انتقام از قاتلان حسین بن علی (ع) در قیام جهانی مهدی (عج) /

تخمین زمان مطالعه: 21 دقیقه

انتقام از قاتلان حسین بن علی (ع) در قیام جهانی مهدی (عج) حجت الاسلام خدامراد سلیمیان در یادداشتی به بررسی ارتباط قیام حضرت مهدی(عج) و قیام امام حسین(ع) در روز عاشورا پرداخته است. قیام حضرت مهدی علیه السلام به عنوان آخرین و بزرگ‌ترین انقلاب در برابر اهل باطل برای برپایی حاکمیت عدل و قسط است. به همین جهت از ابلیس گرفته تا همة کسانی که به پیروی از او تلاش می‌کنند، درصددند تا فروغ حق را خاموش سازند.


انتقام از قاتلان حسین بن علی (ع) در قیام جهانی مهدی (عج) حجت الاسلام خدامراد سلیمیان در یادداشتی به بررسی ارتباط قیام حضرت مهدی(عج) و قیام امام حسین(ع) در روز عاشورا پرداخته است. قیام حضرت مهدی علیه السلام به عنوان آخرین و بزرگ‌ترین انقلاب در برابر اهل باطل برای برپایی حاکمیت عدل و قسط است. به همین جهت از ابلیس گرفته تا همة کسانی که به پیروی از او تلاش می‌کنند، درصددند تا فروغ حق را خاموش سازند. حضرت مهدی علیه السلام جریان باطل را پایان داده و طومار زندگی آنان را در هم می‌پیچد تا همة انسان‌ها، بر اساس آموزه‌های دینی، زندگی آرام و مطمئنی داشته باشند. البته این وعدة خداوند است و وعده الهی تخلف ناپذیر است. بحث درباره دشمنان حضرت مهدی علیه السلام در موضوعاتی قابل بررسی است: یک. نبرد پایانی حق و باطل انسان در زندگی اجتماعیِ خود، همواره شاهد صحنة نزاع بین دو نیروی حقّ و باطل است. این صف‌بندی برای رسیدن به آرمان‌ها و اهداف خود است؛ یعنی برخی به طرفداری و اطاعت از حقّ و گروهی به دنباله‌روی از باطل می‌پردازند و این نزاع همچنان ادامه خواهد داشت تا آن‌گاه که از باطل اثری نماند. زمانی که جهان به صورت یک جامعه ایده‌آل در آید و پایان این مبارزه اعلام گردد، لشگر حقّ پیروز و بساط باطل برچیده می‌شود و بشریت وارد مرحله تازه‌ای از تاریخ خود می‌گردد. بر این اساس، در بعضی از روایات، عبارت (جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ) به قیام حضرت مهدی علیه السلام تفسیر شده است. این بشارتی است در زمینه پیروزی حقّ بر باطل و ایمان بر کفر که نمونه کامل آن، ظهور حکومت حقّ و عدالت در تمامی کرة زمین است. حضرت مهدی علیه السلام رهبری گروه حقّ و حزب خدا را در دست می‌گیرد و با تمام توان به جنگ نهایی با جبهه کفر و باطل و جنود شیطان می‌پردازد و در تحقّق وعده‌های حتمی الهی، پیروز می‌شود و تاریخ به شکوهمند‌ترین فرجام خود می‌رسد. دو. گونه‌شناسی دشمنان حضرت هنگام قیام بی‌گمان در این مصاف بزرگ، شیطان‌ها و پیروان شیطان، گرد هم می‌آیند تا آخرین تلاش‌های خود را برای رودرویی با حق به کار گیرند. بررسی روایات به روشنی برخی از گونه‌های دشمنان حضرت را در هنگام قیام معرفی می‌کند؛ البته در پاره‌ای موارد ممکن است این گروه‌ها، شامل بخشی از گروه دیگر نیز بشوند، اما از آنجا که در روایات مورد اشاره قرار گرفته‌اند این‌گونه عنوان‌بندی شدند. در یک تقسم‌بندی کلی دشمنان به دو گروه تقسیم می‌شوند: 1. غیر مسلمانان (کافران، مشرکان، یهود و نصارا)؛ 2. مسلمانان (طور عمده منافقان.) 