تطبیق نشانه های ظهور با گروه های افراطی، انحراف از اصل مهدویت است /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

تطبیق نشانه های ظهور با گروه های افراطی، انحراف از اصل مهدویت است ایسکا (پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی): انطباق حرکت های افراطی و گروهک های تروریسی که اکنون در منطقه خاورمیانه در حال فعالیت هستند، با روایاتی که از ائمه معصومین(ع) نقل شده است، یکی از موضوعاتی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول می کند، جهت بررسی این موضوع گفتگویی را با دکتر رحیم کارگر مدیر گروه آینده پژوهی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی، استاد مرکز تخصصی مهدویت و عضو هیات مدیره انجمن علمی مهدویت حوزه علمیه قم انجام داده ایم.


تطبیق نشانه های ظهور با گروه های افراطی، انحراف از اصل مهدویت است ایسکا (پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی): انطباق حرکت های افراطی و گروهک های تروریسی که اکنون در منطقه خاورمیانه در حال فعالیت هستند، با روایاتی که از ائمه معصومین(ع) نقل شده است، یکی از موضوعاتی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول می کند، جهت بررسی این موضوع گفتگویی را با دکتر رحیم کارگر مدیر گروه آینده پژوهی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی، استاد مرکز تخصصی مهدویت و عضو هیات مدیره انجمن علمی مهدویت حوزه علمیه قم انجام داده ایم. به عنوان اولین سوال لطفا در مورد علل شکل گیری گروه های افراطی مانند القاعده و داعش در منطقه خاورمیانه چیست؟ یکی از مباحثی که از چندین سال پیش مورد توجه کارشناسان، بخصوص آینده پژوهان قرار داشت، بحث شکل گیری حرکت های افراطی و غیر قابل مهار در منطقه خاورمیانه است. اتفاقا وقی به نوشته های آنها نگاه می کنیم یکی از ویژگی های خاورمیانه را افراط گرایی و رشد قارچ گونه گروه های افراطی و حرکت های تند و شدید به خصوص در عربستان می بینیم. اما در مورد علل شکل گیری این گروه هامی توان به چند مورد اشاره کرد: نکته اول: با رشد اسلام گرایی در منطقه، بخصوص با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حرکت هایی از این دست شتاب بیشتری گرفت. یعنی وقتی عده ای مشاهده کردند که رشد اسلامی گرایی و حرکت های اسلامی اینگونه مورد توجه مردم منطقه قرار گرفته، سعی کردند آن اهداف، آرمان ها و ایدئولوژی و افکار خودشان را در ذیل همین اسلام گرایی پیگیری کنند و متاسفانه این قضیه منجر به آسیب های فراوانی از سوی افراد جاهل و یا افراد آگاهی که عناد داشتند، شد. در این میان می توان نقش کشورهای ذی نفع در منطقه مثل انگلیس نادیده گرفت. به باور بسیاری از کارشناسان داعش ساخته پرداخته طراحان انگلیسی در جهت ضربه زدن به اسلام و اسلام گرایی و تضعیف باورهای اصیل دینی بخصوص مهدویت است. به یقین در کنار انگلیس ، کشور صهیونیستی و حتی صهیونیسم جهانی و حتی فراماسونری جهانی را نیز نباید نادیده گرفت !!! به یقین یکی از کشورهایی که نفع بسیاری از این وقایع و حوادث می برد ، اسرائیل غاصب است و جالب اینکه فعالیتهای تند سلفی گری و طالبانیسم و داعشیسم و... هیچ گونه خطر و ضرری علیه اسرائیل غاصب ایجاد نکرده است !!! نکته دوم:وضعیت خود کشورهای خاورمیانه است. اکثر این کشورها از عقب ماندگی و ارتجاع رنج می برند و از آزادی فکر و اندیشه لازم بی بهره هستندو هر نوع