تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه
سؤال شما نشانه قلب بیدار و روحیه خدا ترسی شما و نویدبخش موفق شدن به ترک همه گناهان است. انشاءاللهجهت پاسخ، به چند راهکار اشاره میشود:1- کسب آگاهییکی راه برای پرهیز از اصرار بر گناهان صغیره، مطالعهی احادیثی که دربارهی گناهان کبیره و چگونگی تبدیل گناهان صغیره به کبیره وارد شده، میباشد.همانطور که اشاره فرمودید، یکی از چیزهایی که گناه صغیره را به کبیره تبدیل میکند، اصرار بر گناه صغیره است. تکرار گناه صغیره، آن را تبدیل به گناه کبیره مىکند؛ و اگر انسان حتى یک گناه کند، ولى استغفار نکند، و در فکر توبه هم نباشد، اصرار به حساب مىآید. صغیره همچون نخ نازک و باریکى است که اگر تکرار شود، طناب و ریسمان ضخیمی مىگردد که در این صورت پاره کردنش مشکل است. قرآن دربارهى پرهیزکاران مىفرماید: آنان آگاهانه بر گناهانشان، اصرار نورزند. (آل عمران، 135) 2- توبهی زودهنگام از گناهامام باقر علیه السلام در شرح این آیه فرمود: اصرار، عبارت از این است که کسى گناهى کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد. با توجه به این حدیث، شاید بتوان گفت که بهترین راه برای پرهیز از اصرار بر گناهان صغیره، توبهی زودهنگام از گناه صغیره است.3- عدم غفلت از گناهان کوچکامام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) همراه یاران (در سفرى) در سرزمین بى آب و علفى فرود آمد. به یارانش فرمود: «ائتوا بحطب»، هیزم بیاورید که از آن آتش روشن کنیم تا غذا بپزیم. یاران عرض کردند: اینجا سرزمین خشکى است و هیچگونه هیزم در آن نیست!. رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: بروید هر کدام هر مقدار مى توانید جمع کنید آنها رفتند و هر یک مختصرى هیزم یا چوب خشکیدهاى با خود آورد و همه را در پیش روى پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) روى هم ریختند. پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: این گونه گناهان، روى هم انباشته مىشوند. سپس فرمود: «ایّاکم و الُمحقّرات من الذّنوب»؛ از گناهان کوچک بپرهیزید که همه آنها جمع و ثبت مىگردد... (اصول کافی، ج2، ص 288) 4- کوچک نشمردن هیچ گناهی: کوچک شمردن گناه، آن را به گناه بزرگ تبدیل مىکند. براى روشن شدن موضوع، به این مثال توجه کنید: اگر کسى سنگى به سوى ما پرتاب کند، ولى بعداً پشیمان شده و عذرخواهى کند، ممکن است او را ببخشیم؛ ولى اگر سنگ ریزهاى به ما بزند و در مقابلِ اعتراض بگوید: این که چیزى نیست، بىخیالش! او را نمىبخشیم؛ زیرا این کار، از روح استکبارى او پرده برمىدارد و بیانگر آن است که او گناهش را کوچک مىشمرد. به این روایات توجه کنید: امام حسن عسکرى (علیه السلام) فرمود: از گناهان نابخشودنى این است که انسان بگوید: کاش مرا به غیر از این گناه مجازات نکنند؛ یعنى آن گناهِ مورد اشاره را کوچک بشمرد. (بحارالانوار، ج50، ص250) امیرمؤ منان على (علیه السلام) مىفرماید: بدترین گناهان، آن است که صاحبش آن را کوچک بشمرد. (کلمه التقوی، ج2، ص294) امام صادق (علیه السلام) فرمود: از گناه حقیر و ریز، بپرهیز (سبک مشمار) که آمرزیده نشود. عرض کردم: گناهان حقیر چیست!؟ فرمود آن است که: کسى گناه کند و بگوید خوشا به حال من اگر غیر از این گناه نداشتم. (مشکوة الانوار، ص273) دوست عزیز!عمل به توصیه های زیر به شما کمک بیشتری می کند:1. با دوستان پاک و با تقوا رفاقت کنید.2. از دوستانى که حریم حدود الاهى را مى شکنند به شدت بپرهیزید. 