حقوق بشر متافيزيكی / جنگ و خونريزی / قوانين اسلامی / دين اسلام /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

آيا حقوق بشر متافيزيكي خود منشأ جنگ و خونريزي نمي شود؟ برخی گفته اند اگر همه بشريت تن به قوانين اسلامي بدهند و به حقوق و وظايف خود چنان كه در اسلام مقرر كرده است، ملتزم شوند، دنيا را جنگ بر می دارد. پاسخ اين ادعا چيست؟


اتهام خونريز و خشونت زا بودن مقررات اسلام و دين اسلام، تازگي ندارد؛ بلكه مربوط به دوران جنگهاي صليبي، حكومت عثماني و قبل از مشروطه است. اين بار جريان سكولار در ايران، از نوع گرايش پيچيده آن با تعابير دو پهلو، به حذف قوانين اسلامي، از جمله حقوق بشر اسلامي، از صحنه امور اجتماعي و حكومت انديشيده اند.برخی در مورد حقوق بشر اسلامي، تلاش نموده اند كه حقوق بشر اسلامي را حذف نموده و مسلمانان را تشويق و ترغيب، به تبعيت از حقوق بشر ليبراليستي و غربي نمايند. در حالي كه با نگاهي گذرا به نظام حقوقي اسلام و مقررات موجود در زمينه حقوق بشر در منابع اسلامي، غير منصفانه بودن اتهام و برچسب مذكور را آشكار و هويدا می سازد.اساساً ادعاي تحميل حقوق بشر اسلام بر غير مسلمانان: مخالف مباني اسلام است. گذشته از آن كه همين نقد را دقيقاَ بر حقوق بشر ليبراليستي نيز می توان طرح كرد. چگونه است كه غرب حق دارد، به نام حقوق بشر، صلح و آزادي حتي دست به جنگ و آدم كشي، توليد و استفاده از سلاحهاي هسته اي و كشتار جمعي بزند؛ امّا مسلمين حتي براي دفاع از عقايد و قوانين خود، حق گفتگوي انتقادي و مباحثه و مقاومت نظري را هم ندارد؛چه رسد به مقاومت عملي.1 معلوم نيست چرا به اعمال فشارهاي گوناگون ـ تحريم اقتصادي، به راه انداختن كودتاي نظامي، تجاوز نظامي و غيره ـ به بهانه ي دفاع از حقوق بشر آزادي و دموكراسي از سوي غرب به ويژه آمريكا، اشاره ننموده اند؛ امّا علما و دانشمندان اسلامي را به صرف طرح حقوق بشر اسلام، به باد استهزاء و مسخره می گيرد و آن را خونريز معرفي می كند. آيا اين است معناي پلوراليزم ديني و معرفتي و حقوقي و نسبي بودن قرائتها، كه ايشان مكرراً از آن دفاع نموده اند. دقيقاً ايشان به پارادوكس در مبني دچار شده اند، كه به طور قطع و جزم مدعي هستند، كه اگر همه بشريت تن به قوانين اسلامي بدهند و به حقوق و وظايف خود چنان كه در اسلام مقرر كرده است، ملتزم شود، دنيا را جنگ بر می دارد؟! بنابراين توصيه می كند كه همه بشريت قوانين غربي را بپذيرند، تا دنيا را صلح بردارد. اين ادعا در هر دو طرف قضيه؛ يعني جنگ افروز بودن "حقوق اسلامي" و صلح آور بودن "فرهنگ و حقوق غربي" به يك اندازه مضحك است.2 قرباني شدن مردم فلسطين، تجاوز نظامي به افغانستان و عراق به خوبي نادرست بودن ادعاي مذكور را روشن می سازد.از طرفي حقوق بشر در اسلام و غرب در موارد متعدد مشترك است. چنان كه دكتر حسين مهرپور می نويسد: "به جرأت می توان ادعا كرد، كه تقريبا تمامي آن چه به عنوان حقوق اساسي و انساني در اعلاميه حقوق بشر آمده است، به نحو كامل در نظام اسلام مورد توجه قرار گرفته است". با توجه به اين نكته چگونه است كه حقوق بشر اسلام از سوي ايشان خونريز معرفي می شود؛ امّا حقوق بشر غرب كاملاً صلح آور معرفي شده است؟!