عشق و عاشقی -فلسفه عشق -حقیقت عشق /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

چرا عشق ومحبت دروجود انسان نهادینه شده ؟ حال اکر عشق ومحبت وجود نداشت جهان دارای محبت وجهان بدون محبت جه تفاوتی با هم داشت؟


«فلسفه عشق و عاشقی»هر روح به چیزی میل می کند که با طبیعتش مطابق است و نیرویی مطابق ارزش و استعداد خود پدید می آورد که عشق نام دارد این عشق در همه چیز جریان دارد . پس عشق امری فراگیر و در ضمن دارای مراتب است .عرفا و فلاسفه عشق را در مراتب گوناگون هستی از ضعیف ترین درجه تا قوی ترین مرتبه آن، یعنی واجب الوجود (خداوند) جاری دانسته اند؛ عشق در هریک از این مراتب از درجات گوناگونی برخوردار است.به نظر آنها راز بقا و تکامل، در عشق است. ابن سینا فیلسوف بزرگ عالم اسلام با استمداد از ذوق عرفانی و روش فیلسوفانه به اثبات اتحاد عشق و عاشق و معشوق پرداخته و توانسته است تسلط عشق را در پهنه وسیع جهان مدلل دارد.«معنای عشق»ابن سینا در رساله فی ماهیه العشق میگوید : عشق در حقیقت خود ، چیزی جز نیکو شمردن امر حسن ( نیک و زیبا ) و ملایم (موافق فطرت) نیست . بر این اساس وی معتقد است که هر یک موجودات چیزی را که ملایم و سازگار خود می یابد تحسین می کند و اگر خود فاقد آن است به سوی آن کشیده می شود . خیر خاص هر موجودی رسیدن به آن چه در حقیقت ملایم اوست، و یا آن چه گمان می رود که ملایم اوست ، دانسته می شود .نتیجه: فلسفه عاشقی جذب شدن به موجودی حسن و کامل (خداوند متعال) می باشد که تا این امر حاصل نشود، رسیدن به سعادت و کمال نیز محقق نخواهد شد. در حقیقت فلسفه عاشقی رسیدن به کمال و سعادتی است که از ناحیه معشوق به عاشق اعطاء می شود. بنابراین نمی توان جذبه ها و علاقه های زمینی که بین انسانی و انسان دیگر واقع می شود را عشق نامید. چرا که معشوق باید کامل و حسن باشد، در حالی که هر دو خود محتاج و نیازمندند.«جهان با محبت و بی محبت» استاد شهید مطهرى، براى محبت و عشق (که همان محبت شدید است ) به طور کلى، آثارى ذکر نموده که از جمله این آثار مى توان به نکات ذیل اشاره کرد: «عشق و محبت خلق و خوى انسان را متحول مى کند، عشق از ترسو انسانى شجاع، از بخیل بخشنده و از کم طاقت انسانى شکیبا مى سازد، روحى که از غلظت برخوردار بود، با عشق لطیف و رقیق مى شود، عشق استعدادهاى نهفته انسان را بر ملا ساخته، قواى خفته را بیدار مى کند، انسان عاشق موفق به انجام امورى مى شود که پیش از پانهادن در ورطه دلباختگى تصور آن را هم نمى نمود. قدرت عشق آنچنان است که قهرمان سازى مى کند، بسیارى از شاعران، فیلسوفان و هنرمندان حیات هنرى و علمى خود را مدیون یک محبت نیرومند مى دانند. عشق نفس را تکمیل و استعدادهاى حیرت انگیز باطنى را ظاهر مى سازد. از نظر قواى ادراکى، الهام بخش است و از نظر قواى احساسى، اراده و همت را تقویت مى کند و آنگاه که در جهت علوى متصاعد شود، کرامت و خرق عادت بوجود مى آورد. عشق تصفیه گراست و روح را از مزیجها و خلطها پاک مى کند و صفات رذیله ناشى از خود خواهى را از بین مى برد. عشق و محبت قطع نظر از اینکه از چه نوع باشد، انسان را از خودپرستى بیرون مى آورد. خودپرستى محدودیت و حصار است. عشق به غیر مطلقاً این حصار را مى شکند. (جاذبه و دافعه على (ع)، ص 26 تا 62). عشق و محبت به اهل بیت (ع) نیز آثاری دارد که هم در این جهان نمایان می شود و هم در آخرت. 1- اثر محبت اهل بیت علیهم السلام در عالم برزخ ابو بصیر که از شاگردان معروف امام صادق و امام باقر (ع) است نقل مى کند: وقتى بنده مؤمن، وارد قبر و برزخ مى شود، شش چهره نورانى نیز با او وارد مى شوند. در بین این این شش صورت یکى از همه نورانى تر، پربهارتر و زیباتر است. یکى از آنها طرف راست او در قبر قرار مى گیرد، دیگرى طرف چپ، سومى روبرو، چهارمى پشت سر، پنجمى نزدیک پاهاى او. سپس آنکه از همه نورانى تر است بالاى سر او مى ایستد. این شش صورت در برابر هرگونه حادثه و مشکلى که بخواهد به او آسیب برساند از وى حمایت مى کنند. اگر از طرف راست این مؤمن بخواهد به وى آسیب برسد آنکه طرف راست اوست حفظش مى کند، نیز از طرف چپ، روبرو، پشت سر، زیر پا، بالاى سر. آنگاه معارفه اى در همان برزخ بین این صورتهاى نورانى برقرار مى شود و یکدیگر را معرفى مى کنند. آنکه از همه نورانى تر است از دیگران مى پرسد که شما کیستید؟ خداى جزاى خیر به شما بدهد؟ آنکه طرف راست این بنده مؤمن قرار دارد مى گوید من نماز او هستم. حضرت فرمود آن صورت نورانى که طرف راست قرار مى گیرد باطن و حقیقت نماز است. و آن صورتى که طرف چپ اوست مى گوید من زکات او هستم. آن نورى که پایین پاى اوست مى گوید من نیکیهایى هستم که او به برادران مؤمن روا داشته است. خیرى که به دیگران رسانده به صورت نورانى مجسم شده و پایین پاى انسان قرار مى گیرد که از آن طرف به انسان گزندى وارد نشود. آن صورت نورانى که روبروى او ایستاده مى گوید من روزه او هستم. روزه هم به صورت نورانى در قبر، جلو او قرار مى گیرد و آن صورت نورانى که پشت سر اوست نمى گذارد از پشت سر به او آسیبى برسد و مى گوید من حج و عمره او هستم. آنگاه این پنج نفر که خود را معرفى کردند از صورتى که بالاى سر مؤمن ایستاده سؤال مى کنند، تو کیستى که از همه ما نورانى تر هستى؟ مى گوید من ولایت خاندان پیغمبرم: «أَنا الوِلایَة لِآل مُحمد صَلوات الله عَلیهم اجمعین»( بحار 6/ 234) 2- نجات از گمراهی در زندگی ابو نعیم روایت مى کند که پیغمبر خطاب به انصار کرد و فرمود: «آیا راهنمایى کنم شما را به چیزى که اگر بدان چنگ بزنید، بعد از من هرگز گمراه نشوید؟ گفتند: آرى یا رسول الله فرمود: این، على است. دوستش بدارید به دوستى من و احترامش کنید به احترام من، که خداوند به وسیله جبرئیل فرمانم داد که این را براى شما بگویم.»( حلیلة الاولیاء، 1/ 63)3-مودت و محبت شرط پذیرش بندگى و از لوازم ایمان است. در زیارت جامعه است که: به سبب ولایت شما طاعت واجب پذیرفته مى شود و «مودت واجب» براى شماست. «بموالاتکم تقبل الطاعة المفترضة و لکم المودة الواجبة». پیامبر خداصلى الله علیه وآله در حدیثى مفصل، خطاب به سلمان و ابوذر و مقداد فرموده است: مودت اهل بیت من بر هر مرد و زن با ایمان، واجب است. «ان مودة اهل بیتى مفروضة واجبة على کل مؤمن ومؤمنة». (بحارالانوار، ج 22، ص 315. )4-محبت اهل بیت علیهم السلام عامل قرب الهیبزرگترین اثر عشق به اهل بیت، یافتن طریق قرب الهى است. قرب و وصل الهى که غایت حرکت یک انسان عارف است، آسان به دست نمى آید و ورود در این مسیر نیازمند مشعل دارى است به نام امام معصوم که خود از ولایت تکوینى برخوردار است و مأموم مى تواند با هدایت وى درجاتى از این نوع ولایت را کسب کند. استاد فرزانه شهید مرتضى مطهرى درباره ولایت تکوینى معتقد است: «نظریه ولایت تکوینى از یک طرف مربوط است به استعدادهاى نهفته در این موجودى که به نام انسان در روى زمین پدید آمده است و کمالاتى که این موجود شگفت بالقوه دارد و قابل به فعلیت رسیدن است و از طرف دیگر، مربوط است به رابطه این موجود با خدا. مقصود از ولایت تکوینى این است که: انسان در اثر پیمودن صراط عبودیت، به مقام قرب الهى نائل مى گردد و اثر وصول به مقام قرب- البته در مراحل عالى آن- این است که: معنویت انسانى که خود حقیقت و واقعیتى است در وى متمرکز مى شود و با داشتن آن معنویت، قافله سالار معنویات، مسلط بر ضمائر و شاهد بر اعمال و حجت زمان مى شود زمین هیچگاه از ولیى که حامل چنین معنویتى باشد و به عبارت دیگر «انسان کامل» خالى نیست. ولاءها و ولایتها، 1377، ص 57. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image