شأن نزول سوره فتح -شأن نزول سوره فتح /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

داستانی که باعث نزول سوره فتح شد؟


مرحوم علامه طباطبایی ذیل آیه شریفه إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً می فرمایند: «مراد از این فتح به طورى که قرائن کلام هم تایید مى کند، فتحى است که خدا در صلح حدیبیه نصیب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود.» ایشان سپس در توضیح این ادعا می فرمایند: تمامى پیشرفتهایى که در این سوره اشاره اى به آنها دارد، از روزى شروع شده که آن جناب از مدینه به سوى مکه بیرون رفت و سرانجام مسافرتش به صلح حدیبیه منتهى گردید، مانند منت نهادن بر رسول خدا (ص) و مؤمنین، و مدح مؤمنین، و خشنودیش از بیعت ایشان، و وعده جمیلى که به ایشان داده که در دنیا به غنیمت هاى دنیایى و در آخرت به بهشت مى رساند، و مذمت عربهاى متخلف که رسول خدا (ص) خواست آنان را به سوى جنگ حرکت دهد، ولى حاضر نشدند، و مذمت مشرکین در اینکه سد راه رسول خدا و همراهیان آن جناب از داخل شدن به مکه شدند، و مذمت منافقین و تصدیق خدا رؤیاى رسول گرامیش را، و همچنین اینکه مى فرماید: او چیزهایى مى داند که شما نمى دانید، و در پس این حوادث فتحى نزدیک قرار دارد همه اینها اگر صریح نباشد نزدیک به صریح است که مربوط به خروج آن جناب از مدینه به سوى مکه که منتهى به صلح حدیبیه شد مى باشد.و اما اینکه این صلح فتحى مبین است که خدا به پیغمبرش روزى کرده، دقت در لحن آیات مربوط به این داستان، سرش را روشن مى کند، چون بیرون شدن رسول خدا (ص) و مؤمنین به منظور حج خانه خدا، عملى بسیار خطرناک بود، آن قدر که امید برگشتن به مدینه عادتا محتمل نبود، و آیه بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى أَهْلِیهِمْ أَبَداً به همین معنا اشاره مى کند، چون مسلمانان عده اى قلیل، یعنى هزار و چهار صد نفر بودند و با پاى خود به طرف قریش مى رفتند، قریشى که داغ جنگ بدر و احد و احزاب را از آنان در دل دارند، قریشى که داراى پیروانى بسیارند و نیز داراى شوکت و قوتند، و مسلمانان کجا مى توانند حریف لشکر نیرومند مشرکین، آن هم در داخل شهر آنان باشند؟و لیکن خداى سبحان مساله را به نفع رسول خدا (ص) و مؤمنین و به ضرر مشرکین تغییر داد، به طورى که مشرکین به این مقدار راضى شدند که براى مدت ده سال صلح کنند، با اینکه مؤمنین چنین امیدى از آنان نداشتند، ولى سرانجام چنین شد، و صلح کردند که مدت ده سال جنگ نداشته باشند، و هر یک از قریش به طرف مسلمین رفت، و یا از طرف مسلمین به طرف قریش رفت، آزارش ندهند، و در امانش بدانند. و نیز رسول خدا (ص) آن سال را به مدینه برگردد، و سال بعد به مکه وارد شود، و مردم مکه، شهر را براى سه روز براى ایشان خالى کنند و این سرنوشت روشنترین فتح و پیروزى است که خدا نصیب پیامبرش کرد و مؤثرترین عامل براى فتح مکه در سال هشتم هجرى شد، چون جمع کثیرى از مشرکین در این دو سال بین صلح و فتح مکه اسلام آوردند، علاوه بر این، سال بعد از صلح، یعنى سال هفتم هجرى، خیبر و قراى اطرافش را هم فتح کردند، و مسلمانان شوکتى بیشتر یافتند، و دامنه اسلام وسعتى روشن یافت، و نفرات مسلمین بیشتر شد، و آوازه شان منتشر شد، و بلاد زیادى را اشغال کردند. آن گاه در سال هشتم رسول خدا (ص) براى فتح مکه حرکت کرد، در حالى که به جاى هزار و چهار صد نفر در صلح حدیبیه، ده و یا دوازده هزار نفر لشکر داشت.بله بعضى از مفسرین درباره فتح گفته اند: مراد از آن، فتح مکه است، و معناى إِنَّا فَتَحْنا لَکَ این است که ما برایت مقدر کرده ایم که مکه را بعدها فتح کنى. اما این تفسیر با قرائن آیه نمى سازد.بعضى دیگر گفته اند: مراد از این فتح، فتح خیبر است، و معنایش- بنا بر اینکه سوره در هنگام مراجعت رسول خدا (ص) از صلح حدیبیه به مدینه نازل شده باشد- این است که ما برایت مقدر کرده ایم که خیبر را فتح کنى. این تفسیر نیز همانند تفسیر قبلى است و با قرائن آیه نمى سازد.بعضى دیگر گفته اند: مراد از فتح، فتح معنوى است، که عبارت است از پیروزى بر دشمنان از نظر مستدل بودن منطق، و از نظر معجزات درخشان و آشکارى که کلمه حق به وسیله آنها بر باطل غلبه کرد، و اسلام به وسیله آنها بر کفر غلبه یافت. این وجه هم هر چند در جاى خود حرف بى اشکالى است، لیکن با سیاق آیات درست در نمى آید. (ترجمه المیزان، ج 18، ص 379)بنابراین همانطور که مرحوم علامه و مشهور مفسرین فرموده اند فتح مبین اشاره به پیروزى عظیمى است که از صلح حدیبیه نصیب مسلمانان شد. حتی شاید بتوان میان تفسیرهاى مختلف «فتح» جمع کرد با این قید که محور اصلى را صلح حدیبیه بدانیم. و الله اعلمخلاصه داستان صلح حدیبیه :در سال ششم هجرت ماه ذى القعده پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به قصد عمره به سوى مکه حرکت کرده و همه