از سوي ديگر در اسلام بردباري مذهبي مورد پذيرش است و چنان نيست كه ادعا شده كه آنان كه حقوق بشر اسلامي را نپذيرند، با اجبار ملزم به پذيرش می شوند، در حالي كه مسلمين از غير مسلمانان نخواستهاند، كه قبل از پذيرش اسلام تابع محض احكام و حقوق اسلامي در جوامع غير اسلامي، شوند. براي اثبات غيرمنصفانه بودن اين اتهام به برخي از آيات و روايات و سيره معصومين در برخورد با غير مسلمانان استناد می كنيم.1. آزادي اعمال عقيده: "لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي"3 مفسران در شأن نزول آيه نوشته اند كه گروهي از فرزندان مسيحيان تازه مسلمان از پذيرفتن اسلام امتناع ورزيدند. پدرانشان بعد از يأس از اسلام فرزندان مسيحي خود از طريق مسالمت آميزشكايت آنان را، به محضر مقدس پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بردند؛ تا آن كه حضرت با استفاده از الزام حكومتي، آنان را مجبور به اسلام نمايد، آيه فوق براي نهي از الزام بر پيامبر نازل شد.4 كه در پذيرش دين اكراه و اجبار نيست. "قل الحق من ربكم فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر"5، "انا هديناه السبيل امّا شاكراً امّا كفوراً"6 "فذكر انما انت مذكر لست عليهم بمصيطر"7 اين آيات همه حاكي از عدم اجبار در پذيرش دين اسلام است. به كار بستن عقايد انحرافي و خرافي تا آن جا كه حقوق افراد و جامعه در معرض خطر قرار ندارد، قابل برخورد نيست. امّا اگر اين اعمال موجب نقض حقوق افراد يا جامعه از ديدگاه حقوق اسلام باشد، بنابر مراتبي كه در قوانين اسلامي پيش بيني شد، قابل برخورد خواهد بود. در برخوردهايی كه امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ با معاندين خود به ويژه خوارج داشتند، مادامي كه اقدامي از جانب آنان سرنزده بود و راهها را ناامن نكرده و دست به غارت و لشكركشي نزده بودند، امام صرفا به ارشاد وموعظه و هدايت آنان تلاش می كرد.2. گفتگوي منطقي با اديان ديگر: "ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة و جادلهم بالتي هي احسن و لا تجادلوا اهل الكتاب الا بالتي هي أحسن"8 در آيه مذكور استراتژي تبليغ و دعوت به اسلام را، اتكا به برهان و جدال احسن معرفي می كند. به پيامبر يادآور می شود كه در گفتگو و مجادله با پيروان و اديان ديگر مبادا از جدال احسن نقدي نمايد. مفسران در تبيين جدال احسن، به گفتگو بر اساس رفاقت و نرمي و دوري از تندگويي و طعني و اهانت اشاره نمودهاند.9 اسلام از تز مشهور "همه يا هيچ" حمايت نميكند. بر اين اعتقاد نيست كه در صورت عدم بازدهي مطلوب ديالوگ، باب گفتگو را بسته و به شيوههاي ديگر توسل جست. برعكس امروز سردمداران كاخ سفيد، كه خود را مدافع حقوق بشر می دانند، تز "يا با ما است يا بر عليه ما" را می خواهند عملي سازند. ميليونها دلار را به مخالفان داخلي كشورهاي اسلامي كمك می كند، تا دموكراسي مورد نظر خود را محقق سازد.3. جهاد با متجاوز: تامل در آيات جهاد و مبارزه با كفار و مشركان، ما را به اين نكته رهنمون می سازد كه جهاد با كفار، به دليل مقابله آنان با اسلام و مسلمانان است. اگر كفار به صرف اعتقاد كفر و شرك خود باقي بمانند و دست به شيطنت و ستيز با مسلمانان نزند، قرآن نه تنها دستوري به مبارزه و جهاد با آنان نمي دهد كه پيغمبر را به صلح و مدارا فرا می خواند: " وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ "10 " فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبيلاً "11 اين آيات به خوبي نشانگر زندگي مسالمت آميز مسلمانان با كفار و مشركين است و بر آن تأكيد می ورزد.4. دفاع