علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

در برخي از سايت ها احاديثي از معصوم نقل شده که مضحک و خنده آور است و قابل توجيه نيست و در کتاب هاي معتبر شيعه مطرح شده است. چرا این گونه احاديث در کتاب هاي دینی وجود دارد و برخورد ما با چنين احاديثي چگونه باشد؟


تخصصي ترين علوم بعد از قرآن کريم، علم رجال و علم درايه باشد. متخصصين اهل فنّ هزاران جلد کتاب دوره اي و مهم پيرامون علم راوي شناسي و روايت شناسي نوشته اند که سال ها براي آن وقت گذاشته اند. مشکل عمده در اين راستا، اين است که ما کارشناسي همه چيز را قبول داريم؛ ولي کارشناسي دين و علوم ديني را قبول نداريم. از اين روي، همگان در حوزه هاي علمي وارد مي شوند که به هيچ وجه در تخصص شان نيست و اين امر پيامد هاي زيادي را به همراه دارد که از جمله آن گيرکردن در باتلاق شبهه است. براي دست يافتن به جواب مناسب، توجه جدي به چند اصل ضروري است: اصل اول: ورود هزاران روايات ساختگي در روايات راستين واقعیّتی انکار ناپذیر است، از اين روي کار روايت شناسي بسيار سخت و فني است و براي ورود در عرصه روايت، به دو علم بسيار مهم يعني راوي شناسي و روايت شناسي نياز است. شناخت هزاران راوي و هزاران روايت در تخصص هر کس نيست. اصل دوّم: اصل تخصص، تعهد و توان مندي است. در عصر روايت و تا مدّت ها بعد از آن، هر کس مي خواست وارد عرصه نقل روايات شود بايد از اهل فنّ، کارشناس و استاد، نامه و اجازه نامه دريافت مي کرد تا بتواند وارد عرصه روايات شود و براي مردم روايت نقل کند ولي صد افسوس که اين اصل بر زمين ماند و ابّهت روايت خواني در هم شکست. اصل سوّم: دلالت شناسي و سند شناسي در روايات به کمک دو علم راوي شناسي و روايت شناسي. براي شناخت روايات صحيح از ناصحيح و روايات سره از ناسره، طبق قاعده راوي شناسي بايد سند روايت را مورد بررسي قرار داد و بر اساس قاعده روايت شناسي، بايد متن و دلالت روايت را مورد بررسي قرار داد. در اين صورت اگر متن روايت از نظر سند و دلالت درست بود، آن را مي پذيريم و در غير اين صورت آن را ردّ مي کنيم. اصل چهارم: اخبار عرض است و آن عرضه روايات بر قرآن کريم است. بر اساس اين قاعده، محور شناخت تمام علوم به ويژه علوم روايي، قرآن کريم است. به اين معنا که تمام روايات را بايد بر قرآن کريم عرضه کرد، اگر با قرآن همراهي و هم خواني داشت، آن را مي پذيريم و اگر چنين نبود آن را طرد مي کنيم. در مرتبه بعد از قرآن کريم، از جمله راه هاي شناخت روايت درست از نادرست، عدم مخالفت با عقل است. اصل پنجم: توجه به اصل تعبّد در عرصه روايات. در عرصه سند شناسي و دلالت شناسي روايات، ممکن است سند و دلالت روايتي درست باشد ولي حکمت و فلسفه آن براي ما روشن نباشد. اين يک اصل مسلم است که علوم بشري هم چون کودک در حال رشد است و علم او نسبت به آن معدن علومي که در جهان هستي نهفته است، بسيار اندک است. قرآن کريم در اين راستا مي فرمايند: ما اوتيتم من العلم الا قليلا.به شما از ميان اين همه دانش دانشي جز اندک داده نشده است در چنين حالتي نمي توان روايت را رد کرد، در اين گونه موارد بايد به اصل تعبّد توجّه کرد و آن به اين معنا است که: درست است که حکمت و فلسفه اين روايات يا اين حکم الهي بر ما روشن نيست ولي چون خدا، رسول خدا و معصومين چنين گفته اند من آن را قبول دارم. به عنوان نمونه حکمت و فلسفه دو رکعت بودن نماز صبح و يا بلند خواندن نماز صبح، بر ما روشن نيست ولي چون خدا و معصومين چنين گفته اند ما نيز چنين مي کنيم. اصل ششم: اصل بقعه امکان. اين