تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

آیا امام علی(ع) با فتح ایران موافق بود؟


سياست امام علي ـ عليه السلام ـ در دوران خلفا راجع به فتوحات، سياست عدم دخالت علني و قبول نکردن مسئوليت در ميدان جنگ و سياست بود، ولي از آنجائيکه که در دوران خليفه دوم «عمر» فتوحات گسترده بوده و عمر هم شخص عجول و خطاکاري بود و از جانبي هم تمايل شديدي داشت که با امام علي ـ عليه السلام ـ مشورت کند، سزاوار نبود که جامعه اسلامي از ارشادات امام بهره مند نشود. فلذا امام به خاطر مصالح اسلام و مسلمين او را راهنمايي مي کرد. اما امام شخصاً در فتوحات شرکت نکرد، چون خليفه و خلافت او را نامشروع مي دانست. ولي اينکه خلفا از ارشادات امام بهره مي جستند امر غير قابل انکاري است و امام در جنگ جسر علي رغم اينکه خليفه مايل بود، امام شرکت کند، همکاري نکرد. ارشادات و راهنمائي هاي امام علي ـ عليه السلام ـ و حضور افرادي چون امام حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ و شخصيت هاي ممتازي که معتقد به امامت امام علي ـ عليه السلام ـ بودند، همچون مالک اشتر در جريان فتوحات براي جامعه اسلامي نافع و لازم بود. امام علي ـ عليه السلام ـ اگرچه با روش و سيره خلفا مخالف بودند که به اعتقاد امام در قسمت هاي زيادي بر خلاف سيره رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و بر پايه اجتهادي نادرست صورت گرفته بود، اما مصالح اسلام و مسلمين را بر مصالح شخصي خود مقدم مي دانستند و در مواردي که خلفا از امام راهنمايي مي خواستند از راهنمايي به آنها اجتناب نمي نمودند و عمر بارها، اعتراف کرد که اگر علي ـ عليه السلام ـ نبود عمر هلاک مي شد و شرکت اصحاب و نزديکان امام در جريان فتوحات، صرفاً براي بسط و گسترش اسلام بود نه تأييد و تثبيت حکومت خلفا و همکاري امام در اين حد يک امر معمول و لازم بود. و در خصوص ارزيابي امام از خلافت سه خليفه، بايد گفت امام در هيچ زماني آزاد نبود تا ارزيابي خود را نسبت شيخين بازگو کند. برعکس نسبت به عثمان، هرآنچه که به آن اعتقاد داشت، فرصت بازگو کردن آن را داشت. دليل اين امر اين بود که جز عده معدودي شيخين را پذيرفته بودند و امام نمي توانست درباره آنان آزاد باشد يک بار که فرصتي بدست آمد به بيان بخشي از رنج هاي خود پرداخت و بلافاصله از ادامه سخن باز ماند و در برابر اصرار ابن عباس به ادامه صحبت؛ فرموده: «تلک شقشقة هدرت» نه ابن عباس! آنچه شنيدي شعله غمي بود که سرکشيد. به هر روي زندگي منزويانه امام در آن جامعه، نشان از آن دارد که امام از شرايط موجود سخت ناراحت بودند و از آنجائيکه در مواردي در خصوص حق از دست رفته خود اصرار داشت او را متهم کردند که حريص بر خلافت است. امام فرمود: يکي گفت: پسر ابوطالب! تو بر اين کار بسيار آزمندي! گفتم نه، به خدا سوگند شما آزمندتريد ـ به رسول خدا ـ شما دورتر و من بدان نزديک ترم [خاص ترم] من حقي که از آنم بود خواستم، و شما نمي گذاريد، و مرا از رسيدن به آن باز مي داريد. امام به فتوحات نيز به آن صورت راضي نبود، اگر امام خود دراين جريان اختيار داشت با يک خطبه و کار فرهنگي مردم ايران را مسلمان مي نمود؛ جنان که در يمن با مردم يمن به اين شيوه عمل کرد؛ درحالي که ديگران چندين بار به يمن رفتند، نتوانستند مردم را به اسلام متمايل کنند؛ اما حضور ورفتار امام با مردم يمن به گونه اي بود که اهل يمن از همان زمان به امام ارادت داشته اند وسربازان با اخلاصي از يمنيها در رکاب امام بوده اند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image