تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه
موضوع ولایت فقیه از لحاظ نظرى داراى دو جنبه کلامى و فقهى است و در مسائل مربوط به فقه ، تقلید نه تنها جایز است بلکه نسبت به بسیارى از افراد واجب مىباشد . در عین حال باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که از لحاظ عملى و از نظر تمامى مراجع عظام تقلید - حتى مراجعى که معتقد به تقلیدى بودن ولایت فقیه هستند - در اداره جامعه اسلامى تنها دیدگاه و احکام حکومتى ولى فقیه ملاک عمل بوده و اطاعت از دستورات وى نه تنها بر مقلدین سایر مراجع بلکه بر خود مراجع عظام تقلید نیز واجب است و اختلاف دیدگاه تأثیرى در این موضوع ندارد . جهت آگاهى بیشتر ، این مسأله را مىتوان در دو بُعد اندیشهاى و عملى مورد بررسى قرار دارد : یکم . اندیشه و تئورى : اولین پرسش درباره ولایت فقیه ، این است که آیا ولایت فقیه جزء مسائل اعتقادى است و در حوزه علم کلام و عقاید اسلامى باید مطرح شود ؟ یا از مسائل فقهى و فرعى دینى است که در حوزه فقه ، باید از آن سخن گفت ؟ در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد : گروهى برآنند که مسأله ولایت فقیه ، جزء مسائل فقهى و فرعى است و باید در فقه مطرح شود . گروه دیگرى ( اکثریت ) بر این باورند که مسأله ولایت فقیه ، از سنخ مسأله امامت و ولایت ائمه معصومین ( ع ) است و در زمره مسائل کلامى - اعتقادى به شمار مىرود . اگر مسأله یاد شده فقهى باشد ، در این صورت از وظیفه فقیه و اقدام براى تصدى ولایت و نیز وظیفه مردم در قبول ولایت و اطاعت و فرمانبردارى از ولىفقیه سخن مىرود . اما اگر آن را کلامى بدانیم ، از نصب خداوند یا معصومین ( ع ) بحث خواهیم کرد . بدین بیان که ائمه ( ع ) از سوى خداوند ، در عصر غیبت ، فقها را جانشین خود در امر ولایت و سرپرستى دین و دنیاى مردم قرار دادهاند . به بیان روشنتر امام وظیفه شرعى دارد که رهبرى جامعه اسلامى را بر عهده بگیرد بر مردم نیز واجب است که به رهبرى او گردن نهند و از وى پیروى کنند . این از منظر فقهى مسأله است . در این نگاه امامت و ولایت ، تکلیف مردمى مىشود و خداوند امر تعیین و انتخاب حاکم را به خودشان واگذار کرده است و آنان اختیار دارند هر کس را بخواهند انتخاب کنند و یا هر کس که خود بدین وظیفه قیام واقدام کرد ، از او تمکین و اطاعت کنند ولى گاهى گفته مىشود که « ولایت فقیه » - با حفظ جنبههاى فقهى آن - از جایگاه بلندى برخوردار است و از مسائل کلامى و اعتقادى محسوب مىشود . توضیح آن که علم « کلام » در معناى خاص آن ، علمى است که به مباحث مربوط به اصول دین ( توحید ، نبوت ، معاد و امامت ) مى پردازد . پس از اثبات نبوت در علم کلام ، این سؤال پیش مىآید که بعد از پیامبر اسلام ، مسأله رهبرى و جامعه اسلامى چه مىشود ؟ به دنبال این سؤال ، بحث امامت مطرح مىگردد و شیعه بر طبق ادلهاى که دارد حق رهبرى جامعه را پس از پیامبر اسلام ( ص ) با امامان معصوم ( ع ) مىداند . پس از اثبات امامت پیشواى معصوم ، این سؤال مطرح مىشود که در زمانى مثل عصر ما - که عملاً دسترسى به امام معصوم وجود ندارد - تکلیف مردم و رهبرى جامعه اسلامى چیست ؟ به دنبال این سؤال ، بحث ولایتفقیه مطرح مىشود بدین معنا که خداوند براساس ضرورت حفظ نظام اجتماعى بشر و وجوب هدایت جوامع بشرى در عصر غیبت ، همان منصب امامت ولایت معصومین ( ع ) را براى فقهاى واجد شرایط قرار داده و آنان را به جانشینى امامان معصوم نصب عام کرده است و مردم علاوه بر التزام عملى بر فرمانهاى او ، باید اعتقاد قلبى هم به ولایت آنان داشته باشند . از آن جا که مشهور است « تقلید در اصول دین جایز نیست » برخى تصور کردهاند که چون مسأله ولایت فقیه از مباحث اصول دین و علم کلام است ، بنابراین - مانند بحث اثبات وجود خدا و یا نبوت پیامبر ( ص ) - هر کس خودش باید درباره آن تحقیق کند و تقلیدى نیست . اما واقعیت این است که چنین تصورى درست نیست و در این رابطه باید بگوییم : اولاً ، این گونه نیست که هر مسألهاى که از مسائل علم کلام و از فرعهاى مربوط به اصول دین باشد ، تقلید در آن جایز نیست و هر شخص خودش باید با دلیل و برهان معتبر آن را اثبات کند بلکه بعضى از مسائل کلامى وجوددارد که مردم باید در آن تقلید کنند و ببینند که افراد صاحبنظر در آن زمینه چه مىگویند مثل سؤال شب اول قبر ، درجات بهشت ، درکات جهنم و . . . بسیارى از ما تاکنون در این باره تحقیق نکردهایم و تخصص لازم هم براى تحقیق در مورد آنها نداریم ، بلکه با خواندن کتابها و یا شنیدن سخنان بزرگان دین ، مطالبى آموختهایم و به آنها اعتقاد داریم . مسأله « ولایت فقیه » گرچه از جهتى یک مسأله کلامى و از فروع بحث نبوت و امامت است ، اما به لحاظ ماهیتى ، از آن دسته مسائلى است که هر شخص خودش توانایى و تخصص لازم براى تحقیق در آن مورد را ندارد ازاینرو باید به گفته اشخاص متخصص و مورد اعتماد ، تکیه کند . ثانیاً ، مسأله ولایت فقیه - هر چند یک مسأله کلامى و از فروع مربوط به مباحث اصول دین است - اما از این نظر که رعایت حکم ولى فقیه بر مردم واجب است و یا این که وظیفه ولىفقیه حدود اختیارات او و . . . یک بحث فقهى به شمار مىرود و به همین دلیل ، فقها در نوشتهها و مباحث فقهى خود ، از آن بحث کردهاند . شکى نیست که در مسائل مربوط به فقه ( یا همان فروع دین ) تقلید نه تنها جایز است بلکه نسبت به بسیارى از افراد واجب مىباشد . چنانکه آیت الله مکارم در پاسخ به این سوال که « ولایت فقیه تحقیقى است یا تقلیدى ؟ » چنین پاسخ مى دهد : « براى کسانى که مجتهد باشند تحقیقى است و براى کسانى که مجتهد نیستند تقلیدى است . » ( استفتائات ، ولایت فقیه ، پرسش 1 ، پایگاه اطلاع رسانى آیت الله مکارم شیرازى ) ( براى آگاهى بیشتر . ک : 1 - آیتاللهجوادى آملى ، ولایت فقیه ، ص 351 تا 359 2 - محمد مهدى نادرى قمى ، نگاهى گذرا به نظریه ولایت فقیه ( برگرفته از مباحث استاد آیت الله مصباح یزدى ) ، ص 82 و 83 ) . مقام معظم رهبرى در پاسخ به این پرسش که : « آیا ولایت فقیه یک مسأله تقلیدى است یا اعتقادى ؟ و کسى که به آن اعتقاد ندارد چه حکمى دارد ؟ » مى فرماید : « ولایت فقیه از شئون ولایت و امامت است که از اصول مذهب مىباشد . با این تفاوت که احکام مربوط به ولایت فقیه مانند سایر احکام فقهى از ادّله شرعى استنباط مىشوند و کسى که به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم پذیرش ولایت فقیه رسیده ، معذور است . » ( اجوبه الاستفتائات ، آیت الله خامنه اى ، س 67 ) دوم . بررسى مسأله از جنبه عملى : احکام و مسایل اسلامى را مىتوان به دو دسته احکام شرعى فردى و احکام اجتماعى و سیاسى تقسیم نمود . در احکام شرعى فردى هر شخصى براى تعیین وظیفه و تکلیف خود به مجتهد اعلم که در کشف و استنباط احکام از دیگران تواناتر است و او را به عنوان مرجع تقلید خود برگزیده ، مراجعه مىکند . در چنین احکامى از آنجا که به فرد تعلق دارد نه به جامعه ، تعدد مراجع و فتاواى مختلف هیچگونه مشکلى به بار نمىآورد ، هر شخص موظف به تقلید از مرجع تقلید خود مىباشد . اما مسایل اجتماعى به دو دسته تقسیم مىشوند : الف - در مسائلى که در عین اجتماعى بودن ، کارى به امور الزامى حکومتى و قوانین و مقررات دولتى ندارد اگر مرجع تقلید نظر خاصى داشته باشد ، باید نظر مرجع تقلید اجرا گردد مثلاً در بعضى از عملیاتهاى بانکى ، مراجع تقلید نظرات خاصى دارند و از آنجا که حکومت اسلامى مردم را موظف به انجام آنها نکرده و مردم مخیرند ، لذا باید از نظر مرجع تقلید اطاعت نمود . به عنوان مثال اگر نوعى قرارداد بانکى از سوى جمهورى اسلامى مجاز شناخته شود ولى یکى از مراجع تقلید آن معامله را ربوى و حرام بداند ، بر آن مرجع و مقلدانش واجب است که از آن پرهیز کنند . ( براى آگاهى بیشتر . ک : آیت الله جوادى آملى ، ولایتفقیه ولایت ، فقاهت و عدالت ، ص 47 . قاضىزاده ، کاظم ، اندیشههاى فقهى سیاسى امام خمینى ، ص . 32 ) ب - مسائل اجتماعى که به سیاست کل نظام اسلامى برمىگردد و در آن موضوع حکم حکومتى ، قوانین و مقررات الزامى از طرف دولت اسلامى وجود دارد که تکتک افراد را موظف به اطاعت و اجراى آن مىسازد . در این قبیل موارد حال مىخواهد سیاسى باشد مانند قطع رابطه با آمریکا یا اقتصادى باشد مانند پرداخت مالیات و یا اجتماعى باشد مثلاً قوانین و مقررات راهنمایى و رانندگى در این قبیل مسائل تمامى افراد جامعه اعم از ولىفقیه ، مراجع تقلید و مقلدان آنها هم موظف به اجراى فرامین و مقررات حکومت بوده ، هر چند نظر مرجع تقلیدشان مغایر با آن باشد ، زیرا از آنجا که چندگانگى دیدگاهها ، خصوصاً در مسائل کلان ، سرنوشتساز و مشکلآفرین خواهد بود و چه بسا باعث هرج و مرج و حتى اختلال نظام زندگى اجتماعى مىشود ، ضرورت دارد در عرصه اجتماعى یک دیدگاه در کشور حاکم گردد که اولاً از سوى فقیه آگاه به مسائل سیاسى و اجتماعى ارائه شده باشد و ثانیاً داراى رسمیت باشد و ثالثاً