فشار و سخت گیری در این کشورها منجر به بروز حرکت های تند و افراطی در این منطقه می شود. نکته سوم:عامل سوم حضور کشورهای ابرقدرت مثل شوروی و آمریکا و انگلیس است. می دانید که القاعده برای مقابله با شوروی ایجاد شد و برای جلوگیری از حضور شوروی در افغانستان شکل گرفت و این بهانه ای شد که این گروه ها به صورت قارچ گونه رشد کنند و گروه های مختلفی از دل القاعده به وجود آید. در کنار این مسائل، فقر مادی و فرهنگی نیز نقش بسیار مهمی دارد. کسانی که در این گروه ها هستند دچار فقر معرفتی و فرهنگی شدیدی هستند. افراد جمود اندیش و مرتجع و جاهلی هستند که فکرشان به افق های بالا قد نمی دهد و فکر می کنند که همین کاری که انجام می دهند درست است. همچنین فقر مالی، این گروه ها چون دارای پشتوانه مالی و نظامی زیادی هستند و امکانات مالی فراوانی دارند، افراد نیازمند به این گروه ها می پیوندند که از نظر مالی تامین شوند و هم اینکه مشغولیتی داشته باشند. بر این اساس گروه هایی مانند القاعده و داعش با این نوع پیشینه های تاریخی شکل گرفتند. البته همان گونه که اشاره کردم شکل گیری این گروه ها بخصوص داعش توسط انگلیس و به صورت غیر مستقیم اسرائیل، غیر قابل انکار است. این گروه برای ضربه زدن به مسلمان، و زشت نشان دادن چهره اسلام و برای ایجاد شرایطی که حضور بلند مدت کشورهای قدرتمند در منطقه خاورمیانه را تامین کند، و همچنین برای اینکه به قول خودشان حرکت های آخرالزمانی را تحت الشعاع قرار داده و تحت مدیریت خودشان قرار دهند، دست به ساختن این گروه ها زدند. از این رو به جرأت می توان گفت داعش گروهی است که انگلیس، فرانسه، آمریکا، عربستان، قطر و امارات نقش مهمی در شکل گیری آن دارند.البته داعش در عراق دارای پشتوانه های مالی و تاریخی هم هست، از آنجا که حزب بعث آن قدرت و امکانات لازم را از دست رفته میدید توانست نیروهای خود را جمع کند و با همکاری با نیروهای تکفیری تجدید قوا کند و به فکر باز پس گیری قدرت و حکومت بیفتد!! یکی از ادعاهایی که گروه های افراطی بخصوص داعش دارند، ادعای ایجاد خلافت اسلامی است، نظر حضرتعالی در این زمینه چیست؟ بحث ادعای خلافت اسلامی با اندیشه سلفی گری هم خوان است. سلفی گری به هر حال در این صد ساله اخیر گسترش فراوانی یافته و گروه های تکفیری مانند القاعده جزء گروه های سلفی به حساب می آیند، از نظر آنها جامعه اسلامی مطلوب، جامعه اسلامی صدر اسلام بخصوص دوره خلفای اولیه است و برگشت به آن دوران برایشان اصل اساسی به حساب می آید. از طرف دیگر رفتار خلفا و رفتار اصحاب برای گروه هایی مانند القاعده و داعش یک الگوی راهبردی و استراتژیک به حساب می آید. پس اینها در پس فکری و در پس معرفتی خودشان بحث بازگشت به سنت و سیره سلف را دارند که یکی از معیارهای آنها هم بحث خلافت اسلامی و گسترش و نفوذ آن است. در واقع یک بعد این قضیه تجدید خلافت اسلامی یک شعار عوام فریبانه بیش نیست!! نکته دوم این است که تشکیل خلافت اسلامی و یا خلافت جهانی به قول خودشان، در راستای بحث های آخرالزمانی است و در واقع این نوع حکومت را زمینه سازی برای رسیدن به آن حکومت موعود تفسیر می کنند. در واقعا در روایات اینها نیز صحبت از زمینه سازی ظهور مهدی موعود شده است !! البته مهدی موعود آنها شباهت بسیار زیادی با سفیانی دارد که ریشه در آل امیه و آل عباس دارد!! و اینها عاشق و شیفته سفیانی و سفیانی گری هستند !!! نکته سوم چون این