يک اصل فلسفي است که انسان هر چه را نمي داند و يا نيافت، نمي تواند انکار کند و يا آن را ردّ نمايد. به عبارت ديگر ندانستن و نيافتن دليل بر نبودن نيست. از اين روي انسان عاقل هر آن چه را نمي داند و يا نيافت بايد در بقعه امکان بگذارد و بگويد: درست است من اين مسأله را نمي دانم و يا نيافتم؛ ممکن است ديگران بدانند و يا يافته باشند و يا وجود داشته باشد و در آينده کشف شود. اصل هفتم: اصل بايگاني بودن. کارشناسان گذشته، به دليل نبود و يا کمبود امکانات و يا فرصت، تمام همت خود را بکار بستند تا روايات را از دستبرد و سرقت سارقان مالکيت معنوي نجات دهند. از اين روي در حفظ و جمع آوري روايات بسيار تلاش کردند و هر آنچه به نام حديث در دسترس بود آن را جمع آوري کردند. به عنوان نمونه علامه مجلسي براي حفظ روايات، کار گسترده اي انجام داد و بحار الأنوار 110 جلدي را تنظيم کرد ولي فرصت جرح و تعديل کردن آن را پيدا نکرد. براي همين يک سري روايات ساختگي هم در آن آمده است و اين کار آيندگان است که بايد با دقت بسيار تمام آن را بازبيني کنند و روايات ساختگي وجعلي را بايگاني کنند که تا کنون کاري به صورت علمي، دقيق، عميق و همه جانبه انجام نشد که ايراد بر آيندگان وارد است. اصل هشتم: اصل فقاهت و دقّت فقيه. فقيه در عرصه فقاهت، بيش از تمام علوم، روايات را مورد مداقّه و کالبد شکافي قرار مي دهد. از بسياري از روايات رسول حق به علت نداشتن سلسله سند، هر چند دلالت آنها درست باشد به عنوان سند فقهي استفاده نمي کنند. در حقيقت بيش از تمام صاحبان اشکال و اهل نقد، خود فقها و راوي و روايت شناسان به اين گونه روايات اشکال کردند و آن ها را طرد کردند. برخي خيال مي کنند حوزه و اهل علم، هر نوشته عربي را به حساب روايت آورند و آن را دو دستي بر سر مي نهد. حال آن که چنين نيست و اهل علم و کارشناسان ماهر حوزه، در نقد و بررسي روايات ساختگي و جعلي هزاران جلد کتاب نوشته اند و فقط روايات ضعيف را به دسته هاي گوناگون تقسيم کرده اند و برخي از صفات روايت ضعيف را اين گونه برشمردند: موقوف، مقطوع، منقطع، معضل، معلّق، مضمر، مرسل، معلل، مدلّس، مضطرب، مقلوب، مهمل، مجهول و موضوع. اصل نهم: اصل جرح و تعديل. در عرصه روايت شناسي، اصل جرح و تعديل بسيار کاربرد دارد. در حقيقت روايت بايد زير تيغ جراحي اهل علم و اهل فن، جراحي و کالبد شکافي شود و اين اصل در عرصه روايت شناسي، بسيار کارکرد و کاربرد دارد. اصل دهم: اصل منطق محور بودن دين. دين اسلام ناب محمّدي، داراي مجموعه قوانين بسيار مدرن، نوين، دقيق، عميق و جهاني است که از هر عيب و نقصي به دور است. يکي از نکات بسيار دقيق و عميق در اين راستا، اين است که بايد بين اصل دين و عملکرد دين داران فرق گذاشت. اشتباه و يا کم کاري دين داران را به حساب اصل دين آوردن، نه عاقلانه است و نه منطقي. اگر در غزّه خطائي از جانب فردي صورت گرفت، نبايد در لبنان گردن اهل علمي را قطع کرد. اصل يازدهم: اصل انصاف در عرصه داوري ها. در عرصه نقد و بررسي و داوري، رعايت کردن اصل انصاف بسيار مهم است. در روايتي آمده است: لا دين لمن لا مروة (انصاف) له. کسي که انصاف ندارد، دين ندارد. با اين نگاه اصل انصاف بسيار مهم است. اگر بدانيم فقهاي شيعه در حفظ دين، چه قدر هزينه هاي فکري، معرفتي و معنوي کرده اند، شهيد اوّل و شهيد ثاني در راه دفاع از دين، شهيد گشته اند. اصل دوازدهم: اصل همه جانبه انديشي، در عرصه علمي، تحقيقاتي و داوري بايد کلان نگر، بلند انديش و همه جانبه نگر بود. آيا تاکنون انديشيديم که دشمنان دين نسبت به دين چه کرده اند؟ فقط در ايران، 2500 سال شاهان با دين بازي کردند. شيعه کشي براي آن ها هم چون آب خوردن بود. 260 سال، وقت معصومين را گرفتند و آنها را شهيدشان کردند. هم اکنون نيز اين گونه است. با توجه به اصول چند گانه، مي توان به جواب شبهه دست يافت و روايات مورد توجه را در يکي از قاعده هاي زير قرار داد. کلّ روايات را مي توان به چند دسته تقسيم کرد: روايات دسته اول، روايات صحيح مي باشند. اين دسته از روايات، رواياتي هستند که سند، دلالت، حکمت و فلسفه آن صحيح و روشن است و قابل قبول همگان هستند. روايات دسته دوم، روايات تعبّدي مي باشند. اين دسته از روايات، رواياتي هستند که سند و دلالت آن صحيح و روشن است ولي حکمت و فلسفه آن روشن نيست. روايات دسته سوم، روايات در بقعه امکان مي باشند. اين دسته از روايات، رواياتي هستند که ممکن است سند آن درست باشد ولي دلالت آن دچار مشکل باشد و يا به عکس، دلالت آن درست باشد ولي سند آن دچار مشکل باشد. روايات دسته چهارم، روايات ساختگي و جعلي مي باشند. اين دسته از روايات، رواياتي هستند که از نظر سند، دلالت، حکمت و فلسفه دچار مشکل مي باشند. سند آن نادرست است و دلالت آن نيز مشکل دار و خنده آور است. اگر بر قرآن کريم عرضه شود با آن مطابقت ندارد و با عقل برهاني و قلب سليم هم مخالف مي باشد. اين دسته از روايات، در حقيقت عربي ساخته و پرداخته دست بني اميه و بني عباس مي باشند. هدف آنها نيز مخدوش کردن چهره دين بود. با اين بيان، بر روايات مورد توجه در متن سؤال، مروري کوتاه مي نماييم و نمونه هايي از آن را در قالب قاعده و اصول قرار مي دهيم. هيچ يک از روايات مورد توجه در متن سؤال، جزء روايات دسته اوّل نمي باشند. برخي از روايات آن، جزء دسته دوم و روايات تعبّدي مي باشند. روايت مسواک زدن در حمام باعث درد دندان مي باشد و يا خوردن آب در حالت ايستاده در شب باعث زردي مي شود و يا نگاه کردن به آلت تناسلي باعث کوري مي شود و يا خوردن تربت حسين ـ عليه السلام ـ شفا است...، جزء روايات تعبدي مي باشند. چون فقيه به عنوان کارشناس سند و دلالت اين روايات را پذيرفته است... سند و دلالت آن درست است، هر چند حکمت و فلسفه آن بر ما روشن نيست. دسته ديگري از روايات، روايات در بقعه امکاني هستند، ضعف سندي و يا دلالي دارند و شايد بتوان ضعف سندي آن را از طريق ديگر جبران کرد و ضعف دلالي آن را توجيه کرد. اين دسته از روايات، جزء روايات دسته بقعه امکاني هستند. ممکن است درست و ممکن است نادرست باشد. روايت پوشيدن کفش سياه نيز از جمله اين روايات مي باشد. بيشتر روايات در متن سؤال، جزء روايات ساختگي، جعلي، اسرائيليات و ابوهريره اي مي باشند. به عنوان نمونه داستان خر عفير، ملک خرقائيل، داستان عريان ظاهر شدن امام زمان و غيره جزء روايات ساختگي و جعلي مي باشند. تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل. از اين روي، نه بر اصل دين اشکال وارد است و نه بر کارشناسان دين. هر کدام در جهت هدايت بشريّت گام بر مي دارند، منتهي دشمنان قسم خورده دين نيز ساکت ننشسته اند و براي خدشه دار کردن چهره دين، از هيچ تلاشي دريغ نکرده اند. از اين روي بحث راوي شناسي و روايت شناسي يک کار بسيار کارشناسي است و هر کس نمي تواند وارد عرصه روايات شود. تنها اشکالي که بر نسل جديد وارد است، اين است که به طور گسترده، علمي و کارشناسانه، روايات ساختگي را از جرگه کتاب هاي معتبري همانند اصول کافي، بحار، غيره جدا و بايگاني نکردند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image