صاحب آن دیدگاه از سوى تعداد قابل توجهى از مجتهدان خبره به عنوان اعلم در مسائل اجتماعى معرفى گردیده باشد که همان ولىفقیه جامعالشرایط مىباشد ، لذا مبناى تصمیمگیرى در مسائل کشور و حل معضلات و اجراى احکام اسلامى همین دیدگاه رسمى قرار مىگیرد . خلاصه در چنین مواردى اگر بین فتواى مراجع تقلید با نظر حکومت تعارض و اختلاف پیش بیاید ، نظر حکومت و ولىفقیه همیشه مقدم است ، چنان که فقها در مورد قضاوت تصریح کردهاند و حتى در رسالههاى عملیه هم آمده است که اگر یک قاضى شرع در موردى قضاوت کرد قضاوت او براى دیگران حجت است و نقض حکم او حتى از طرف قاضى دیگرى که اعلم از او باشد حرام است ، ( کتاب نقد ، شماره 7 ، ص 73 ) . حضرت امام در اینباره مىفرمایند : « قیام براى تشکیل حکومت و اساس دولت اسلامى از قبیل واجب کفایى است . بر فقهاى عدول پس اگر یکى از آنان موفق به تشکیل حکومت شود دیگران باید از او تبعیت کند » ، ( امام خمینى ، کتابالبیع ، ج 2 ، ص 465 و 466 ) البته اگر ولى فقیه خطاى آشکارى مرتکب شد پیروى از او جایز نیست « حکم الحاکم الجامع للشرائط لایجوز نقضه ولو لمجتهد آخر الا اذا تبین خطأه » ( عروهالوثقى ، مسأله 57 ، باب اجتهاد و تقلید . ) در این مسأله هیچگونه اختلافى بین فقهاء نیست به عنوان نمونه آیت الله سیستانى على رغم اینکه مساله ولایت فقیه را « تقلیدى » مى داند ، اما در پاسخ به این سؤال که « مى خواستم بدانم اگر حکم مرجع تقلیدى با حکم ولى فقیه فرق داشت مقلد باید از کدام اطاعت کند هم در مورد حکومتى و هم غیر حکومتى پاسخ دهید ؟ » چنین مى فرماید : « حکم کسى [ که ] ولایت شرعى دارد در امور عامّه که نظام جامعه و معاش مردم بر آن مبتنى است بر همه نافذ است حتى بر مجتهدین دیگر . » ( پایگاه اطلاع رسانى آیت الله سیستانى ) و آیت الله مکارم نیز در پاسخ به پرسشهاى ذیل بر این عقیده است « سوال : در مورد ولایت فقیه چگونه باید عمل کرد ؟ پاسخ : در مسائلى که مربوط به حکومت است باید پیرو ولایت فقیه بود . سوال : آیا نظر ولى فقیه در مسائل شرعى بر نظر سایر فقها ترجیح دارد ؟ در این صورت ، تکلیف مقلّد چیست ؟ پاسخ : در مسائل مربوط به حکومت از نظر ولى فقیه ، و در مسائل دیگر از نظر مرجع تقلید پیروى مى شود . سوال : آیا تبعیت از حکم حکومتى ولى فقیه بر مراجع تقلید هم واجب است ؟ پاسخ : آرى ، واجب است . » ( استفتائات ، ولایت فقیه ، پرسش 2 ، 6 ، 9 ، پایگاه اطلاع رسانى آیت الله مکارم شیرازى ) و آیتاللهفاضل نیز همین نظر را دارند ( استفتا از دفتر معظمله ) ( براى آگاهى بیشتر . ک : 1 - آیتاللهجوادى آملى ، ولایتفقیه ، ص 47 2 - کاظم قاضىزاده ، اندیشههاى فقهى سیاسى امام خمینى ، ص 2 3 حسنعلى نوروزى ، نظام سیاسى اسلام ، ص 93 ) در ادامه جهت آشنایى با نظرات آیت الله خامنه اى چند استفتاء از محضر ایشان ارائه مى شود : « س 61 : وظیفه ما در برابر کسانى که اعتقادى به ولایت فقیه جز در امور حسبیه ندارند ، با توجه به اینکه بعضى از نمایندگان آنان این دیدگاه را ترویج مىکنند ، چیست ؟ ج : ولایت فقیه در رهبرى جامعه اسلامى و اداره امور اجتماعى ملت اسلامى در هر عصر و زمان از ارکان مذهب حقّه اثنىعشرى است که ریشه در اصل امامت دارد ، اگر کسى به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم لزوم اعتقاد به آن رسیده باشد ، معذور است ، ولى ترویج اختلاف و تفرقه بین مسلمانان براى او جایز نیست . س 62 : آیا اوامر ولى فقیه براى همه مسلمانان الزام آور است یا فقط مقلدین او ملزم به اطاعت هستند ؟ آیا بر کسى که مقلد مرجعى است که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد ، اطاعت از ولى فقیه واجب است یا خیر ؟ ج : بر اساس مذهب شیعه همه مسلمانان باید از اوامر ولائى ولى فقیه اطاعت نموده و تسلیم امر و نهى او باشند ، و این حکم شامل فقهاى عظام هم مىشود ، چه رسد به مقلدین آنان . به نظر ما التزام به ولایت فقیه قابل تفکیک از التزام به اسلام و ولایت ائمّه معصومین ( علیهم السلام ) نیست . س 65 : آیا بر فقهیى که در کشور جمهورى اسلامى ایران زندگى مىکند و اعتقادى به ولایت مطلقه فقیه ندارد ، اطاعت از دستورات ولى فقیه واجب است ؟ و اگر با ولى فقیه مخالفت نماید فاسق محسوب مىشود ؟ و در صورتى که فقیهى اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه دارد ولى خود را از او شایستهتر به مقام ولایت مىداند ، اگر با اوامر فقیهى که متصدى مقام ولایت امر است مخالفت نماید ، فاسق است ؟ ج : اطاعت از دستورات حکومتى ولى امر مسلمین بر هر مکلفى ولو این که فقیه باشد ، واجب است . و براى هیچ کسى جایز نیست که با متصدى امور ولایت به این بهانه که خودش شایستهتر است ، مخالفت نماید . این در صورتى است که متصدى منصب ولایت از راههاى قانونى شناخته شده به مقام ولایت رسیده باشد . ولى در غیر این صورت ، مسأله به طور کلى تفاوت خواهد کرد . س 66 : آیا مجتهد جامع الشرائط در عصر غیبت ولایت بر اجراى حدود دارد ؟ ج : اجراى حدود در زمان غیبت هم واجب است و ولایت بر آن اختصاص به ولى امر مسلمین دارد . » ( اجوبه الاستفتائات ، آیت الله خامنه اى ) نتیجه اینکه ، هرچند موضوع ولایت فقیه از لحاظ نظرى و تئوریک داراى دو بعد کلامى و فقهى است ، و پذیرفتن هر کدام مى تواند در مسائلى نظیر مشروعیت ولى فقیه ، حدود اختیارات و . . . تأثیر گذار است اما از نظر عملى ، حتى بر فرض فقهى و تقلیدى دانستن مسأله ولایت فقیه ، باز هم باید مقلدین مراجع دیگر و حتى خود مراجع عظام تقلید و شخص رهبرى نیز احکام و قوانین حکومتى را رعایت نمایند و واجب است برطبق قانون اساسى عمل شود چون در صورت عمل نکردن به قوانین ، دیدگاهها و احکام حکومتى ولى فقیه ، نه تنها مصالح جامعه ، اهداف و سیاست هاى نظام اسلامى محقق نمى شود بلکه جامعه با هرج و مرج و اختلال مواجه مى گردد و این در اختیار افراد نیست . .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.