گروه ها اخیرا نفوذ زیادی بین جوانان داشته اند ایده تشکیل یک حکومت گسترده و قدرتمند در منطقه خاورمیانه یک شعار دلچسب و فریبنده به حساب می آید. در واقع ذیل این شعار می توانند افراد زیادی را به دور خودشان جمع کنند بخصوص جوانان پر شوری که از اشغالگری های اسرائیل، از دخالت های بی جای آمریکا، از ضعف حکومت های عرب ناراحت هستند جذب این گروه ها می شوند. اینها باعث می شود یکی از شعار های اصلی و فریبنده این گروه ها همین شعار خلافت اسلامی باشد و جالب این است که بر اساس آماری که خودشان اعلام می کنند هر روز 1000 نفر جنگجوی خارجی به این گروه می پیوندد. و خلیفه خودخوانده دستور داده که هیچ نیروی عراقی را نپذیرند چون همین نیروهای خارجی برای ما کفایت می کند. البته دلیل البغدادی سرکرده گروه این است که افرادی که از عراق به این گروه می پیوندند نفوذی بوده و می خواهند این گروه را از بین ببرند. بنابراین تشکیل خلافت جهانی با حضور جنگجویان خارجی از اقصی نقاط جهان از پاکستان، هندوستان، اندونزی، مالزی، کشورهای شرقی و روسیه و ... به یک ایده فراگیری نیاز داشت که همان بحث خلافت اسلامی است. اما این سوال که آیا این تشکیل خلافت اسلامی واقعی است یا نه؟ باید در جواب بگوییم خیر، این فقط پوششی است برای اینکه بتوانند اهداف خودشان را به پیش ببرند، و در واقع سرگرم کردن مردم مسلمان از مشکلات و مسائل اصلی کشورهای اسلامی است. از زمانی که داعش شکل گرفته و مردم را با مسلئه خلافت اسلامی درگیر کرده اند، اذهان مردم از مسئله فلسطین و اشغال اسرائیل و حتی از مسئله حضور آمریکا در منطقه کاملا منفک شده و به سمت دیگر رفته است و تا حدودی هم توانسته اند به اهداف خود برسند. یعنی کسانی که ایده تشکیل خلافت اسلامی را مطرح کرده اند توانسته اند جوانان را جذب این گروه کنند و ذهن مسلمانان را از فلسطین و اشغالگیری اسرائیل دور کرده، چهره ای خشن و بد از اسلام در دنیا نشان دهند که این هم در واقع نقطه مقابل انقلاب اسلامی ایران است، که چهره ای پرقدرت و مقاوم از خود نشان داده و مظهر تبلیغ اسلام است. روایتی که از امیرالمومنین نقل شده است «که حضرت فرمودند: "إذا رأیتم الرایات السود فالزموا الأرض ولا تحرکوا أیدیکم ولا أرجلکم ثم یظهر قوم ضعفاء لا یُوبه لهم قلوبهم کزُبَر الحدید هم أصحاب الدولة ..." زمانی که پرچم های سیاه را دیدید از جای خود حرکت نکنید - به این معنا که دعوت آنان باطل است و نباید به کمک آنان بشتابید - سپس قومی ضعیف ظاهر می شوند که قلب هایشان مانند براده های آهن سخت است، آنها وفادار به هیچ عهدی نیستند، ..."» آیا قابل تطبیق بر داعش است؟ اولا صرف وجود یکسری مشابهت ها نمی تواند دلیل و مجوزی بر تطبیق کامل روایت بر افراد و حوادث و گروه ها باشد. مشکل اصلی ما در نشانه های آخرالزمان دقیقا همین مطلب است که صرفا به دلیل وجود برخی مشابهت ها در روایات بر گروه های خاص، این روایت را بر آن گروه تطبیق می دهیم و می گوییم جریانی که در روایت به آن اشاره شده، دقیقا همین جریان است که در صدر اسلام پیشگویی شده است. در حالی که صرف وجود اندکی شباهت ، مجوز تطبیق کامل آن بر پیشگویی های روایات نیست ! نکته دوم این است که بحث تطبیق نشانه های آخرالزمان راهگشای تحلیل درست از حوادث و رویدادها نیست. یعنی اگر به سمت تطبیق برویم خودمان دچار اشتباه در تحلیل حوادث و رویدادها خواهیم شد و نمی توانیم درک درستی از تغییرات و تحولات