3. در مجالس دعا و محافل موعظه و نماز جماعت شرکت کنید. 4. برنامه منظم مطالعاتى براى خود قرار دهید و بکوشید فرصت هاى خود را با تفکر و مطالعه مناسب پر کنید.5. در ابتدای روز با خدای متعال شرط کنید که گناه نکنید و در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشید و در پایان روز از خویش حساب بکشید. اگر از عملکرد خویش راضی بودید، خدای را شکر گویید و در صورتی که راضی نبودید، بر خویش سخت بگیرید.6. بدانید که همواره در محضر خدای بزرگ هستید؛ او بر شراشر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.7. از خداوند با دعا و نیایش استعانت و استمداد بجویید؛ زیرا که خود فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمیآوردید. (نور، آیه 21)8. اعمال و عادات نیکو را جایگزین رفتار ناپسند نمایید; مانند شرکت دائمی در نماز جماعت، نماز شب، زیارت اهل قبور، دعا، امانتداری، راستگویی، خدمت به والدین و.... قرآن کریم میفرماید: خوبیها سرانجام میدان را بر بدیها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد. (هود، آیه 114)9. مطالعه پیرامون زندگی پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقی ر فراموش نکنید. *«راهکارهای کلی جهت پرهیز از گناه»:علت اصلی گناه کردن –و نیز اصرار بر گناهان صغیره- این است که انسان اولاً خود را نمیشناسد و به ارزش روح خود واقف نیست و ثانیاً تاثیر گناهان بر روح خویش را نمی داند و ثالثاً نیاز خود را به داشتن روحی سالم و پاک در آخرت درک نمیکند. بنابراین میتوان گفت: علت کلی میل به گناه، ناآگاهی و عدم باور عمیق به راهی است که دین برای سعادت انسان ترسیم میکند. دراین راستا گفتنی است: فرایندی که باعث میشود انسان گناه –چه صغیره و چه کبیره- را ترک کند و به انجام عبادات و اعمال نیک دینی و اخلاقی رو بیاورد و آن را با انگیزه فراوان انجام دهد، چند چیز است که عبارتاند از:1- خود را بشناسد و بداند که حقیقت او روح و قلب معنوی او است و نه بدن و جنبههای طبیعی.2- بداند که تمامی عوامل و عناصر دیدنی و شنیدنی و گفتارها و رفتارهایی که انجام میدهد، مانند نهرهایی که به حوض واحدی میریزند، به قلب انسان وارد میشوند و در آن تاثیر مثبت یا منفی ایجاد میکنند و شخصیت انسان حاصل تاثیر تمامی عوامل تربیتی و محیطی است.3- تاثیر منفی گناه و همچنین آثار مثبت عمل صالح را در روح و قلب خود مورد مطالعه قرار بدهد و بداند که گناه و معصیت، چه مقدار در روح او تاریکی و کدورت ایجاد میکند و به عکس، عبادات و اعمال صالح چقدر به او توانایی معنوی و نورانیت میبخشد.4- نیاز خود در دنیا و آخرت به عمل صالح برخواسته از ایمان را خوب بداند و درک کند که بعد از مرگ همین اعمال نیک یا بد او هستند که تجسم پیدا میکنند و سعادت و شقاوت و لذت و یا رنج او را رقم خواهند زد. اگر این گونه خودشناسی برای انسان پیدا بشود، آنگاه انگیزهای بسیار قوی برای ترک گناهان و عمل و عبادت خواهد داشت و البته در این صورت خداوند نیز به انسان توفیق عمل خواهد داد. به صورت خلاصه میتوان گفت: گناه و تبعیت از شیطان، ریشه در عوامل فراوانی دارد که برخی از این عوامل عبارتند از:1. ضعف در خداشناسی و سستی در ایمان به خدا و پیامبر و عدم رعایت دستورات دینی. به یقین کسی که خدای بزرگ را همواره حاضر و ناظر رفتارهای خودش ببیند، هرگز به خود اجازه نمیدهد، که در محضر او، دست به سوی گناه دراز کند. کسی که قیامت و حسابرسی اخروی را باور دارد،هیچگاه خود را گرفتار شهوترانی و شهوتپرستی نخواهد کرد.2. ضعف در خودشناسی و نداشتن درک درست از خویشتن و فروکاستن ارزش انسانی خود تا سرحد حیوانات. کسی که به گوهر عظیم و گرانقدر خود واقف باشد و عظمت وجود انسانی را درک کند، هرگز حاضر نیست که وجود خود را با دنبالهروی از شهوات و خواهشهای نفسانی تا سرحد حیواناتی چون خوک و خروس پایین آورد. بدون تردید، هیچیک از کسانی که دنبال شهوترانی و ارضای خواهشهای پست حیوانی خود هستند، تصور درستی از وجود انسانی و فلسفهی آفرینش خویشتن ندارند. به راستی اگر یک دختر جوان، ارزش وجودی خود و هدف از آفرینش خویشتن را بداند، آیا هرگز به ذهنش خطور میکند که خود را به شکل یک عروسک در آورده و همچون نمایشگاه سیاری از رنگ و لعاب، خود را در معرض نگاههای آلوده و مسموم دیگران قرار دهد؟ و اگر یک پسر جوان قدر و قیمت انسانی خود را بداند آیا هرگز اجازه چشمچرانی و امثال آن را به خود میدهد؟3. جهل، غفلت و شهوت.