کلام /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

چرا خداوند شيطان را آفريد تا مردم را به گمراهي بكشاند ؟


در ابتدا توجه شما را به چند نكته جلب مي‌كنم: 1. ابتدا بايد دانست كه خداوند كه شيطان را خلق كرد ازهمان اول به اين صورت نبود، كه كارش فقط به گمراهي كشاندن انسان‌ها باشد بلكه او از جنيان عابد بوده است به‌طوري‌كه از روايات برمي‌آيد او حدود شش هزار سال (آن هم به ساعات و روزهاي قيامت) عبادت خدا را مي‌كرده؛ اما بعدها به هر دليل و بهانه‌اي با اختيار و ارادة خود تمرد و نافرماني كرد و مورد غضب الهي واقع شد. گرچه خداوند به اين مسألة نافرماني شيطان از قبل علم داشت ولي علم خدا به نافرماني شيطان مانع فعل اختياري شيطان نمي‌شود . 2. وجود شيطان با اين‌كه كارش جز گمراهي و ضلالت انسان‌ها چيز ديگري نيست, لكن اين خود از الطاف و نعمت‌هاي الهي است چون بدين وسيله انسان‌هاي خوب از بد جدا و شناسايي مي‌شوند و اگر اين ميزان و معيار وجود نداشت چگونه مي‌توانستيم بين انسان‌هاي خوب و با ايمان و صالح را كه با همة اين سختي‌ها و مشكلات راه سعادت و خير را پيمودند و از گناهان و بدي‌ها دوري گزيدند, از انسان‌هاي بي‌ايمان و گمراه فرق بگذاريم؟ چرا كه در غير اين صورت همة مردم يكسان و برابر بودند و در آن صورت ديگر ارسال پيامبران و انزال كتب آسماني و وحي الهي براي هدايت انسان‌ها، بي‌مورد و بيهوده و لغو بود و اساساً هدف از آفرينش انسان‌ها لغو و عبث بود و ديگر انسان كامل و سعادتمند و باايمان معنا نداشت كه در نهايت بهشت و نعمت‌هاي بهشتي نصيبش شود. به هر حال با وجود اين ابليس و شيطان‌ها و وسوسه‌ها است كه انسان در امتحان‌هاي سخت آب‌ديده شده و قابليت سعادت و تكامل را پيدا مي‌كند. انسان بين خير و شر، سعادت و شقاوت واقع شده است؛ اگر اين اجزاء متضاد در جهان عمل و در عالم فكر و احساس و درك متصور نباشد، هيچ وقت شقاوت و سعادت مفهوم و معنا و مصداق واقعي و حقيقي خود را نخواهند يافت و در نتيجه مشخص نمي‌شود چه كساني سعادتمند و به كمال رسيده‌اند و چه كساني نرسيده‌اند، انسان اگر بخواهد به معناي واقعي و كامل, وجود داشته باشد, بايد در حول و حوش او عوامل شقاوت و سعادت پراكنده باشند تا بدين وسيله با اختيار و انتخاب، راه سعادت، سعادتمندي خود را پيدا و در نظام احسن، وجود كامل خود را بروز و ظهور دهد و همين طور با اختيار خود راه شقاوت و بدي را بپيمايد. پس در عالم تشريع (قانونگذاري) براي رسيدگي به مقامات عاليه و داشتن ارواح طيبه، وجود ملائكه و خلقت اين طايفه از مخلوقات الهيّه بي‌ضرر و مناسب است، همين طور خلقت شيطان و ابليس (كه عاملي مؤثر در داشتن پليدي و داشتن صفات خبيثه در انسان‌هاست) بر تناسبي بسيار لازم و ضروري در عالم و نظام آفرينش گواهي مي‌دهد؛ زيرا بنا به قاعدة «تعرف الاشياء بأضدادها» «يعني اشياء با اضدادشان شناخته مي‌شوند» تا علم به بدي و پليدي در جهان نباشد و زشتي‌ها در اوصاف انسان ظهوري نداشته باشد تحقق اوصاف حسنه جايگاه خود را نخواهد يافت و انسان ارزش و قدر زيبايي‌هاي روحي و معنوي را ندانسته و به آن دسترسي پيدا نخواهدكرد. بنابراين در خلقت شيطان و ابليس، شرايط و مقدمات سير الي‌اللّه و صعود و كمال و مقام و منزلت بهشتي، موجود است. البته معلوم است كه شيطان در باطن وسوسه انسان مي‌كند و از راه قوة خيال در او تصرف مي‌نمايد و يك مناظره‌اي زيبا و دلفريب را جلوه مي‌دهد و يك سلسلة ‌تخيلات را به ياد انسان مي‌آورد تا آن كه انسان از محبت لقاي خدا، منصرف شود و از درجات و مقامات عاليه و رضوان خدا غفلت ورزد، و ايمان بي‌پايه جدا شود و انسان پاك را از افراد آلوده جدا كند و ايمان ثابت از ايمان بي‌پايه جدا شود و انسان پاك و طيّب به سوي پروردگار بالا رود. شيطان‌هايي را كه خدا آفريده، محك‌هايي هستند براي تمييز آلوده از پاك, بنابراين عبث خلق نشده‌اند و پروردگار روي مصلحت آنها را آفريده است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image