جهانی و اهداف این گروه ها داشته باشیم. از طرفی ما نه ملزم به تطبیق هستیم و نه علم آن را در دست داریم و به همین جهت اشتباه است که سریعا حوادث و رویدادها را به روایات ارجاع دهیم بلکه باید کمال دقت و دور اندیشی و آینده نگری داشته باشیم !! نکته سوم این است که اصولا پرچم های سیاه نشانه منفی نیست بلکه نشانه خوبی است. در روایات از پرچم های سیاهی یاد شده که به دست افراد صالح از خراسان برمی خیزند و اینها یاری کنندگان مهدی موعود هستند. اینها کسانی هستند که با تمام قدرت و امکانات در برابر طاغوت های زمان خودشان می ایستند. متاسفانه این مسئله تطبیق راویات منجر به سواستفاده های زیادی در طول تاریخ شده است، نمونه آن هم قیام ابومسلم خراسانی با همان پرچم های سیاه است و الان نیز برخی معتقدند که این پرچم های سیاه محقق شده و همان پرچم ابومسلم خراسانی بوده است. اما پرچم ابومسلم پرچم حق نبود و پرچمی برای یاری امام حق نبود. این پرچمی ساختگی بود که توانستند تا حدودی موفق شوند و در واقع یک تحریف عجیب معنوی و تحریف تاریخی را خلفای بنی عباس انجام دادند. الان هم که داعش شکل گرفته، از انتخاب نوع پرچم و لباس خود، اغراضی دارند و انتخاب اینها تصادفی نیست و بسیار حساب شده و براساس مطالعه روایات است که این گروه ها را با پرچم ها و پوشش های خاص شکل داده اند. همه اینها را که نگاه می کنیم می بینیم که نه تنها این روایت تطبیق نیست بلکه یک دروغ آشکار و یک تحریف آشکار از نشانه های ظهور است. این نوع علائم و روایات هشدار دهنده هستند که در واقع وقتی دیدید که این اتفاقات می افتد بدانید که خطر و انحرافی در حال رخ دادن است و در این صورت باید با آمادگی و بصیرت بیشتری با مسایل برخورد کنیم !! آیا این نوع حرکت ها هیچگونه ارتباطی با حوادث آخرالزمان ندارد؟ به عبارت دیگر آیا این گروه ها می توانند از نشانه های ظهور باشند یا نه؟ برخی از کسانی که ادعای کارشناسی مسائل مهدویت را دارند می گویند که این گروه ها هیچ ربطی به زمینه سازی ظهور یا مسایل آخرالزمان ندارند، اما بنده معتقدم که این گروه ها و حرکت ها مرتبط با نشانه ها و زمینه های ظهور هستند منتها نقش منفی دارند، اینها زمینه های منفی ظهور را به وجود می آورند. یعنی ظهور دارای دو زمینه است، زمینه های مثبت ظهور که توسط صالحان و خوبان ایجاد می شود و اینها باید قدرت خودشان را تقویت کنند، نیروهای خودشان را منسجم کنند و آمادگی فکری و ذهنی داشته باشند. از یک طرف هم می بینیم نشانه های منفی ظهور شکل می گیرد و نشانه های سفیانی گری و دجال گری در دنیا و بخصوص در خاورمیانه رواج پیدا می کند. اینها برای این است که بتوانند مانع ظهور شوند و در عین حال خودبه خود باعث ظلم شده و دو دستگی در جوامع اسلامی به وجود می آورند و این می شود زمینه های منفی ظهور. به نظر بنده گروه های افراطی مانند القاعده و داعش که هر روز دارند یک عده بیگناه را به کشتن می دهند و ظلم و فساد را زیاد می کنند ، جزء زمینه های منفی ظهور هستند. اینها خواسته یا ناخواسته می توانند در امر ظهور تسریع ایجاد کنند، چون منجر به جنگ، کشتار، قتل، غارت و ترس فراوان در آخرالزمان می شوند. البته وظیفه ما در قبال این مسایل معلوم است و ما تکلیف داریم در هر زمان و با هر وسیله ای علیه انحراف و ظلم و ستم و فساد قیام کنیم و با آن برخورد نماییم !! .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image