تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
یکی از مسائلی که در طول دههی گذشته به بحث رایج محافل علمی و اجرایی داخل کشور تبدیل شده بود، بحث «جهانی شدن» و ورود صنایع کشور به عرصهی جهانی و آثار و الزامات آن بود. مروری بر جراید آن روزها نشان دهندهی کثرت مطالبی است که هم از سوی موافقین و هم از سوی مخالفین این موضوع (که بهتر است آن را فرآیند بنامیم) طرح میگردید. فارغ از صحت و سقم و قوت و ضعف این استدلالها، شاید مهمترین نتیجه و دستاورد این بحثها در آن دوران را باید دستیابی به برخی توافقها و تفاهمهای میان اهالی فکر و عمل بدانیم.
از اهم این تفاهمها این بود که نخست گریزی از جهانی شدن نیست و دوم این امر نه به صورت یک واقعه و حادثهی دفعی و یکباره بلکه لامحاله باید به شکل یک فرآیند طی گردد. نتیجهی توافق بر سر این موارد نیز این بود که ورود به عرصهی جهانی شدن نیازمند استقرار نظامها، بهبود برخی فرآیندها، اصلاح بخشهایی از قوانین و در نهایت تقویت پارهای از زیر ساختها میباشد. در واقع همگان بر این نکته متفق القول بودند که صنایع ما مادامی که از بنیهی لازم برای رقابت با کالاهای خارجی برخوردار نباشند به محض جهانی شدن با شکست مواجه شده و از میان میروند و جمع کثیری بیکار و عدهی بسیاری نیز متضرر میگردند.
اما با وجود این هشدارها از آنجا که همواره در این مرز و بوم، غفلت بیماری رایجی محسوب میشده است به این موضوع نیز توجه درخوری نگردید به طوری که بعد از گذشت یک دهه از طرح جدّی موضوع جهانی شدن، همچنان این نگرانی وجود دارد که آیا محصولات داخلی و ساخت داخل قابلیت برابری و ضریب نفوذ مناسب برای رخنه و کسب سهم بازار در کشورهای دور و نزدیک را دارند یا خیر؟
شاید اساساً بتوان یکی از دلایلی را که امسال از سوی رهبر انقلاب به عنوان سال حمایت از تولید داخلی نامگذاری شده است، همین نکته دانست و آن اینکه اگر ما جهانی شدن و مواجهه با جهانیان را در عرصهی اقتصادی به عنو ان یک امر ناگزیر و واقعهی حتمی بپذیریم آنگاه نیاز به یک عزم ملی و نه فقط دولتی برای تدارک این مقابله خواهیم بود. در واقع اگر از این زاویه به وجه نامگذاری سال نگاه کنیم باید آن را یک اقدام استراتژیک برای تهاجم به حریف تلقی نمود.
صنعت جهانی؛ تعریف و علل پیدایش آن
شاید مناسب باشد که به جهت جلوگیری از ایجاد یأس و نیز ارائهی تصویری واقعی در همین ابتدا خاطر نشان سازیم که به رغم تصویری که از حجم بالای صنایع جهانی ارائه میشود اما حقیقت آن است که تنها تعداد اندکی از این صنایع فعالیت خود را به صورت جهانی آغاز نمودهاند. یعنی تنها بخش کمی از آنها به محض شروع فعالیت، گسترهی جهانی را برای انجام مأموریت خود هدف قرار میدهند. در واقع بیشتر این صنایع که امروز در سطح جهان ایفای نقش میکنند این امر را یک دفعه آغاز نکردهاند بلکه معمولاً طی زمانی طولانی و همزمان با توسعهی تدریجی شرکتهایشان وارد مرحلهی جهانی شدن شدهاند و در واقع عوامل متعددی در ایجاد صنایع جهانی نقش دارند که در ادامه به شکل تفصیلی بررسی خواهد شد.
این عوامل شامل ایجاد یا افزایش منابع مزیت رقابتی در سطح جهانی یا کاهش یا حذف موانع رقابت جهانی است. لازم به ذکر است که نوع دوم عوامل یاد شده در حالت عادی به جهانی شدن منجر نمیشود، مگر این که منابع مهمی از مزیت استراتژیک در یک صنعت وجود داشته باشد. به این معنا که جهانی شدن یک صنعت مستلزم نوآوریهای استراتژیک یک یا چند شرکت اصلی است که معرف آن صنعت میباشند. در این مجال هرگاه سخن از صنعت جهانی به میان آید منظور صنعتی است که در آن موقعیتهای استراتژیک رقبا در بازارهای عمده در نقاط مختلف جغرافیایی یا در سطح ملی به طور چشمگیری تحت تأثیر موقعیت جهانی آنها باشد.
