اختلاف شیعه و سنی-عدالت الهی-عدالت خداوند /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

یکی از اختلافات شیعه و سنی عدالت خداوند است، لطفا به صورت مختصر توضیح دهید.


همه گروه ها و فرقه های اسلامی، خداوند را عادل می دانند و ظلم را به او نسبت نمی دهند اما آنچه باعث شد که گروهی عدل را جزء اصول دین بدانند و گروهی دیگر آن را صفات خداوند و از اصول دین ندانند، به خاطر تفسیر خاص است که هریک از آنها از مسأله عدل الهی مطرح کردند. متکلمین اسلامی دو دسته شدند: گروهی که از همان ابتدا معتزله نامیده شدند و طرفدار عدل الهی و اختیار بودند و دسته دیگر یعنی گروه اهل حدیث که بعدها در اشاعره هضم شده و دوام یافتند طرفدار جبر و اضطرار گردیدند. و در این میان شیعه با نظر معتزله موافق و همراه است.اما نظر اشاعره که عدل را نفی می کنند و معتقد به جبر هستند بدین معنی نیست که به خداوند نسبت ظالم می دهند چرا که قرآن به صراحت ظلم را از خداوند نفی می کند، بلکه آنها عدل را به گونه ای خاص تفسیر کردند. آنان گفتند: عدل خود حقیقتی نیست که قبلا بتوان آن را توصیف کرد و مقیاس و معیار برای فعل پروردگار قرار داده اساسا معیار و مقیاس برای فعل الهی قرار دادن نوعی تعیین تکلیف و وظیفه، و تحدید و تفسیر مشیت و اراده، برای ذات حق تعالی محسوب می شود. مگر ممکن است برای فعل حق تعالی قانونی وضع کرد و آن قانون را حاکم بر او و فعل او قرار داد. همه قوانین مخلوق او و محکوم او است و او حاکم مطلق است، هر نوع محکومیت و تبعیت،‌ بر ضد علو و قاهریت مطلق ذات اقدس الهی است. معنای عادل بودن ذات حق این نیست که او از قوانین قبلی به نام عدل پیروی می کند بلکه این است که او سرمنشأ عدل است، آنچه او می کند عدل است نه این که آنچه عدل است او می کند. عدل و ظلم متأخر و منتزع از فعل پروردگار است و عدل مقیاس فعل الهی نیست، بلکه فعل پروردگار مقیاس عدل است «آنچه آن خسرو کند شیرین بود ...»معتزله و شیعه که طرفدار عدل اند عدل خود حقیقی است و پروردگار به حکم به این که حکیم و عادل است کارهای خود را با معیار و مقیاس عدل انجام می دهد. ما آنگاه که به ذات افعال نظر می افکنیم قطع نظر از این که آن فعل مورد تعلق اراده تکوینی یا تشریعی ذات حق قرار دارد یا ندارد، می بینیم که برخی دیگر متفاوت است و عقل ما این را به درستی درک می کند. برخی افعال در ذات خود عدل است مانند پاداش دادن به نیکوکاران، و برخی در ذات خود ذات ظلم است مانند کیفر دادن به نیکوکار، و چون افعال با یکدیگر متفاوتند و ذات مقدس باری تعالی غیرمطلق و کامل مطلق و حکیم مطلق و عادل مطلق است کارهای خود را با معیار و مقیاس عدل انتخاب می کند و انجام می دهد.در واقع این مسأله به بحث از حسن و قبح ذاتی افعال کشیده می شود و این که صرف نظر از امر و نهی خداوند افعال ذاتا دارای حسن و قبح هستند و عقل نیز توان درک این را دارد که معتزله و شیعه بر این باورند اما اشاعره معتقدند که صرف نظر از امر و نهی خداوند افعال هیچ حسن و قبحی ندارند بلکه آنگاه فعلی قبیح است که نهی خداوند متوجه آن شود و زمانی عملی حسن است که خداوند بدان امر کند. (ر.