2ـ1. غیر مسلمانان 2ـ1ـ1. کافران و مشرکان نخستین گروهی که در برابر حضرت مهدی علیه السلام صف‌آرایی می‌کنند، مشرکان و کفارند؛ آنان که ادعا می‌کنند سرکردة مردم جهانند و نهضت آزادی بخش امام مهدی علیه السلام را مانع منافع ناروای خود می‌بینند. برای جلوگیری از پیروی مستضعفان از ایشان و حاکمیت محرومان، نیرو تهیه کرده و با سپاهیان امام درگیر می‌شوند. امام صادق علیه السلام در باره آیه شریفه (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)؛[1] می‌فرماید: إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ لَمْ یَبْقَ مُشْرِکٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ لَا کَافِرٌ إِلَّا کَرِهَ خُرُوجَه؛[2] آن‌گاه که قائم قیام کند، هیچ مشرک به خداوند بلند مرتبه و هیچ کافری نخواهد بود مگر اینکه از قیام او ناخشنود خواهد شد. آنان به دنبال این ناخرسندی، به دشمنی و جنگ با آن حضرت می‌پردازند.شیوه برخورد حضرت مهدی علیه السلام با آنان ـ که همان شیوه پیامبر است ـ به شدید‌ترین صورت ممکن خواهد بود که: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ(؛[3] محمّد صلی الله علیه وآله پیامبر خداست و کسانی که با اویند، بر کافران، سختگیر [و] با همدیگر مهربانند. شاید به جهت شرایطی که خداوند فراهم سازد، بسیار سخت‌تر و دردناک‌تر باشد. 2ـ1ـ2. یهود، سرسخت‌ترین دشمن خداوند متعال در برخی آیات قرآن، از یهود به عنوان دشمن‌ترین گروه برای مؤمنان یاد کرده است،[4] از این رو به راحتی می‌توان گفت: در آن انقلاب جهانی این گروه از هیچ تلاشی برای سرکوب یاران حق فروگذاری نمی‌کنند. در بعضی روایات، بیشترین پیروان دجال از یهود دانسته شده و دشمنی دجال نیز با حضرت مهدی علیه السلام بسیار روشن است. ابن عمر گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: أَکْثَرُ أَتْبَاعِهِ الْیَهُودُ وَ النِّسَاءُ وَ الْأَعْرَابُ ؛[5] و بیشتر پیروان او یهود و زنان و اعرابند. 2ـ1ـ3. نصارا از آنجایی که امام مهدی علیه السلام در قیام جهانی خود، جز به برپایی دستورات الهی اقدام نمی‌کند، از این رو همة دشمنان از جمله نصارا، در برابر او دشمنی می‌کنند. 2ـ2. مسلمانان در این بخش، کسانی به دشمنی با حضرت بر می‌خیزند که در ظاهر به آموزه‌های اسلامی اعتقاد دارند، اما به جهت برخی امور، هنگام ظهور از پیروی آن حضرت سر باز می‌زنند و در صف دشمنان قرار می‌گیرند. در اینجا به برخی از این افراد و یا گروه‌ها اشاره می‌شود: 2ـ2ـ1. منافقان بررسی‌ها، نشان می‌دهد به جز کافران، مشرکان، یهود و نصارا گروه‌های دیگری نیز به مقابله با حضرت بر می‌خیزند که در میان آنان کسانی که پیش‌تر ادعای موافقت با امام را داشتند، دیده می‌شود. آنان منافقانی هستند که به پندار خود، منافعشان را در ظهور او می‌جستند و اینک بر خلاف این پندار، قیام آن حضرت را بر مبنای عدل و قسط می‌بینند! گویی به طور دقیق تاریخ تکرار می‌شود و کسانی که حکومت امام علی علیه السلام را برای رسیدن به دنیا می‌خواستند، از مدار ولایت او خارج و در صف دشمنان آن حضرت وارد می‌شوند!! در طول تاریخ اسلام، افرادی از منافقان، با سوء استفاده از آزادی‌های اسلامی، وارد مسلمانان شده و با تظاهر به شعائر اسلامی، از امکانات جامعه اسلامی، استفاده کرده‌اند! مصالح اسلام نیز، ایجاب می‌کرد پیامبر صلی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام ، با آنان مدارا کنند و از درونشان پی‌جویی نکنند. در حکومت مهدی علیه السلام ، این‌گونه افراد در صدد نفوذ در حکومت و جامعه اسلامی