به عنوان مثال میتوان از شرکت (HBM) نام برد که در زمینهی محصولات رایانهای فعالیت میکند. فنآوری رایانه توسط این شرکت در فرانسه و آلمان به شدت تحت تأثیر فنآوری و مهارتهای بازاریابی که در جای دیگری از شرکت توسعه یافته است و همین طور سیستم هماهنگ ساخت در سراسر جهان به طور قابل توجهی تقویت شده است. به طور کلی برای تحلیل رقابت در صنایع جهانی، باید شرایط اقتصادی و وضعیت شرکتهای رقابتکننده را در بازارهای مختلف جغرافیایی یا ملی به صورت جمعی و نه مجزا بررسی کنیم.
حضور در صنایع جهانی شرکت را ملزم میکند که برمبنای نظام هماهنگ جهانی رقابت کند،در غیر این صورت با خسارتهای استراتژیکی روبهرو خواهد شد. همچنین مناسب است تا به این نکته اشاره کنیم که بعضی از صنایع که به خاطر چندملیتی بودن شرکتها به عنوان صنایع جهانی شناختهشدهاند خصوصیات اصلی صنعت جهانی را ندارند. به عنوان مثال در زمینهی تولید بسیاری از محصولات غذایی بستهبندی شده، شرکتهایی نظیر «نستله»[1]،«پِت»[2] و «سی.پی.سی»[3] در کشورهای زیادی محصولات خود را عرضه میکنند.
با این وجود، شرکتهای وابسته به جز در بخش محدودی از توسعهی محصول مستقل هستند و تعادل رقابتی براساس معیار «کشور به کشور» برقرار میشود. بنابراین یک شرکت برای موفقیت در فعالیتهای خود لزوماً نیازی به رقابت در سطح بینالمللی ندارند. از این رو صنایعی که دارای شرکتهای چند ملیتی هستند را الزاماً نمیتوان صنایع جهانی نامید. با این حال باید توجه داشت که «جهانی بودن» صرفاً نوعی طبقهبندی است، چون میزان سودی که نصیب بنگاه رقابتکننده در سطح بینالمللی میشود میتواند از یک صنعت تا صنعت دیگر کاملاً متفاوت باشد.
به رغم تصویری که از حجم بالای صنایع جهانی ارائه میشود، اما حقیقت آن است که تنها تعداد اندکی از این صنایع فعالیت خود را به صورت جهانی آغاز نمودهاند. در واقع عوامل متعددی در ایجاد صنایع جهانی نقش دارند . این عوامل شامل «ایجاد یا افزایش منابع مزیت رقابتی» در سطح جهانی یا «کاهش یا حذف موانع رقابت» جهانی است.
دههی 1970م. را میتوان اوج فرآیند جهانی شدن صنایع دانست. این فرآیند مهم روز به روز نیز در حال گسترش است. در مجموع در کل دنیا تجارت و سرمایهگذاری خارجی از هر نظر افزایش یافته است و تغییر موقعیت استراتژیک صنایع در کنار تکامل تدریجی آنها از سطح ملی به سطح جهانی تسریع گردیده است. صنایعی نظیر صنایع تولید گیرندههای تلویزیونی، موتورسیکلت، ماشینهای خیاطی و خودرو نمونههای آشکاری از این گونه صنایع است. جهانی شدن را میتوان با تغییر رقابت صنایع آمریکا بین سالهای 1890 تا 1930م. از منطقهای به ملی مقایسه کرد.
لازم به ذکر است که در مثال یاد شده بسیاری از عوامل گسترش مرزهای صنعت مشترک است، ضمن این که حرکت به سوی رقابت جهانی ممکن است گسترده و طولانی باشد. وقتی امروزه این موضوع به عنوان یک واقعیت مسلم پذیرفته شده است که در تمام صنایع مدیران باید همواره احتمال جهانی شدن صنعت خود را اگر نه به عنوان یک واقعیت بلکه به عنوان یک امکان مدنظر داشته باشند بنابراین دیگر بهانه ای از مدیران صنایع اصلی ما پذیرفته نخواهد بود. به عنوان مثال حتی صنعت بانکداری نیز از این امر مستثنی نیست.