ک: عدل الهی، مرتضی مطهری، ص 15) در پایان باید گفت که شیعه به معنای خاص و امروزی آن، بعد از رحلت پیامبر و در مسأله خلافت و جانشینی پیامبر مطرح شد که یاران امام علی علیه السلام را به نام شیعه می شناسند. که آنان در عهد سه خلیفه آرامش و سکوت را همچون مولای خود در پیش گرفتند اما پس از شهادت علی علیه السلام علم مخالفت بر افراشتند.و معتزله که در واقع پیروان «واصل ابن عطاء» بودند در قرن دوم هجری در بصره ظهور کردند، و اشاعره که نامی است برای پیروان «ابوالحسن اشعری» در قرن سوم ظهور کردند.به طور خلاصه می توان گفت: بحث جدی بر سر عدل الهی از قرن سوم به بعد مطرح شد که گروهی آن را نفی کردند. البته به همان تفسیری که ذکر شد. و گروهی آن را اثبات کردند. البته باید به خاطر داشت که تمام این فرقه ها ظلم را از خداوند نفی می کنند و اختلاف شان تنها بر سر تفسیر و معنای عدل الهی بود نه چیزی غیر از این.دو.کلیه فرقه های اسلامی به توحید و نبوت پیامبر گرامی اسلام و معاد اعتقاد دارند. البته در فهم برخی از جزئیات اختلافاتی است و آن هم به دلیل نزدیک بودن یا دور بودن از اصل و منبع علم یعنی اهل بیت پیامبر(ص) است.درباره امامت، شیعه معتقد به امامت است و اهل سنت چنین اعتقادی را ندارد. همچنین شیعه به عدل نیز به عنوان یکی از اصول دین اعتقاد دارد. اما در اهل سنت، تنها معتزله به چنین اصلی اعتقاد دارند. و علت این که جزء اصول دین آمده به خاطر آن است که از گذشته های دور و در گفت و گوی با دانشمندان مذاهب، علمای شیعه بر عدالت خداوند تأکید داشتند به همین جهت از اصول مذهب شیعه شمرده شد. اما برخی از مذاهب اهل سنت مانند اشاعره به دلیل اعتقاد به جبر، گفت و گو درباره عدالت خدا را سزاوار نمی دانند و معتقد بودند هر آنچه خداوند انجام می دهد عدل است اگر چه به نظر ما ظلم باشد. اما شیعیان معتقد بودند خداوند جز عدل کاری انجام نمی دهد، لذا اگر ظلمی در جامعه دیده می شود از کوتاهی مردم و ظلم حاکمان است. درباره مفهوم عدل توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:عدل به معانی از قبیل؛ قصد، میانه در امور، وضع و قرار دادن هر چیزی در جایگاهش، موزون بودن و تساوی به کار می رود که در هیچ یک از این معانی در مقابلش ظلم نیست. معنای دیگر عدل عبارت است از رعایت حقوق افراد و عطا کردن به هر ذی حق او را این معنای از عدل گرچه در مقابل ظلم قرار می گیرد و ظلم در مقابلش عبارت از پایمال کردن حقوق و تجاوز و تصرف در حقوق دیگران، لکن این معنای از عدل هم به خداوند متعال اطلاق نمی شود و عنوان «عدل الهی» به خود نمی گیرد. استاد مطهری در این زمینه می فرماید این معنی از عدل و ظلم به حکم این که از یک طرف براساس اولویت ها است و از طرف دیگر از یک خصوصیت ذاتی بشر ناشی می شود که ناچار است یک سلسله اندیشه های اعتباری استخدام نماید و بایدها و نبایدها بسازد و حسن و قبح انتزاع کند از مختصات بشری است و در ساحت کبریایی راه ندارد زیرا... او در هر چه هرگونه تصرف کند در چیزی تصرف کرد که به تمام هستی بر او تعلق دارد و ملک طلق اوست.