انقلاب پسا پست مدرن؟ /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

نکته ای که در نقد و بررسی نظریات پست مدرن بارها مطرح گردیده است آنست که این نظریات از نظر هستی شناسی و معرفت شناسی با اعتقاد به نسبیت گرایی آشفتگی ذهنی فراوانی را برای جامعه علمی مهیا ساخته اند و از همین روی تنها منتقدین خوبی برای مدرنیسم بوده اند فارغ از آنکه بتوانند نظم نوینی را ارائه دهند. وجه تمایز اصلی انقلاب ایران با تمام نظریات پست مدرن نیز دقیقاً درچنین امری نهفته است.


نکته ای که در نقد و بررسی نظریات پست مدرن بارها مطرح گردیده است آنست که این نظریات از نظر هستی شناسی و معرفت شناسی با اعتقاد به نسبیت گرایی آشفتگی ذهنی فراوانی را برای جامعه علمی مهیا ساخته اند و از همین روی تنها منتقدین خوبی برای مدرنیسم بوده اند فارغ از آنکه بتوانند نظم نوینی را ارائه دهند. وجه تمایز اصلی انقلاب ایران با تمام نظریات پست مدرن نیز دقیقاً درچنین امری نهفته است. انقلاب ایران با ارائه مدلی بدیل با پیوندی تاریخی میان سنت، مدرنیته، دانش، عرفان، عقل، تجربه و از همه مهمتر مذهب با نقد اساسی بر گفتمان چپ و راست راه سومی را به بشریت معرفی کرد که به راستی نه تنها برای امروز بلکه حتی برای فردا و پس فردای جامعه بشری نیز قابلیت بهره مندی دارد. تفسیرهای غلط و متحجر از مذهب مسیحیت در زمان استقرار نظم کلیسا محور قرون وشطی بسترهای اعتراض جامعه اروپایی به وضع موجود را ایجاد نمود. این امر که در سده های بعد در غالب جنگهای دولت و کلیسا ظهور یافت وضعیتی را ایجادنمود که پیرو آن «مذهب» به عنوان یکی از منابع معرفتی برای استقرار نظم اجتماعی از دایره معارف بشری حذف و پوزیتیویسم سکولار مبتنی بر حس گرایی جایگزین آن شد. به تبع همین امر و با استقرار نظم مدرن که به ویژه پس از انقلابهای صنعتی اول و دوم جایگاه خود را در جامعه اروپایی تثبیت کرد تغییرات متعددی در نوع نگاه بشر به زندگی اجتماعی ایجاد شد و کار را بدانجا کشاند که کانون هستی و آفرینش از خالق به مخلوق تغییر یافت. به مرور نظام سرمایه داری به عنوان اصلی ترین محصول نظم مدرن بساط استمرار جایگاه هژمونیک خود را ایجاد و با هرآنچه در برابرش ایستادگی می کرد به تقابل پرداخت. این وضعیت واکنشهای متعددی را در میان اقشار گوناگون جامعه برانگیخت. اندیشمندان فعال در حوزه علوم اجتماعی به انحاء گوناگون به نظم موجود تاخته و نظریه های بدیلی را ارائه دادند. بزرگترین نظریه بدیل ارائه شده در قالب گفتمان چپ به رهبری مارکس به جامعه بشری ارائه شد. مارکسیسم به مرور و به طور ویژه درآستانه قرن بیستم مکتب اصلی تمام جریانات اعتراضی به نظام سرمایه داری شد. انقلاب بلشویکها علیه حکومت تزاری روسیه، انقلاب چین به رهبری مائو، انقلاب در کشورهای اروپای شرقی، انقلاب در سرزمینهای اسلامی و . . . همه و همه براساس گفتمان چپ شکل گرفتند و اسباب آشوبهای اجتماعی گسترده ای را مهیا ساختند. تمامی انقلابها در یک امر اشتراک داشتند. حذف مذهب از زندگی اجتماعی روایتی بود که تمام انقلابیون بر آن باور داشتند. نقطه پیوند میان دو مکتب حاکم چپ و راست نیز در همین امر نهفته بود. گفتمان چپ با اعتقاد به آنکه مذهب همواره از ابزارهای استثمار توده ها بوده است با آن مخالفت کرده و خواستار حذف بنیان آن شده بود، در مقابل سرمایه داری با اعتقاد بر سکولاریسم بر فردی شدن مذهب تاکید کرد. در چنین شرایطی نظم دو قطبی به رهبری آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی شرایطی را مهیا ساخته بود که تمام ملل به این باور که مذهب برنامه و طریقی برای سعادت بشری ندارد، اعتقاد راسخ پیدا کرده بودند. نقد و بررسی مذهب مسحیت و تجربه تاریخی کاربست آن در اروپای تحت سلطه کلیسا در قرون وسطی نیز اصلی ترین استدلال منتقدین بود. تجربه تاریخی سیاسی شدن مذهب مسیحیت باوری بنیادین مبنی بر اینکه مذهب در صورت سیاسی شدن به بیراهه خواهد رفت را در اکثر جوامع نهادینه کرده بود. حدود یک دهه پس از جنگ دوم جهانی در شرایطی که راه سومی برای کشورها متصور نبود امام خمینی(ره) با اعتراض به نظام سلطه گر شاهنشاهی در ایران و به چالش کشیدن سلطه چپ و راست در دنیا راه سومی را به بشریت عرضه داشت. چیزی نگذشت که برخلاف تمام پیش بینی ها امام خمینی و ملت ایران بساط ظلم رژیم شاهنشاهی را از ایران برچیده و گفتمان نوین مذهبی که در قالب مکتب شیعی اسلام ظهور یافته را درانداختند. فوکو به عنوان یکی از اصلی ترین نظریه پردازان پست مدرن به دنبال آن بود تا گفتمان مذهبی امام خمینی و انقلاب ایران را در قالب نظریات پساساختارگراینه خود که با اعتقاد به شالوده شکنی فراروایتهای نظریه های مدرنیته شکل گرفته اند تئوریزه نماید. او و هم کیشانش با اعتقاد بر اینکه انقلاب ایران با رهبری فردی روحانی توانسته برخلاف تمام انقلابهای مدرن انقلاب و به تبع حکومتی مذهبی را مستقر نماید با تاکید بر روح مردمی انقلاب ایران به دنبال تحلیل این واقعه شگرف برآمد. او معتقد بود که انقلاب ایران را نمی توان با استفاده از نظریات مدرن تحلیل کرد. اما با اینحال نکته ای که در نقد و بررسی نظریات پست مدرن بارها مطرح گردیده است آنست که این نظریات از نظر هستی شناسی و معرفت شناسی با اعتقاد به نسبیت گرایی آشفتگی ذهنی فراوانی را برای جامعه علمی مهیا ساخته اند و از همین روی تنها منتقدین خوبی برای مدرنیسم بوده اند فارغ از آنکه بتوانند نظم نوینی را ارائه دهند. وجه تمایز اصلی انقلاب ایران با تمام نظریات پست مدرن نیز دقیقاً درچنین امری نهفته است. انقلاب ایران با ارائه مدلی بدیل با پیوندی تاریخی میان سنت، مدرنیته، دانش، عرفان، عقل، تجربه و از همه مهمتر مذهب با نقد اساسی بر گفتمان چپ و راست راه سومی را به بشریت معرفی کرد که به راستی نه تنها برای امروز بلکه حتی برای فردا و پس فردای جامعه بشری نیز قابلیت بهره مندی دارد. (انقلاب پسا پست مدرن، محمد ابراهیم سینایی ، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image