صورت مجمل و پراکنده و با مقداری ناخودآگاهی در اذهان شکل گرفته است. لذا شما از طریق گفتمانی که عرضه میکنید، به آن فضاهای مبهم و مجمل، نظم و انسجام و خودآگاهی میدهید؛ به طوری که به لحاظ اجتماعی، با طرح این گفتمان، افکار عمومی آن را دغدغه و صورت مطلوب خود میداند و این عبارت را بر زبان میآورد که «این همان چیزی است که ما میخواستیم.»
به عنوان نمونه، سال 76 آقای خاتمی آزادی و اصلاحات را در یک نظم گفتمانی عرضه کرد. در آن مقطع، مواجههی فضای اجتماعی با گفتمان آزادی این عبارت بود: این همانی است که ما میخواستیم. در مورد آقای احمدینژاد نیز همین موضوع تکرار شد؛ به نحوی که با طرح شعار عدالت از سوی وی، بخش زیادی از جامعه به این باور رسیدند که این همان چیزی است که میخواستند.
به عبارت دیگر، بدیهی است که اگر آقای احمدینژاد را با شعار عدالت در شرایط سیاسیـاجتماعی سال 76 فرض کنیم یا اینکه آقای خاتمی را با مناسبات سال 84 تطبیق دهیم، مسلم است که هیچ یک قادر نبودند اقبال عمومی جامعه را جلب کنند.
گفتمانی که در شرایط کنونی استعداد فراگیری دارد، گفتمان پیشرفت است. یکی از دلایلش زمینههای واقعی در کشور ماست؛ چرا که در نقطهی قوت جمعبندی اجتماعی از وضعیت کشور، مسئلهی پیشرفت قرار دارد و نقاط اوج آن نیز پیشرفتهای علمی و فناورانه است. این مسئلهای است که هم نظرسنجیها و هم نوع مواجههی مردم با پیشرفتهای علمی آن را نشان میدهد. این موضوع، زمینههای مثبت برای برکشیدن گفتمان پیشرفت را فراهم میکند.
گفتمانی که در شرایط کنونی استعداد فراگیری دارد، گفتمان پیشرفت است. یکی از دلایلش زمینههای واقعی در کشور ماست؛ چرا که در نقطهی قوت جمعبندی اجتماعی از وضعیت کشور، مسئلهی پیشرفت قرار دارد و نقاط اوج آن نیز پیشرفتهای علمی و فناورانه است.
مشکلات اقتصادی مانند گرانی و تورم و بیکاری و رشد اقتصادی و... نیز در جمعبندی اجتماعی نقطهی ضعف ماست. گفتمان پیشرفت، در برابر گفتمانهایی مانند عدالت و آزادی و... بالاترین ظرفیت را برای ایجاد یک نظم گفتمانی و توجه سلبی به واقعیتهای کشور، دارد.
دلیل دیگر این است که همواره رقابتهای انتخاباتی حولوحوش گفتمان حاکم و گفتمان رقیب شکل گرفته است و جریانها و بازیگرانی توانستهاند پیروز انتخابات شوند که حامل گفتمان رقیب بودهاند. پیروزی گفتمان توسعهی سیاسی در برابر گفتمان توسعهی اقتصادی در دوم خرداد 76 و گفتمان عدالت در برابر گفتمان آزادی در سال 84 مؤید همین مسئله است. بنابراین با توجه به این تجربهی تاریخی در برابر گفتمان عدالت، 2 گفتمان رقیب امکان ظهور و بروز و فراگیری دارند که یکی از آنها آزادی و دیگری پیشرفت است. آزادی به دلیل نوع مصرفی که در دورهی اصلاحات از آن شده است، در حال حاضر فرصت بازتولید ندارد؛ اما گفتمان پیشرفت، علاوه بر رقیب بودن برای گفتمان عدالت، بکر و مصرفنشده است.
از دیگر دلایل توانایی گفتمان پیشرفت برای فراگیری، توجه به این مسئله است که گفتمانها باید واجد 3 وجه به صورت توأمان باشند:
1. معرفتی و آگاهیبخشی
2. وجه ارزشی و اخلاقی
3. وجه بسیجکنندگی
در این بین، پیشرفت بیش از سایر گفتمانها امکان بسیجکنندگی دارد و میتواند فضای اجتماعی را مجذوب خود کند؛ در حالی که گفتمان آزادی، رفاه یا عدالت به دلیل مصرف شدن در دوران بعد از جنگ، قدرت بسیجکنندگی خود را از دست دادهاند.
از دیگر ویژگیهایی که استعداد فراگیری برای گفتمان پیشرفت ایجاد میکند ظرفیتی است که در این گفتمان برای بازسازی و بازتولید برخی دقایق گفتمانهای گذشته وجود دارد و میتواند در نظم گفتمانی خود آنها را به خدمت بگیرد.
در این خصوص، بیشتر توضیح دهید. به طور عینی، چطور نتیجه میگیرید که گفتمان پیشرفت راه علاج مشکلات اقتصادی کشور است؟
محور اساسی در حل مسائل اقتصادی کشور مسئلهی تولید و لوازم ضروری آن، از جمله حمایت از سرمایه و کار ایرانی، است و از رهگذر حل مسئلهی تولید، رشد اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری، امکان توزیع ثروت و... وجود خواهد داشت که این موارد بیش از هر گفتمانی در گفتمان پیشرفت قابلیت بازخوانی دارد.