اما برای عدل به معنایی که بر خداوند متعال اطلاق می شود «عدل الهی» معانی متعددی ذکر کرده اند:1. عدل در خداوند یعنی دوری آفریدگاری از انجام هر عملی که برخلاف مصلحت و حکمت است.2. عدل در خداوند یعنی همه انسانها در پیشگاه خداوند از هر جهت یکسان و برابرند و هیچ انسانی نزد او بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوا.3. قضاوت و یا دانش به حسن: یعنی خداوند هیچ عملی را هر چند خیلی ناچیز و کوچک باشد از هیچ کس ضایع نمی کند.4. یعنی این که خداوند هر پدیده و مخلوقی را در جای خود آفریده و مواد ترکیبی هر موجودی را به اندازه لازم آن معین کرده و تعادل و تناسب در تمام پدیده های جهان آفرینش وجود دارد.5. عمل بر مبنای هدف: یعنی تمام آفرینش در جهان هستی بر مبنای هدف است و هیچ چیز بیهوده و بی هدف نیست و برای هر یک از این معانی به آیاتی تمسک جسته اند (اصول اعتقادات، اصغر قائمی، ص 46- 44). لکن همه این موارد در حقیقت بیان بعضی مصادیق عدل الهی است و جامع ترین تعرف در این زمینه که شامل همه موارد فوق می شود تعریف استاد مطهری است که می فرمایند [عدل الهی به معنای] رعایت استحقاق ها در افاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود یا کمال دارد و در توضیح این تعریف می فرمایند هر موجودی در هر مرتبه ای که هست از نظر قابلیت استفاضه استحقاقی خاص به خود دارد ذات مقدس حق که کمال مطلق و خیر مطلق و فیاض علی الاطلاق است به هر موجودی آنچه را که برای او ممکن است از وجود و کمال وجودعطا می کند و امساک نمی نماید عدل الهی در نظام تکوین طبق این نظریه یعنی هر موجودی هر درجه از وجود کمال وجود که استحقاق و امکان آن را دارد دریافت می کند. از نظر حکمای الهی صفت عدل آنچنان که لایق ذات پروردگار است و به عنوان یک صفت کمال برای ذات احدیت اثبات می شود به این معناست... حکما معتقدند که هیچ موجودی بر خدا حقی پیدا نمی کند که دادن آن حق انجام وظیفه و اداء دین شمرده شود و خداوند از آن جهت عادل شمرده شود که به دقت تمام وظایف خود را در برابر دیگران انجام می دهد. عدل خداوند عین فضل و عین جود اوست یعنی عدل خداوند عبارت است از این که خداوند فضلش را از هیچ موجودی در حدی که امکان تفضل به آن موجود باشد دریغ نمی دارد (مجموعه آثار شهید مطهری، ج 1، صص 82 - 81).برای دقیق تر بودن تعریف با توجه به حوزه های اصلی عدالت خداوند می توان عدل الهی را به اقسام کلی زیر تقسیم کرد:1. عدل تکوینی: خداوند به هر موجودی به اندازه شایستگی های او از مواهب و نعمت ها عطا می کند. به بیان دیگر خداوند متعال به هر یک از بندگان خویش به اندازه ظرفیت وجودی و به قدر قابلیتشان از کمالات بهرمند می سازد.2. عدل تشریعی: خداوند از یک سو در وضع تکالیف و جعل قوانینی که سعادت انسان در گروه آن است فروگذاری نمی کند و از سوی دیگر هیچ انسانی را به عملی که بیش از طاقت و استطاعت اوست مکلف نمی سازد.3. عدل جزائی به خداوند در مقام پاداش و کیفر بندگان خود جزای هر انسانی را متناسب با اعمالش مقرر می کند.نکته ای که در آخر تذکرش لازم است این که عدل مانند علم و قدرت یکی از اوصاف خداوند متعال است ولی به دلیل اهمیت وصف ناپذیر آن جایگاه ویژه ای در مباحث اعتقادی و کلامی دارد تا آنجا که از عدل به عنوان یکی از اصول پنجگانه دین یا مذهب یاد می شود و این اولا به خاطر نقش اساسی این اصل در جهان بینی ما. ثانیا، به خاطر این که از همان سده های نخست محل بحث بوده و ثالثا، به خاطر شبهات زیادی که در رابطه یا این اصل شده و مباحث مفصل درباره این اصل مطرح شده که جای تفصیل نیست.پرسشی که در مورد عدل الهی غالبا_خصوصا در عصر ما_ اذهان را به خود متوجه می سازد، در برخی از نابرابریهای اجتماعی است.