بر می‌آیند. حضرت، پس از درهم شکستن مقاومت مخالفان، پیروزمندانه وارد کوفه می‌شود و منافقان را در ردیف سایر فرقه‌های منحرف نافرمان، از میان بر می‌دارد. 2ـ2ـ2. راحت طلبان "راحت طلبی" ریشه در خود‌پرستی دارد و خودخواهی، منشأ همه مفاسد است. لذت‌طلبی حالتی را در انسان ایجاد می‌کند که همه معیارهای اعتقادی و اخلاقی او را دگرگون می‌سازد. لذت طلب، دین را به گونه‌ای توجیه می‌کند که با رفاه او در تزاحم نباشد؛ او بیشتر به دنبال آن دسته از احکام ساده و بدون دردسر است که دنیای او در خطر نیفتد. انقلاب جهانی امام زمان علیه السلام ، بدون گذشتن از آتش و خون به پیروزی نمی‌رسد؛ در نبرد محرومان با مستکبران، برق تیغ بلا، ایمان‌ها را به آزمایش در می‌آورد. مؤمنان راستین پیشاپیش به استقبال رفته و خود را برای بلاها آماده می‌سازند؛ ولی راحت طلبان با دستاویز قرار دادن مذهب، در پس توجیه وضع و پایگاه خویش هستند. در دوران انتظار، بیش از همه چیز، در فکر زندگی خودند و انتظار را بیشتر در دعا و . می‌جویند. 2ـ2ـ3. جمود اندیشان از آغاز تاریخ اسلام، ظاهرگرایان از مهم‌ترین کسانی‌اندکه مانع گسترش دین می‌باشند، کسانی‌که به باطن و روح و هدف دین توجه نکرده و افق درکشان فراتر از پوست و قالب را نمی‌نگرد. دور بودن از واقعیت‌های عینی، آنان را کوته‌بین و به خود محوری دچار کرده، محدود بودن درکشان نسبت به دین، موجب می‌شود در بحران‌ها و زمان‌های حساس، تکلیف خود را‌ نشاسند و آن‌گونه که شایسته است، از پیامبر و امامان علیهم السلام پیروی نکنند و گاهی نیز به رویارویی با آنان بپردازند! هنگام ظهور حضرت مهدی علیه السلام ، نه فقط تحجر در اندیشه‌ها و رفتار اجتماعی، از میان نمی‌رود که به گونه‌‌هایی نو، جلوه می‌کند. محمّد بن أبی حمزه از امام صادق علیه السلام روایت کرده است: الْقَائِمُ علیه السلام یَلْقَی فِی حَرْبِهِ مَا لَمْ یَلْقَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَاهُمْ وَ هُمْ یَعْبُدُونَ حِجَارَةً مَنْقُورَةً وَ خُشُباً مَنْحُوتَةً وَ إِنَّ الْقَائِمَ یَخْرُجُونَ عَلَیْهِ فَیَتَأَوَّلُونَ عَلَیْهِ کِتَابَ اللَّهِ وَ یُقَاتِلُونَهُ عَلَیْهِ؛[6] قائم علیه السلام در پیکار خود با چنان چیزی مواجه خواهد شد که رسول خدا صلی الله علیه وآله با آن مواجه نگردید! همانا رسول خدا صلی الله علیه وآله در حالی به سوی مردم می‌ آمد که آنان بت‌های سنگی و چوب‌های تراشیده را پرستش می‌ کردند؛ ولی قائم چنان است که علیه او خروج می‌ کنند و کتاب خدا را علیه او تأویل می‌ کنند و به استناد همان تأویل با او به جنگ بر می خیزند: فضیل بن یسار گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود:إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ اسْتَقْبَلَ مِنْ جَهْلِ النَّاسِ أَشَدَّ مِمَّا اسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ مِنْ جُهَّالِ الْجَاهِلِیَّةِ؛ قائم ما چون قیام کند، مردم از روی جهل با او برخورد می‌کنند؛ شدیدتر از آنچه رسول خدا با آن از سوی نادانان جاهلیّت روبه‌رو شد. گفتم: این چگونه ممکن است؟ فرمود: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَتَی النَّاسَ وَ هُمْ یَعْبُدُونَ الْحِجَارَةَ وَ الصُّخُورَ وَ الْعِیدَانَ وَ الْخُشُبَ الْمَنْحُوتَةَ وَ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَتَی النَّاسَ وَ کُلُّهُمْ یَتَأَوَّلُ عَلَیْهِ کِتَابَ اللَّهِ یَحْتَجُّ عَلَیْهِ بِهِ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَیَدْخُلَنَّ عَلَیْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُیُوتِهِمْ کَمَا یَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقُرُّ؛[7] همانا رسول خدا درحالی به سوی مردم آمد که آنان سنگ و کلوخ و چوب‌های تراشیده و مجسّمه های چوبین را می پرستیدند؛ قائم ما چون قیام کند در حالی به سوی مردم می آید که جملگی کتاب خدا را علیه او تأویل می کنند و بر او بدان احتجاج می نمایند! سپس فرمود: بدانید به خدا سوگند! موج دادگستری او بدان گونه که گرما و سرما نفوذ می کند تا درون خانه های آنان راه خواهد یافت. ناگفته نماند امام، در مرحله دعوت، به تبیین اهداف و علل اقدامات خود می‌پردازد و ابهامی برای مردم باقی نمی‌گذارد تا تمام حق آشکار گردد. آن‌گاه که حق آشکار شد، اگر دشمنان از آن سر باز زدند، حضرت اقدام نظامی می‌کند. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله همة سرکشان که از دستورات قائم آل محمد سرپیچی کنند را به هلاکت و نابودی بشارت داده است که فرمود: مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَک؛[8] هر کس از او پیروی کند، نجات می‌یابد و هر کس سرپیچی کند، نابود می‌شود. در روایاتی چند از شدّت برخورد آن حضرت با برخی از عرب‌ها سخن به میان آمده است. شاید به این دلیل که شماری مسلمانان از میان عرب‌ها هستند و بیشترین ستم به اهل بیت پیامبر علیهم السلام از طرف آنان صورت گرفته است. امروزه نیز این دشمنی با پیروان اهل بیت علیهم السلام و هم‌سویی با استکبار، در بخش قابل توجهی از آنان به چشم می‌خورد. ابو بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده است:إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْعَرَبِ وَ قُرَیْشٍ إِلَّا السَّیْفُ مَا یَأْخُذُ مِنْهَا إِلَّا السَّیْفَ؛[9] هنگامی که قائم قیام کند، میان او و عرب و قریش جز شمشیر چیزی نخواهد بود؛ از آنان چیزی دریافت نخواهد کرد جز شمشیر. امام باقر علیه السلام نیز فرمود:یقُومُ الْقَائِمُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ جَدِیدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ عَلَی الْعَرَبِ شَدِیدٌ لَیْسَ شَأْنُهُ إِلَّا السَّیْفَ لَا یَسْتَتِیبُ أَحَداً وَ لَا یَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ؛10 قائم، به امری نوین و دستورات تازه و قضایی جدید قیام خواهد کرد. این بر عرب سخت گران خواهد بود (یا سخت خواهد گرفت). او را کاری جز با شمشیر نیست؛ توبه هیچ کس را نمی‌ پذیرد و در کار خدا از ملامت هیچ شخص خرده گیری باک ندارد. سه. انتقام یکی از ابعاد قیام حضرت مهدی علیه السلام ـ افزون بر جنبه‌های اصلاح‌گری، انسان‌سازی، عدالت گستری، کمال بخشی و احیاگری دین خداوند ـ خون‌خواهی از دشمنان خداوند، پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله ، اهل بیت علیهم السلام و همة ستمدیدگان تاریخ است. در این میان خونخواهی از سید الشهدا علیه السلام از ویژگی خاصی برخوردار است. بنابراین با استفاده از روایات گروه‌هایی که از آنان انتقام گرفته می‌شود، عبارتند از: 3ـ1. دشمنان خداوند رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله در حدیث معراج، پس از بیان دیدن نور پیشوایان معصوم علیهم السلام و آخرین جانشین خود در میان آنها، ‌فرمود: عرض کردم: «پروردگارا! اینان چه کسانی هستند؟» خداوند فرمود:هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الَّذِی یُحِلُّ حَلَالِی وَ یُحَرِّمُ حَرَامِی وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی ؛[11] ایشان پیشوایانند و این قائم است؛ همو که حلال مرا حلال می‌کند و حرام مرا را حرام می‌سازد و از دشمنان من انتقام می‌گیرد . احمد بن اسحاق گوید:بر امام عسکری علیه السلام وارد شدم و خواستم از جانشین پس از وی پرسش کنم؛ او آغاز سخن کرد و فرمود: ای احمد بن اسحاق! خدای تعالی از زمان آدم علیه السلام زمین را خالی از حجّت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز خالی از حجّت نخواهد گذاشت. به واسطه اوست که بلا را از اهل زمین دفع می کند و به خاطر اوست که باران می فرستد و برکات زمین را بیرون می آورد. گفتم: ای فرزند رسول خدا! امام و جانشین پس از شما کیست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت، در حالی که بر شانه اش کودکی سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشید. فرمود: ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای تعالی و حجّت‌های او گرامی نبودی، این فرزندم را به تو نمی نمودم. او هم‌نام و هم کنیه رسول خدا صلی الله علیه وآله است؛ کسی است که زمین را آکنده از عدل و داد می کند، همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد . احمد بن اسحاق گوید: گفتم: ای مولای من! آیا نشانه ای هست که قلبم بدان مطمئن شود؟ آن کودک به زبان عربی فصیح به سخن درآمد و فرمود: اَنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ؛[12] ای احمد بن اسحاق! منم بقیة الله در زمین خداوند و انتقام گیرنده، از دشمنان او؛ پس از مشاهده، جست و جوی نشانه مکن! 3ـ2. قاتلان امام حسین علیه السلام امام صادق علیه السلام در باره انتقام از قاتلان امام حسین علیه السلام می‌فرماید:لما کَانَ مِنْ أَمْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام مَا کَانَ ضَجَّتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَی اللَّهِ بِالْبُکَاءِ وَ قَالَتْ یُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَیْنِ صَفِیِّکَ وَ ابْنِ نَبِیِّکَ قَالَ فَأَقَامَ اللَّهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ وَ قَالَ بِهَذَا أَنْتَقِمُ لِهَذَا؛[13] چون کار حسین علیه السلام چنان شد که شد (اصحاب و جوان‌هایش کشته شدند و خودش تنها ماند)، فرشتگان به سوی خدا شیون و گریه کردند و گفتند: با حسین برگزیده و پسر پیغمبرت چنین رفتاری کنند؟ پس خدا سایه حضرت قائم علیه السلام را به آنها نمود و فرمود: با این انتقام او را می‌گیرم. در پاره ای از روایات نیز آمده است که: آن حضرت انتقام گیرنده خون تمامی امامان علیهم السلام و مظلومان تاریخ است. فرات بن أحنف از امام صادق علیه السلام روایت کرده که به نقل از پدران خود علیهم السلام فرمود: در زمان خلافت امیر المؤمنین علیه السلام آب فرات بالا آمد، پس آن حضرت و دو فرزندش حسن و حسین علیهما السلام سوار شدند چون گذرشان بر طایفه ثقیف افتاد، آنان گفتند: علی علیه السلام آمده است آب را به جای خود بازگرداند (فرو نشاند). پس حضرت