حرف شما مبنی بر اینکه «عموماً کسانی پیروز انتخاباتی بودهاند که گفتمان رقیبِ گفتمان حاکم را ساختهاند» به این معناست که گفتمان عدالت باید فراموش شود تا گفتمانی جدید (ترجیحاً رقیب) ساخته شود؟ بهتر نیست ضمن حفظ گفتمان حاکم، به دنبال گفتمانی مکمل برای عدالت باشیم؟
باید توجه داشته باشید که بحث ما از جنس بحثهای جامعهشناسی سیاسی است و دربارهی مسائل و مقولات بنای داوری هنجاری نداریم. به لحاظ اجتماعی و همچنین بر مبنای نظریهی گفتمان، گفتمانها نمیتوانند ثبات دائمی داشته باشند، بلکه به سبب مصرفی که از آنها میشود یا به دلیل ایجاد شرایط اجتماعی جدید در جامعه، آن گفتمانها قادر نیستند به مسائل جدید با نظام معنایی موجود پاسخ دهند، دچار بیقراری گفتمانی میشوند و زمینه و بستر را برای گفتمان جدید فراهم میکنند. بنابراین بحثها جامعهشناسانه است و دربارهی عدالت به معنای صورت اجتماعی محققشدهی آن در یک دورهی خاص زمانی با حاملان و عاملان مشخص صحبت میکنیم، نه دربارهی عدالت به عنوان یک مقولهی ارزشی و هنجاری عام.
پس شما معتقدید گفتمان فراگیر آینده در انتخابات سال 92 گفتمان پیشرفت است؟
به معنای دقیق کلمه این طور میتوان گفت که پیشرفت استعداد تبدیل شدن به گفتمان فراگیر را دارد. البته این بدان معنا نیست که حتماً گفتمان غالب انتخابات ریاست جمهوری آینده خواهد شد. برای اینکه یک مقوله بتواند به یک گفتمان تبدیل شود، 2 شرط دیگر نیز لازم است:
1.بازیگران فعال در انتخابات باید به لحاظ کنشهای کلامی و غیرکلامی واجد این ظرفیت باشند که به لحاظ اجتماعی برای نمایندگی گفتمان مورد نظر (پیشرفت) مقبولیت داشته باشند و گفتمان مورد نظر در آنها قابل بازنمایی باشد. خاتمی در انتخابات سال 76 و برای گفتمان آزادی و احمدینژاد برای گفتمان عدالت این مقبولیت اجتماعی را داشتند و توانستند این گفتمانها را نمایندگی کنند، اما معین در انتخابات سال 84 و موسوی در سال 88 فاقد این سرمایهی نمادین برای گفتمان آزادی بودند.
2.نظم گفتمانی در صورتبندیهای نظری و عینی باید به صورتی ارائه شود که خردهگفتمانهای حاضر در صحنهی اجتماعی را حول و ذیل این گفتمان جمع نماید تا فراگیری کسب کند. خاتمی در نظم گفتمانی خود از آزادی صورتبندی ارائه کرد و گروههای اجتماعی با مواضع و نقاط عزیمت مختلف، حول این گفتمان جمع شدند. احمدینژاد نیز در ارائهی گفتمان عدالت توانست مطالبات چند بخش متفاوت جامعه را ذیل گفتمان خود جمع کند.
آیا در حال حاضر گفتمان پیشرفت این 2 شرط را دارد؟
ظرفیتهای لازم را دارد، اما اینکه چه کسی این گفتمان را نمایندگی کند و 2 شرط فوق را عینیت بخشد، از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که اگر کسی نتواند این 2 شرط را به طور کامل محقق کند، گفتمان پیشرفت استعداد فراگیری پیدا نخواهد کرد و در انتخابات ریاست جمهوری آتی، رقابتهای انتخاباتی حول خردهگفتمانهای موجود شکل خواهد گرفت.
دولت وحدت ملی، هیچ گاه با مناسبات واقعی زندگی روزمرهی جامعه ارتباطی ندارد. این موضوع صرفاً یک دغدغهی نسبتاً نخبگانی و رسانهای است که در یک حلقهی محدود گردش میکند و وارد محیط اجتماعی نخواهد شد.
مسئلهای که این روزها بسیار مطرح میشود بحث «وحدت ملی» است. به اعتقاد شما، این مقوله تا چه حد ظرفیت تبدیل شدن به گفتمان را دارد؟
زمانی که شما نظمی را ارائه میکنید، باید به این نکته توجه داشته باشید که تا چه حد واقعیتهای اجتماعی در آن متجلی است. ایدهی دولت وحدت ملی، هیچ گاه با مناسبات واقعی زندگی روزمرهی جامعه ارتباطی ندارد. این موضوع صرفاً یک دغدغهی نسبتاً نخبگانی و رسانهای است که در یک حلقهی محدود گردش میکند و بنابراین وارد محیط اجتماعی نخواهد شد.
آیا نمیتوان متصور بود، در شرایطی که جامعه از نزاعهای سیاسی مسئولین به ستوه آمده و خواهان استقرار آرامش است، از رهگذر این مطالبه، به مقولهی دولت وحدت ملی اقبال پیدا کند؟
ممکن است جامعه از اختلافات کنونی خسته شده باشد، ولی معنای این مسئله آن نیست که اگر شما طرح وحدت ملی را ارائه دهید، جامعه به شما اقبال نشان میدهد. نظم گفتمانی ایجادشده باید نیازهای ملموس و محسوس را پاسخ بدهد. نیازهای اصلی امروز جامعه مقولهی دعوا و اختلاف بین مسئولین نیست، بلکه مطالبات و نیازهایی کاملاً روشن و شفاف، نظیر مباحث اقتصادی، در اولویت قرار دارند.
با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار «برهان» قرار دادید.
تهیه و تنظیم: پیمان فراهانی/ برهان/۱۳۹۱/۸/۲۱ .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.