کسى که به خدا و فرامین او آگاه نیست یا از روز جزا و کیفر گناه بى خبر است گناه مى کند؛ همین طور کسى که به این امور آگاه است، ولى دچار غفلت مى شود. انسان جاهل و غافل، عوامل بازدارنده از گناه را از دست مى دهد و مرتکب گناه مى شود. شهوت عاملى است که گناه را در دل و ذهن انسان زینت مى دهد و موجب فراموشى و غفلت مى گردد. کسى که در اثر شهوت، انگیزه اى قوى براى ارتکاب گناه یافته باشد، معرفت خود به خدا و قیامت و احکام الهى را مزاحم اطفاء شهوت خویش مى یابد و به طور ناخودآگاه آن معرفت را از ذهن خویش دور مى کند و ترجیح مى دهد به آن اندیشه نکند. رفته رفته حالت غفلت بر او عارض مى شود و به کمک توجیهات شیطانى، گناه بودن معاصى را انکار یا فراموش مى کند و رو به گناه مى آورد. امیرمؤمنان على (علیه السلام) فرمودند: لا تکن ممن... ان عرضت له شهوة اسلف المعصیه و سوف التوبه، ان عرفه محنة انفرج عن شرایط الملة؛ از آنان مباش... که چون شهوتى پیش آید گناه را مقدم مى دارد و توبه را به آینده وا مى گذارد و چون رنجى بدو رسد از راه شرع بیرون مى شود. این سخن امام على نشان مى دهد که حداقل برخى از گناهکاران به سبب ناشکیبایى در برابر خواسته هاى نفسانى به گناه مبتلا مى شوند و کسى که تاب مقاومت در برابر شهوات راندارد، تاب رنج هاى دیندارى و تبعیت از شرع را نیز ندارد. 4. وجود رذایل اخلاقی: رذایل اخلاقى هر یک منشأ گناه یا گناهانى هستند. امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند: الحرص و الکبر و الحسد دواع الى التقحم فى الذنوب؛ حرص و خودبینى و حسد، انگیزه هایى براى درافتادن به گناهان است. رذائلى از این دست خود ریشه در دنیا پرستى و سوءظن به خدا دارند. کسى که مى خواهد به گناه مبتلا نشود باید با ریشه هاى آن مبارزه کند؛ یعنى ملکات ناپسند را از نفس خود بزداید، و مبارزه با ملکات نفسانى در سایه عقاید صحیح و ایمان حقیقى به خداوند و صفات نیکوى او امکان پذیر است. از سویى نادرستى رابطه معرفتى انسان با خدا منشأ رذایل مى شود و از سوى دیگر رذایل نفسانى موجب گناه مى شود و به رابطه انسان و خدا آسیب مى رساند. این رذایل بزرگ ترین اثر سوء را بر رابطه انسان با خدا مى گذارند. این تأثیر سوء، ناشى از همین رابطه دو سویه است.5. حب دنیا: رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) فرموه اند: حُبُّ الدُّنیا رَأس کَلِّ خَطِیئَه؛ دنیا ریشه هر گناه است.شریعت، مطلقاً کسی را از حصول ثروت منع نکرده است؛ بلکه فقط در فکر ترقی دنیا بودن ودنیا را مقصود بالذات قرار دادن ممنوع است.برای فرق حب دنیا و کسب دنیا، معیاری هست وآن این است که وقتی که مقابله دین و دنیا میآید، انسان کدامیک را ترجیح میدهد؟ اگر دین را پشت سر انداخته، دنیا را ترجیح داد، معلوم است که این حب ّ دنیا است. مثلاً وقت نماز رسیده، ولی دکان باز است و در این موقع مشتری هم زیاد است، پس خیال محب دنیا به طرف نماز نمیرود و وقتی که از کارهای دنیا فارغ شد بعد میگوید: پس نمازی بخوانیم، خواه وقت نماز گذشته یا تنگ شده باشد. ولی اگر بعد آمدن حکم شریعت تمام کارهای دنیا را رها کرده، حکم الله تعالی را بجا آورد پس این حبّ دنیا نیست.رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) می فرماید: مَالِی وَ لِلدُّنیا؟ مرا با دنیا چه تعلقی است وفرمود: إِنَّما أَنا کَرَاکِبٌ إَستَظِلَّ تَحتَ الشَّجَرَة ثُمَّ رَاحَ وَتَرَکَهَا؛ مثال من مانند مسافری است که برای مدت کوتاهی زیر سایه درختی آرام گرفته و بعد آن را رها کرده به راه خود ادامه میدهد.6. عادت های مذموم.گاهی برخی عادتها کار انسان را سخت میکنند و زمینه ساز گناه هستند. چشمچرانی از این عادتها است. چشمچران کسی است که کنترل چشم خود را ندارد و به هر طرفی خیره میشود و چه بسا نگهداری چشم از اختیار او خارج شده و به صورت عادت در آمده است که ترک آن مشکل به نظر میآید. چشمچرانی قبل از این که برای دیگران مزاحمت و ناراحتی ایجاد کند، برای خود شخص مضرّ است و موجب آشفتگی، اضطراب، عدم اعتماد به نفس، بیحالی و رخوت نسبت به معنویات، مخصوصاً نماز میگردد. پیروز و سعادتمند باشید.
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.