مسلمانان را تشویق به شرکت در این سفر نمود، اما گروهى خوددارى کردند، ولى جمع کثیرى از مهاجران و انصار و اعراب بادیه نشین در خدمتش عازم مکه شدند. این جمعیت که در حدود یکهزار و چهارصد نفر بودند همگى لباس احرام بر تن داشتند و جز شمشیر که اسلحه مسافران محسوب مى شد هیچ سلاح جنگى با خود بر نداشتند. هنگامى که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عسفان در نزدیکى مکه رسید با خبر شد که قریش تصمیم گرفته اند از ورود او به مکه جلوگیرى نمایند، تا این که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حدیبیه رسید. حدیبیه روستایى است در بیست کیلومترى مکه که به مناسبت چاه و یا درختى که در آنجا بوده، به این نام نامیده مى شد. حضرت فرمود همین جا توقف کنید، عرض کردند در اینجا آبى وجود ندارد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) از طریق اعجاز از چاهى که در آنجا بود آب براى یارانش فراهم ساخت. در اینجا سفرایى میان قریش و پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفت و آمد کردند تا مشکل به نحوى حل شود، سرانجام عروة ابن مسعود ثقفى که مرد هوشیارى بود از سوى قریش خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود من به قصد جنگ نیامده ام و تنها هدفم زیارت خانه خدا است، ضمنا عروه در این ملاقات منظره وضوء گرفتن پیامبر (صلی الله علیه و آله) را که اصحاب اجازه نمى دادند قطره اى از آب وضوى او به روى زمین بیفتد مشاهده کرد، و هنگام بازگشت به قریش گفت: من به دربار کسرى و قیصر و نجاشى رفته ام، هرگز زمامدارى را در میان قومش به عظمت محمد (صلی الله علیه و آله) در میان یارانش ندیدم، و اگر تصور کنید که آنها دست از محمد (صلی الله علیه و آله) بردارند اشتباه بزرگى است، شما با چنین افراد ایثارگرى روبرو هستید، تصمیمتان را بگیرید.در این میان پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عمر پیشنهاد فرمود که به مکه برود و اشراف قریش را از هدف این سفر آگاه سازد، عمر گفت قریش با من عداوت شدیدى دارند، و من از آنها بیمناکم، بهتر این است که عثمان به این کار مبادرت ورزد، عثمان به سوى مکه آمد و چیزى نگذشت که در میان مسلمانان شایع شد او را کشته اند، در اینجا پیامبر (صلی الله علیه و آله) تصمیم به شدت عمل گرفت، و در زیر درختى که در آنجا بود با یارانش تجدید بیعت کرد که به نام بیعت رضوان معروف شد، و با آنان عهد بست که تا آخرین نفس مقاومت کنند، ولى چیزى نگذشت که عثمان سالم بازگشت و به دنبال او قریش سهیل ابن عمر را براى مصالحه خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرستادند، ولى تاکید کردند که امسال به هیچ وجه ورود او به مکه ممکن نیست. بعد از گفتگوهاى زیاد پیمان صلحى منعقد شد که یکى از موادش همین بود که مسلمانان آن سال را از عمره چشم بپوشند و سال آینده به مکه بیایند مشروط بر اینکه بیش از سه روز نمانند و سلاحى جز سلاح مسافر با خود نیاورند، و مواد متعدد دیگرى دائر بر امنیت جانى و مالى مسلمانان که از مدینه وارد مکه مى شوند و همچنین 10 سال متارکه جنگ میان مسلمین و مشرکین و آزادى مسلمانان مکه در انجام فرائض مذهبى در آن گنجانیده شد. این پیمان در حقیقت یک پیمان عدم تعرض همه جانبه بود که به جنگهاى مداوم و مکرر بین مسلمانان و مشرکان موقتا پایان مى داد. سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داد شترهاى قربانى را که به همراه آورده بودند در همانجا قربانى کنند، سرهاى خود را بتراشند و از احرام به در آیند. اما این امر براى جمعى از مسلمانان سخت ناگوار بود، چرا که بیرون آمدن از احرام بدون انجام مناسک عمره در نظر آنها امکان پذیر نبود، ولى پیغمبر (صلی الله علیه و آله) شخصا پیشگام شد، و شتران قربانى را نحر فرمود، و از احرام بیرون آمد، و به مسلمانان تفهیم نمود که این استثنایى است در قانون احرام و قربانى که از سوى خداوند قرار داده شده است. مسلمین هنگامى که چنین دیدند تسلیم شدند و دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله) دقیقا اجرا شد و از همانجا آهنگ مدینه کردند، اما کوهى از غم و اندوه بر قلب آنها سنگینى مى نمود، چرا که ظاهر قضیه مجموع این مسافرت یک ناکامى و شکست بود ولى خبر نداشتند که در پشت داستان صلح حدیبیه چه پیروزیهایى براى مسلمانان و آینده اسلام نهفته است، و در همین هنگام بود که سوره فتح نازل شد و بشارت فتح عظیمى را به پیامبر گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله) داد. (برای تفصیل بیشتر به سیره ابن هشام جلد 3 صفحه 321- 324، تفسیر مجمع البیان، تفسیر فى ظلال، کامل ابن اثیر جلد 2 و مدارک دیگر رجوع فرمایید و ما این شأن نزول را از جلد 22 تفسیر نمونه به اختصار نقل کردیم.) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image