ریشه این سؤال و این ابهام، دو چیز است؛ یکی عدم توجه به کیفیت جریان قضا و قدر الهی. سؤال کننده خیال کرده است قضا و قدر الهی، مستقیما عمل می کند. مثلا ثروتها مستقیما بدون وساطت هیچ سبب و عاملی، از خزانه غیب الهی حمل می شود و به در خانه مردم تقسیم می شود، و همچنین سلامتها، زیباییها، قدرتها، مقامها، محبوبیتها، فرزندان و سایر موهبتها. به این نکته توجه نشده است که هیچ نوع روزیی، چه مادی، چه معنوی_مستقیما از خزانه غیب تقسیم نمی شود؛ بلکه قضای الهی، یک نظام به وجود آورده است و منشا یک سلسله سنتها و قانونها شده است. هر کسی هر چه بخواهد، باید از مجرای همان نظام و همان سنتها و قانونها بخواهد. ریشه دوم این اشتباه، عدم توجه به مقام و موقعیت انسان به عنوان یک موجود مسؤول و تلاشگر برای بهتر کردن زندگی خود و مبارزه با عوامل طبیعت از یک طرف و مبارزه با عوامل سوء اجتماعی و بدکرداریها و ستمگریهای افراد انسان، از طرف دیگر است. اگر در جامعه ها برخی نابرابریها هست، این قضای الهی نیست که مسؤول آن است؛ بلکه این انسان آزاد مختار و مسؤول است که مسؤول این نابرابریهاست. جهان بینی توحیدی، صص 101، 103 و 104.درباره علل تفاوت ها در بین افراد بشر باید دانست . تفاوت در کیفیت خلقت انسان ها نتیجه و لازمه حتمی نظام مندی و قانونمندی جهان هستی است . یعنی : 1) نظام خلقت نظام علت و معلول است . هیچ معلولی بدون علت به وجود نمی آید و تخلف هیچ معلولی از علت تامه اش ممکن نیست (اصل ضرورت علی ). 2) رابطه علت و معلول دارای قوانین و قواعد معین است ; یعنی چنان نیست که از هر علتی , هر معلولی قابل ایجاد باشد. به تعبیر دیگر هر علت معینی معلول معینی دارد; مثلا از علف خوردن گوسفند, بوعلی سینا درست نمی شود و آمریکایی ها به خاطر خوردن قهوه , به کره ماه نرفتند (اصل سنخیت علت و معلول ). اگر دو اصل فوق با ژرفکاوی دقیق فلسفی مورد بررسی قرار گیرد, مشخص خواهد شد بینا یا نابینا تولد یافتن یک فرد لازمه حتمی مجموعه عللی است که در به وجود آوردن وی مؤثر بوده اند. در این امور عوامل بسیار متعددی دخیل اند, حتی کیفیت آمیزش والدین , زمان , مکان , روحیات و حالات روانی , وضعیت جسمی , نوع و مقدار غذاهایی که مصرف کرده اند و ... هر یک به سهم خود نقشی در کیفیت تکوین جنین ایفا می کنند. در این جا ممکن است سوال شود که آیا خداوند نمی تواند با تفاوت چشمگیری که همه این عوامل دارند, ولی تأثیر همه را یکسان سازد؟ پاسخ آن است که چنین چیزی سر از تناقض درمی آورد, زیرا لازمه آن این است که علت پدیده ای محقق باشد, ولی تأثیر نکند و علت بودن و تاثیر نکردن تناقض آمیز(Selt contraclictony) است . و یا معلولی بدون علت پدید آید, که لازمه آن این است که کل طرح نظام آفرینش به هم بخورد, زیرا در این صورت پدید آمدن هر چیز از هر امر نامربوطی محتمل می شود و آن گاه است که از علف خوردن گوسفند باید ابوعلی سینا پدید آید! در قیامت نیز خداوندئ هر کس را به اندازه نعمتی که به او داده بازخواست می کند. از این رو عدالت خداوند هم در دنیا و هم در آخرت تجلی می کند.در رابطه با این موضوع منابع زیادی موجود است که مناسبتر از همه کتب ذیل می باشد:- عدل الهی، استاد مطهری - آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image