فرمود: أَمَا وَ اللَّهِ لَأُقْتَلَنَّ أَنَا وَ ابْنَایَ هَذَانِ وَ لَیَبْعَثَنَّ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ وُلْدِی فِی آخِرِ الزَّمَانِ یُطَالِبُ بِدِمَائِنَا؛[14] بدانید به خدا قسم! من و این دو فرزندم یقیناً کشته خواهیم شد و بدون تردید خداوند مردی از فرزندان من را در آخرالزّمان بر می انگیزاند که خونخواهی ما خواهد کرد. علاوه بر منتقم، یکی از القاب آن حضرت «مَوْتور» است. «مَوْتور» از نظر لغت به کسی گویند که یکی از خویشاوندانش کشته شده؛ ولی خون‌بهای او گرفته نشده است.[15] در بـــرخی روایــــات، از حضــرت مهدی علیه السلام با عنوان «موتور بوالده»[16] یا «موتور بابیه»[17] یاد شده است؛ یعنی، کسی که پدرش کشته شده و از خون او مطالبه و خونخواهی نشده است. مراد از پدر در این روایت، ممکن است امام حسن عسکری علیه السلام یا امام حسین علیه السلام باشد یا اینکه جنس پدر است کــــه شـــامل همة امـامــان معصوم علیهم السلام باشد. در روایاتی چند این انتقام به ارادة خداوند و به دست آن حضرت و در بعضی به آن حضرت نسبت داده شده است. در هر حال تفاوتی نمی‌کند خداوند به دست او از دشمنانش انتقام بگیرد یا اینکه خود حضرت از دشمنان خود و خاندانش انتقام بگیرد، این وعده‌ای است که خداوند در قرآن فرموده است. در کامل الزیارات از امام صادق علیه السلام نقل کرده که در باره آیه )وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْل(؛[18] فرمود: ذَلِکَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ یَخْرُجُ فَیَقْتُلُ بِدَمِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ؛[19] او قائم آل محمد است؛ قیام می‌کند و به انتقام از خون حسین بن علی، دست به کشتار می‌زند . البته این انتقام به دو صورت تصور می‌شود: نخست اینکه: ستمگران یاد شده به دنیا بر می‌گردند؛ آن‌گاه حضرت از آنان انتقام می‌گیرد. دیگر اینکه: فرزندان آنان که به کارهای پدران و گذشتگان خود خشنودند، مورد انتقام قرار می‌گیرند. عبد السّلام بن صالح هروی گوید: به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم: نظرتان در باره این حدیث امام صادق علیه السلام چیست که حضرت فرمود: إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ قَتَلَ ذَرَارِیَّ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ ع بِفِعَالِ آبَائِهَا؛ زمانی که قائم علیه السلام قیام کند فرزندان قاتلان حسین علیه السلام را به خاطر کردار پدرانشان خواهد کشت؟ حضرت فرمود: همین طور است. گفتم: پس معنای این آیه چیست: (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری )؟20 امام در پاسخ فرمود:صَدَقَ اللَّهُ فِی جَمِیعِ أَقْوَالِهِ وَ لَکِنْ ذَرَارِیُّ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ علیه السلام یَرْضَوْنَ بِفِعَالِ آبَائِهِمْ وَ یَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِیَ شَیْئاً کَانَ کَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ بِالْمَغْرِبِ لَکَانَ الرَّاضِی عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَرِیکَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا یَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ ع إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ؛[21] خداوند در تمام