زیرا وقوع بحرانهای اخیر مالی بیش از هر چیز حکایت از عمق تأثیرگذاری صنعت جهانی نهادهای مالی و پولی دارد. لازم به ذکر است که در نوشتارهای آینده، صنعت بانکداری به عنوان نمونه مورد بررسی قرار خواهد گرفت و الزامات و آثار جهانی شدن در آن مورد مطالعه واقع خواهد گشت. اما در اینجا آنچه یادآوری آن اهمیت دارد بیان این مطلب است که تفاوتهای زیادی بین رقابت بینالمللی و رقابت ملی وجود دارد و این تفاوتها معمولاً در اتخاذ استراتژی رقابت بینالمللی نقش مهمی ایفا میکند. در ادامه برخی از تفاوتها ذکر گردیده است.
رقابت بینالمللی و رقابت ملی
مهمترین تفاوتهایی که در مباحث مربوط به رقابت در سطح جهانی و رقابت در سطح ملی باید مورد توجه قرار بگیرد، به شرح زیر است:
-تفاوت بین عوامل هزینه در بین کشورها؛
- روایط متفاوت در بازارهای خارجی؛
- نقش متفاوت دولتهای خارجی؛
- تفاوت در اهداف، منابع و توانایی نظارت بر رقبای خارجی.
با این وجود، عوامل ساختاری و نیروهای بازار که در صنایع جهانی فعال است با عوامل و نیروهای موجود در صنایع ملی یکسان است. اگر بخواهیم به بررسی ساختار در صنایع جهانی بپردازیم باید رقبای خارجی، مجموعهی گستردهتر رقبای بالقوه، دامنهی گستردهتر محصولات جایگزین احتمالی و احتمال تفاوتهای بیشتر بین اهداف و خصوصیات فردی بنگاهها و بین درک آنها از عوامل مهم استراتژیک را از یاد نبریم. به همین دلیل است که بیشتر استراتژیهای موفق جهانی بر پایهی شناخت نیروهای بازار در محیط به نسبت متفاوتو پیچیدهتر استوار است.
این موضوع را میتوان در دو بعد مثبت و منفی بررسی کرد. برای این منظور باید به این پرسش پاسخ داد که آیا بنگاههای اقتصادی کشورمان با رقابت جهانی در صنعت خود میتواند مزیتهای استراتژیک خاصی به دست بیاورد؟ همچنین باید به این پرسش پاسخ داد که رقابت بینالمللی تا چه حد صنایع مختلف و به خصوص صنایع اشتغالزای ما را تهدید میکند؟ در بررسی این مسئله، شرایط ساختاری که رقابت در سطح بینالمللی را تقویت میکند و همچنین موانع موجود بر سر راه رقابت جهانی را در نوشتارهای آینده مورد مطالعه و بررسی قرار میدهیم. در این نوشتارها به بررسی صنعت بانکداری که از یک طرف نقش تعیین کننده در اقتصاد ایران دارد و از طرف دیگر لبهی تیز تهاجم تحریمها متوجه آن است را مورد واکاوی قرار خواهیم داد و تحولاتش را پیگیری مینماییم.
این تحولات شامل تغییرات محیطی و نوآوریهای بانکها است که میتواند باعث ایجاد رقابت بینالمللی شود. در این رابطه بعضی از راههای جایگزین مهم را که در صنایع بینالمللی مطرح هستند به همراه بعضی از راههای جایگزین موجود برای انجام این کار را بررسی میکنیم. همچنین برخی از روندها که ممکن است رقابت در صنعت بانکداری را متأثر نماید، مورد مطالعه قرار خواهیم داد. در این مجال تنها به ذکر این نکته اکتفا خواهیم نمود که اگر همزمانی سال حمایت از تولید داخلی و ملی را با موضوع تحریمها مد نظر قرار دهیم متوجه خواهیم شد که این نامگذاری در صدد است تا به جای انفعال در برابر تحریمها به شکلی تهاجمی با آن روبهرو شویم.
بنابراین لازم است تا حمایت از تولید داخلی را در راستای رفع تهدیدها آن هم با حضور پرقدرت در عرصهی تجارت جهانی و جهانی شدن از راه تولید کالاهای مزیتدار به انجام برسانیم. در نوشتارهای آینده الزامات این رویکرد استراتژیک مورد بحث قرار خواهد گرفت.(*)
پینوشتها:
[1].Nestle
[2] . Pet
[3] . CPC
*امین عسکری؛ کارشناس مسایل اقتصادی/برهان/۱۳۹۱/۳/۲۰ .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.