از اقليتهاي مذهبي: رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ می فرمايد: "كسي كه در حق معاهد" ـ يعني كسي كه بين او و مسلماني پيماني بسته شده ـ ظلم و ستمي روا دارد، من در روز قيامت حامي آن كتابي عليه مسلمان ظالم خواهم بود". حضرت علي ـ عليه السّلام ـ می فرمايد: "اگر مسلماني از شنيدن خبر غارت يك زن يهودي، كه تحت حمايت حكومت اسلامي است، بميرد نه تنها سزاوار ملامت نيست كه شايسته تكريم و اجر است".12با مطالب مذكور معلوم گرديد، كه اسلام هرگز براي تحميل حقوق و قواعد و مقررات خود، زور، اجبار و جنگ به كار نمي برد. البته از يك نكته نبايد غفلت ورزيد كساني كه در قلمرو حاكميت اسلام قرار دارند، بايد نظم عمومي و اخلاق حسنه و مقررات اجتماعي را رعايت كنند، كه اين امر مختص به اسلام نيست؛ بلكه تمامي كساني كه امروز در قلمرو يك كشور اقامت گزيده اند، بايد قواعد و مقررات اجتماعي و نظم عمومي آن كشور را رعايت كنند. و اين امر مسلمي است كه قابل انكار نمي باشد.در پايان بايد گفت كه اين مدعيان در پشت اين ابهام گوييها و اتهامات غير منصفانه به اسلام، در پي سكولاريزه كردن دينند و اين بار در پي كمرنگ كردن حضور اسلام، در بعد حقوق بشر است. آيا حق حيات، اصل برائت، منع شكنجه، ممنوعيت نژاد پرستي، اصل آزادي با محدوديتهايي كه در اسلام دارد، امنيت شهروندان، آزادي بيان، آزادي عقيده و دفاع از حقوق اقليتها، كه برخي از مقررات و حقوق اسلامي است، كه امروز به عنوان حقوق بشر معروف شده است، كدام يك خونريز و منشأ جنگ است؟معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. دانشور، مقاله فؤاد، حقوق بشر درون ديني يا بيرون ديني، مجله كتاب نقد، ش 22، بهار 81.2. فلسفه حقوق، تدوين و انتشار مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، چ دوم، 77، قم از صفحه 188 تا 210، و از ص 240 تا 279.3. قدردان ملكي، محمد حسن، مقاله اسلام و بردباري مذهبي، كتاب نقد، ش 14 و 15، سال چهارم.4. مطهري، مرتضي، جهاد، دفتر انتشارات اسلامي، آذر 61، قم.پی نوشتها:1 . فواد دانشور، مقاله حقوق بشر درون ديني يا بيرون ديني، مجله كتاب نقد، ش 22، بهار 81.2 . همان.3 . بقره، 256؛ در دين اكراه نيست، رهيابي از بيراهي را روشن نموده است.4 . محمد حسن قدردان ملكي، مقاله اسلام و بردباري مذهبي، مجله كتاب نقد، شماره 14 و 15.5 . كهف، 29؛ بگو اين حق است از سوي پروردگارتان، هر كس می خواهد ايمان بياورد و هر كس می خواهد كافر شود.6 . انسان، 3؛ ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد (پذيرا گردد) يا ناسپاس.7 . غاشيه، 21؛ يادآوري كن و پند ده كه تو يادآور و پنددهندهاي و بر آن گماشته و چيره نيستي.8 . نحل، 125؛ مردم را با پند،حكمت نيكو به راه پروردگارت بخوان و با آنان با شيوه كه نيكوتر است مجادله و گفتگو كن.9 . پيشين، محمد حسن قدردان ملكي، مقاله اسلام و بردباري مذهبي، مجله كتاب نقد.10 . انفال، 61؛ و اگر تمايل به صلح نشان دهند، تو نيز از در صلح درآي؛ بر خدا توكل كن كه او شنوا و داناست.11 . نسا، 90؛ پس اگر از شما كناره گيري كردند با شما پيكار ننمودند، پيشنهاد صلح كردند خداوند به شما اجازه نمي دهد كه معترض آنان شويد.12 . نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 95، بيجا، بينا، بيتا.منبع: اندیشه قم .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image