گفتارهایش درست گفته است؛ لکن فرزندان قاتلان حسین علیه السلام از کردار پدرانشان راضی هستند و به آن افتخار می کنند و هر کس از کاری راضی باشد، مثل کسی است که آن را انجام داده، و اگر کسی در مشرق کشته شود و دیگری در مغرب از این قتل راضی باشد، نزد خدا با قاتل شریک خواهد بود. در اینجا مناسب است به جهت اهمیت بحث انتقام، به مفهوم و انواع آن اشاره‌ای کنیم. "انتقام"[22] گاه به انسان نسبت داده می شود و گاه به خداوند. تفاوت این دو در این است که انتقام‌های بشری، بیشتر در پی زیانی است که فرد بر اثر ناتوانی از ناحیة دشمن دیده و بدین وسیله می خواهد ناکامی و شکست خود را جبران کند! ازاین رو گاه ضمن گرفتن انتقام، از حدّ میانه‌روی بیرون رفته، مرتکب کارهای ناروا و خلاف حق می شود. اما انتقام الهی بر اثر آسیب دیدن خداوند یا بــرای تشفّی خــاطر نیست؛ زیــرا خداوند آسیب پذیر نیست و تشفی خاطر در او راه ندارد، بلکه انتقام او به معنای کیفر دادن گناه‌کاران، براساس حق و عدالت است. اقسام انتقام "حس انتقام‌گیری" یک اصل حیاتی است که خداوند آن را در وجود همة انسان‌ها ـ حتی برخی حیوانات ـ به ودیعه نهاده است؛ لیکن بهره وری از آن، به تناسب مورد و کیفیت احکام و وجوه گوناگونی دارد که می توان آن را به انتقام پسندیده، مباح و ناپسند تقسیم کرد: الف. انتقام پسندیده و لازم: اسلام، با هرگونه ظلم و تعدی، به فرد یا جامعه مخالف است؛ ازاین رو مقابله با ستمگران و گرفتن حق مظلومان را امری ممدوح و گاه واجب می شمارد. قرآن کریم در آیات 14و 15 سورة «توبه»، به مسلمانان فرمان می دهد با کافران و مشرکان نبرد کنند، تا ضمن رفع شرک و کفر از روی زمیــن، خشــم مــؤمــنان ستمدیده فرو نشسته و دل‌های آنان تشفی یابد. شاید پسندیده بودن و وجوب انتقام در این موارد، بدان سبب باشد که اگر از ستمگران انتقام گرفته نشود، موجب گستاخی آنان و پایمال شدن حقوق دیگران گشته و فساد و ناامنی در جامعه گسترش می یابد. ب. انتقام مُجاز؛ اگر ستم و تجاوز، متوجه خود انسان باشد و انتقام گرفتن او پیامدی برای دیگران نداشته باشد، این کار، جایز و روا خواهد بود. بدین معنا که انسان در این گونه موارد، بین گرفتن انتقام از ظالم یا عفو او مخیّر است. البته گرفتن انتقام به طور مطلق و در همة موارد، روا نیست؛ بلکه در مواردی جایز است که اسلام اجازه آن را داده باشد. ج. انتقام مذموم و ناروا: انتقام، اگر برخاسته از تعصب‌های جاهلانه، دشمنی‌های نابجا و همراه با تجاوز و تعدی باشد، ناروا و ناپسند است؛ زیرا در این انتقام‌ها نه فقط حقی بــه دست نیــامده و ظلمی برطرف نمی گردد، بلکه خود موجب پایمال شدن حقوق دیگران و منشأ ظلم و فساد می‌شود و این امر مذمومی است. اما انتقامی که در قیام جهانی حضرت از آن یاد می‌شود، انتقام پسندیده و لازم است. چهار. فرجام شیطان از آنجایی که نقش شیطان در دشمنی با حضرت، قابل توجه است و می‌توان او را دشمن‌ترین فرد با حضرت و قیام او دانست؛ در اینجا به فعالیت‌ها و سرنوشت او اشاره می‌شود. روایات در باره سرانجام شیطان، متفاوت است؛ اما در بعضی آمده است نابودی وی به دست حضرت مهدی علیه السلام خواهد بود. [23] از وهب‌ بن جمیع نقل شده که گفت:از حضرت صادق علیه السلام دربارة این گفته ابلیس پرسیدم که: (قَالَ رَبّ ِ فَأَنظِرْنی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ)؛24 آن، چه روزی خواهد بود؟ امام فرمود: یا وَهْبُ أَ تَحْسَبُ أَنَّهُ یوْمُ یبْعَثُ اللَّهُ النَّاسَ لا وَ لَکِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْظَرَهُ إِلَی یوْمِ یبْعَثُ اللَّهُ قَائِمَنَا فَیأْخُذُ بِنَاصِیتِهِ فَیضْرِبُ عُنُقَهُ فَذَلِکَ الْیوْمُ هُوَ الْوَقْتُ الْمَعْلُومُ؛[25] آیا گمان می‌کنی آن روز رستاخیز بزرگ است؟ هرگز! بلکه خداوند او را تا روزی که قائم ما قیام کند، فرصت داده است. آن‌گاه ] قائم ما[او را از پیشانی اش گرفته، گردنش را خواهد زد. آن هنگام روز وقت معلوم است. ممکن است مقصود از روایت، این باشد که با روشن شدن حقایق در عصر ظهور و رشد بسیار بالای عقلانی در آن عصر، دیگر مجالی برای اغوای شیطان باقی نخواهد ماند و او عملاً خلع سلاح و نابود می شود و این، پایان مهلت او است.[26] البته در برخی روایات، هلاکت شیطان به دست پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دانسته شده است.27 منابع: [1]. او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند»: توبه (9)، آیه 33. [2]. عیاشی، تفسیر عیاشی، ج2، ص87. [3]. فتح (48)، آیه 29. [4]. مائده (5)، آیه 82. [5]. ر.ک: صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص528، ح2؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج8، ص661. [6]. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص297، ح3. [7]. همان، ص296، ح1. [8] صدوق، عیون اخبار الرضا7، ج2، ص59، ح 230. [9]. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص234، ح 21. [10]. همان، ص233، ح 19. [11]. صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص252، ح2؛ نعمانی، الغیبة؛ ص93. [12]. صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص384، ح1. [13]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص465، ح6؛ طوسی، الامالی، ج2، ص33. [14]. نعمانی، الغیبة، ص140، ح1؛ نک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص8، ح1. [15]. طریحی، مجمع البحرین، ج3، ص509. [16]. نعمانی، الغیبة، ص178، ح22. [17]. همان، ص179؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص322. [18].و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وی قدرتی داده ایم، پس [او] نباید در قتل زیاده روی کند»: اسراء (17)، آیه 33. [19]. ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص63. [20]. و هیچ باربرداری بار [گناه ] دیگری را برنمی دارد»: انعام (6)، آیه164. [21]. صدوق، عیون اخبار الرضا7، ج1، ص273، ح5. [22]. برگرفته از: دایرة المعارف قرآن کریم، مدخل انتقام، محمدابوطالبی . [23]. در جلد پایانی این مجموعه به برخی پرسش‌ها در این باره اشاره خواهد شد. [24]. گفت: «پروردگارا، پس مرا تا روزی که برانگیخته خواهند شد مهلت ده.» فرمود: «تو از مهلت یافتگانی، تا روز [و] وقت معلوم.»حجر (15) آیات 36ـ 38. [25]. عیاشی، تفسیر عیاشی، ج2، ص242؛ طبری، دلائل الامامة، ص240. [26]. نک: صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص42، ح5؛ طبری، دلائل الامامة، ص246؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص15. [27]. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج60، ص244، ح96. منبع: پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image